-*ثریا عزیزپناه: وزارت آموزش و پرورش اعلام کرده است که از میان 14میلیون دانشآموز حدود 100 تا 120هزار نفر معتاد هستند.
به گزارش ، آرمان نو شت: گرچه این آمار رسمی است، ولی بهطور حتم باید آمار تخمینی را براساس اعلام نظرهای سایر منابع رسمی مثل ستاد مبارزه با مواد مخدر یا ارگانهای دیگر خیلی بالاتر حساب کنیم. به هر حال سن ابتلا به اعتیاد خیلی پایین آمده و متاسفانه زنان هم درگیر شدهاند. ما میتوانیم بهراحتی براساس آمار رسمی وزارت آموزش و پرورش و گفتههای سایر منابع رسمی این موضوع را بپذیریم که نوجوانان هم درگیر اعتیاد شدهاند. یکی از مهمترین مسائلی که باعث گسترش اعتیاد در گروه سنی کودکان و نوجوانان میشود، بحث بستهبودن درهای آموزش و پرورش است که به این موضوع نمیپردازد. در واقع ما در منابع آموزش رسمی خودمان مهارتی نداریم که باعث برحذر داشتن دانشآموزان از سوء مصرف مواد مخدر شویم و با فقدان این مساله مواجهیم، یعنی وزارت آموزش و پرورش در حوزه اعتیاد دانشآموزی بسیار کم توجهی دارد.
این در حالی که مصرف انواع مواد مخدر و دسترسی آسان نیز به اعتیاد دانشآموزان دامن زده است و باید برای مقابله با آن تدابیری اندیشید. در واقع اگر آموزشها مناسب باشند، موجب کاهش چشمگیر آمار آسیبهای اجتماعی میشوند. در غیراین صورت کارآمد نخواهند بود. به عبارت دیگر باید گروههای سنی مختلف و جنسیت نیز در نظر گرفته شوند و با توجه به این موارد آموزشها صورت بگیرند، چرا که نحوه انتقال مفاهیم آموزشی بسیار مهم هستند و نیاز به کار علمی و کارشناسانه دارند. اگر تمام جوانب امر سنجیده شود، این آموزشها میتوانند اقدامی مثبت و موثر تلقی شده و کمک شایانی به کاهش آسیب اعتیاد دانشآموزی در کشور کنند. به بیان دیگر کودکان سرمایههای کشور هستند و تنها از طریق آموزش و فرهنگسازی میتوان مانع از اعتیاد آنها شد.
تنوع بازار مصرف مواد مخدر
عنوان شده که مواد مخدر به شکل برچسب درآمدهاند. در واقع گوناگونی مواد مخدر بهصورتی است که به احتمال زیاد بسیاری از خانوادهها اصلا از تنوع آن خبر ندارند. بهنظر بنده بهعنوان یکی از فعالان حقوق کودک وقتی مواد مخدر متنوع میشوند یا بهصورت برچسب در میآیند، بهطور قطع میتوان گفت که طراحان آن گروه کودکان و نوجوانان را نشانه گرفتهاند. طراحانی اعم از قاچاقچیان یا افرادی که در حوزه اقدامات غیرقانونی عمل میکنند. در واقع باید گفت که آنها گامهای بسیاری در این راستا برداشتهاند تا گروههای سنی بهویژه کودکان و نوجوانان را به سمت مصرف مواد مخدر بکشانند. به عبارت دیگر تمام مدت بازار بسیار پر مصرف مواد مخدر از لحاظ شکلی ماهیتی دائما در حال تغییر است و همین مساله موجب جلب نظر کودکان و نوجوانان میشود. بنابراین عدم آگاهی این گروه سنی از تبلیغات داروهایی که موجب تمرکز در زمان امتحانات میشود، تبعات فراوانی دارد. داروهایی که برای ایجاد تمرکز باعث بیخوابی میشوند و در درازمدت اعتیادآور هستند. این در حالی است که هیچاطلاعاتی در اختیار کودکان و نوجوانان نیست و از آنجایی که جامعه ما جامعه جوانی است ودرصد بزرگی از آن را کودکان و نوجوانان تشکیل دادهاند، معضل اعتیاد گریبان گیر خواهد بود.
از این رو ما با فقدان سازوکاری روبهرو هستیم که برای پیشگیری از اعتیاد کارایی ندارد یا نقش حمایتی خود را در بازگشت کودکان به مدارس و جامعه به درستی ایفا نمیکند. از سوی دیگر، اطلاعرسانی به خانوادهها هم متناسب با تنوع، نوع کاربری، نحوه استفاده و بازار مصرف مواد نیست. تنوعی که مدام در حال عوض شدن است. این در حالی است که ممکن است بسیاری از خانوادهها کوچکترین اطلاعات مفیدی راجع به مواد مخدر جدیدتر و طرز استفاده از آنها نداشته باشند. در واقع هنوز نگاه جامعه و والدین به سمت مصرف مواد مخدر سنتی است. آن چنان که فرد برای مصرف باید فضایی در اختیار داشته باشد تا بتواند مواد استعمال کند. بنابراین خانوادهها ممکن است نتوانند حدس بزنند که فرزندانشان با نصب پرچسب روی بدن یا از طرق مختلف میتوانند در معرض آسیب اعتیاد قرار بگیرند، معضلی که بازگشت از آن مشکل است و عمق ماجرا را میرساند.
فقدان آموزشی و حمایتی
در بخش پیشگیری باید آموزش مدنظر باشد تا گروه سنی کودکان و نوجوانان به سمت مصرف مواد مخدر نروند. متاسفانه همانطور که عرض کردم نظام آموزش ما فاقد کسب چنین مهارتهایی به کودکان است.
از سوی دیگر، بعد حمایتی هم بسیار ضعیف است. برای مثال نهادهای رسمی آموزش و پرورش به محض اینکه مشخص شود کودک یا نوجوانی سوء مصرف دارد، او را از مدرسه اخراج میکنند. بنابراین ما در بعد پیشگیری، آموزش و حمایتی بسیار ضعیف و ناکارآمد عمل میکنیم و همین مسائل بسیار آسیب رسان هستند.
از این رو برای اینکه اقدامات موثری در این زمینه صورت بگیرد، ابتدا باید علت بروز این معضل در میان کودکان در میان خانوادهها جستوجو شود، چرا که معمولا کودکانی گرفتار اعتیاد میشوند که والدینشان معتاد هستند یا در خانواده با بحرانهایی از جمله مشکلات اخلاقی یا پدیده طلاق روبهرو هستند. از این رو باید ابتدا خانوادهها درگیر آموزش شوند و بعد به کودکان بپردازیم، چون در غیراین صورت وقتی کودکی آموزش میبیند و در خانوادهای نابسامان است، احتمال دارد که دچار اعتیاد شود.
کودکان کار در معرض اعتیاد
در کل میتوان گفت که بهطور مشخص مراکز درمانی ترک اعتیاد مختص کودکان و نوجوانان نداریم که به خانوادهها در این راستا اطلاعات دهند. با وجود این، اگر خانوادهها هم در بعد حمایتی نقش خود را به خوبی ایفا کنند، در بعد پیشگیری این مراکز میتوانند نقش موثرتری داشته باشند. این در حالی است که اگر کودک و نوجوانی هم به اعتیاد مبتلا شوند، هنوز مراکزی که بهصورت جدی در ارتباط با کودکان و نوجوانان فعالیت داشته باشند موجود نیست. با وجود این، آمارهای رسمی حاکی از آن است که کودکان و نوجوانان بهویژه کودکان کار و خیابان در معرض آسیب هستند. کودکان کار و خیابان بهصورت بالقوه بیشتر در معرض مصرف مواد مخدر هستند و با توجه به شرایطشان بیشتر به سمت اعتیاد کشیده میشوند. در واقع اگر این کودکان والدین یا سرپرست معتادی داشته باشند یا اگر بدون سرپرست و بزرگسالی باشند که حامی کودکان است در معابر و خیابانها طعمه میشوند. دوباره تاکید میکنم در بعد حمایتی مراکزی برای ترک کودکان و نوجوانان نداریم و در این حوزه با کاستیهای بسیاری مواجه هستیم.
* فعال حقوق کودک