انسان یک خواسته ذاتی برای بهتر بودن در هر کاری را دارد و این خواسته میتواند مانع موفقیت ما شود؛ ما میتوانیم با انتخاب یک کار درست و پیشرفت آن به موفقیتی چشمگیر دست پیدا کنیم. در ادامه با یوکن همراه باشید.
من اعتقاد دارم که بسیاری از ما، به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه بر این باور هستیم که زندگی یک تلاش برای بهبود خودمان است، تلاشی که تنها با مرگ به پایان میرسد.
این یک مفهوم عمومی است، افزایش محبوبیت کتابها و سایتهای کمک به خود را در نظر بگیرید؛ تمرکز بر بهبود آنچنان قوی است که بر اساس نمودار زیر استفاده از کلمه "بهبود" به طور پیوسته از آغاز قرن بیستم افزایش یافته است.
این نمودار افزایش استفاده از کلمه *بهبود" را از سال 1900تا2000 را نشان میدهد.
با این حال تمام این تمرکز بر بهبود عمومی به این معنی است که ما اغلب نمیدانیم باید بر چه چیزی تمرکز کنیم. ما میخواهیم بهبود یابیم، اما پاسخ این سوال ساده که "چه چیزی را باید بهبود ببخشیم؟" را نمیدانیم.
توسعه و بهبود کارهای اشتباه میتواند تلاش ما را برای بهبود خود پیچیده یا کم کند.
وین رونی، فوتبالیست مشهور انگلیسی، موقعیتهای مختلفی را بر روی زمین فوتبال بازی کرده است؛ به همین دلیل او یک بازیکن تمام عیار است. او بازیکن خوبی است، اما اگر او قدرتهای خود را انتخاب کرده به آنها میچسبید و آنها را توسعه میبخشید ممکن بود که حتی بتواند بهتر باشد.
این در مقایسه با کریستیانو رونالدو بسیار واضح است کسی که همواره به وسیله تمرکز بر خط حمله، همیشه با نقاط قوت خود بازی کرده است. کریستیانو رونالدو به احتمال زیاد در حال حاضر بهترین بازیکن در فوتبال حرفهای محسوب میشود.
اگر رونالدو تصمیم میگرفت که در موقعیتهای مختلف زمین بازی کند در این صورت با تمرکز نکردن بر مهارتهای خود احتمالا نسبت به حال حاضر یک بازیکن درجه دوم به حساب میآمد.
در نهایت دیدن ضعفهایتان از دیدن نقاط قوتتان آسانتر است؛ این موضوع زمانی که کسی در کاری از شما بهتر است، میتواند حتی بدتر نیز باشد. به راحتی میتوان احساس فشار را در تطابق مهارتهای آنها با خودتان را احساس کرد. بیایید به مقایسه فوتبال بپردازیم، اگر افراد یک تیم تلاش کنند تا به جای توسعه مهارتهای خود، مهارتهای یکدیگر را مطابقت دهند، یک تیم متوسط را تشکیل میدهند.
برای یک فرد بهترین بودن در تمام زمینههای غیرممکن است، بنابراین توسعه و پیشرفت متمرکز شده میتواند منبع اصلی بهبود خود یا رشدی باشد که شما واقعا به آن نیاز دارید.
این مفهوم در تاریخچه گوشیهای هوشمند نیز به اثبات رسیده است.
حال تاریخچه گوشیهای هوشمند را در نظر بگیرید، قبل از معرفی آیفون در سال 2007، شرکتهای تلفن همراه فکر میکردند که آینده تلفنهای همراه در دوام، سختافزارها و ظاهر آنها است. (برای مثال موتورولا تنها از نظر ظاهری انقلابی بود نه از لحاظ فنآوری)
اما کمپانی اپل متوجه شد که مردم در اصل کارایی بیشتر و ابزاری بیشتر از یک تلفن همراه را میخواستند. خوشبختانه نوآوری و بهبود کارایی همیشه از نقاط قوت اپل بودهاند. با تمرکز بر نقاط قوتشان، آنها انقلابی در صنعت تلفنهای همراه ایجاد کردند؛ درحالی که شرکتهای دیگر میخواستند همه چیز را بهبود ببخشند، اپل تنها دستگاهی را ساخته بود که هر چیزی را که پوشش داده بودند به خوبی انجام میداد. از آنجایی که آنها از نقاط قوت خود استفاده کردند از دیگر شرکتها قدم فراتر نهاده، دیگر شرکتها را رقابت خارج کردند و از آنها فروش بیشتری نیز به دست آوردند و در نهایت رقابت به شکلی در آمد که تقریبا دیگر شرکتها به تقلید از اپل در ساخت گوشیهای هوشمند خود پرداختند.
بهبود همه چیز مساوی است با متوسط بودن در همه چیز
بهترین راه برای بهبود خودتان پیدا کردن یا به دست آوردن تواناییها یا مهارتهایی که ندارید نیست، بلکه ساخت و بهبود تواناییها و مهارتهایی است که از قبل دارید.
این روند میتواند سخت و دردناک باشد؛ هرگاه ما کاری را میابیم که در آن خوب نیستیم، کاملا طبیعی است که بخواهیم در آن کار بهتر شویم؛ با این حال زمان محدود است هر ثانیهای که شما از بد بودن در کاری به خوب شدن در آن کار صرف میکنید، میتواند یک ثانیه برای تبدیل شدن از کاری خوب به کاری مؤثرتر باشد.
اما دقیقا چه باید کرد؟
1. نقاط قوت خود را مشخص کنید
نشستن و پیدا کردن نقاط قوتتان یک ایده بسیار خوب است و فقط خود شما آن نقاط قوت را میدانید، ممکن است شما یک نقاش فوقالعاده، یک مهندس ماهر، یک ورزشکار عالی، یک هنرمند پرشور و یا یک نویسنده عالی باشید فرقی نمیکند نقطه قوت شما چیست، هنگامی که نقطه قوت خود را شناختید، آنها را نگاه داشته و وجود آنها را جشن بگیرید اما در عین حال قبول داشته باشید که بهترین بودن در هر کاری غیرممکن و تلاش برای آن بیهوده است.
2. با انجام تحقیقات دقیق نقطه قوت خود را تعریف کنید
هنگامی که نقاط قوت و مهارتهای خود را شناسایی کردید، وقت خود را صرف یادگیری آنها کنید، یاد بگیرید که چگونه تواناییهای خود را بهبود بخشیده و چگونه شروع به بهبودی آنها کنید. شما تنها زمانی میتوانید چیزی را بسازید که همه چیز را در مورد آن بدانید و درک کنید؛ برای مثال اگر شما در حال حاضر در برقراری ارتباط با دیگران خوب هستید، به اهمیت تن صدا و زبان بدن توجه کنید با این کار در نتیجه شما از کسی که به صورت عالی با دیگران ارتباط برقرار میکند به یک مورد استثنایی تبدیل میشوید.
3. نقطه قوت خود را به قسمتهای کوچکتر تقسیم کرده و هر قسمت را به صورت جداگانه و دقیق تمرین کنید
هنگامی که خود و مهارتهای خود را درک کردید اکنون میتوانید به آسانی مشخص کنید که چه قسمتهایی از نقطه قوت شما نیاز به ساختهشدن داشته و کدام قسمتها به آن نیاز ندارند، پس از انجام این کار شما باید مهارتهای خود را با یک هدف خاص برای بهبود آن در یک جنبه خاص تمرین کنید. به این عمل تمرین هدفدار میگویند، هنگامی که در بخشهای خاصی بهبود مییابید، سطح مهارت کلی شما همانطور که با یک روش سیستماتیک و استراتژیک به خود آموزش میدهید به طور چشمگیری بهبود خواهد یافت.
پیدا کردن نقص در کاری که در آن عملکرد خوبی دارید سخت است، اما بدین گونه شما میتوانید از خوب به عالی تبدیل شوید
این فرایند بسیار دشوار بوده و در ابتدا میتواند بسیار ناامیدکننده باشد، هنگامی که شما مهارت خود را در کاری که قبلا در آن خوب نبودهاید، توسعه میدهید میتوانید پیشرفت قابل توجهی را در زمان بسیار کم مشاهده کنید؛ با این حال، مشاهده بهبود در کاری که در آن خوب هستید کمی سختتر است، مشاهده بهبود در کاری که در آن خوب نیستید بسیار آسانتر از مشاهده بهبود در قسمتهای ضعف دار از کاری که در آن خوب هستید، است. به ویژه مشاهده نقاط ضعف در کاری که دیگران فکر میکنند در آن مهارت دارید بسیار سخت است.
بنابراین به نظر میرسد که برای واقعا بهتر شدن شما نیاز به تمرکز دارید، کاری را که در آن خوب هستید توسعه دهید و آن را تا زمانی که به بهترین در آن کار تبدیل نشدهاید ادامه دهید.
منبع: Lifehack