یکی از مباحث علوم توفیقی یا اجتهادی بودن ترتیب آیات و سوره های قرآن است که قبل از اینکه به این موضوع بپردازیم به مقدمه ی این بحث یعنی جمع آوری و تدوین قرآن که در فصل اول به تبیین این بحث به صورت اینکه جمع قران در زمان پیامبر و بعد از پیامبر و ادله ی موافقان و مخالفان این موضوع پرداخته شده و مورد بررسی قرار گرفت و مقدمه دوم در فصل دوم به چگونگی کتابت قرآن پرداخته شد و با استفاده از این دو مقدمه به بحث اصلی در فصل سوم یعنی توفیقی بودن با نبودن نظم آیات و سوره ها پرداختیم و ادله هر دو طرف مورد بررسی قرار گرفت .
واژگان کلیدی
جمع ، توفیقی ، اجتهادی
فصل اول
جمع و تدوین قرآن
ادله موافقان جمع و تدوین در زمان پیامبر (ص)
ادله مخالفان جمع و تدوین در زمان پیامبر (ص)
در رابطه با جمع قرآن کریم که چه کسی آن را جمع کرده و در چه عصری ، جمع شده،اقوال مختلفی دیده می شود که عبارتند از : 1.جمع قرآن درزمان پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) بوده است .
2. جمع، در زمان ابوبکر بوده به این معنی که او قرآن شریف را از ورقه های متعدد در یک جا جمع کرده است .
3. جمع ، در زمان عمربن خطاب بوده است .
4. آغاز جمع در زمان ابوبکر بوده و در زمان عمر خاتمه پذیرفته است .
5. جمع ، در زمان عثمان بوده است .
ادله ی موافقان جمع وتدوین در زمان پیغمبر اکرم (ص) (1)
عده ای از محققان و مورخان – با توجه به روایات و شواهد دیگر – صریحاً مدعی جمع و تدوین قرآن در زمان رسول اکرم (ص) می باشند . یکی از دانشمندان به نام بلخی در کتاب تفسیر خود بنام «جامع علم القرآن » می نویسد : بسی شگفت انگیز و بهت آور است ، مسلمین چگونه این رأی و عقیده را می پذیرند که رسول خدا (ص) در زمان حیات خود قرآن را به حل خود واگذارده و موضوع قرائت و تلاوت آن را استحکام نبخشیده و به جمع و تألیف آیات و سورهآن اهتمام و اقدام نکرده باشد ؟ قرآنی که حجتی برای مسلمین و سرمایه ی اساسی دعوت پیغمبر (ص) و بیان فرائض و احکام دینی او بود؟ سیده مرتضی ( 355-436 هـ .ق ) که یکی از قدماء و بزرگان دانشمندان شیعی است معتقد بود که قرآن ، همزمان با حیات رسول خدا (ص) به ترتیبی که هم اکنون در اختیار ماست جمع آوری و مرتب گردید ، به این دلیل ک قرآن را در زمان آن حضرت تدریس می کردند و به مردم تعلیم می دادند و عده ای از اصحاب پیغمبر (ص) قران را حفظ کردند ، و گروهی امثال عبدالله بن مسعود و ابی بن کعب قرآن را از آغاز تا انجام آن نزد پیامبر اکرم (ص) چند بار قرائت و ختم نمودند . ضمناً سید مرتضی می گوید : همه ی این شواهد دلالت دارد که قرآن بدون هیچ اضطراب و پراکندگی در زمان پیامبر اکرم (ص) کاملاً جمع آوری و مرتب شده بود . و نباید به مخالفت برخی از دانشمندان شیعی و حشویه در این مورد اعتماد نمود ، چون این مخالفت بر احادیث متکی است که ضعیف به نظر می رسد ولی تصور شده که آنها صحیحی هستند . ولی مسئله جمع و تدوین قرآن در زمان پیامبر اکرم (ص) صحت آن معلوم و قطعی است . (2)یکی از فقیهان معاصر، آیت الله خوئی است که ادله ی جمع و تدوین قرآن در زمان پیامبر (ص) یاد می کند و با روش معمول فقهی و بررسی روائی ، ادله ی مخالفان را مردود می سازد . وی می نویسد : با مطالعه احوال پیامبر(ص) و یاران او به این نتیجه می رسیم که قرآن در عصر آن حضرت جمع آوری و متعلم گردید . ضمن اینکه فقیه مذکور ، روایات و مدارک مربوط به شروع جمع قرآن را در زمان حنف نقل می کند ، آنها را از جهات مختلف مورد خدشه قرار داده و با اسلوب ویژه بررسی روایات ، ضعف و نارسائی و مجهول بودن آنها را اثبات می نماید .و یاد آور می شود که جمع و ترتیب قرآن به وسیله ی خلفاء مخالف همه ادله ی احکام شرعی ،اعم از کتاب و سنت و احماع و عقل می باشد . وی سپس نکته ای متذکر می شود که مورد تأیید عده ای از محققان پیش نیز می باشد . او می نویسد : این مطلب درست است که عثمان همزمان با خلافت خود به جمع و تألیف قرآن اقدام نمود ، ولی هدف او ساختن و پرداختن مصحف منظم و مرتب نبود است.(چون این کار در زمان حیات پیغمبر (ص) صورت گرفت) بلکه هدف و منظور عثمان از جمع آوری و تدوین قرآن ، از میان بردن قراءات مختلف و گوناگون بود که احیاناً منجر به تحریف قرآن می گردید ، عثمان دستور داد مصاحف دگرگون و پریشان موجود را بسوزانند تا مردم از مصحفی استفاده نمایند که دارای قرآن واحد و یکنواختی باشد . (3)این نکته را نه تنها عالیقدر یاد آور شده است ، بلکه – چنانکه اشاره شد – پیش از او دانشمندانی دیگر آن را متذکر گردیده اند : حارث محاسبی می گوید : مسئله ای که کسب شهرت کرده است اقدام عثمانی به جمع آوری و تنظیم قرآن می باشد ، ولی حقیقت ، جز این است ( زیرا عثمان کار تازه ای را شروع نکرد ) بلکه پس از تبادل رأی با مسلمین همزمان خود و قرآن شناسان وقت ، سعی نمود مردم را بر کیفیتی خاص در قرائت قران متحد سازد ، چون اختلاف قراءات در زمان عثمان سخت رو به فزونی نهاد ، و در نتیجه بیم آن می رفت که نزاع و درگیریهایی ناخوش آیندی را به ارمغان آورد . البته عثمان مردم ا به قرآنی در قران متوجه و متحد ساخت که دارای ارزش و اعتبار بوده و به تواتر از رسول خدا (ص) نقل شده : و یا شواهدی معتبر آن را تایید کرد . مردم را از قراءات گوناگون – که احیاناً بر اساس روایات نزول قرآن بر هفت حرف متکی بود – بر حذر داشت . زیرا این قراءات متنوع ، که سخت آشفته و نابسامان گشته ، و در میان مردم ، رایج شده بود – زمینه اختلافات دیگری کشف که گاهی از رهگذر آن ، مسلمین همدیگر را تکفیر می کردند . و این حالت باعث از هم گسیختگی وحدت و یکپارچگی آنها می گردید . لذا عثمان خواست با پرداختن مصحفی که مبتنی بر قرءات یکنواختی بوده است اینگونه آشفتگی و نابسامانیهای موجود در قرا آت قران را سامان بخشد . کار عثمان از این نظر هملی پسندیده و در خور تقدیر و سپاس بوده ، و از این جهت نمی توان براو خرده گرفت . انتقادی را که در این مورد ، متوجه عثمان ساختند این بود که وی دستور داد مصاحف و قرانهای موجود را بسوزانند که البته گروهی از معاصران و ی و همچنین عده ای از مسلمین – پس از وی – نمی توانستند آن را با دیده قبول و رضا بنگرند . (4)
ادله ی مخالفان جمع و تدوین در زمان پیامبر اکرم ( ص )
عده ای از محققان صریحاً اظهار کرده اند که قران در زمان رسول خدا ( ص) به صورت یک کتاب جمع آوری و مدون نگردید : خطابی در پاسخ به این سوال – که چرا قران در زمان پیامبر (ص) در مصحف و دفتری فراهم نیامد ؟ - می گوید : چون رسول خدا ( ص) همواره در انتظار وحی به سر می برد [ یعنی هیچ گاه در زمان حیات رسول خدا (ص) مجال و فرصتی پیش نیامد که وحی ، منقطع گردد تا نویسندگان ا به جمع و ترتیب قرآن در مصحف واحدی وادار سازد ]و این احتمال وجود داشت که ایاتی نازل شود تا ایات دیگر را نسخ کند و یا تلاوت آنها را منسوخ سازد . و با وجود چنین اوضاع و احوالی – که وحی استمرار داشت – چگونه ممکن بود در زمان آن حضرت به جمع و ترتیب قرآن اقدام گردد .بدیهی است که این کار پس از انقطاع وحی – که همزمان با پایان عمر آن حضرت – امکان داشت لذا پس از رحلت رسول خدا (ص) هر یک از صحابه به نوبه ی حود به این کار اقدام نمودند .( 5) گفتار طبری نیز در عدم جمع آوری و ترتیب قران در زمان پیغمبر ( ص) صراحت دارد ، چنان که در ترجمه تفسیر او آمده است : « و این قران ، جمله متفرق بوده به دست خلق اند : یک یک آیت و یک یک سورت ، کم و بیش ، هیچ کس را بیشتر از ابی بن کعب نبود ، از بهر آنکه آو پیوسته در صحبت و خدمت پیغمبر (ص) بودی . و هر گاه وحی امدی او نبوشتی ،اگر شب بودی و اگر بروز بودی او نبوشتی ،و یاران دیگر پیوسته با او نبودی ، چون پیامبر (ص) از این جهان برون شد به روزگار ابوبکر و عمر ، خلق یک دیگر را کافر همی خواندند از بهر این قران ، و هر یک مرد دیگر را همی گفتند که این به دست تو است نه قرآن است . « پس چون خلیفه (عثمان ) بخلیفتی نشست خواست که این قرآن را جمع کند تا ایناختلاف از میان خلق برخیزد . پس مصحف ابی بن کعب را بیاورند . هیچ مصحفی نیافتند درست تر از ان . عثمان از ان ، نسختی برداشت و منادی را بانگ کردن فرمود : که هر کسی که از قرآن چیزی دارید ، بیاورید و همی آوردند ، هر آنچه درست می گشت عثمان از آن نسخت می کرد . (6) پیداست که طبری نیز جزماً اظهار عقیده کرده است که تا زمان ابوبکر و عثمان ، قران پراکنده بود و هنوز نظم و ترتیبی در آن به وجود نیامده تا به صورت واحدی در اید . حتی در تأیید این مطلب یادآور می شوند که وقتی به زیدبن ثابت در زمان خلافت ابوبکر پیشنهاد شد که قران را فراهم و مرتب سازد در اغاز امر از این کار شانه خالی می کرد و سخت بیمناک بود و می گفت : من به کاری که در زمان پیغمبر (ص) بی سابقه بوده است دست نمی زنم و این کار از جابه جا کرده کوهها در نظر من سنگین تر و طاقت فرساتر است . (7)محدث نوری از کسانی است که جمع و ترتیب قران را به صورتی که هم اکنون می بینیم ، نمی پذیرد ، اگر چه جمع و ترتیب آن – بگونه ای متفاوت از ترتیب قران موجود – مورد قبول این دانشمند عالی مقام در حدیث است . ولی می نویسد : از مجموع اخبار و احادیث مربوط به جمع قران چنین بر می اید که قران کریم با ترتیب موجود آن ، در زمان پیغمبر (ص) بی سابقه بوده است وقتی کسی آن را با چنین ترتیبی حفظ و از بر نکره بود.بلکه قران به تدریچ نازل می گردید و نگارش می یافت – در دو جا نگهداری می شد . یکی نزد رسول خدا (ص) که پراکنده و نامنظم بود و نویسندگاه وحی – که از میان آنها سه نفر گزین شدند و علی (ص)در رءس آنها قرار داشت – وحی را روی تحریر ، و کاغذ و استخوان شانه ی شتر و گوسفند و شاخه های خرما و سنگهای ظریف و چربهائی که بر اشتران می نهادند ، تحریر می کردند و بعد از رحلت رسول اکرم (ص) این نوشته ها در اختیاز امیر المومنین علی (ع) قرار گرفت . جای دیگر که قران در آن محافظت می شود ، خزینه ذهن و حافظه مردم و نوشته های دیگر صحابه و یاران آن حضرت بود ، که هرکس در خود نیاز و استعداد و توفیق خویش یه هنگام نزول آیات در سفر و حضر ، آیات و یا سوره هایی از قرآن را حظ نموده و یا آن را می نوشتند . از این اخبار نمی توان نتیجه گرفت که تمام قران به صورت نبشته ای نزد کسی موجود بوده چه رسد به آنکه قائل شویم که قران با این ترتیب موجود ، در زمان پیامبر اسلام(ص) مرتب و مدون گردید (8).
فصل دوم
چگونگی کتابت آیات قرآن
کتابت قرآن بر حسب نزول
کتابت قرآن به اجتهاد صحابه
کتابت قرآن به دستور پیامبر
آنچه از روایات مربوط به جمع و تألیف قران استفاده می شود .
کتابت قرآن بر حسب نزول
جمع آوری و مرتب کردن سوره ها در یک مجلد ، پس از رحلت پیامبر (ص) انجام گرفته است . دوره ی پیامبر (ص) پایان یافت و آیات قران که بر قطعاتی از چوب و سنگ و پست و استخوان و حریر و کاغذ ضبط شده بود ، همچنان به طور پراکنده ، موجود بود و گروهی از حافظان قران نیز آن را در سینه داشتند . دوره پیامبر (ص) آیات سوره ها مرتب و سوره ها تکمیل و نامهای آنها تعیی شده بود ، ولی جمع آنها در یک مجلد در اوراق به هم پیوسته بعداً انجام گرفت ، زیرا در زمان پیامبر ، هر آن در انتظار نزول آیه ای بودند و تا وقتی وحی قطع شده بود ، جمع آوری آیات و سوره ها در یم مجلد کار درستی به شمار نمی آمد ، و انجام آن جز با انقضاء دوره ی پیامبری و تکمیل وحی میسر نبود . (9)سیوطی می گوید : تمام قران در زمان پیامبر نوشته شده بود ، ولی سوره ها مرتب نشده و آنها را در محل واحدی جمع نیاورده بودند . (10)امام صادق (ع) نیز گفته است که پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود : قران در صفحاتی در ورائ فراش من است آن را بگیر و جمع آوری کن و از بین مبر . (11) اول کسی که پس از درگذشت پیامبر (ص9 و حسب وصیت او ، مستقیماً به جمع اوری قران قیام کرد ، امام علی بن ابی طالب (ع) بود و پس از وی زید بن ثابت به امر ابوبکر به این کار پرداخت و چند تن دیگر از جمله ابن مسعود و ابی بن کعب و ابوموسی اشعری نیز به این کار دست زدند ، تا اینکه زمان عثمان فرارسید و او به یکی کردن مصحفهای مختلف دستور داد و نسخه هایی از آن را به نقاط دیگر فرستاده تا مردم تنها از این مصحف استفاده کنند و مصحفهای دیگر را منار بگذارند . قرآنی را که علی (ع) جمع آورده بود ،حسب نزول مرتب بود و آنچه در مکه نازل شده بر آنچه در مدینه فرود آمده تقدم داشت و ناسخ بر منسوخ تأخر ، با اشاره به زمان و علل و مناسبتهای نزول .(12) عکرمه گفته است: اگر جن و امس باهم گر آیند تا همانند تألیف علی (ع) تألیفی به وجود آورند از عهده ی آن بر نخواهند آمد . کاتبان و نویسندگان وحی ، آیات هر سوره را که با «بسم الله الرحمن الرحیم »آغاز می گشت ، به ترتیب نزول آن : به دستور شخص پیامبر (ص) می نوشتند آنان موظف به رعایت ترتیب نزول آن بودند در حقیقت تنظیم آیاتی که نازل می گشت زیر نظر و با اشراف کامل پیامبر صورت می گرفت و اجتهاد و نظر شخصی هیچ یک از نویسندگان نمی بایست در این امر دخالتی داشته باشد . همین چینش و تنظیم آیات نازل شده در کنار یکدیگر بود که سوره ای از قران را تشکیل می داد و تحدی و مبارزه طلبی قران نیز به همین سوره ها صورت می گرفت پیامبر و نویسندگانی که کتابت وحی را برعهده داشتند و آیات را پی در پی و ترتیب نزول می نوشتند، هر گاه «بسمله »دیگری نازل می شد و می یافتند که سوره ی قبل پایان یافته و سوره ای دیگر آغاز گشته است . در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم : « کان یعرف انقضاء سوره بنزول بسم الله الرحمن الرحیم ابتداء الاخری» پایان هر سوره ای به واسطه نزول بسم الله الرحمن الرحیم در آغاز سوره ی دیگر شناخته می شد . (13)ابن عباس یافته و سوره دیگری آغاز گشته است . (14)بدین ترتیب آیات قران بر اساس ترتیبی طبیعی ، که همان ترتیب نزول بود ، در قالب سوره های مرتب شدند ، آیات مکی در سوره های مکی و آیات مدنی در سوره های مدنی ، هرجند گاه ممکن بود تکمیل سوره ای که آیاتش پاره پاره نازل می گشت مدتی به طول انجامد .
کتابت قران به اجتهاد صحابه
جمع آوری صحابه دیگر ، به ترتیبی دیگر بود ، به ترتیب تقدم سوره های بزرگ به سوره های کوچک . هفت سوره بزرگ ( بقره ،آل عمران ، نساء ، مائده ،انعام ، اعراف ، انفال ) در اول و پس از آنها ، سوره های صد آیه ای ( برائت ، نحل ، هود ، یوسف ، کهف ، اسراء ، انبیاء ، طه ، مومنون ، شعرا ء ) و سپس مثانی ( سوره هایی با کمتر از صد آیه که در حدود 20 سوره است ) و پس از ان حم ها ( سوره هایی که حم آغاز می شود ) و در آخر معضلیات ( سوره هایی که با آیات کوتاه که به علت کثرت فواصل ، آنها را معضلات گویند ) قرار گرفته اند که به ترتیب فعلی نزدیک است . در این میان تنها جمع آوری زید به عنوان یک مصحف فاقد تعلم و تربیت بود ، زیرا در ان وقت هدف از جمع آوری قران و ظبط آیات و سوره های آن ، جلوگیری از اتلافو از بین رفتن آن بود که با در گذشت حافظان قران بیم آن می رفت و لذا در صفحاتی تدوین و به ابوبکر سپرده شد و پس از وی در دست عمر بود و با درگذشت او در اختیار دخترش حفصه قرار گرفت و این همان نسخه ای است که عثمان برای مقابله با مصحفهای دیگر از وی گرفت و سپس به او رد کرد و آن زمان که مروان از طرف معاویه به ولایت مدینه منصوب شد ، آن را از ورثه ی حفصه گرفت و پاره کرد .( 15) در برخی از سوره های قرآن کریم ، ترتیب و تنظیم آیات ، مطابق با ترتیب طبیعی نزول نیست و مدرکی در دست نیست که تنظیم آنرا به پیامبر (ص) نسبت دهد . مجلسی (ره) در بحار الانوار یکی از این سوره ها را سوره «ممتحنه » ذکر می کند . نه آیه ی اول سوره در سال هشتم هجری در شأن حاطب بن ابی ملبقه نازل شده است . (16) به دنبال این آیات ، دو آیه وجود دارد که نزول آن به سال ششم هجری پس از صلح حدیبیه در شأن فرار زنی بنام سبیعه اسلمیه یا کلثوم بنت عقبه ، اتفاق افتاده است . نزول آیه دوازدهم در سال نهم هجری بوده که مربوط بیعت زنان بوده است . آخرین آیه ی این سوره کاملا با آیات اولیه از نظر محتوا هماهنگ است .( 17)
کتاب قرآن به دستور پبامبر (ص)
یکی از عناوین و اوصاف قرآن متشابه است یعنی قرآ« کتابی است که آیاتش با هم هماهنگی کامل دارند . همین امر می تواند یکی از دلایلی باشد که روشنگر نوعی دیگر از تدوین و کتابت آیات قرآن دارد . بر اساس مدارک تاریخی گاه آیه یا آیاتی نازل می شده ولی به نوسیندگان وحی ، دستور می داده است که آیه یا آیات را در لابلای سوره ای که قبلا نازل شده و پایان یافته بود ، قرار می دهند . این گونه تنظیم آیات که خارج از روال طبیعی آیات بوده است ، نیازمند به تصریح و تعیین شخص پیامبر داشت و بی گمان حکمت و مصلحتی در آن نهفته بوده . ابن عباس می گوید : زمانی بر پیامبر (ص) می گذشت و سورهایی بر او نازل می گشت . وقتی آیات بر او نازل میشد بعضی از نویسندگان را احضار کرده می فمود : این آیات را در سوره ای که فلان خصوصیات را دارد بگذارید . (18)و در نقل دیگری از ابن عباس آمده است که آخرین آیه ی که نازل گشت آیه ی « و اتقوا یوما ترجعون فیه الی الله ... » بود . جبرئیل به پیامبر اعلام نمود که آن را آیه ی 281 سوره ی بقره قرار دهد . (19)البته لازم است بدانیم که این نوع تنظیم آیات را در اسناد تاریخی بسیار کم گزارش شده است و تنظیم عمده ی آیات به همان ترتیب طبیعی نزول بوده است . با یک نمونه دیگر از این آیات آشنا می شویم : عثمان ابن ابی العاص می گوید : در محضر پیامبر (ص) نشسته بودم که جبرئیل بر او نازل شد . پیامبر فرمود که جبرئیل مرا امر نمود که آیه ی « ان الله یامر باعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی ... » را در این موضع از سوره نحل قرار دهم و آیه میان آیات استشهاد و آیات عهد سوره ی نحل قرار داده شد . (20) آنچه گفته شد نظر راویان اخبار و محققان است که در باره ی علوم قرآن از صدر اول تا امروز بحث و تحقیق کرده اند و تقریبا تمام نویسندگان و محققان سیره و تاریخ نسبت به آن متفقند ، در عین حال کسانی هستند که درباره جمع قرآن منکر این تفصیلند و معتقدند که قرآن با همین نظم و ترتیب موجود مربوط به زمان پیامبر (ص) است و گروهی از علمای پیشین مانند : قاضی ، این انباری ، و کرمانی و طیبی بر همین عقیده اند .( 21) سید مرتضی (قدس سره ) نیز در این نظر با آنها همراه است و می گوید : قرآ« به کیفیتی که هم اکنون در دست ماست در زمان پیامبر (ص) جمع آوری و تألیف شده است ، به دلیل آنکه در همان زمان تمام قرآن را تدریس و حفظ می کرده اند . تا آنجا که گروهی از صحابه برای حفظ آن تعیین شده بوده اند و قرآن را نزد حضرتش می خواندند و گروهی دیر از اصحاب ، مانند عبد الله ابن مسعود و ابی بن کعب به کرات قرآن را نزد پیامبر (ص) ختم کردند و این همه ، بی گمان دلیل بر آن است که قرآن در همان وقت جمع آوری شده و مرتب و بدون پراکندگی بوده است . (22) حضرت آیت الله خوئی ، با توجه مراتب زیر نظر گروه اخیر را ترجیح داده اند : اولاً احادیث مربوط به جمع آوری قرآن ، پس از درگذشت پیامبر (ص) فی حد نفسه با یکدیگر متناقض اند . بعضی از این احادیث ، زمان جمع آوری قرآن را به زمان ابوبکر و بعضی به زمان عمر و بعضی به زمان عثمان محدود می کند . چنانکه بعضی از این احادیث تصریح می کند که اول کسی قرآن را جمع آورد ، زید ابن ثابت بود و برخی این عمل را به ابوبکر و برخی دیگر به عثمان نسبت می دهند و مواردی دیگر از این قبیل ، که دارای تناقضات آشکار می باشد . ثانیاً – معارضه ی این نظر با احادیثی که دلالت دارد بر اینکه قرآن در عهد پیامبر (ص) جمع آوری شده که از جمله حدیث شعیبی است که می گوید : شش نفر ( ابی بن کعب ، زید بن ثابت ، معاض بن جبل ، ابو الدر داء ، سعد ابن عبید و ابو زید ) در زمان پیامبر (ص) قرآن جمع آوری کردند و در حدیث انس تعداد آنها را چهار نفر ( ابی ، معاض ، زید و ابو زید ) به شمار آمده است . ثالثاً – منافات آن با آیات تحدی ، که دال بر تکمیل سوره های قرآن و تشخیص آنها از یکدیگر است و همچنین با اطلاق لفظ کتب بر قرآن ، که پیامبر (ص) خود اطلاق فرمود منافی است ، زیرا کتاب به نوشته ای جمع آوری شده در یک مجلد اطلاق می شود . رابعاً – مخالفت چنین نظری باحکم عقل ، باتوجه به سعی و کوشش پیامبر (ص) نسبت به جمع و ضبط آن ، بر ای جلوگیری از ضایع شدن و از بین رفتن آن . خامساً – مخالفت آن با اجماع مسلمانان ، که معتقدند نص قرآن به تواتر از خود پیامبر (ص) نقل شده است ، حال آنکه برخی از این روایات حاکی از آن است که جمع آورندگان قرآن ، پس پیامبر (ص) به شهادت یک یا دو تن نسبت به آیه ای اکتفا کرده اند . سادساً – لازمه ی آن ، تحریف در نصوص قرآنی است ، زیرا طبیعت جمع آوری قرآن پی پیامبر (ص) مقتضی کسی و یا زیادتی در آن است و این با ضرورت دین مخالف است . (23) برخی نیز اضافه کردهاند که تناسب موجود بین هر سوره با سوره های قبل و بعد از خود ، دلیل بر آن است که این نظو و ترتیب به موجب امر پیامبر (ص) بوده است . زیرا او ، دیگر کس بر این نظم نو و بدیع که در حد اعجاز است ، واقف نیست . واقع امر این است که موضوع جمع آوری قرآن یک حادثه ی تاریخی است نه یک مسئله ی عقلی که قابل بحث و جدل باشد و در چنین مورد ، صرفاً به نصوص تاریخی مستند مراجعه شود . همان طور که گفته شد ، تمام مورخان و نویسندگان سیره و اخبار متفقند که ترتیب سوره های قرآن ، پس از درگذشت پیامبر (ص) انجام گرفته و به ترتیب نزول نیست و کلیه ی اصحاب حدیث نیز با مورخان در این مورد ، موافقت دارند ، افزون بر اینکه هیچ تناقضی بین روایات مربوط به جمع آوری قرآن نیست ، زیرا شکی نیست که به اشاره ی عمر، ابوبکر و زید را به جمع آوری قران مأمور کرد و به این اعتبار می توان جمع آوری اولیه را بر هر سه اینها نسبت داد . اما نسبت دادن جمع آوری قران به عثمان ، به اعتبار یکی کردن مصحف ها و نسخه ها ی مختلف است و نسبت دادن آن به عمر ، به طور قطع ناشی از اشتباه راوی است ، زیرا به اجماع مورخان عثمان بود که به این کار دست زد . حدیث مربوط به اینکه شش و یا چهار نفر در عهد پیامبر(ص) قران را جمع کردند ، به معن حفظ کردن قرآن است که ایات قرآنی را تا انجا که نازل شده بود ، حفظ کرده و به خاطر سپرده اند و این امر بر وجود نظم و ترتیب بین سوره ها دلالت ندارد. اما مسئله تحدی ، به وسیله خود ایات و سوره هاست ، به وسیله هر آیه و هر سوره و هیچ گاه تحدی به وسیله ترتیب موجود بین سوره ها نبوده تا بتوان به آن استدلال کرد . علاوه بر اینکه تحدی در سوره های مکی (یونس/38 و هود /13)است و به طور قطع قرآن قبل از هجرت جمع آوری نشده است . اهتمام پیامبر نسبت به قرآن قابل انکار نیست و به همین دلیل پس از نزول هر آیه ، نسبت به ضبط آن در سوره مربوط ، علاقه شدید داشت و لذا نظم بین ایات هر سوره در حیات پیامبر (ص) انجام گرفت ، اما جمع سوره ها و ترتیب آنها به عنوان مصحف واحد در ان زمان انجام نشد ،زیرا وحی در آن زمان به پایان نرسیده بود و هر آن نزول آیه ای انتظار می رفت و جمع آوری قران در آن وقت در یک مجلد به عنوان یک کتاب ، عمل درستی به شمار نمی امد ، و به همین جهت پیامبر (ص) به هنگام وفات خود ، که به انقطاع وحی یقین کرد ، علی (ع) را به جمع آوری قرآن وصیت کرد . معنی تواتر نص قرآنی ، حصول یقین به وحی بودن آن ، از هر مستند موثق و محکمی است و در اینجا تواتر به معنی تواترمصطلح بین علماء نیست . اما اینکه جمع آوری قران پس از پیامبر ( ص) با تحریف ان ملازمه داشته باشد ، صرف یک احتمال است که سندی بر تأیید ان وجود ندارد و با شناختی که نسبت به متصدیان جمع آوری و انظباط آنها داریم با توجه به قرب عهد آنان به زمان نزول آیات و احتیاط شدید آنان نسبت به وحی ، محلی برای چنین احتمالی که در آیات قرآنی نقصان و زیادتی رخ داده باشد باقی نمی گذارد . اما گفتنه اخیر درباره تناسب بین سوره ها و چیزی بیش از یک خیال واهی نیست ،زیرا هیچ مناسبت ذاتی بین هیچ سوره ای با سوره های قبل و بعد خود وجود ندارد ، جز آنچه مفسران متکلف ، تصور کرده اند که پس از اجماع امت بر اینکه ترتیب سوره های قران، بی شک خلاف ترتیب نزول آنها ست ، تصور باطلی است .
آنچه از روایات مربوط به جمع و تألیف قرآن استفاده می شود :
از مجموع روایات بر می آید که جمع آوری قرآنی در نوبت اول عبارت بدوه از جمع اوری سوره ها که ا بر شاخه های نخل و یا در سنگ های سفید و نازک و یا کتفهای گوسفند و غیر آن و یا در پوست و رقعه ها نوشته شده بود ، پیوستن آیه هایی که نازل شده و هر کدان در دست کسی بوده به سوره هایی که مناسب آن بوده است . و اما جمع نوبت دوم یعنی جمع در زمان عثمان ، عبارت بوده از اینکه جمع اول را که آن روز دچار تعارض نسخه ها و اختلاف قرآنها شده بود به یک جمع منحصر کردند و تنها آیه ای که در این جمع ملحق شد ایه « من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه ...»بود که ان را در سوره ی احزاب جای دادند ، چنانچه از قول زید بن ثابت نقل شد در حالی که مدت پانزده سال از رحلت پیامبر (ص) می گذشت کسی این ایه را در سوره احزاب نمی داند و جزو ان محسوب نمی شد . همچنانکه بخاری از ابن زهیر روایت کرده که گفت : من به عثمان گفتم آیه « و الذین یتوفون منکم و یزرون ازواجاً» آیه دیگری نسخ کرد و شما ناسخش را ننوشتید و یا نخواستید بنویسید ؟ گفت برادر زاده ی من هیچ آیه ای از قران از جای خودش تغییر نمی دهم . و آنچه که تفکر آزاد در پیرامون این روایات – که عمده ترین و مهم ترین روایات این باب است . و همچنین در دلالت آنها به ادمی می فهماند این است که هر چند روایات ، آحاد و غیر متواتر است ، و لیکن قرائن قطعیه همراه دارد که آدمی ناگزیر از پذیرفتن آنها می کند ، چون به طوری که قران کرم تصریح فرمود رسول خدا (ص) هر چه که از قران برایش نازل می شده برایشان بیان می کرده ، و همواره عده ای از صحابه ایشان مشغول یاد دادن و یاد گرفتن بودند که چطور قرائت کنند . و بیان هر کدام چیست ، آن عده که به دیگران یاد می دادند همان قراء بودند که بیشترشان در جنگ یمامه کشته شدند . مردم آن زمان هم رغبت شدیدی در گرفتن قرآن و حفظ کرن آن داشتند و این گرمی بازار تعلیم و تعلم قرآن همچنان ادامه داشت تا انکه قران جمع آوری شد . پس حتی یک روز و بلکه یک ساعت هم بر مسلمانان صدر اول پیش نیامد که قران از میانشان رخت بر بسته باشد ، و آنچه که بر سر تورات و انجیل و کتابهای سایر انبیائ آمد بر سر قران کریم نیامد . علاوه بر اینکه روایات بی شماری از طریق شیعه و سنی داریم که رسول خدا (ص) بیشتر سوره های قرانی را در نماز های یومیه و غیر آن می خواندند ، و این قران خواندن در نماز در حضور انبوه جمعیت بود ، و در بیشتر این روایات اسامی سوره های چه مکی و چه مدنی آن برده شده است . از این هم که بگذریم روایاتی است که می رساند هر ایه ای که می آمده رسول خدا (ص) مأمور می شده آن را در چه سوره ای و بعد از چه آیه ای جای دهد ، مانند روایت عثمان بن ابی العاص که رسول خدا در مورد آیه « ان الله یأمر بالعدل و الاحسان » فرمود : جبرئیل این ایه را برایم آورد و دستورداد که آن را در فلان جای سوره ی نمل قرار دهم . (25)و نظیر این روایت روایاتی است که می رساند رسول خدا (ص) سوره هایی که ایاتش به تدریج نازل شده بود خودش می خواند ، مانند سوره آل عمران و نساء و غیره ، پس از این روایات آدمی یقین می کند که آن جناب بعد از نزول هر ایه به نویسندگان وحی دستور می داد که آن را درچه سوره ای و در چه جایی قرار دهند . (26)
فصل سوم : توقیفی بودن یا نبودن نظم آیات و سوره ها
ترتیب سوره های قرآن
ادله اجتهادی بودن ترتیب موجود در سوره های قران
ادله توقیفی بودن ترتیب موجود در سوره های قرآن
توقیفی بودن یا نبودن نظم آیات
ترتیب سوره های قرآن
ترتیب موجود دسوره های قرآن – که از حمد آغاز می شود و به سوره ناس انجام می گیرد – قطعاً با ترتیب نزول آن هماهنگی ندارد. لذا این سوال پیش می آید که با چه زمینه و کیفیتی ترتیب نزول آیات و سوره ،در قرآن مدون ، فراهم گشت ؟ چون طبق همه ی روایاتی که محدثین شیعه و اهل سنت نقل کرده اند . قرآن کریم به ترتیب قرآن موجود ، نازل نشده بود ، بلکه بدین صورت ترتیب نزول آن را یاد کرده اند : سوره علق ، نون ، مزمل ، مدثر .اگر طبق برخی از احادیث سوره حمد را نخستین سوره ای بدانیم که در مکه نزول یافته ، مسلماً سوره بقره و اکثر سوره طوال – که در نیمه اول قرآن قرار دارد – مدنی هستند ، چنانچه اکثر سوره های کوتاه قرآن مکی است ، و تریباً ترتیب موجود در قرآن ، به عکس ترتیب نزول آن می باشد مسئله این است که آیا این ایجاد تغییر در ترتیب نزول قرآن ، به دستور پیغمبر «ص» انجام گرفته است ، یا اجتهاد و رأی صحابه در به وجود آمدن ترتیب کنونی دخالت داشته است ؟ یعنی ایا صحابه ، به هنگام جمع آوری طبق اشاره پیغمبر سوره های قرآن را مرتب ساختند ، یا آنکه مطابق ذوق و سلیقه شخصی خود ، تر تیب موجود را در سوره های قرآن به وجود آورده اند ؟ و به عبارت دیگر آیات تر تیب سوره ها ی قرآن ، اجتهادی است یا توقیفی ؟
ادله اجتهادی بودن تر تیب موجود در سوره ای قرآن
اکثر دانشمندان علوم قرآنی بر انند که ترتیب موجود در وره های قرآن ، اجتهادی است ، یعنی اینکه تر تیب به وسیله صحابه و پس از وفات پیغمبر طبق ذوق و سلیقه و رءی آنها به وجود آمد. قاضی ابوبکر با فلانی دریکی از دو رءی خود این نظریه را ترجیح داده است . ابن فارس می گوید : دو نوع تر تیب و تنسیق در قران انجام گرفته است : یکی تر تیب آیات در سورهای که توقیفی بوده و بر طبق دستور پیامبر به عهده گرفت است . و دیگر ، ترتیب سوره ها که این مهم را اصحاب پیامبر به عهده گرفته و سوره های قرآن را بر حسب رای و نظر خود مرتب ساختند . دلیل این مطلب ، اختلاف مصاحف صحابه می باشد ، چون این مصاحف از لحاظ ترتیب سوره ها متفاوت می باشد . برخی از صحابه به سور و آیات قرآن را بر حسب نزول آنها مرتب ساختند مانند مصحف علی علیه السلام که بدین صورت مرتب گشت : سوره اقرأ ، المدثر ، ن ، المزمل ، تبت ، تکویر ، و به همین ترتیب در مصحف علی (ع) سور مکی ، پیش از سور مدنی قرار دارد ، در حالیکه مصحف عبدالله بن مسعود بدین صورت بوده است : بقره ، آل عمران ، نسا ء و که از لحاظ ترتیب سور ، به شدت مصحف علی (ع) متفاوت بود . و همچنین میان مصاحف دیگر صحابه نوعی تفاوت در ترتیب سور دیده می شود که حاکی از آن است که ترتیب سوره ها اجتهادی بوده و رأی و نظر رسول خدا (ص) در آن دخالتی نداشته است . زرکشی از جمله دانشمندان است که ترتیب سوره را اجتهادی می داند و دلیل او نیز اختلاف مصاحف صحابه است . (27) مرحوم محدث نوری نیز می نویسد : یکی از ادله ی اجتهادی بودن ترتیب آیات و سوره قرآن موجود ، ترتیب مصحف علی (ع) است ، که آن حضرت در مصحف خود مکی را بر مدنی و آیات منسوخ را بر ناسخ مقدم داشت .( 28)علامه طباطبایی در ادامه بحث ایات قران مجید به چه ترتیب نازل شد می فرمایند : و همچنین سور و آیات قرآنی به این ترتیب که در مصحف شریف قرار گرفته نازل نشده اند ، به این معنی که اول سوره ی حمد پس از آن سوره های بقره و آل عمران و نساء و مائده وبه همین ترتیب نازل نشده باشد و همچنین آیات به ترتیب مضبوط . زیرا در این خصوص نیز علاوه بر شهادت تاریخ قطعی ، مضامین خود آیات نشان می دهد که برخی از سور و آیات قرآن با مضامینی که مناسب با اولین زمان بعثت است مانند سوره ی علق و نون در اواخر قرآ« مجید ثبت شده و سوره ها و آییه های بسیاری که مضامین آنها با پس از هجرت و اواخر عهد رسول اکرم (ص) سازگار است مانند سوره های بقره و آل عمران و نساء و انفال و توبه در اوایل قرآن گذاشته شده است و بدیهی است که به موجب این مضمون های مختلف آیات قرآنی از جهت نزول ارتباط کامل با حوادث و وقایع و نیازمندیهای گوناگون دارد که در خلال مدت دعوت پیامبر اکرم (ص) تحقق یافته و به و قوع پیوسته است مثلا سور و آیاتی که تنها مشتمل بر دعوت مشرکین و مبارزه با بت پرستی است با روزگار پیش از هجرت که پیغمبر (ص) در مکه گرفتار دعوت بت پرستان بود مناسب است و آیات قتال و آیات الاحکام که به دنبال حوادث و نیازمندی هایی که پس از هجرت و انعقاد جامعه ی اسلامی در شهر یثرب (مدینه ) و پیشرفت روز افزون اسلام پیدا شده نازل گردیده است . (29) این ادله و شواهد و سایر ادله ی دیگر نشان می دهد که ترتیب سوره ها در قرآن موجود طبق رای و سلیقه ی صحابه پدید آمده است .
ادله ی توقیفی بودن ترتیب موجود در سوره های قرآن
رای دیگر در ترتیب سور قرآن ، توقیفی بودن آن است ، چنانکه کرمانی در کتاب « البرهان » خود می گوید : ترتیب سور قرآن – به گونه ای که در دسترس ماست – در لوح محفوظ نیز به همین ترتیب بوده است و به همین ترتیب پبامبر اسلام (ص) بر جبرئیل عرضه می داشت و در سالی که رسول خدا رحلت کرد ، طبق همین ترتیب موجود ، مجموع قرآن را دوباره بر جبرئیل عرضه داشت ، و آخرین آیه ای که بر پیغمبر (ص) نازل گردید آیه ی : « و اتقوا یوماً ترجعون فیه الی الله ... » است که جبرئیل اشاره کرد که آن را میان دو آیه ی دین و ربا قرار دهند . (30) نیشابوری در تفسیر خود با صراحت خود بیشتری یاد آور می شود که در زمان پیامبر خدا (ص) قرآن جمع آوری شده بود ، زیرا آیه ای نازل نگردید جز آن که پیامبر (ص) به کاتبان وحی دستور می داد تا آن را در جای مشخص از قرآن بگذارند و نیز سوره ای نزول نمی یافت مگر آنکه به نویسنده ی وحی می فرمود آن را در کنار فلان سوره قرار دهد . چنانکه ابن عباس همین موضوع را یاد آور شده است که پیغمبر (ص) پس از نزول هر سوره ، کاتب وحی را احضار می فمود و به او می گفت این سوره را در فلان محل قرار دهد که خود پیغمبر (ص) نیز از آن محل نام می برد . حتی نیشابوری معتقد به به جمع و ترتیب قرآن در زمان پیامبر (ص) بوده منتهی یاد آور می شود که این سوره ها به طور منظم در میان دفتین قرار نگرفت و به صورت مصحف در نیامد . همو سپس می گوید : هر کس معتقد باشد که ترتیب موجود در سور قرآن از کارهای عثمان است کتاب خدا را از حجیت ساقط کرده و به تصحیف و تحریف آن معتقد گشته است حتی در برخی از مصادر علوم قرآنی با لحن رساتر و قاطع تری مسئله ی فوق را مورد تایید قرار گرفته است . با این معنی که می گویند آیات و سور قرآن ، در عهد رسول خدا (ص) مرتب گشت . علیهذا باید ترتیب آیات و سور قرآن را توقیفی دانست نه اجتهادی ، زیرا بدون تردید ، قرآن همزمان با حیات رسول خدا (ص) گرد آوری شد ، به این دلیل که پیغمبر (ص) و اصحاب او اولاً بعضی از سور قرآن را در نماز قرائت می کردند و حتی فضیلت قرائت بسیاری از سور را بیان کرده و روش ختم قرآن و مدتی را که باید این ختم انجام می گرفت مشخص فرموده و این مطلب نشانه ی آن است که سور قرآن در عصر پیامبر (ص) منظم گردید ، ولی هنوز به صورت مصحفی درنیامده و بعد ها چون حفاظ و قرّاء قرآن ، ترتیب مذکور را در قرائت قرآ« رعایت نمی کردند ، به همین جهت عثمان در سدد بر آمد سور قرآن را به ترتیبی که در زمان رسول خدا (ص) فراهم آمده بود در مصحفی گرد آورد در این سخن اضافه شده است : آنانکه مدعی هستند که مصاحف صحابه در ترتیب سور ، متفاوت بود از نوع آورانی هستند که می خواهند با اظهار مطلب تازه ی دیگری خویشتن را معروف سازند . یکی از ادله ی دیگر بر توقیفی بودن ترتیب موجود در سور قرآنی روایتی است از ابی بن کعب که نقل شده است . وی کفته بود : رسول خدا (ص) مرا احضار کرد و فرمود جبرئیل مرا مامور ساخت که به تو درود و تحنیت گفته و قرآن را بر تو بخوانم ، ابی عرض کرد : پدر و مادرم فدای تو باد ، مرا به ثواب و فضیلت قرآن آگاه فرما ، رسول خدا (ص) به بیان ثواب قرائت سور می پردازد و از سوره ی فاتحه آغاز فرموده و به ترتیب ، ثواب قرائت سوره ها را تا آخرین سوره ( ناس ) ذکر می کند . (31) از محققین معاصر دکتر صبحی صالح است که بر توقیفی بودن ترتیب سور قرآن پا فشاری می کند او می گوید : و اما ترتیب سوره های قرآن ، این ترتیب نیز توقیفی است .ترتیب فعلی همه ی سوره های قرآن به وسیله ی خود پیامبر (ص) معلوم شده بود و ما هیچ دلیلی بر خلاف این در دست نداریم . این نظر که ترتیب تمام سوره ها یا بعضی از آنها بر حسب اجتهاد بوده است هیچ مجوزی ندارد . زرکشی گفته است : « ترتیب پاره ای از سوره ها تعیین الهی نداشته و بر حسب اجتهاد و انتخاب خود اصحاب بوده و به این جهت مصحف هر کدام از آنها ترتیب خاص داشته است . بنا بر آنچه گفتیم ، ما نمی توانیم این سخن زرکشی را قبول کنیم و معتقدیم که اجتهاد صحابه در ترتیب مصحف ها ی خودشان ، صرفاً یک انتخاب شخصی و مربوط به مصحف های خاص خودشان بوده و به همین جهت هم آنها از هیچ کس نخواستند که از این ترتیب ها پیروی کنند و به هیچ کس نگفتندکه مخالفت با این ترتیب ها حرام است . این ها این مصحف را نه برای مردم بلکه فقط برای خود نوشته بودند و وقتی است ، بلا اتفاق ترتیب مصحف عثمان را پذیذرفتند ، اینان را مصحف شخصیخود را کنار گذاشتندو تابع مصحف عثمان شدند اگر این اصحاب معتد بودندکه ترتیب سوره ها موکول به اجتهاد و انتخاب آنها شده ترتیب خود را رها نمی کردند و تابع ترتیب عثمان نمی شدند . بنابر این رأی ، قابل اعتماد و مقبول این است که ترتیب سوره ها ه همین شکل که امروز در مصاحف می بینیم مانند نرنیب کنونی آیات ، یک ترتیب توقیفی ( معین شده به وسیله پیامبر و غیر قابل تغییر ) می باشد که در ان جای هیچ گونه اجتهادی نبوده و نیست . باید به این نکته اساسی نیز توجه داشت که در عین اینکه ترتیب قرآن توقیفی بود ، پیامبر موحبی برای این نمی دید که ایات هر سوره را در تعدادی صحیفه پشت سر هم ، به طور منظم جمع کند و یا همه ی سوره ها را به تر تیب در داخل یک مصحف واحد قرار دهد . چون هم تعداد قاریان و حافظان قرآن زیاد بود و هم خود آن حضرت همیشه در انتظار نزول وحی جدید بود که ممکن بود ناسخ آیان و احکام قبلی باشد . پس مطلبی به این صورت بوده که همه ی قرآن در عهد رسول خدا نوشته شد بدون اینکه در یک مصحف واحد جمع شده باشد ، و اینکه اصحاب قرآن را بر طبق همان نظم و ترتیب در سینه های خود حفظ می کردند که از جانب خدا مقرر و به وسیله ی پیامبر ابلاغ می شد ، پیامبر رااز جمع آری آیات و سوره ها در مصحف واحد بی نیاز می کرد . (32)و همچنین شیخ محمد ابو زهر هم توقیفی بودن آیات و سوره ها تأکید دارد چنانچه می گوید: اما ترتیب سوره ها ، واقعیت این است که مصحف امام به همین تر تیب کنونی بوده است ، و گفته اند ، همین تر تیب را زید بن ثابت پسندیده و ابوبکر و عمر و صحابه پیامبر(ص) و نیز عثمان با آن موافقت کرده اند، بنابر این باید بدون هیچ تغییر و تصرفی، از ان پیروی کرد . گاهی گفته می ود که مصحف برخی از اصحاب به ترتیب دیگی بوده است مثل مصحف ابی و مصحف علی بن لبی طالب (ع) که طبق نقل ابن ندیم در الفهرست مصحف آن حضرت به ترتیب نزول بوده است و نخستین آیه آن « اقرأ باسم ربک الذی خلق » خلق الانسان من علق » بوده که اولین آیه ای است که بر پیامبر نازل شده است . اما آخرین بای که قران بر جبرئیل عرضه شد به همین تر تیب کنونی بوده است ، یعنی بقره ، آل عمران ، تا آخر ، قرطبی در تفسیرش می نویسد : « ابن وهب » در جامع خود می گوید : از « سلیمان بن بلال» شنیدم که می گفت : از ربیعه سؤال شد چرا بقره و آل عمران که مدنی هستند در ابتدای قرآن آمده اند ، در حالی که هشتاد و چند سوره قبل از ان دو نازل شده اند ؟ ربیعه در پاسخ گفت : بلی آن دو بر سوره های دیگر مقدم شده اند ، و این تر تیب به دستور فردی است که آگاهی به ترتیب و تاألیف قرآن دارد [یعنی رسول الله] و اصحاب نیز همان ترتیب را پیروی کردند . امام مالک می گوید : قرآن به همان ترتیبی که صحابه از رسول خدا (ص) شنیده بودند گرد آوری شد از این رو روایات متعدد و یکدست که همگی آنان دلالت بر توقیفی بودن تر تیب سوره ها دارتد معلوم می شود که مصحف امام مطابق آخرین عرضه قرآن کریم است ، که هیچ گونه باطلی در ان راه ندارد . اما با روایاتب که در مورد مصحف ابی و مصحف علی ابن ابی طالب(ع) آمده است چه باید کرد ؟ در این زمینه می توان دوگونه پاسخ داد : اول : ما روایاتی را معتبر می دانیم که اکثریت قریب به اتفاق آنها را قبول دارند ، که این خود شاهد بر سستی سایر روایات است ،پس به خاطر صعف سند نباید مورد لعتماد قرار گیرند . دوم این که می توان گفت که مصحف ابی و علی (ع) قبل از عرضه اخیر بوده اند ، اما پس از عرضه اخیر سوره های در ان مصاحف نیز در جای خود قرار گرفتند : این را قرطنی و غیر او اختیار کرده اند . نتیجه بحث این اسن که ترتیب سوره های قران نظیر ایات به فرمان الهی صورت پذیرفته است . (33)
توقیفی بودن یا نبودن نظم آیات
به دنبال مطالبی که در زمینه چگونگی آیات قرآن کریم ذکر گردید ، دو پرسش اساسی وجود دارد که پاسخ یکسانی به آن داده نشده است :1.آیا ترتیب آیات هر سوره به دستور پیامبر بوده است ، یعنی توقیفی است یا اجتهادی ؟
2. آیا ترتیب سوره های قران توقیفی است یا اجتهادی ؟
پاسخ به این سوال از آن جهت مهم است که در به تصویر کشیدن سیمای تاریخی تدوین قرآن بسیار کار ساز است . بسیاری از مفسران و قرآن پژوهان به توقیفی بودن قرآن پاسخ مثبت داده اند . جلال الدین سیوطی می گوید : « اجماع و نصوص فراوان دلالت بر توقیفی بودن ترتیب آیات دارند و تردیدی در این امر نیست . وی در این زمینه به چند روایت استناد کرده و می گوید : از جمله نصوصی که اجمالاً بر توقیفی بودن آیات دلالت دارند ، روایاتی هستند که قراءت سوره های مختلف قرآن در زمان و مکان های مختلف برای پیامبر نقل کرده اند، مثلاً در صحیح بخاری امده است که پیامبر سوره ی اعراف را در نماز قراءت می فرمود و یا هل اتی علی الانسان و الم تنزیل را در صبح های جمعه قرآئت می کرد . قاضی ابوبکر در کتاب انتصار گفته است : « ترتیب ایات ، امری واجب و فرمانی لازم است جبرئیل می گفت : فلان آیه را درفلان جا قرار دهید . وی همچنین معتقد است ، ترتیب ایات هر سوره و مواضع آن را از ناحیه پیامبر ثبت نموده ، همانگونه که قراءت را از آن حضرت دریافت کرده است . مکی و دیگران گفته اند : ترتیب ایات در سوره ها به دستور پیامبر بوده است و چون حضرت به ثبت « بسمله » در سوره ی برائت فرمان نداد ، این سوره بدون بسمله رها گردید . ابن حصار معتقد است که قرار دادن آیات به جای خویش ، منحصراً با وحی انجام گرفته است . پیامبر بود که می فرمود : فلان ایه را در فلان سوره قرار دهید و از تلاوت خود پیامبر (ص) به همین ترتیب کنونی با نقل متواتر یقین حاصل شده است . (34) زرکشی دلیل دیگری برای توقیفی بودن نزول قرآن می اورد: اصحاب ، قرآن را همان گونه که از پیامبر (ص) شنیدند ، نوشتند ، بدون آنکه چیزی را مقدم یا مؤخر دارند . تلاش صحابه در جمع آوری قران در یک موضع بود و نه ترتیب و نظم بخشیدن به آن ، چرا که قران در لوح محفوظ به همین صورت که در مصاحف فعلی ما وجود دارد ، نوشته شده بود خداوند آن را یکمرتبه به صورت کامل به اسمان دنیا نازل کرد سپس به صورت متفرق و به تدریچ در طول زندگی پیامبر (ص) برآن حضرت نازل می شد . (35) زرکشی از قول ابوالحسین ابن فارس نیز نقل می کند که جمع آیات در سوره ها توقیفی است و پیامبر متولی این کار بوده است ؟ اما آیا واقعیت نیز همین است ؟ آیا ترتیبی تمام آیات در تمام سوره های قرآن توقیفی است؟ اگر چنین است باید تمام آیات مکی در سوره های مکی و تمام آیه های مدنی در سوره های مدنی قرار داشته باشند ، در خالی مدعیان همین نظریه ، نظیر سیوطی ، زرکشی در نوشته هی خود به تفصیل از آیات مستثنیات (آیات مکی در سوره های مدنی و بلعکس ) سخن گفته و نمونه های آن را بر شمرده اند ، اگر کسی بگوید پیامبر گاهی اوقات خودش این ترتیب را بر هم می زد و این نیز عین توقیفی بودن است ، پاسخ روشن است ، همان طور که پیش از این گفتیم چنین اقدامی از سری پیامبر – که دستور دهد آیه ای در فلان موضع از سوره ی قبل قرار داده شود – چند مورد بیشتر گزارش نشده است . اکثر کسانی که به توقیفی بودن ترتتیب همه ی آیات نظر داده اند به همین مورد استناد کرده اند . آنان یک حکم کلی و سراسری برای همه ی آیات الهی را بر اساس یک روایت از عثمان بن ابی العاص یا ابن عباس صادر کرده اند در حالی نقل آنان فقط در مورد تعیین جایگاه یک آیه بوده است . استدلالی که جلال الدین سیوطی بر توقیفی بودن همه ی آیات نموده است ، نیز تام نیست ، زیرا اینکه قرائت سوره هایی از قرآ« را در زمان ها و مکانهای مختلف به پیامبر نسبت داده اند ، اولا شامل همه ی سوره ها نمی شود و ثانیاً سخن در تدوین و تنظیم آیات است و نه قرائت آن ، این تنظیم هم در زمان حیاات پیامبر (ص) و هم پس از رحلت انجام گرفته است و قرائت آن حضرت ، امکان تقدیم و تاخیر آیات در سوره ها از سوی دیگران را نفی نمی کند . استدلال زرکشی از همه عجیب تر است ، زیرا روایاتی که از شیعه و سنی بیانگر نزول قرآن از لوح محفوظ به آسمان چهارم یا آسمان دنیا هستند ، هیچگونه دلالتی بر اینکه قرآن به همین ترتیب فعلی در لوح محفوظ نوشته شده بوده است ، ندارد و اساساً آنرا روایات ناظر بر امری فراتر از کتابت . حقیقت این است که نمی توان از نظریه ی توقیفی بودن ترتیب تمام آیات دفاع نمود و ناچار باید به سراغ سوال دیگر رفت . نویسنده « التمهید » عقیده دارد که در تعدادی اندک از سوره ای قرآن کریم ترتیب طبیعی نزول وجود ندارد و نص خواصی هم از طرف پیامبر در ارتباط با تنظیم آیات آن در دست نیست بنابر این به ناچار باید حکم تئقیفی نبودن ترتیب این سور ها نمود . (36) اما علامه طباطبایی با اینکه معتقد به توقیفی بودن ترتیب آیات در اکثر سوره هایی را که تنظیم بعضی از آیات در آنها به اجتهاد و رای صحابه صورت گرفته است ، اندک نمیداند به نظر علامه وقع برخی از آیاتی که به صورت متفرق ناازل شده در جایی که فعلاً قرار دارند ، خالی از مداخله ی اجتهادی صحابه نبوده است و این مسئله از ظاهر روایات جمع اول قرآن ( در زمان خلیفه ی اول ) به دست می آید . علامه با استناد به روایتی که از طرق شیعه و سنی در نحوه ی تنظیم آیات سوره ها وجود دارد – مبنی بر اینکه مسلمانان ، آیات را به همان ترتیب نزول می نوشتند ، تا وقتی که بسم الله نازل می شد و آنگاه همه می فهمیدند سوره پایان یافته و سوره ی دیگری آغاز گشته است – استدلال می کند که این روایات ، صراحت دارند آیات قرآن نزد پیامبر به تریب نزول مرتب شده بودند ، آیات مکی در سوره های مکی و آیات مدنی در سوره های مدنی ، اگر اینکه ما اختلافی را در مواضع آیات مشاهده می کنیم مربوط به اجتهاد صحابه است . روایات غیر قابل شمارشی از اسباب نزول ، دلالت دارند که آِات فراوانی در سوره های مدنی هستند که در مکه نازل شده اند و آیاتی نیز در اواخر عمر پیامبر (ص) نازل شده اند ، اما در سوره هایی که نزولشان در اوایل هجرت است ، قرار گرفته اند . (37) در بیانی که از المیزان نقل گردید ، علامه طباطبایی عقیده بر توقیفی نبودن ترتیب گروهی از آیات در جمع آوری قرآن پس رحلت دارد، اما در زمان پیامبر اکرم (ص) که خود آن حضرت ناظر در امر کتابت قرآن بوده است ، بیگمان چنینی امری اتفاق نیفتاده و ترتیب توقیفی بوده است .
نتایج این تحقیق:
قرآن در زمان رسول خدا (ص) به طور کامل نگارش یافت منتها بر روی نوشت افزارهایی که نمی توانست به صورت مصحف و دفتری جمع آوری شود و رسول خدا (ص) به طور قطع به ترتیب آیات قرآنی ، مردم را واقف ساخت و اجمالاً درباره ی تریب سوره ها نیز ارشاداتی داشت . لذا در مصاحف مختلف – چون این ترتیب توقیفی نبوده است – دگر گونی هایی در ترتیب سوره های قرآن به چشم می خورد . بنابر این می توان گفت که قرآن با ترتیب موجود و با هر ترتیب دیگری در زمان رسول خدا (ص) وجود داشته یعنی قرآنی با هر ترتیب که منظور باشد و زمان پیامبر (ص) جمع آوری و مرتب گشت . امام نوشت افزارها به کیفتی بوده است که حفظ این ترتیب در مورد آنها بسیار دشوار بوده است به همین جهت نخست ، امیر المومنین (ع) پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) با ترتیب خاصی که مبتنی بر ترتیب تاریخ نزول قرآن بوده است به جمع و تالیف قرآن اقدام کرد .
پی نوشت ها :
1.سید ابوالفضل ، میر محمدی زرندی ، تاریخ و علوم قرآن ، ص 120
2. شیخ ابو علی الفضل بن حسن ، طبرسی ، تفسیر مجمع البیان ، ترجمه علی کرمی ، ج1 ص 43 مقدمه گ
3. سید ابوالقاسم ، خویی ، بیان درعلوم و مسائل کلی قرآن ، ترجمه محمد صادق نجفی ، ج1 ، صص 409-375
4. سید محمد باقر ، حجتی ، پژوهشی در تاریخ قرآن ، ج 1 ص 227
5. جلالدین عبد الرحمن ، سیوطی ، الاتقان فی علوم القرآن ، ترجمه سید مهدی حائری قزوینی ، ج 1 ، ص 201
6. سید محمد باقر ، حجتی ، همان ،ج1 ص 228 ( به نقل از تفسیر طبری ،ج1، ص 7
7. همان ،ص 228 ( به نقل از الفهرست طبری ص 42)
8. همان ، ص 231 (به نقل از فصل الخطاب ،ص 14)
9. محمد هادی ، معرفت ، آموزش علوم قرآن ، ص 339
10. جلالدین، سیوطی ، همان ، ص 201
11. محمد باقر ، مجلسی، بحار الانوار ، ج 92 ، ص 48
12. محمد هادی ، معرفت ، همان ، ص 340
13. محمد هادی ، معرفت ، همان ، ص212
14. سید محمد حسین ، طباطبایی ، المیزان فی تفسیر القرآن ، ترجمه موسوی همدانی، ج 12،صص 128-127
15. محمد هادی ، معرفت ، همان ، ص 340
16. حسین ، جوان آراسته ، علوم قرآنی ،ص 151
17. محمد باقر ، مجلسی، همان ، ج89 ،ص 67
18. عبد الرحمن ،سیوطی ،همان ،ج 1 ، ص 210
19. ابو علی فضل بن حسن ، طبرسی ، همان ، ج 2 ، ص 314
20. جلالدین، سیوطی ، همان ، ج 1، ص 210
21. محمد هادی ، معرفت ، همان ، ص 341
22. ابو علی فضل بن حسن ، طبرسی ، همان ، ج1، ص 15
23. سید ابوالقاسم ، خویی، البیان فی تفسیر القرآن ، صص 278-257
24. محمد هادی ، معرفت ، همان ، ص343
25. جلالدین، سیوطی ، همان ، ج 1، ص 210
26. سید محمد حسین ، طباطبایی، همان ، ج 12 ، ص 181
27. سید محمد باقر ، حجتی، همان ، ص 87
28. همان ، ص 97
29. سید محمد حسین ، طباطبایی، قرآن در اسلام ، ص 100
30. سید محمد باقر ، حجتی، همان ، ص 87
31. همان ، ص 89
32. دکتر صبحی صالح ، پژوهش هائی درباره ی قرآن ، ترجمه محمد مجتهد شبستری ،ص 116
33. محمد ، ابو زهره ، معجزه بزرگ ، ترجمه ی محمود ذبیحی ، ص 64
34. جلالدین، سیوطی ، همان ، ج 1، ص 213- 209
35. حسین ، جوان آراسته، همان ، ص 154
36. محمد هادی ، معرفت ، همان ،ص 214
37. سید محمد حسین ، طباطبایی ، المیزان فی تفسیر القرآن ، ترجمه موسوی همدانی، ج 12، ص 127
فهرست منابع
1. ابو زهره ،محمد: معجزه بزرگ پژوهشی در علوم قرآنی ، ترجمه ی محمود ذبیحی ،چاپ دوم ، مشهد ، آستان قدس رضوی ، بنیاد پژوهشهای اسلامی 1379
2. جوان آراسته ، حسین :درسنامه علوم قرآنی ، چاپ ششم ،قم ، بوستان کتاب انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی ، 1380
3. حجتی ، سید محمد باقر: پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، چاپ نهم ، بی جا ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، 1375
4. خویی، سید ابوالقاسم: بیان در علوم و مسائل کلی قرآن ، ترجمه محمد صادق نجفی و هاشم زاده هریسی ، چاپ پنجم ، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی ،تابستان 1375
5. سیوطی ، جلالدین عبد الرحمن:الاتقان فی علوم القرآن : ترجمه سید مهدی حائری قزوینی ، تصحیح ابراهیم ، چاپ چهارم ،تهران ، انتشارات امیر کبیر، 1382
6. طباطبایی، سید محمد حسین : المیزان فی تفسیر القرآن ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، دفتر لنتشارات وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ، 1366
7. طباطبایی، سید محمد حسین: قرآن در اسلام ، تهران ، دارالکتب الاسلامیه، اسفند 1350
8. طبرسی ، شیخ ابو علی الفضل بن حسن ، تفسیر مجمع البیان فی التفسیر القرآن ، ترجمه علی کرمی ، چاپ اول ، تهران ، مؤسسه انتشارات فراهانی ، زمستان 1378
9. مجلسی، محمد باقر ، بحار الانوار، چاپ سوم ، بیروت ، دار الاحیاء التراث العربی ، 1403 هـ. .ق
10. معرفت ، محمد هادی : آموزش علوم قرآنی (ترجمه التهمیدات فی علوم القران) ترجمه ابو محمد وکیلی ، چاپ اول ، قم، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی ، 1371
11- میر محمد ی زرندی ، سید ابوالفضل : تاریخ و علوم قرآن ، چاپ یازدهم ، قم دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه حوزه علمیه قم ،تابستان 1377
12. دکتر صبحی صالح ، پژوهش هائی درباره ی قرآن ، ترجمه محمد مجتهد شبستری، چاپ چهارم ، بی جا ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، 1374
/ع