مهمان این هفته برنامه دستخط محسن رفیقدوست بود. اهم سخنان وی در این برنامه را در ادامه میخوانید:
*وقتی کمیته استقبال تشکیل شد، دو مأموریت به من دادند؛ یکی تدارکات استقبال که از ابتدای نهضت حضرت امام (ره) از سال 41 تدارکاتچی در انقلاب بودم. آن روز هم تدارکات استقبال بر عهده من گذاشته شد و حفاظت از شخص حضرت امام (ره) هم به من محول شد؛ خب برای حضرت امام (ره) باید وسیلهای تهیه میشد که از برادری به نام "علی مجمعالصنایع" که کاش صداوسیما از او هم برنامهای تهیه کند، ماشینی تهیه کردیم؛ آن ماشین بلیزر برای او بود. یک فرد کمسواد اما بهشدت دانشمند و آیندهشناس بود. آن وسیله برای او بود و در اختیار ما قرارداد. به خرج خودش ماشین را در قسمتی که قرار بود حضرت امام (ره) بنشینند، ضدگلوله کرده بودیم؛ هم بدنه ماشین و هم شیشههای دو طرف را ضدگلوله کردیم و چون قرار بود حضرت امام (ره) پشت سر راننده بنشیند، پشت سر خودم و پشت سر حضرت امام (ره) شیشه ضدگلوله گذاشتیم.
*ماشین را در مدرسه رفاه به من تحویل دادند، این مصادف با ورود مرحوم شهید مفتح شد. آمد جلو از من پرسید این ماشین را برای حضرت امام (ره) تهیه کردی؟ من هم گفتم بله. گفت راننده کیست؟ گفتم هرکسی که شما بگوئید. گفت من الآن میروم بالا و پیشنهاد میکنم که خود شما راننده باشید، اما به کسی چیزی نگویید.
*بختیار دهم بهمن فرودگاه را باز کرد و بعد پیشنهاد کرد از هر ترمینال که میخواهید استفاده کنید، من پیشنهاد کردم ترمینال یک باشد، چون یکی دو سال قبل سقف آن فروریخته بود و تعطیل بود و بازسازی کرده بودند و افتتاح نشده بود. لذا در سالن فرودگاه پر از براده چوب و وسایل بنایی بود. من گروه شهید بروجردی را به فرودگاه بردیم و از روز شنبه ساعت 10 - 11 شب تا آخرین ساعت روز 11 بهمن فرودگاه را تمیز کردیم و از همان روز در فرودگاه از خودمان آدم گذاشتیم و همه درها را بستیم که به آن ترمینال منتهی میشود و ترمینال را در اختیار خودمان گرفتیم.
*برای استقبال تشریفات خیلی کاملی چیده بودیم. قرار بود ماشین من وسط باشد، دو ماشین طرفین باشد، دو تا "سه ماشین" عقب و 10 تا موتور هزار هم دور ما بگردند؛ که در هر ماشینی هم 4 نفر مسلح بودند.، موتورسیکلت هم غیر از راننده یک سرنشین مسلح داشته باشد. برای این کار مانور هم کرده بودیم. وقتی صبح ساعت 6:30 به فرودگاه رفتیم تقریباً این آرایش را به خود گرفته بودیم. 400 کارت هم چاپ کرده بودیم برای اشخاص خاص از سران انقلاب فرستاده بودیم. به اصرار یک بنده خدایی که آن زمان بچههای او در سازمان مجاهدین کشتهشده بودند و از مرحوم شهید بهشتی خواهش کرده بود که تعدادی کارت به افراد سازمان منافقین بدهید، تعدادی هم به آنها داده بودیم.
*قبل از انقلاب 4-3 بار دستگیرشده بودم ولی زندانی طولانی نشدم. دفعه آخر که در تیرماه 55 دستگیر شدم تا نزدیکی انقلاب در زندان بودم.
*امام (ره) در جلسهای که خصوصی بود و یکی از این افراد آقای عسگراولادی بود که از سال 35 با امام (ره) آشنا شده بود، فرمودند سه مرحله مبارزه داریم؛ اول اسلامی کردن ایران، بعد اسلامی کردن کشورهای اسلامی و بعد جهانی کردن اسلام است.
*حرکت اول امام (ره) برای اسلامی کردن ایران بود که بعد ایران را اسلامی کرد. الآن در این کشور درست است که حرکاتی میکنند که نمایش دهند که اسلامی نیست ولی جمهوری اسلامی است و قوانین اسلام است. همینکه یک عده بیحجاب شوند که اگر لازم باشد بگوییم دولت باید برای فضای مجازی کاری کند. خیلی جدی بگویم که در انقلاب ما بحث نان و کار و مسکن کوچکترین کاری بود که باید میکرد. یعنی ما میبینیم وقتی بحث نعمت برق میشود، در زمان حکومت طاغوت 3 هزار روستای خاننشین برق داشته است، الآن بالای 90 هزار روستا برقدارد.
*از ابتدای انقلاب اشتباهی که کردیم این بود از ترس اینکه از جلوی پشتبام نیفتم از عقب افتادیم، همه اقتصاد مردم را دولتی کردیم و این هنوز باقی است. آقا هم مرتب فریاد میزنند اقتصاد مقاومتی! ازنظر من که فکر میکنم میفهمم آقا چه میگویند، اقتصاد مقاومتی به معنای اقتصاد مردمی است. یعنی مردم در تولید آزاد باشند، هنوز گرفتار هستند و بهشدت گرفتار هستند.
*الآن موقعی است که دوباره همان روش امام (ره) و آقا هم به آن روش معتقد هستند، اجرا شود و آن حاکمیت مردم است، گوش دادن به حرف مردم است و بهحساب آوردن مردم است. انقلاب ما ریشه دارد. آشوبی به پا شد، ارزیابی کردند عدهای که در صد و خوردهای شهرآشوب کردند، در سه شهر نزدیک به هم روزانه آشوب به پا کردند و فیلم اینها هم دقیقاً هست، بعداً هم که عدهای از آنها را گرفتند مشخص بود هدایتشده بودند. همه اینها هم به چند ده هزار نفر هم نمیرسند. اما آن جمعیتی که بدون اینکه اعلام کنند، هم اغتشاشات از شهرهای کوچک شروع شد و هم تظاهرات مردمی که از شهرهای کوچک شروع شد، چه جمعیتی آمد از انقلاب دفاع کرد؟ آیا همه این جمعیت مشکل نداشتند؟ همه مشکل معیشت نداشتند؟ اینها انقلاب را قبول دارند.
*دولت آقای روحانی معتقدم عوامفریبی نمیکند ولی جسارتی را که باید به خرج دهد و یک انقلاب در اقتصاد کشور ایجاد کند، ندارند.
*من میگویم آیا اصولاً میتوان کارمند بود و حقوق 20 میلیون داشت؟ من میگویم میشود. عیب اینجا نیست. عیب روی تبعیضهایی است که قرار میدهند، با این باید برخورد کنند.
*من در بنیاد مستضعفان در زمان ریاست خودم حقوقها را زیاد نکردم. این بنیاد در زمان من اصلا منحرف نشد. من چه کردم؟ من گفتم چرا شهرکرد آباد نمیشود؟ چرا یاسوج آباد نمیشود؟ در شهرکرد و یاسوج هتل ساختم تا تحصیلکرده برای کار به آنجا برود و بعد اعلام کردم هر دانشجویی از نقاط محروم کشور تعهد بدهد که به تعداد سالهایی که بورسیه میکنم در بهترین دانشگاهها هزینهاش را میدهم، بعد از تحصیل به همان تعداد سال در همان شهر خودش برای خودش کار کند، استقبال هم شد. این الآن این در بنیاد ادامه دارد.
*هلدینگ در زمان آقای فروزنده شکل گرفت و آن هم کار بدی نبود. وقتی به بنیاد آمدم 800 شرکت داشت که 400 شرکت را تعطیل کردم یا فروختم. گروهی را گذاشتم و گفتم اگر این کارخانه خوب اداره شود الآن که 300 میلیون در سال سود دارد، اما ظرفیت یک میلیارد و 200 میلیون تومان دارد. مدیر این کارخانه را صدا کردم و گفتم با افزایش تولید، بهبود کیفیت، تولید برای صادرات بدون افزایش قیمت اگر توانستید به ظرفیت واقعی برسانید هر چه از آن بیشتر درآمد کسب کردید، ده درصد برای شما باشد.
*یک بخش خوبی از برجام برای ما دستاورد داشت. روزی که آقای روحانی مصاحبه کرد و گفت برجام مسئله آب ما را هم حل میکند، من خندیدم. گفتم برجام اکثر مسائل ما را حل نمیکند اما وقتی میگفتند حق ندارید یک سانتریفیوز داشته باشید، اتمی بودن ما را پذیرفتند، اجماعی هم که علیه ما بود را شکست و از قول یکی از سفرای کشورهای بزرگ که به خواست خودش به ملاقات من آمده بود، گفت مطمئن باشید آن اجماع دیگر علیه شما شکل نخواهد گرفت چرا که به ضرر ما است. این دو دستاورد قطعا از برجام است و بقیه مشکلات کشور را هم اقتصاد مقاومتی حل میکند.
*{مناظرات انتخابات 96 }:من خوشم نیامد، از بخشی از آنها. بخشی که به هم حمله میکردند.
*یک سال قبل از رحلت آیت الله هاشمی ملاقاتی با او داشتم. البته تلفنی با ایشان در تماس بودم. من با ایشان قبل از امام (ره) آشنا شدم، آقای هاشمی دلالت کرد که ما از امام (ره) تقلید کنیم.
*ملاک من در برخورد با شخص آقای هاشمی شخص آقا بود. آن حدی که من مقام معظم رهبری را میشناسم که از سال 42 ایشان را شناختم، ایشان صریحالهجه بودند و در اصول، توصیهناپذیر هستند و اگر بنا بود آقای هاشمی در آن حدی بود که دیگران به ایشان بد و بیراه میگفتند ایشان را دوباره در ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام ابقا نمیکردند. دیدیم که در فقدان ایشان بهترین کلمات را خود آقا بیان کردند که ایشان از ابتدای رهبری آقا تا پایان رحلتش، هر کسی نزد ایشان رفت درباره آقا یک جمله را عرض میکردند که برای رهبری بدیل سراغ ندارم.
*آقای هاشمی در اقتصاد خوب عمل کرد. آقای هاشمی 138 میلیارد دلار ارز داشت، آقای خاتمی 178 میلیارد دلار ارز داشت و آقای احمدی نزاد 700 میلیارد دلار ارز داشت. آقای هاشمی زیربنای اقتصادی که با همان میزان ارز ایجاد کرد، دولت خاتمی از همان استفاده کرد و کارنامه درخشانی نسبت به 178 میلیارد دلار نداشت، دولت بعدی هم که 700 میلیارد دلار داشت که هیچ کارنامه موفقی ندارد! واقعا یک نفر پاسخ دهد که با 700 میلیارد دلار چه کردند؟
27215