این سوالی جنجالی در انجمن بزرگ کورا مطرح شده است، به نظر شما جواب این سوال چه چیزی می تواند باشد؟ کورا (Quora) یک وبگاه پرسش و پاسخ است که کاربران میتوانند سؤال بپرسند، پاسخ دهند و ویراستاری کنند. خب بحث را عوض نکنیم، به نظر شما کدام یک از افراد موفق زندگی هیجان انگیز تری دارد؟ در ادامه با یوکن همراه باشید چون امروز می خواهیم ماجرای جذاب زندگی پر از شکست یکی از موفق ترین افراد جهان را برایتان بازگو کنیم.
به نظر شما الهام بخش ترین داستان شکست افراد موفق، زندگی کدام یک از بنیان گذاران است؟ اگر چرخی در بین انجمن ها و شبکه های اجتماعی بزنید، شاید بتوانید تعدادی از آن ها را ببینید، داستان هایی از افرادی که سعی می کردند در یک جا استخدام شوند ولی با نهایت بدشانسی روبرو می شدند و یا کسب و کاری را راه می انداختند که در نهایت با شکست روبرو می شد.
در شبکه به اشتراک گذاری دانش یا انجمن علمی کورا خیلی از این داستان ها بازگو می شوند که در جواب سوال هایی مثل موضوع این مطلب ارایه می شود. اگر درباره الهام بخش ترین داستان شکست بپرسید ممکن است که جوابی خاص را از فردی خاص دریافت کنید.
البته چنین سوالی قبلا پرسیده شده و یک نفر به نام دانیل ال. جیکوب بنیان گذار Avanoo به آن پاسخ داده است. وی در این شبکه گفته است که جک ما در 21 فوریه 1999 یک ارایه را مقابل 17 تا از بهترین دوستانش در یکی از آپارتمان های شهر هانگژو چین ارایه داده که شروع ماجراجویی بزرگ او در تجارت الکترونیک بوده است. او با تمام وجود از دوستان خود درخواست کرد تا به او ایمان پیدا کنند و در تجارت جدید وی سرمایه گذاری نمایند. متاسفانه جک ما یک گذشته بسیار بسیار ناامید کننده داشت و اگر هر کس به شکست های گذشته او نگاهی می انداخت می توانست بگوید که جک ما بر روی طلا هم دست بگذارد، آن طلا تبدیل به سنگ خواهد شد. دوستان او با این وجود به حرف های دوست دیرینه خود گوش دادند.
جک مای جوان در بسیار از آزمون های استخدامی شکست خورده بود و همیشه از امتحانات مدرسه سر افکنده بیرون می آمد. او بارها و بارها درخواست داد تا به دانشگاه های مورد علاقه ی خود وارد شود، ولی همیشه در آزمون ورودی یک جای کارش لنگ می زد و در نهایت مثل دفعات قبل شکست می خورد. سپس او برای 30 کار درخواست داد، ظاهرا شانس با او یار نبود و باز هم شکست و شکست و شکست پایان کارهای او بود. او سپس تصمیم گرفت تا به این دست و پا زدن ها پایان دهد و دو کسب و کار را با هم به راه انداخت، ولی باز هم شتر شکست در خانه او نشست. همه این ها به کنار، جک ما یک ویژگی خاص داشت، او هیچ وقت جا نمی زد!
در سال 1995 یک فکر بکر به سر جک ما زد، وی تصمیم گرفت تا اولین شرکت تجارت الکترونیک چین را تاسیس کند، با وجود این که قبل او هزاران نفر بودند که در عملی کردن این کار شکست خورده بودند ولی جک ما مردی نبود که به این راحتی ها جا بزند و رویاهای خود را رها کند. پس از مدتی فکر و برنامه ریزی و با وجود شکست های گذشته اش، او دوستان خود را در آپارتمانش دعوت کرد تا ایده اش را برای آن ها شرح دهد. او از دوستان خود خواست تا در کسب و کار جدید او سرمایه گذاری کنند.
او ساعت ها را صرف کرد تا ایده خود را برای دوستانش شرح دهد. جک ما با اینکه شکست های زیادی را متحمل شده بود، ولی اعتماد به نفس خود را حفظ کرد، دوستانش هم از بد شانسی های گذشته او با خبر بودند ولی هم زمان عزم و جدیت او برای کارش را هم نظاره می کردند. خب به نظر شما چند نفر از این 17 نفر در ایده جک ما سرمایه گذاری کردند؟ در کمال تعجب باید بگوییم که هر 17 نفر این درخواست را قبول کردند، آن ها روی هم 60 هزار دلار بر روی ایده دوستشان، آن هم بخاطر اعتقاد جک به عملی شدن ایده اش سرمایه گذاری کردند.
بر عکس موارد قبلی، در این مورد حق با جک بود. پس از 10 سال آن ها بزرگترین شرکت تجارت الکترونیک جهان را در دست داشتند. امروز شرکت بزرگ Alibaba چیزی حدود 180 میلیارد دلار قیمت دارد؛ اما اگر جک ما اجازه داده بود تا شکست هایش بر روی اعتماد به نفس او تاثیر بگذارند، الان Alibaba یی هم وجود نداشت. او به جای پشیمانی به اعتماد به نفس درون خود اجازه داد تا راه پیشرفت را بسازد و پله پله آن را تا رسیدن به موفقیت بالا برود. این سوال در سایت coura پرسیده شده بود و جواب آن را نیز با جزییات در این مقاله خدمت شما ارایه کردیم.
اگر درباره این ماجرای جذاب کارآفرین چینی، چیزی در ذهن دارید، حتما آن را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: inc