یک جامعهشناس با اشاره به خشونتهای ساختاری در جامعه ایران، این خشونت را در همه بخشهای اقتصادی، سیاسی، رسانهای، قضائی و... دانست و گفت: «20هزار فارغالتحصیل دکتری در این کشور بیکار هستند، حدود 35درصد از فارغالتحصیلان دانشگاهی کار ندارند و این هم نوعی خشونت است.از این انواع خشونتها میخواهم نتیجهگیری کنم که امروزه به یک خشونت فرهنگی عریان در جامعه رسیدیم.»
به گزارش ، شهروند نوشت: اعتراضهای مردم ایران در دی امسال اگر چه در زمان وقوع با سکوت بسیاری از کنشگران اجتماعی، جامعهشناسان و فعالان سیاسی روبهرو شد اما بعد از آرامشدن فضا زمینهساز بحثهای کارشناسی فراوانی درباره ماهیت این اعتراضات و همچنین سوژه اعتراض شد.
عصر چهارشنبه هفته پیش تالار ابنخلدون دانشکده علوماجتماعی دانشگاه تهران میزبان نشستی در اینباره بود؛ «کندوکاو اعتراضهای مدنی مسالمتآمیز- صلحجویانه.» در این برنامه که با همت گروه علمی، تخصصی صلح انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد، «صادق زیباکلام»، «احمد بخارایی» و «محمد مالجو» از جنبههای مختلف و حوزههای تخصصی خود به موضوع اعتراضهای مسالمتآمیز پرداختند. و «پروانه سلحشوری» به عنوان یکی از سخنرانان هم در این برنامه حضور پیدا نکرد.
در ابتدای این برنامه «اصغر امیدوار»، دبیر گروه صلح انجمن جامعهشناسی با اشاره با نارضایتی بخش وسیعی از مردم ایران نسبت به شرایط اقتصادی کنونی شیوع گسترده فساد در همه بخشها را زمینهساز کاهش اعتماد اجتماعی دانست و گفت: «گروه صلح تلاش میکند تا با دعوت از افراد مختلف و صاحبنظر در حد توان در این زمینه شفافسازی کند که این برنامه هم یکی از این تلاشها است.»
با این توضیحات، نوبت به «محمد مالجو» که اقتصاددان است، رسید تا در حوزه تخصصی خود یعنی اقتصاد زمینههای ساختاری اعتراضهای دی ماه را بررسی کند. او سه متغیر «گرایش به نئولیبرالیسم در حوزه اقتصادی»٬ «گرایش به محافظهکاری در حوزه سیاست» و «وقوع ناآرامیها در دی امسال» را موضوع اصلی بحث خود دانست و گفت: «گرایش به نئولیبرالیسم حقوق اقتصادی و اجتماعی طبقات فرودست را بشدت منکوب کرده است و همچنین گرایش به محافظهکاری سیاسی هم زمینه انتقال خواستهها و نارضایتی این قشر از جامعه را عملا از بین برده است.»
این اقتصاددان مورد اول را متوجه اصلاحطلبان و عامل ایجادکننده مورد دوم را جریان سیاسی اصولگرایان دانست. مالجو در ادامه با اشاره به تعریفها و برداشتهای متفاوتی که از اصطلاح نئولیبرالیسم در ایران و در میان گروههای مختلف شده، با بیان مثالهایی تلاش کرد به مفهوم مد نظر خود برسد و از بیچیزشدن طبقاتی از جامعه ایران سخن گفت: «در این سالها منابع در دست اقلیت جمعشده ولی به سمت تولید نرفت که نتیجه آن تحکیم مناسبات طبقاتی و همچنین ضعیفتر شدن طبقات ضعیف جامعه شده است.»
مالجو اقتصاددان گفت : «در تمام سالهای پس از جنگ شاهد ائتلاف نامیمون نئولیبرالیسم اقتصادی و محافظهکاران سیاسی بودیم و نتیجه آن فشار بیشتر بر اقشار ضعیف بود که نتیجه آن اعتراضات دی ماه شد.مالجو با این توضیحات، ناآرامیهای دی ماه را نه تجمعی سازماندهی شده و نه خود به خودی دانست و گفت: «نیروی محرکه این اعتراضات حجم عظیمی از تجربه های زیسته مردم از فقر و نابرابری بود که از زندگی روزمره آنها برمی خاست.»
در ادامه برنامه «احمد بخارایی»، جامعهشناس از منظر جامعهشناسی به اعتراضات دی پرداخت. او با اشاره به دو نگاه نسبت به جامعهشناسی، از لزوم برگزیدن رویکردی سخن گفت که روانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد و... را هم در نظر بگیرد. بخارایی گفت: «برای من سوال بوده آن چیزی که در سه دهه اخیر در ایران اتفاق افتاده، آیا میتوان نام نئولیبرالیسم را روی آن گذاشت یا اینکه یک موجود عجیب و خاص است. من میبینم اخیرا در تحلیل اعتراضات، گروهی آن را با مدرنیزاسیون مرتبط میکنند، درست است که پساساختارگرایی به نتیجه مدرنیزاسیون اعتراض میکند و علیه آن شورش کرده اما این به نظر من شرایط لازم است و در کنار آن باید شرط دیگری را هم بهعنوان شرط کافی لحاظ کرد. من گمان میکنم مجموعه عللی منجر به اعتراض در جامعه امروز ایران میشود.»
این جامعهشناس در ادامه با اشاره به خشونتهای ساختاری در جامعه ایران، این خشونت را در همه بخشهای اقتصادی، سیاسی، رسانهای، قضائی و... دانست: «20هزار فارغالتحصیل دکتری در این کشور بیکار هستند، حدود 35درصد از فارغالتحصیلان دانشگاهی کار ندارند و این هم نوعی خشونت است.از این انواع خشونتها میخواهم نتیجهگیری کنم که امروزه به یک خشونت فرهنگی عریان در جامعه رسیدیم.»
بخارایی با تأکید بر اینکه این خشونت الان به حالت حداکثری و بالفعل رسیده، ادامه داد: «من ادامه آن چیزی را که در دی ماه اتفاق افتاد، در اعتراضات دختران خیابان انقلاب و حوادث اخیر میبینم. حالا هر چه انسدادها بیشتر شود، رویتپذیری کاهش پیدا میکند و هر چه رویتپذیری کاهش پیدا کند، افراد جامعه به سمت خشونتورزی خواهند رفت که این خشونتورزی معنای از همگسیختگی اجتماعی خواهد داشت.»
«صادق زیباکلام»، عضو هیأتعلمی دانشکده حقوق و علومسیاسی دانشگاه تهران، آخرین سخنران این نشست بود که از منظر سیاسی به اعتراضات اخیر در ایران پرداخت.
او با مطرحکردن این بحث که آیا سوال «جامعه ایران را چه میشود» پرسش درستی است یا نه و آیا بقیه جوامع اعتراض ندارند، گفت: «راه دور نرویم و همین سه مورد اخیر را بررسی کنیم؛ یعنی دراویش، ناآرامیهای دی ماه و مورد سوم که به نظر من بحث ارز است. من نمیدانم چند جامعه توسعهیافته در دنیا وجود دارند که مسائل اقتصادی خود را اینگونه حل میکنند ولی فعلا که ادعا میکنند با بازداشت دلالان بازار ارز این مشکل حل شده است.»
زیباکلام در ادامه سخنان خود با اشاره به برخوردهای صورتگرفته با مسائل اجتماعی در ایران از تفاوت این برخوردها با کشورهای توسعهیافته دنیا سخن گفت: «چند سال پیش جنبش والاستریت در آمریکا رخ داد، یا مشکلاتی و اعتراضاتی در یونان، پرتغال، ایسلند، اسپانیا و... اما سوال این است در این اعتراضات چند نفر کشته یا بازداشت شدند؟ در حالی که در ایران ماجرا متفاوت و مختصبهخود است. من صورت مسأله را قبول میکنم و میپذیرم که جامعه ما مشکل دارد ولی نحوه برخورد با این مشکلات متفاوت است.»
این مدرس دانشگاه در ادامه به دلایل این نحوه برخوردها پرداخت: «در مرحله اول من فکر میکنم جامعه ما از لحاظ سیاسی چندان توسعهیافته نیست. یک بخش این توسعهنیافتگی همین اخبار هر روزه است که مثلا یکسوم جنگلهای ایران از بینرفته است و بخش دیگر هم نبود گفتوگو در برخورد با اعتراضات مردم است. در جوامع توسعهیافته هم بحران به وجود میآید مثل والاستریت ولی آنجا در مرحله اول صورتمسأله پذیرفته میشود ولی اینجا ریشه اعتراضات را به عواملی غیر از مردم نسبت میدهند و به همین دلیل دنبال راهحل نخواهند بود.»
زیباکلام با تأکید بر اینکه حاکمیت خود را بینیاز از تحلیل و راهحلهای جامعهشناسان و کارشناسان علومانسانی میداند، درباره وظایف این نخبگان هم گفت: «درست است که کسی از ما راهحل نمیخواهد ولی ما باید حرف و نظر خود را مدام بیان کنیم، چون در این شرایط مسئول هستیم.» او در ادامه با اشاره به روند رادیکالی که اعتراضات در ایران طی میکنند درباره آینده ایران سخن گفت: «ای کاش میتوانستیم از خود سلب مسئولیت کنیم اما نمیتوانیم. میشود گفت که ما در نوشتهها و سخنانمان هشدار دادیم ولی با این توجیه نمیشود از خود سلب مسئولیت کرد و مدام باید هشدار دهیم.»
در ادامه میرزایی با نیت جمعبندی نشست سه پرسش را مطرح کرد و گفت: «آیا باید اعتراض وجود داشته باشد؟ چرا اعتراضات در ایران رنگ عوض میکنند و چرا اعتراضات در ایران به خشونت کشیده میشود و پرسش سوم اینکه آیا امکان اعتراض مدنی در ایران وجود دارد؟» او در ادامه با انتقاد از فضای کنونی، از بروز شرایط و زمینههای اعتراض برای اقشار مختلف جامعه ایران سخن گفت. میرزایی در ادامه و درباره پرسش دوم هم به تعدد مشکلات و مسائل اشاره کرد. او دلایل متعددی را برای به خشونتکشیدن اعتراضات هم برشمرد و در کنار اشاره به برخورد نیروهای امنیتی و مردم از بالارفتن میزان خشم و عصبانیت در جامعه هم سخن گفت: «الان براساس اطلاعات برخی منابع و سازمانهای معتبر، مردم ایران خشنترین و عصبانیترین مردم در دنیا هستند. پس جامعه به دلیل مشکلات فراوان در حال خشنشدن است و این خشونت به اعتراضات هم کشیده میشود.» میرزایی در توضیح پرسش سوم خود هم از نبود امکان اعتراض مدنی در وضع کنونی ایران سخن گفت و خواستار ایجاد شرایطی برای نمایش اعتراضات مدنی اقشار مختلف شد.