مطلب زیر داستان فیلم Black Panther را لو نمیدهد
واکنش تماشاگران یک فیلم (مخصوصا ابرقهرمانی) قبل از انتشار رسمی نقدها و نکتهها پدیدهی جالبی است. تقریبا هر فیلم ابرقهرمانی واکنشهای مثبتی دو هفته قبل از اکرانش دارد، از «جوخه انتحار» گرفته تا همین «پلنگ سیاه». توییتهای فیلم Black Panther جوری بودند که انگار رقیب جدیدی برای «شوالیه تاریکی» برخاسته و مارول بهترین فیلمش را ساخته است. همهی این هیاهو ذهنیت تماشاگر قبل از ورود به سالن سینما را تا درصد زیادی شکل میدهد و انتظارات را بالا میبرد. مخصوصا فیلمی در این ژانر که آن قدر لایهلایه و عمیق نیست که بتوان برداشتهای متفاوتی از آن کرد و از از زوایای مختلف به آن نگاه کرد. اینجاست که Black Panther خودش را کمی از بقیه جدا میکند. بلک پنتر شاهکار سینما نیست، شاهکار سبک فیلمهای ابرقهرمانی هم نیست اما فیلم خوبی است. چهارچوب دارد، حرف مهمی را میزند و کاراکترهایش واقعی و قابل لمس هستند. اینها توصیفاتی نیست که هر روز از فیلمهای ابرقهرمانی بشنوید و بنابراین «پلنگ سیاه» یکی دو پله از فیلمهای رایج خود مارول هم بالاتر است. این نکته زمانی بیشتر خودش را نشان میدهد که یکی دو ماه پیش از سر «ثور: رگنوراک» بلند شدهاید و احساس لیوان یخزدهای را دارید که در آن آب جوش میریزند.
دلایل مورد توجه قرار گرفتن بلک پنتر زیاد هستند، از رنگ پوست بازیگرانش گرفته تا معرفی یکی از بهترین ضدقهرمانهای مارول. فیلم همچنین لحن و زبان متفاوتی هم دارد و شاید شوخیهایش به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد که مسیری کاملا برای چنین روایت چنین داستانی است. همهی این موارد دست به دست هم دادند تا نه تنها مارول بزرگترین افتتاحیهاش را با Black Panther تجربه کند، بلکه اثر از یک فیلم هم فراتر رفته و به یک جریان تبدیل شود. پلنگ سیاه یکی دیگر از آن فیلمهای ابرقهرمانی نیست که بعد از دیدنش به راحتی فراموشش کنید. حداقل در دنیای سینمایی مارول، پس از سالها فیلمی دیدیم که میتوان راجع به آن حرف زد و زوایای مختلفش را بررسی کرد. فیلم آنقدری عمیق هست که صرفا یک سرگرمی دو ساعته برای آخرهفته نباشد و همین باعث میشود کمی جدیتر به آن نگاه کنیم. شخصیتهای اصلی تا حد خوبی پرداخته شدهاند و میتوان با آنها ارتباط برقرار کرد، میتوان آنها را شناخت و حتی در بعضی مواقع مرز بین خوبی و بدی کمرنگ میشود، چیزی که برای یک فیلم ابرقهرمانی بسیار بعید است. بله، کاراکترهایی هم وجود دارند که فقط هستند و وقت کافی برایشان گذاشته نشده اما پروتاگونیست و آنتاگونیست فیلم Black Panther در لیست بهترین کاراکترهای دنیای سینمایی مارول قرار میگیرند.
بزرگترین نکتهی مثل Black Panther داشتن یک شخصیت منفی پرداختهشده و قابل درک است
اگر از فیلم «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» به یاد داشته باشید، پدر تیچالا، پادشاه واکاندا و پلنگ سیاه سابق در سازمان ملل متحد کشته شد و حالا این وظیفهی پسرش است که حکمرانی این سرزمین پنهان آفریقایی را برعهده بگیرد. اما هرچقدر واکاندا پیشرفته باشد و دهها سال از دیگر کشورهای دنیا جلوتر، اما آنها رسومات گذشتهی خود را فراموش نکردهاند و تیچالا برای رسیدن به این مقام باید چالشی را رد کند که چند تا از سکانسهای بهتر فیلم را تشکیل میدهند. تیچالا از همان روزهای اول رهبریاش باید با مشکلات جدیای سر و کله بزند که امنیت کل واکاندا را به خطر انداخته است. او در این راه مجبور میشود به کرهی جنوبی سفر کند و جلوی معاملهای را بگیرد که اولین سکانس اکشن لایق یک فیلم مارولی را تشکیل میدهد. بلک پنتر نه تنها شوخیهای بسیار کمتری نسبت به یک فیلم رایج در این دنیای سینمایی دارد، بلکه حتی اکشنهایش نیز آب رفته است. اینها لزوما نکتههای منفی نیستند چرا که فیلم اساسش را بر مردم واکاندا و ارزشهای آنها گذاشته و این تقابل تیچالا، یک واکاندایی اصیل و جانشین برحق پدرش با اریک کیلمانگر، یک دورافتاده از خانه است که پدرش را در کودکیاش از دست داده و میخواهد به تمام سیاهپوستها کمک کند، نه فقط اهالی واکاندا. تقابل ارزشهای این دو شخصیت لحظاتی خلق کرده که مخاطب را به فکر فرو میبرد و به هر دوی آنها حق میدهد. به همین سبب، کیلمانگر یک آنتاگونیست کاملا متفاوت است؛ کسی که شاید تنها لوکی از او بالاتر قرار گیرد.
فیلم Black Panther هم مانند باقی آثار ابرقهرمانی از لحظات حماسی پوچ، خالی نیست. در مبارزات تیچالا با کیلمانگر همه میدانیم پلنگ سیاه نمیمیرد چرا که تریلر «انتقامجویان: جنگ بینهایت» را دیدهایم ولی باز هم این سکانسها جوری کارگردانی شدهاند که حسی حماسی ایجاد کنند. با اینکه کیلمانگر یکی از نقاط مثبت بلک پنتر است اما فیلم میتوانست وقت بیشتری به او دهد و به جایش از زمان شخصیتهایی مثل از اِوِرت راس، مأمور سیا (با بازی مارتین فریمن) یا یولیسیس کلا (با بازی اندی سرکیس) بزند. اما دیگر شخصیتهایی که حداقل در پیشرفت داستان نقشی دارند، از اهالی واکاندا هستند و از دیگر مواردی به حساب میآیند که بلک پنتر را به چنین فیلم مورد بحثی بدل کردهاند. شوری، خواهر تیچالا مهندس واکانداست و با فناوریهایی که خلق کرده در تمام مبارزات او را همراهی میکند و ناکیا، جاسوس واکاندا که رابطهای هم در گذشته با تیچالا داشته یکی از مبارزان قهار این کشور است. فیلم پلنگ سیاه تقریبا هر چیزی که این روزها روی بورس هالیوود است و فیلمها را بلافاصله به مرکز توجه میبرد دارد: قهرمانانی از که اقلیتها برخاستهاند و زنانی که هیچ کم از آن قهرمانان ندارند. میتوان به راحتی گفت درصد زیادی از هیجانی که برای این فیلم ایجاد شده به خاطر همین موارد است و با این که رایان کوگلر، کارگردان فیلم توجه بیشتری به رابطهی بین شخصیتها و درام آنها کرده اما روی هم رفته با اثری رو به رو نیستیم که با اختلاف فاحش از تمام فیلمهای مارول جلوتر قرار گیرد.
فیلم پلنگ سیاه تقریبا هر چیزی که این روزها روی بورس هالیوود است و فیلمها را بلافاصله به مرکز توجه میبرد دارد: قهرمانانی از که اقلیتها برخاستهاند و زنانی که هیچ کم از آن قهرمانان ندارند
همانطور که در نگاه اختصاصی به فیلم «ثور: رگنوراک» اشاره کرده بودم، موسیقی اینجا هم عنصر مهمی به شمار میرود. با اینکه بلک پنتر از یک آهنگ کلاسیک فوقالعاده به عنوان امضای خود استفاده نکرده، اما با کمک یکی از بهترین خوانندههای رپ دنیا یک آلبوم اوریجینال برای فیلم تدارک دیده که کاملا با جو فیلم جور است. کندریک لامار شاید بهترین انتخاب برای خواندن موسیقی متن پلنگ سیاه بود. او به قدری با فیلم ارتباط برقرار کرده که بدش نمیآید در قسمت دوم فیلم نقشی داشته باشد. اما در دپارتمان جلوههای ویژهی اوضاع به خوبی پیش نرفته است. ظاهرا بودجهی 200 میلیون دلاری فیلم برای جلوههای ویژهی مورد نظر کارگردان کافی نبوده و شاهد صحنههای ضعیفی در این زمینه هستیم. شرکت ILM که روی فیلمهای جنگ ستارگان نیز کار میکند و در همین دنیای سینمایی مارول، دو فیلم «نگهبانان کهشکان» از بهترین کارهای آنان است در پلنگ سیاه مثل همیشه ظاهر نشده. اگر مبارزهی نهایی واندر وومن با آرس را از بدترین جلوههای ویژه در فیلمهای ابرقهرمانی سالهای گذشته بدانیم، بعضی سکانسهای پلنگ سیاه تا مرز آن هم پیش میروند.
آیا Black Panther بهترین فیلم دنیای سینمایی مارول است؟ مارول فیلمهای قوی زیادی در طول این 10 سال داشته و جواب این سوال تا حدود زیادی به مخاطبش بستگی دارد. مسیری که این فیلم در پیش گرفته من را یاد «دانکرک» نولان میاندازد، فیلمی که مورد استقبال شدید منتقدین قرار گرفت و اما انتقادهای زیادی هم از طرف سینمادوستان شنیدیم. فعلا که فیلم در باکس آفیس غوغا میکند و تماشاگران انقدر تحت تأثیر آن قرار گرفتهاند که هنگام تمام شدنش برای آن دست میزنند. بلک پنتر حتی اگر بهترین فیلم مارول نباشد اما یک اتفاق بزرگ در آن دنیا است. به عنوان آخرین فیلم قبل از بسته شدن پروندهی فاز سوم، پلنگ سیاه عملکرد قابل قبولی داشته است.