اهم سخنان رئیس جمهور بر اساس سایت ریاست جمهوری به قرار زیر می باشد:
* علم، علم است و به نوع تفکر و ایدئولوژی وصل نمیشود.
* عدهای در کشور ما سالها وقت صرف کردند تا ریاضی و شیمی و فیزیک اسلامی درست کنند؛ ایشان پول، وقت و امکانات زیادی صرف کردند، اما حاصلی به دست نیاوردند.
* هرگونه تلاش برای تقسیمبندی علم محکوم به شکست است.
*باید از آنچه دنیا به آن رسیده استفاده کرده و آن مسیر را ادامه دهیم.
*ما امروز در کشور مشکلات فراوانی نظیر آلودگی هوا داریم که مردم با آنها مواجهاند و ناچار میشویم روزهایی مدارس را بخاطر آلودگی هوا تعطیل کنیم و این در حالی است که این مشکل قابل حل است و باید پژوهشگران، دانشگاهها و اندیشمندان دست به دست هم داده و راهحل و منشا آلودگی را پیدا کرده و با آن مقابله کند.
*امروز باید در کشور بازار کار بزرگی را ایجاد کنیم.
* پژوهشها باید منتهی به تصرف بازار و صنعتی شدن و تجربی شدن بشود.
* ما باید بر مبنای زمینههایی که در کشور وجود دارد از علم و دانش و استعداد جوانان برای آینده کشور، استفاده کنیم.
به نظر می رسد ایراد و بیان سخنان فلسفی و سیاسی برای شخص اول اجرایی کشور چندان منطقی به نظر نمی رسد. در واقع از رئیس جمهور انتظار می رود از کارنامه دولت و اقدامات اجرایی سخن بگوید نه این که بعد از پنج سال از بایدها و نبایدها سخن بگوید و مردم را به آینده های نامعلوم و نامشخص حواله دهد. بدون شک این گونه سخن گفتن می تواند زمینه افزایش نارضایتی ها را ایجاد کند و باور برخی از مردم در بی توجهی مسئولان به مشکلات و گرفتاری های آنها را محکم تر کند.
سخنان هنجاری و ایدلوژیک رئیس جمهور در حالی است که در حوزه های اقتصادی، سیاست خارجی و اجتماعی مشکلات عدیده ای وجود دارد.
در حوزه اقتصاد می توان به ورشکستگی موسسات مالی و اعتباری و سرنوشت نامعلوم پول های مالباختگان، رکود حاکم بر اقتصاد، وضعیت نامناسب واحدهای تولیدی، عدم پرداخت حقوق به کارگران در ماه های گذشته ... اشاره کرد.
از سوی دیگر در حوزه سیاست خارجی، دولت یازدهم که تمام هم و غم خود را روی دست یابی به توافق هسته ای قرار داده بود بعد از روی کار آمدن ترامپ عملاً در وضعیتی گرفتار شده که نه تنها نمی تواند روی برجام حساب باز کند بلکه عملاً در زمین رئیس جمهور آمریکا بازی می کند؛ چرا که سیاست ترامپ تشدید جنگ لفظی و ناپایدار جلوه دادن برجام برای عدم انتفاع ایران از توافق هسته ای در یک سال اخیر بوده است. از سوی دیگر دولتمردان نمی توانند به پروپاگاندای رسانه ای رئیس جمهور آمریکا بی توجه باشند.
در حوزه اجتماعی نیز که شاخص ها و آمارهای آسیب های اجتماعی چندان امیدوار کننده نمی باشد. در یک مورد آن دو روز قبل یک مقام مسئول در ستاد مبارزه با مواد مخدر آمار تکاندهندهای از تولد کودکان معتاد ارائه داده است. آنطور که حمیدرضا صرامی میگوید سالانه هفتهزار کودک معتاد در ایران متولد میشود که معادل تولد روزانه 20 کودک معتاد است!.
در حال حاضر مردم کرمانشاه نیز بعد از گذشت چند ماه از زلزله با مشکلات جدی مواجه هستند و عکس ها و فیلم هایی که اخیراً منتشر می شود نشان دهنده این است که بعد از هر بارشی، چادرها و کانکس ها روی آب قرار می گیرند و طبق گفته های کودکان به انواع و اقسام بیماری ها مبتلا شده اند. همچنین هنوز بعد از گذشت بی از یک هفته دقیق مشخص نیست چرا هواپیمای تهران- یاسوج سقوط کرده و اطلاع رسانی درستی نیز برای اقناع افکار عمومی در این باره صورت نمی گیرد.
اوضاع دانشجویان و بیکاری میان تحصیل کرده ها نیز که هم دیگر اظهرمن الشمس است. حتی برخی از وضعیت بیکاری به عنوان شرایط نگرانکننده و بحرانی درحال نزدیکشدن نام می برند که براساس آمارهای رسمی بیکاری در افراد تحصیلکرده به حدود 30درصد رسیده است.
به همین دلیل از رئیس جمهور انتظار می رفت در میان جوانان با پرهیز از کلی گویی از اقدامات انجام شده و یا برنامه هایی که قرار است در دولت وی برای مشکلات و معضلات جوانان در سه سال آینده صورت بگیرد سخن بگوید.
در واقع آیا بهتر نبود رئیس جمهور به عنوان نفر اول اجرایی کشور بعد از پنج سال از کارنامه و اقدامات انجام شده دولت بگوید یا حداکثر از برنامه ها سه سال بعد بگوید اگر چه فاز همین کار تبلیغاتی و اینکه قرار است چه اقداماتی انجام شود حدود ده ماه پیش با پیروزی ایشان در انتخابات به پایان رسید.
البته این رویه ای هست که در بین وزرای دولت نیز حاکم شده است. در این باره می توان به نوع سخن گفتن وزیر راه در پنج سال اخیر اشاره گرفت که صرفاً به فکر انتقاد از کم کاری ها و ضعف های گذشته می باشد و بعد از این همه حادثه از نوع گفتمان خود دست برنداشته و از کارنامه عملی خود سخن نگفته است.
برخی به این امر معتقدند که حاکم بودن این رویه بر دولت به این دلیل می باشد که با این نوع سخن گفتن ضمن احاله مشکلات عملاً می توان از پاسخگویی نیز شانه خالی کرد.اما بدون شک چنین سیاستی تبعاتی چون ناامیدی مردم را نیز به همراه خواهد داشت که در عملاً ممکن است حوادث ناگوار ماه های قبل دوباره تکرار شود.