وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنفُسِکُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ (1)
«و در زمین نشانه هایی برای جویندگان حقیقت است و در وجود خود شما (نیز نشانه هایی است)آیا نمی بینید؟
پیشگفتار
یکی از راه های همگان و عمومی «خدا شناسی» توجه و اندیشه در نشانه های کوچک و بزرگ و گوناگون و فراوان خداوند در جهان طبیعت است. این راه روشن سبب بیداری فطرت انسان و دلدادگی او به آفریدگار حکیم بوده و بیانگر صفات حیات و علم و قدرت مطلق پروردگار می باشد. مطالعه و تفکر در آیات و نشانه های الهی پژوهنده حق طلب را به شگفت می آورد و اقرار و اعتراف قلبی او را به وجود و حضور خدای دانا و توانا به زبانش جاری می سازد و ارکان و جوارح او را به فروتنی و بندگی در پیشگاه حضرت حق وا می دارد و پیشانی او را به خاک سجود می کشاند. بدین جهت خداوند خود در قرآن کریم که آخرین کتاب آسمانی و جامع و جهانی و جاودانه است عموم بشر بویژه صاحبان نظر و ارباب خرد و اولوالالباب را به تفکر و دقت در کیفیت آفرینش پدیده ها و نشانه های طبیعی که همه موزون و هدفمند و حکیمانه اند توجه داده است و آنها نیز با اجرای امر خداوند و نگاه به جلوه های او در آفریده ها «ربنا ما خلقت هذا باطلا» «سبحانک فقنا عذاب النار»(2) سر داده اند و عموم پیامبران و پیشوایان الهی نیز همواره امتها را به پیمودن این راه روشن دعوت و تشویق کرده اند. اکنون با توجه به مضمون آیه شریفه مذکور در صدر سخن در بخش اول آیه راجع به «زمین»این بستر وسیع و شگفت حیات بشر و جولانگاه مناسب سایر جانداران از زبان دانشمندان و خبرگان علوم طبیعی و باختصار مطالبی را شرح می دهیم و در بخش دوم آیه که متضمن سفارشی به بینایی و بصیرت در وجود اعجاز آمیز خود انسان است بحث را پی می گیریم. درباره شناخت پدیده های طبیعی و دقت در وجود نشانه های الهی بهتر این است که از نگاه متخصصان و نخبگان به آنها بنگریم و سخنان عالمانه و دلنشین آن فرهیختگان را در این باره بشنویم و به تعبیری راه صد ساله را چند شبه طی کنیم.
«سخن از فرانک آلن در باب زمین»(3)
دکتر فرانک آلن استاد فیزیک زیستی دانشگاه مانیتوبا، کانادا (1944-1904) متخصص در رؤیت الوان مبحث فیزییولوژیکی نور، تهیه هوای مایع و تغییراتی که در انسان یا غده ها پیدا می شود. دارنده نشان طلایی از انجمن پادشاهی کانادا: بسیار کوشیده اند این مطلب را آشکار سازند که جهان مادی نیازمند آفریننده ای نیست! ولی آنچه در آن شک نیست این است که «جهان» وجود دارد. راههای شایستگی «زمین» برای زندگی باندازه ای زیاد است که نمی توان پیدایش «حیات» را بر آن نتیجه تصادف دانست. نخست اینکه زمین کره ای است که به آزادی در فضا به حال تعادل است و برگرد محور خود حرکت دورانی روزانه دارد، که از آن شب و روز پیدا می شود؛ و در عین حال حرکت انتقالی سالانه به دور خورشید را نیز انجام می دهد. این حرکتها سبب پیدا شدن «تعادل» و ثابت ماندن محور زمین در فضا می شود. و چون تمایل محور قطبین نسبت به سطح حرکت انتقالی یعنی دائره البروج (حدود 23 درجه) با آن حرکات ضمیمه می گردد، نتیجه آن است که فصول سال نظمی پیدا می کند و سطح قابل سکونت زمین مضاعف می شود. و بیش از آنکه بر کره ثابتی امکان وجود زندگی گیاهی باشد بر این کره گردان «حیات» نباتی تنوع و توسعه پیدا می کند. دوم اینکه جوی که از گازهای نگاهبان «زندگی» بر سطح زمین تشکیل شده آن اندازه ضخامت (حدود 800 کیلومتر) و غلظت دارد که بتواند همچون زرهی زمین را از شر مجموعه مرگبار بیست میلیون سنگ های آسمانی در روز که با سرعتی در حدود 50 کیلومتر در ثانیه به آن برخورد می کنند در امان نگاه دارد!
اگر فاصله «زمین» تا خورشید دو برابر مدار کنونی آن بود، حرارتی که از خورشید به آن می رسد به یک چهارم حرارت کنونی تنزل می کرد، و سرعت حرکت بر مدار آن نصف می شد و طول زمستان دو برابر می گردید. بنابر این همه موجودات زنده یخ می بستند!!
اگر فاصله «زمین» تا خورشید نصف می شد، گرما چهار برابر و سرعت مداری دو برابر و طول مدت فصول نصف می شد و زمین باندازه ای سوزان می شد که «حیات» بر آن نمی توانست برقرار بماند!!
نتیجه آنکه در وضع کنونی زمین از لحاظ بزرگی و کوچکی و دوری و نزدیکی نسبت به خورشید و از حیث سرعتی که به روی مدار خود دارد، چنان دقیق و به آئین است که می تواند مرکز «حیات» باشد. و نوع بشر به زندگی جسمی و روحی و عقلی خود ادامه دهد و سایر جانداران و همچنین نباتات و گیاهان مفید و گوناگون نیز دارای حیات و استمرار زندگی باشند.
حاصل سخن اینکه این همه توازن و تناسب و اندازه گیری دقیق و تقدیر حکیمانه فقط از خداوند توانا و داناست و این همه شگفتی و زیبایی در زمین و خورشید و موجودات جهان نشانه های آن آشنا می باشد.
در بخش دوم بحث «نشانه ها»
درباره آفرینش وجود پیچیده و شگفت انگیز انسان، از سخنان وحیانی و نورانی سالار نهضت عاشورا و سرور و سید شهیدان کربلا حضرت حسین بن علی(ع)از متن دعای زیبای عرفه آن حضرت بهره می گیریم. می دانیم که آن عاشق جان بر کف و آن امام عارف دار بر دوش در این دعا، در حالت شور و شیدایی که با حضرت «معبود» سخن گفته است و «پیدایش»و «پردازش» وجود خویش را نمونه ای از نشانه های روشن وجود آفریدگار و پروردگار معرفی نموده است. آن حضرت در محضر خداوند متعال می گوید:
«خدایا پیش از اینکه من چیزی قابل ذکر باشم به نعمت خود آغاز وجودم کردی و مرا از خاک آفریدی... و حتی کودکی در گهواره بودم نگهداریم کردی؛ و از شیر گوارا روزیم دادی و مهر و محبت مرا در دل دایه ها انداختی و حفظم کردی.
ای مهربان، ای بخشنده. تا آنگاه که زبان باز کردم و آغاز سخن نمودم به شایانی نعمت خود را بر من تمام کردی و پرورشم دادی بفزونی در هر سال تا توان جسم و فطرتم را کامل نمودی. و حجت خود را بر من واجب و تمام ساختی و معرفت و شناخت خویش را به من الهام فرمودی.
و از نقشه های ظریف و زیبایی های بدیعی که در «آسمان و زمین» خود پدید آوردی بیدارم کردی و به شکر و ذکر و یاد خودت آگاهم ساختی و «اطاعت» و «عبادت» خود را بر من واجب ساختی و آنچه رسولانت آوردند به من فهماندی و راه قبول و رضایت خود را بر من هموار ساختی و در همه اینها بر من منت نهادی با یاری و لطف خود...
نشانه های پیدا
آنکه پنهان است از چشم کسان، پیداست کیست
در دل هز ذره خورشید نهان، پیداست کیست
آنکه دارد «آسمان» را تا نیفتد بر «زمین»
هم «زمین»را تا بجنبد هر زمان، پیداست کیست
سر نپیچد هیچیک از حلقه فرمان او
کار فرمای «زمین و آسمان»، پیداست کیست
آنکه حسن خوبرویان پرتوی از حسن اوست
هر جمیلی می دهد از روی «نشان»، پیداست کیست
«مولوی فیض کاشانی»
پی نوشت:
1-سوره الذاریات، آیات 20 و 21.
2-سوره آل عمرن، آیه 191.
3-FRANKALLEN.
منبع:نشریه روشنان، شماره12