کمال اخلاقی درکتاب مقدس
بر خلاف نظام اخلاقی فلسفه ی یونان که به دنبال تعریف فضایل متفاوت است (چه کسی شجاع، سخی، عادل و ...است)، کتاب مقدس از هر کس می خواهد کار خوب انجام دهد؛ نسبت به دوستش با فضیلت رفتار کند و دغدغه ی این کتاب، تعریف های مختصر نیست. این نگرش تقریباً به وضوح در ارمیا 9: 23ــ24 آمده است: «خداوند چنین می گوید: حکیم از حکمت خود فخر ننماید، و جبار از تنومندی خویش مفتخر نشود و دولتمند از دولت خویش افتخار نکند. بلکه هر که فخر نماید از این فخر بکند که فهم دارد و مرا می شناسد که من یهوه هستم که رحمت و انصاف و عدالت، را در زمین بجا می آورم، زیرا خداوند می گوید در این چیزها مسرور می باشم». ایدئال اخلاق شخصی و اساس همه ی اعمال اخلاقی، رابطه ی خوب میان شخص و دیگری است؛ مگر در فرمان اجتناب از بت پرستی که صرفاً وظیفه دی شخص در برابر خداست.(1)
تعریفی مشابه برای انسان خوب در اشعیا 33: 15 و در مزمور 15 وجود دارد. بر ایدئال انسان درستکار در مزامیر، انسان خداترس را اضافه کنید، که سعادت را در تعالیم خدا و پرستش او میداند و کسی که از زندگی خالی از شور اخلاقی پرهیز می کند (مثلاً مزمور 1). ایدئال اخلاق شخصی در شخصیت ابراهیم تبیین بیشتری می یابد؛ کسی که چندین ویژگی شریف و جالب را به او نسبت می دهند: گشاده رویی، مهمان نوازی، مهربانی، فروتنی و سخاوت.(2)
آموزش اخلاق در کتاب مقدس
محتوای اخلاقی کتاب مقدس جهتی هماهنگ دارد؛ اما بسته به نوع کتاب، به شیوه های متفاوت ارائه شده است. قوی ترین و شدیدترین بیان درباره ی هدف اخلاق کتاب مقدس در توبیخ انبیا وجود دارد، که سرسختانه از مردم به سبب گناهان اخلاقی انتقاد می کند و بدون تسامح طالب کمال اخلاقی هستند؛ به ویژه در شناخت اخلاق اجتماعی؛ اما سرزنش آنان در حقیقت جنبه ی تعلیمی ندارد؛ زیرا آنان همیشه به شخص نمی آموزند که در حالات خاص به چه شکل عمل کند.(3)
دغدغه ی قانون بابلی ارائه ی تعلیم اخلاقی در اعمالی خاص است. بخش های احکام تورات آشکارا و به تفصیل از انواع جرم ها نظیر قتل، سرقت و ...جلوگیری می کند و به روشنی خواستار حمایت ازفقیران، دوست داشتن همسایه و مانند آن است.
هم نبوت و هم شریعت، به نام خدا از انسان می خواهند که به شکلی شایسته رفتار کند. نگرش اخلاقی نبوت و شریعت عنصری بنیادین در درخواست شان است، مبنی بر اینکه انسان باید اراده ی خدا را انجام دهد و از این روی تسامح عملی وجود ندارد؛ هر چند آنان نظریه ی پاداش و کیفر را آموزش می دهند. این نگرش اخلاقی در مزامیر عمق بیشتری می یابد؛ جایی این امر احساس دینی می شود که در قلب انسان درستکار و طالب نزدیکی با خدا جریان دارد (4) کتاب ایوب نیز بر فرمان های درستکاری تأکید دارد که شخص، از منظری دیگر مقصود آن است. ایوب اصرار دارد که در عمل فرماهای اخلاقی مثبت را رعایت کرده است و در برابر الزام های شریعت بر خود سخت گیر بوده است. مثلاً او مدعی است از کسانی که نیاز به کمک او داشته اند، حمایت زیادی کرده است.(5)
آموزه های اخلاقی در همه ی کتاب های کتاب مقدس، عنصری ضروری برای خواسته های خدا از انسان لحاظ شده است. مقصود بسیاری از مثل ها این است که برای انسان ثابت کند برای او ارزش دارد که از منظر حکمت ساده ی مادی پیرو راه نیک باشد. مثلاً مثل ها نمی گویند زنا شنیع است، بلکه خطرهای آنرا یادآور می شوند (6) آیات بعدی نیز به همین صورت است. هر چند در اینجا اشاره ای نیز به خدا می شود، انسان در محور توصیه ی اخلاقی قرار می گیرد. این رویکرد در مقایسه با رویکرد عام کتاب مقدس کاربردی تر و تساهل گرایانه تر است. با اینکه مثل ها به مقوله ی ادبیات عقل سلیم که در خاور نزدیک رایج بود، مربوط هستند، ازدیگر آثار این نوع، که برای آموزش اخلاق اهمیت قائل اند متفاوت است؛ اخلاق در مثل ها دارای اهمیت بنیادین است؛ حال آنکه در ادبیات حکمی مردمان خاور نزدیک باستان، دارای اهمیت درجه ی دوم است. دو دلیل برای این امر وجود دارد: نخست اینکه هدف مثل ها آموزش شهروندان جوان است؛ حال آنکه آثار ادبیات آموزشی مصریان تأکید بیشتری بر تربیت افراد اداری دارد؛ دوم اینکه ادبیات حکمی اسرائیل از یک سو انسان درست کار را با انسان فرزانه، و از سوی دیگر انسان شرور را با احمق برابر می داند.(7)
اخلاق اجتماعی در کتاب مقدس
فرمان اجتناب از آسیب زد ن به دیگران و اجتناب از انجام بدی نسبت به ضعیفان، در اخلاق کتاب مقدس بنیادین است. اغلب فرمان های اخلاقی در کتاب مقدس به این مقوله تعلق دارد: عدالت؛ (8) اجتناب از رشوه خواری؛ (9) سرقت و ظلم؛ (10) حمایت از بیوه گان و یتیمان؛ رفتار مهربانانه با بردگان و منع بدگویی. افزون بر اینها، فرمان هایی وجود دارد که می گوید در برابرفقیران تحمل داشته باشید؛ (11) گرسنه راسیر کنید و عریان را بپوشانید.(12) هدف اصلی این فرمان های الهی، همچون دستورهای دیگر اجتناب از نفرت بی اساسی است که حیات جامعه را نابود می سازد.(13)
عصاره ی عام اخلاق اجتماعی را نبی ای بیان کرده که گفته است: «از بدی نفرت کنید و نیکی را دوست دارید و انصاف را در محکمه ثابت نمایید»؛ (14) «ای مرد از آنچه نیکو است تو را اخبار نموده است و خداوند از تو چه چیز را طلب می کند غیر از اینکه انصاف را بجا آوری و رحمت را دوست بداری و در حضور خدای خویش به فروتنی سلوک نمایی».(15) این عبارت و امثال اینها نه تنها عصاره ی آموزه های اخلاقی است، بلکه اخلاق را در محور ایمان اسرائیلی جای می دهد. عصاره ی تعالیم اخلاقی کتاب مقدس شامل این سخن معروف هیلل است که: «آنچه خودت از آن نفرت داری برای هم نوعت روا مدار».(16)
ویژگی متمایز اخلاق اجتماعی در کتاب مقدس
سطح برجسته ی اخلاق کتاب مقدس که شاهد بر فرمان دوست داشتن همسایه است، در شخصیت ابراهیم و در نخستین مزمور از مزامیر کتاب مقدس آمده است و به دشواری می توان همانند آن را در منبع دیگری یافت؛ اما فرمان های اخلاقی عام کتاب مقدس که مبتنی بر اصل اجتناب از آسیب زدن به دیگران است، موضوعی دارای دغدغه ی عام انسانی است و بنیادهای اخلاق را می سازد. برخی ویژگی های ساختاری اخلاق کتاب مقدس، نظیر عدالت و ایفای حقوق بیوه گان و یتیمان در خور نزدیک باستان رایج هستند. بنابراین، این تعمیم که کتاب مقدس در میان آثار دینی با محتوای آموزه های اخلاقی منحصر به فرد است، صحیح نیست. البته کتاب مقدس با هر اثر دینی ــ اخلاقی دیگر در اهمیتی که برای اصول اخلاقی ساده یا بنیادین دارد، متفاوت است.(17)
ملت های دیگر خاور نزدیک باستان احساس اخلاقی شان را به صورتی بروز می دهند که برای فرهنگ شان بی اهمیت است: مانند چند ضرب المثل که در سراسر ادبیات حکمی پخش است،
در مقدمه ی مجموعه های حقوق، در انواع حقوق خصوصی و در اعترافات. ارتباط میان آموزه های اخلاقی و امور فرهنگی ابتدایی ــ تصاویر خدایان، مراسم، محتوای عمده ی قانون ــ ضعیف است. آرمان های اخلاقی این فرهنگ ها، گاهی در سازماندهی اجتماعی و در دین شان بیان می شود؛ درحالی که کتاب مقدس اخلاق را در رأس دین و فرهنگ ملی جای می دهد. در خواست اخلاقی، دغدغه ی اولیه ی پیامبران است که آشکارا می گویند این امر اساس تعلیم دینی شان است. بخش های اصلی شریعت کتاب مقدس ــ ده فرمان، دعاها و نفرین های کوه جریزیم و عیبال (تثنیه، 27: 15ــ26)ــ شامل بسیاری از فرمان های اخلاقی مهم است. خود شریعت کتاب مقدس گواه هدف اخلاقیش است؛ (18) در حالی که ادبیات حکمی اسرائیل مشابه ادبیات حکمی فرهنگ های مجاور است. با تأکید بیشتری این نکته قابل توجه است که این ادبیات مبتنی بر تعلیم اخلاقی است. این فرهنگ که خدا عادل است یا باید باشد و مسئله کیفر و پاداش که ناشی از این فرض است، اساس تجربه های دینی مزامیر، ایوب و برخی تعبیرهای نبوتی است.(19)
آموزه های اخلاقی کتاب مقدس، هر چند واضح و قوی اند، در محتوا چشم گیر نیستند؛ زیرا کتاب مقدس چیزی جز رفتار مناسب را که ضروری جامعه است، طلب نمی کند. اخلاق کتاب مقدس همچون برخی از دیگر نظام های اخلاقی (مسیحیت، بودیسم و حتی برخی از نظام های یهودی متأخر) مستلزم این نیست که انسان برای رسیدن به کمال به طور کامل یا حتی تا حدودی از زندگی روزمره کتاب بکشد. زهد که ریشه ی شر و بدی را حالت طبیعی انسان می داند، برای کتاب مقدس و فرهنگ های خاور نزدیک به نحو عام بیگانه است. کتاب مقدس زندگی را آن گونه که هست می پذیرد. از این روی، درخواست های اخلاقی خود را با حقیقت اجتماعی هماهنگ می سازد؛ اما درجه ی عدالتی که با آن دستیابی به مرزهای حقیقت ممکن می شود، مستلزم قدرت واضحی است که هیچ سازشی را بر نمی تابد. این امر کتاب مقدس را از بیشتر نظام های اخلاقی برتر می سازد. آموزه های اخلاقی کتاب مقدس ــ همچون کتاب مقدس به نحو عام ــ نخست و مهم تر مورد خطاب اسرائیل قرار گرفته است؛ اما برخی از عبارت های کتاب مقدس درخواست اخلاقی را برای همه ی بشر بسط داده است. نظیر شریعت نوح، (20) داستان سدوم، (21) و سرزنش عاموس نسبت به همجوار پادشاهان شدن به سبب ستمگری شان.(22) تنظیم کتاب ایوب نیز در خارج از قلمرو بنی اسرائیل انجام شده است.(23)
اخلاق جنسی در کتاب مقدس
آنچه تا اینجا گفته شد، تنها درباره ی اخلاق اجتماعی است. در ساحت اخلاق جنسی، دیدگاه کتاب مقدس با دیدگاه فرهنگ های همسایه متفاوت است. کتاب مقدس از هر انحراف جنسی، نظیر همجنس بازی یا مقاربت با حیوانات بیزار است و چندین کیفر برای متخلفان تعیین می کند.(24) گناه زانیه نه تنها علیه شوهرش، که علیه خدا نیز است.(25) کتاب مقدس پیوسته زنا را محکوم می کند و در مواردی به طور قانونی شخص را به مرگ محکوم می کند.(26) مردمان دیگر خاور نزدیک باستان با چنین گناهانی این گونه شدید برخورد نکرده اند. آنان اساساً زنا را ضرورتاً نقض حقوق شوهر می دانستند ــ آسیب زدن به دارایی او، همچون سرقت یا دزدی ــ نه به منزله ی عملی شنیع که معصیت خدا باشد. جامعه از روسپی گری راضی بود؛ هر چند انتقادهایی بر آن وارد می کردند. از این روی، برای نمونه قانون بابلی جایگاه قانونی انواع گوناگون روسپی گری را تعریف می کند و با آن همچون دیگر پدیده های جامعه برخورد می کند. (27) مخالفت اندکی با خلاف جنسی وجود دارد: همجنس بازی در کتاب مردگان مصری جزو گناهان شمرده می شود؛ بر اساس قانون حتیها، (28) تنها جماع با برخی حیوانات مجازات دارد و حتی اینها نیز خیلی شدید نیستند.
جایگاه کتاب مقدس درباره ی این موضوع منحصر به فرد است. اخلاق جنسی کتاب مقدس در بیشتر جهان متمدن توسط مسیحیت به صورت نظری ــ اگر نگوییم عملی ــ اجرا شده است؛ اما در جهان باستان منحصر به اسرائیل بود.(29)
ب.اخلاق حاخامی
پیش از این گفته شد که کتاب مقدس عبری اخلاقیات را مقوله ی دینی یا فکری کاملاً مجزایی قرار نداده است. همین نکته در مورد مجموعه آثار حاخامی ای که در میشنا و متون دیگر نوشته شده،صادق است. در اینجا نیز هیچ متن مستقل و مجزایی که به صورت صریح و آشکار، موضوعات اخلاقی را بررسی کرده باشد، وجود ندارد و اخلاق به مثابه بخش خاصی از اندیشه و تفکر که باید مستقل از موضوعات دیگر بدان نگریسته شود، به رسمیت شناخته نشده است. (30)
علم اخلاق و فلسفه ی اخلاق به صورت نظام مند در منابع یهود وجود ندارد؛ زیرا تفکر کلاسیک یهودی بیشتر ارگانیک است تا نظام مند. مثلاً کار عادلانه در تفکر یهودی به صورت پراکنده مطرح است؛ اما به ندرت می توان همچون نظام سقراطی درباره ی عدالت بحث کرد.
بنابراین، پاسخ یهودیت سنتی به این پرسش که «چگونه می توان این آرمان ها را محقق ساخت؟» این است که این ها در هلاخا وجود دارد.(31)
این موضوع حتی در مورد رساله ی معروف میشنایی به نام «آووت» (32) نیز که مجموعه ای از پندها و نصایحی است که ما بسیاری از آنها را آموزه های اخلاقی می دانیم، صدق می کند. به گفته هرفورد (33) موضوع اصلی این رساله وصف و تبیین هویت مطلوب و دلخواه میشنا است. از این روی، مطالب آن بیشتر مربوط به پرهیزگاری است تا اصول اخلاق.(34)
مجموعه گسترده ای از آثار حاخامی اساساً در پیرامون یک موضوع نگاشته شده اند که حتی در مقایسه با کتاب مقدس حجم وسیع تری را در بر می گیرد. این موضوع عبارت است از اینکه چگونه بر انسان لازم است تا با انجام فرمان های الهی، خویشتن راپاک کند و در راه خداوند قدم گذارد؟ حاخام ها با وضوع مجموعه ای وسیع و مفصل از قوانین برای مهار و تمام جنبه های رفتارهای آدمی، به این پرسش پاسخ دادند و نام آن را که دربرگیرنده موضوعات اخلاقی است ــ هر چند تنها محدود به آنها نمی شود ــ «هلاخا» گذاردند.
به هر حال، حاخام های میشنا و تلمود که از ناکافی بودن وضع قوانین خاص برای پاسخ گویی به همه ی مشکلات اخلاقی به خوبی آگاه بودند. به سراغ طیف گسترده ای از قوانین و احکام کتاب مقدس نیز رفتند؛ احکامی مانند: «آنچه را که در نزد پروردگار خوب و صحیح است، انجام دهید».(35) آنان همچنین، بر اساس تبدیری که اندیشیدند، انجام اعمال دشوارتر از آنچه را که در شریعت آمده است، درجهت تحقق اراده الهی لازم و ضروری دانستند. هدف آنان این بود که یهودیان را به انجام رفتارهای اخلاقی مستحب وادار سازند و توجیه شان این بودکه انسان هیچ گاه نمی تواند تکلیف خویش را در تقلید از خداوند به طور کامل انجام دهد.(36)
اهمیت این اصل که انسان به صورت خداوند آفریده شده است ــ همان گونه که پیش تر گفته شد، مبنای فرمان خداوند در تقلید از خود است ــ در مجادله معروف میان دوحاخام میشنایی، بیش از پیش آشکار شده است. این دو دانشمند یهودی به نام های عقیوا (37) و بن عَزّای (38) در بحث خویش، این پرسش را که مهم ترین پند و اندرز تورات چیست، بررسی کرده اند، به عقیده ی عقیوا، مهم ترین پند تورات این است که: «بر شما لازم است به همنوع خود، چون خویشتن عشق ورزید».(39) در برابر، به عقیده ی بن عزّای، آیه ی «این کتاب از آنِ تمام نسل های بشر است؛ نسلی که خداوند به صورت خود آفرید» (40) اهمیت ویژه ای دارد. آنچه در این مجادله وجود دارد و به بحث
ما مربوط می شود، این است که در حقیقت، هیچ نزاع و اختلاف واقعی ای میان این دو نفر وجود ندارد؛ زیرا هر دو دانشمند یهودی بر این که اصل خلق انسان به صورت خدا، مهم ترین و اصلی ترین آموزه ی تورات است، توافق دارند؛ با این تفاوت که بن عزّای آیه ای را که عینِ آن اصل را بیان کرده است ذکر می کند، ولی عقیوا آیه ای را که دربرگیرنده روشن ترین نتیجه ی اخلاقی آن است، بیان داشته است. با توجه به سنت یهودی در ترجیح دادن عمل بر نصیحت و موعظه، جای تعجب نیست که عقیوا، دست کم در نزد عامه مردم، برنده ی، مجادله یاد شده باشد. تأکید یکی از شناخته شده ترین آموزه های اخلاقی حاخامی با عنوان فرمان طلایی که هیلِل آن را تدوین کرد، بیان شده است. هیلل در پاسخ به فردی غیر یهودی که از وی مصرانه خواسته بود تا تمام تورات را به وی آموزش دهد، می گوید: «آنچه خود از آن نفرت داری، برای هم نوعت روا مدار. این پیام کلی تورات است، و بقیه تورات در وا قع تفسیر این جمله است. برو و بیاموز». شاید نوع بیان هیلل از این اصل نسبت به بیان یکی از معاصران مشهور او که سعی در ارائه همان عقیده در قالب عبارتی اثباتی داشته است، بهتر و برتر باشد: «با بقیه آن گونه رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کند»؛ زیرا هیچ لطفی به همنوع، بالاتر و بهتر از این نیست که انسان آ نان را به حال خود رها کند؛ اگر رفتار آنان موجب اذیت و آزار کسی نمی شود. ربی سیمون بن گمیلیل (41) نیز اخلاق اجتماعی را این گونه تعریف می کند: «جهان بر سه چیز مبتنی است: عدالت، حقیقت و صلح».(42)
در مجموع، به رغم اهمیت آموزه های اخلاقی در تلمود، این متون از هر گونه نظام اخلاقی ای که به صورت آگاهانه و با این عنوان طراحی شده باشد، خالی اند. دردیدگاه این متون، اخلاق، حتی به منزله ی مقوله و موضوع دینی، فکری و انسانی مجزا و مستلی نیز مطرح نیست. تنها در قرون میانه و در نتیجه ی تأثیرهای آشکار شیوه ی یونانی در دسته بندی علوم که توسط مسلمانان منتقل شد، با اولین مجموعه آثار مستقل یهودیت که آگاهانه و آشکارا، صرفاً درباره ی موضوعات اخلاقی نگاشته شده، برخورد می کنیم. ممکن است این مجموعه ها در اصل و بنیاد، یونانی به نظر رسد و بررسی رفتارهای اخلاقی و صحیح در آنها قدیمی باشد، ولی آنچه جدید و تازه است، ترکیب و تدوین این متون است، که پیرامون رفتارهای اخلاقی خارج از متن و سیاق خشک و دقیق تورات و هلاخا نگاشته شده اند.(43)
پی نوشت ها :
*دانش پژوه دکتری ادیان و عرفان مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(قدس سره)
1.Roth Cecil, Encyclopedia Judaica, V 6, P934.
2.I bid, p 922.
3.I bid, p 936.
4.ر.ک: مزامیر 1؛ 15، به ویژه آیات، 2، 4، 24؛ 34؛ 13ــ 15.
5.ایوب 29: 12ــ13.
Roth Cecil, Encyclopedia Judaica, V6, P936.
6.امثال، 6: 24ــ 35.
7.امثال، 10: 12، 23.
Roth Cecil, Encyclopedia Judaica, V6, p938
8.اول پادشاهان، 10: 10؛ تثنیه، 16: 18ــ20.
9.خروج، 23: 8.
10.خروج، 20: 15؛ خروج، 22: 2ــ7؛ خروج، 22:21؛ تثنیه، 5: 19؛ لاویان، 19: 11، 13؛ تثنیه، 24: 14.
11.تثنیه 15: 7ــ11.
12.اشعیا، 58: 7؛ حزقیال. 18: 7.
13.Roth Cecil, Encyclopedia Judaica, p.934.
14.عاموس، 5: 15.
15.میکا، 6: 8.
16.شبات، 31 الف.
Roth Cecil, Encyclopedia Judaica, p934.
17.I bid, p.934.
18.تثنیه، 4: 8.
19.Roth Cecil, Encyclopedia Judaica, p. 934.
20.پیدایش، 9: 1ــ7.
21.پیدایش، 19: 20ــ1 ff.
22.عاموس، 3: 1ــ2.
23.Roth Cecil, Encyclopedia Judaica, p. 934.
24.لاویان، 18: 22ــ23؛ 20: 13؛ 15ــ16.
25.لاویان، 20: 10؛ ملاکی، 3: 5.
26.لاویان، 21: 9؛ تثنیه، 22: 21.
27.مثلاً قانون حمورابی، 145، 181.
28.Hittites.
29.Roth Cecil, Encyclopedia Judaica, p.935.
30.Singer Peter, A companion to ethics, p.86.
31.Jacobs Louis, The Jewish religion, A companion, 151.
32.Avoot.
33.Herford.
34.Singer Peter, A companion to ethics, p. 86.
35.تثنیه، 6: 18.
36.Singer Peter, A companion to ethics, p. 87.
37.Akiba.
38.Ben Azzai.
39.لاویان، 19: 18.
40.پیدایش، 5: 1؛ سفیرا، 4.4.
41.Simon ibn Gamilel.
42.آووت، 1: 18
Singer Peter, A companion to thics, p.
43.I bid, p.87.
منبع:نشریه معرفت اخلاقی، شماره 3