وی در اینستاگرام خود نوشت: «خاطره هایی بسان افسانه و اسطوره ولی واقعی.......
برای رد شدن از سیم خاردار باید یه نفر روی سیم خاردار میخوابید تا بقیه از روش رد بشن، داوطلب زیاد بود.
قرعه انداختند، افتاد بنام یک جوان. همه اعتراض کردند الا یک پیرمرد که گفت: چکار دارید بنامش افتاده دیگه ... همه تو دلشون گفتند: عجب پیرمرد سنگدلی!! دوباره قرعه انداختند، باز هم افتاد بنام همون جوون ... جوان بدون درنگ خودش رو انداخت روی سیم خاردار تو دل همه غوغائی شد.
بچه ها گریان و با اکراه شروع کردند به رد شدن از روی بدن جوان. همه رفتند الا همون پیرمرد. گفتند چرا نمیای. گفت : نه شما برید من باید بدن پسرم رو ببرم برای مادرش آخه مادرش منتظره ...
حقوق بگیران نجومی غارتگران بیت المال! نمیدونم الان برای رد شدن و رسیدن به جیفه دنیا، پاتون رو روی خون کدام شهید گذاشتید؟»
انتهای پیام/