وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ الْقَوْلَ یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنِینَ (سبا 31)
و کسانى که کافر شدند گفتند: ما نه به این قرآن و نه به آن (کتابى) که پیش از آن بوده است هرگز ایمان نخواهیم آورد. (و تعجب مىکنى) اگر ببینى وقتى که ستمگران (مشرک) در پیشگاه پروردگارشان باز داشت شدهاند در حالى که بعضى با بعض دیگر جدل و گفتگو مىکنند (و گناه خود را به گردن یکدیگر مىاندازند.) کسانى که ضعیف نگاه داشته شدهاند (زیر دستان) به مستکبران مىگویند: اگر شما نبودید، حتماً ما مؤمن بودیم.
در سوره حمد دیدیم که قرآن کریم مردم را از یک نظر به سه گروه تقسیم مىکند:
اوّل گروه أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ که انبیاء و پیروان آنها هستند، آنان راه حق را یافته و در آن زندگى کرده و مىکنند، دوّم گروه الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ که غضب خدا بر آنها حتمى شده است و آنها پیشوایان مشرک و ستمگر هستند، سوّم گروه ضالّین که عقل خدا دادى را به کنار زده و پیوسته در اطاعت پیشوایان خویش هستند و بى چون و چرا فرمان آنها را اجرا مىکنند. مانند حکومتهای اسلامى که گوش به فرمان آمریکا و سایر ابر قدرتها هستند، و مانند لشکریان این حکومتها که کورکورانه از آنها اطاعت کرده و با حق و مردان حق به ستیز برخاستهاند، اینها «ضال» و گمراه هستند زیرا هدف مشخص ندارند بلکه هر چه پیشوایان فرمان دهند همان را اجرا مىکنند.
انکار ایمان نسبت به کتب انبیاى پیشین شاید به این منظور بوده که قرآن روى این مطلب تکیه مىکند که نشانههاى پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در تورات و انجیل به وضوح آمده است، آنها براى نفى نبوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) کتب آسمانى دیگر را نیز نفى مىکنند، و مىگویند: نه به این کتاب ایمان مىآوریم نه به کتب پیش از آن!
ین گمراهان مانند پیشوایان خود در عذاب خواهند بود و در آتش با هم بحث و جدال خواهند کرد و گوشهای از بحث و جدال آنها در آیه مورد بحث ما آمده است. (همینطور در سورههاى ابراهیم، غافر، اعراف و ص نیز آمده است.)
در آیه 31 سوره سبا به تناسب بحثى که در آیات گذشته پیرامون موضعگیری مشرکان در برابر مسأله معاد بود بعضى از صحنههاى دردناک معاد را براى آنها مجسم مىسازد تا به سرانجام کار خویش واقف گردند.
نخست مىگوید:" کافران گفتند: ما هرگز به این قرآن و کتب آسمانى دیگر که قبل از آن بوده ایمان نخواهیم آورد" (وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْه) کلمه" لن" همانگونه که مىدانیم براى نفى ابد است، بنا بر این آنها مىخواهند بگویند که اگر تا ابد هم تبلیغ کنید ما ایمان نخواهیم آورد، و این دلیل بر لجاجت آنهاست، که تصمیم خود را براى ابد گرفته بودند، در حالى که یک فرد حق طلب اگر به دلیلى قانع نشد نمىتواند دلائل احتمالى آینده را نشنیده انکار کند و بگوید دلائل دیگر را نیز در بست رد مىکنم! در اینکه منظور از" الَّذِینَ کَفَرُوا" کیست؟ جمعى از مفسران آن را به مشرکان تفسیر کردهاند، و بعضى به یهود و اهل کتاب، ولى قرائن آیات بعد که سخن از شرک مىگوید دلیل بر این است که منظور مشرکان است.
منظور از بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ همان کتب آسمانى است که قبل از قرآن بر پیامبران دیگر نازل شده است، چرا که این تعبیر در بسیارى از آیات قرآن به همین معنى- مخصوصاً بعد از ذکر قرآن- به کار رفته، و اینکه بعضى احتمال دادهاند منظور" معاد" و یا" محتواى قرآن" بوده بسیار بعید به نظر مىرسد.
به هر حال انکار ایمان نسبت به کتب انبیاى پیشین شاید به این منظور بوده که قرآن روى این مطلب تکیه مىکند که نشانههاى پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در تورات و انجیل به وضوح آمده است، آنها براى نفى نبوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) کتب آسمانى دیگر را نیز نفى مىکنند، و مىگویند: نه به این کتاب ایمان مىآوریم نه به کتب پیش از آن! سپس به وضع آنها در قیامت پرداخته روى سخن را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) کرده، مىگوید:" اگر ببینى هنگامى که این ستمگران در پیشگاه پروردگارشان براى حساب و دادرسى بازداشت شدهاند (از وضع آنها در حیرت فرو خواهى رفت) در حالى که هر یک از آنها گناه خود را به گردن دیگرى مىاندازد، و با یکدیگر مشغول به جدال و مخاصمهاند"؟! (وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ الْقَوْلَ)
بار دیگر از آیه فوق استفاده مىشود که یکى از مهمترین مصداقهای" ظلم" همان" شرک و کفر" است.
تعبیر به عند ربهم اشاره به این است که آنها در پیشگاه کسى حاضر مىشوند که مالک و پروردگار آنها بوده، و چه شرمسارى از این برتر و بالاتر که انسان نزد کسى احضار گردد که هرگز به او و فرمانهایش ایمان نیاورده در حالى که تمام وجودش غرق نعمتهاى او بوده است.
" در این حال" مستضعفین" همان افراد بى خبرى که چشم و گوش بسته دنباله رو دیگران بودهاند به" مستکبرین" یعنى همانها که راه کبر و غرور و سلطه جویى بر دیگران و دادن خط فکرى شیطانى به آنها را مىپیمودند چنین مىگویند: اگر شما نبودید، اگر وسوسههاى فریبنده شیطنتآمیز شما نبود، ما در صف مؤمنان بودیم" (یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنِینَ)
اگر مردم مىدانستند که اعتماد بر صاحبان قدرت و ثروت و مدعیان علم و دین که خود را سروران مردم مىدانند و آنان را به پیروى از خود وامىدارند تا چه حد گمراهى است، هرگز در جرائم فرو نمىرفتند و به فرمان سلاطین و مالداران درنمىآمدند و مدعیان علم و دین را تأیید نمىنمودند
آنها مىخواهند به این وسیله تمام گناهان خویش را بر گردن این" مستکبران" بى رحم بیندازند، هر چند در دنیا حاضر نبودند چنین برخورد قاطعى با آنها داشته باشند، چرا که ضعف و زبونى بر وجودشان چیره شده بود، و حریت خویش را از دست داده بودند، اما اکنون که آن مفاهیم کاذب که مستکبران را از آنها جدا مىکرد بر باد رفته، و نتائج اعمال همه آشکار گشته، رو در روى آنها مىایستند و با صراحت سخن مىگویند و پرخاش مىکنند.
در این قسمت از آیه نکته ای قابل توجه به نظر می رسد و آن این است که :
آیا مىتوان گفت که خدا بندگان خود را زبون و قدرتمند آفریده تا برخى را از گروهى دیگر برترى و تسلط باشد. هرگز! خدا مردم را آزاد آفریده ولى گروهى از آنان گروه دیگر را واداشتند تا به آزادى آنان تجاوز کنند و بر زمین استعلاء و تسلط یابند.
اگر مردم مىدانستند که اعتماد بر صاحبان قدرت و ثروت و مدعیان علم و دین که خود را سروران مردم مىدانند و آنان را به پیروى از خود وامىدارند تا چه حد گمراهى است، هرگز در جرائم فرو نمىرفتند و به فرمان سلاطین و مالداران درنمىآمدند و مدعیان علم و دین را تأیید نمىنمودند.
ولى مردم نمىدانند که این قدرتمندان نمىتوانند آنان را از عذاب پروردگارشان در روز قیامت نجات دهند هر چند در دنیا گاهگاه از آنان حمایت مىکردند.
پیامهای آیه:
1ـ کفّار به خاطر لجاجت، حاضر به ایمان آوردن نیستند. «وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ»
2ـ کفّار در واقع هیچ یک از کتب آسمانى را قبول نداشتند. «لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ»
3ـ ایمان به کتب آسمانىِ قبل از قرآن نیز مورد سفارش پیامبر اسلام بود و کفّار این سفارش را نادیده مىگرفتند. «وَ لا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ»
4ـ دادگاه قیامت بسیار سخت است. «وَ لَوْ تَرى»
5ـ مشرکان به خود ستم مىکنند. «إِذِ الظَّالِمُونَ»
6ـ سروکار مشرکان با خداست. «مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ»
7ـ ترسیم صحنههاى سخت قیامت، بهترین وسیلهى تربیت است. «مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ»
8ـ مستضعفانى که پیرو مستکبرانند نیز مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت. «یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا»
9ـ صحنهى قیامت، صحنهى گفتگو و جدال است. «یَقُولُ الَّذِینَ» ...
10ـ در قیامت، مجرمان در پى توجیه گناه خود، به بزرگان خود مىگویند: اگر شما نبودید ما این همه گناه نمىکردیم. «لَوْ لا أَنْتُمْ»
11ـ در قیامت، ایمان عامل نجات است. «لَکُنَّا مُؤْمِنِینَ»
منابع:
1- تفسیر نور ج9
2- تفسیر نمونه ج 18
3- تفسیر احسن الحدیث ج8
4- تفسیر هدایت ج10
----------------------------
تبیان
ارسال توسط کاربر محترم سایت : alirezamazrooei