خبرگزاری مهر - گروه استاها: پس از 15 خرداد 42 بود که رژیم شاهنشاهی متوجه حساسیت عمیق مردم قم بر رهبر انقلابیشان شد. پس مجبور شد تا حصر و حبس را رها کند و از وجود چنین شخصیت تأثیرگذاری در جامعه برخود بسوزد.
از سوی دیگر روح الله خمینی(ره) فردی نبود که نه از دستگیری بهراسد و نه از تهدید. او قبل از هرکسی با خدا معامله کرده بود و میدانست مردم پشتیبانش هستند. لذا از پای ننشست و 21 فروردین سال 43 سخنرانی تاریخی در مسجد فیضیه ایراد کرد. رهبر انقلابی مردم زجرکشیده ایران هرچه بیشتر سخن میگفت، بیشتر در قلب و جان ملت جای میگرفت و همین ارتباط دو سویه بود که او را واداشت تا در 4 آبان 1343 و همزمان با روز تولد محمدرضای پهلوی، سختترین سخنانش را در مخالفت با قانون مستکبرانه کاپیتولاسیون بیان کند.
پس از سخنرانی آتشین امام(ره) و خطاب مستقیمش به شاه، رژیم توان تحمل بیشتر مقابله داخلی با رهبر مردمی را در خود ندید و بزدلانه دست به دستگیری و تبعید شبانه در 13 آبان همان سال زد.
از آن روز تا 10 اسفند 1357 که تلاشهای بیوقفه امام خمینی(ره) و خون شهیدان به انقلاب اسلامی ختم شد، خاک قم، هوای قم، آسمان قم و مردم این شهر لحظه به لحظه چشم انتظار بازگشت رهبرشان بودند.
رهبری که اگر نشد جلوی بازداشت و تبعید شبانهاش را بگیرند، حداقل بتوانند استقبالی گرم از وی داشته باشند.
مردم قم برای ورود امام(ره) به شهرشان لحظه شماری میکردند
یکی از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه پس از انقلاب اسلامی، اعتقاد امام این بود که پس از سقوط رژیم پهلوی و سپردن کار به افراد مدیر و مدبر، ایشان بهتر است در قم ساکن شوند، اظهار داشت: جمعیت زیادی به استقبال امام(ره) آمدند و ایشان مجبور بودند و برای دیدار چنین جمعیت عظیمی مجبور بودند از بالای پشت بام با مردم سخن بگویند.
آیت الله مسعودی خمینی افزود: امام خمینی(ره) پس از ساکن شدن در قم به دیدار افرادی که در فعالیتهای انقلابی حضور داشتند میرفتند و با علما جلسه میگذاشتند و با وجود سن و سال بالا این جلسات ادامه داشت.
لحظهشماری مردم قم برای ورود امام
یکی از شهروندان قمی که از دانشآموزان استقبال کننده حین ورود امام خمینی(ره) به این شهر در دهم بود نیز در گفتگو با خبرنگار مهر، اظهار داشت: پس از انقلاب اسلامی فضای کشور و شهر قم کاملاً تغییر کرده بود، فضا پر بود از شادی و انرژی، مردم قم نیز از زمانی که امام وارد ایران شده بودند برای ورود ایشان به قم لحظه شماری میکردند.
مجتبی داستانی که در 10 اسفند سال 57 دانشآموز اول راهنمایی مدرسه امام موسی صدر قم بود، ادامه داد: ما در مدرسهمان پیش از انقلاب و پس از آن فعالیتهایی داشتیم، خب طبیعتاً برای ورود امام(ره) نیز درصدد ارائه یک برنامه مناسب بودیم و برای همین یک گروه سرودی ترتیب دادیم تا در روز ورود ایشان به قم به استقبالشان برویم.
برخی از علمای قم برای استقبال از امام به جاده قم - تهران رفتند و از آنجا مراسم استقبال آغاز شد
وی افزود: ما سرود «خمینی ای امام» را آماده کرده بودیم و از ساعت 6 صبح روز 10 اسفندماه با لباسهای یک دست سرمهای و آبی در مدرسه فیضیه که مکان اصلی حضور امام(ره) برای ملاقات با مردم بود حاضر شدیم.
این شهروند قمی با بیان اینکه قرار بود امام(ره) ساعت 8 صبح وارد قم شده و سپس به مدرسه فیضیه بیایند، گفت: به دلیل ازدحام جمعیت برای استقبال از ایشان امام نتوانستند در زمان مقرر وارد شهر شوند و تقریباً ساعت 2 بعد از ظهر بود که ایشان وارد مدرسه فیضیه شدند، حتی ما شنیده بودیم که برخی از علمای شهر برای استقبال از ایشان به جاده قم - تهران رفتهاند و از آنجا مراسم استقبال آغاز شده است.
داستانی اضافه کرد: گروه سرود ما از ساعت 6 صبح تا 2 بعد از ظهر که امام خمینی(ره) وارد مدرسه فیضیه شوند دهها بار سرودش را تمرین کرد و جالب اینکه رادیو نیز همین تمرینهای ما را بارها پخش کرد.
وی در خصوص زمان ورود امام(ره) به مدرسه فیضیه گفت: ما که بارها این سرود را تمرین کرده بودیم به محض دیدن روی نورانی ایشان، با وجود اینکه دانشآموزان راهنمایی بودیم نتوانستیم جلوی جاری شدن اشکهای شوقمان را بگیریم، طوری بچهها گریه میکردند که اشک مجالشان نداده بود، همین باعث شد آن روز و دقیقاً در زمانی که باید سرود را اجرا میکردیم، نتوانیم آن را اجرا کنیم و سرود ناقص اجرا شد.
اولین و آخرین نماز جماعتی که پشت سر امام خمینی(ره) اقتدا شد
این شهروند قمی با بیان اینکه غلیان احساسات و همچنین ازدحام زیاد جمعیت اجازه اجرای مناسبت سرود را از ما گرفت، ادامه داد: ورود جمعیت و حضور آنها در مدرسه فیضیه برای دیدار با امام(ره) تقریباً تا عصر و هنگام نماز مغرب و عشاء ادامه داشت، در نهایت هنگام اذان ایشان به طبقه بالای فیضیه رفتند تا نماز جماعت برپا شود و این اولین و آخرین نماز جماعتی بود که من پشت سر امام خمینی(ره) اقتدا کردم.
داستانی با اشاره به اینکه دیدارهای امام(ره) طی روزهای بعد نیز همچنان ادامه داشت و مردم از سراسر ایران برای ملاقات ایشان به شهر ما میآمدند، افزود: در واقع شرایط این شهر به گونهای بود که میتوان گفت قم قلب ایران شده بود.
روزی 10 بار به دیدار امام میرفتم
وی در ادامه تأکید کرد: منزل و محل اسکان امام(ره) در آن روزها در یکی از کوچههای خیابان شهدا(صفائیه) بود و خانه ما نیز در کوچه ممتاز همین خیابان بود، همین موجب شد تا من هر روز به محض اینکه از مدرسه میآمدم وسایلم را سمتی پرت میکردم و نهار را خورده یا نخورده از خانه خارج میشدم و به دیدار ایشان میرفتم، شاید روزی 10 بار این کار را انجام میدادم و با هر گروه مردمی ایشان را ملاقات میکردم و این موضوع تا زمانی که ایشان در قم بودند ادامه داشت.
وی در پایان گفت: آن روزها واقعاً شرایط و فضای شهرها به خصوص شهر قم فضای خاصی بود و همه سرشار از انرژی و شادی بودند.