استتار و مخفی شدن حیوانات:حیوانات برای شکار یا مخفیماندن از دید دشمنان خود، از روش همرنگی با محیط، استفاده میکنند که "فن استتار" هم نامیده میشود. در دنیای حیاتوحش، شگفت آورترین و ماهرانهترین شیوههای استتار انجام میگیرد که از آن میان میتوان به حشراتی که شبیه گیاهان هستند؛

مارمولکهایی که به سرعت تغییر رنگ میدهند؛ پستانداران راهراه که با سایه روشنهای جنگل در هم میآمیزند تا از دید پنهان بمانند و ... اشاره کرد. بعضی از حیوانات هم برای دفاع از خود، به مناطق شلوغ، نزدیک نمیشوند.
در دنیای حیواناتی که از روش همرنگی با محیط استفاده میکنند، آفتابپرستها را به خاطر سرعت عملشان در استتار و مخفی شدن، باید در زمرهی استادان این فن به شمار آورد، در این تصویر یک آفتابپرست در حال تغییر دادن رنگ پوستش است تا با محیط پیرامون خود همرنگ شود.
استتار و مخفی شدن حیوانات
قایم موشک بازی:
بیشتر حیوانات برای یافتن شکار، یا ایمنی از حیوانات شکارچی، باید از دید مخفی بمانند تا بتوانند به حیات خویش ادامه دهند. آنها با استفاده از ترفندهای گوناگون توانستهاند خود را با محیطی که در آن زندگی میکنند، همرنگ سازند.

بدن نرم قورباغه و وزغها، غذایی خوشمزهای برای انواع حیوانات و پرندگان است. اما آنها با سنگها و رودخانههای پیرامون خود به خوبی همرنگ شدهاند تا استتار کنند؛ درنتیجه از دید دشمنان در امان میمانند. نقش و نگار، و رنگآمیزی، از جمله عوامل مهم در استتار به شمار میروند. دوزیستانی که در خشکی زندگی میکنند، مثلا قورباغه ی شاخدار آمریکای لاتین، برای استتار از نقش و نگار و رنگهای گوناگون پوست بدنشان کمک میگیرند؛ بدین ترتیب در اثر شباهت به برگهای مرده و پوسیدهی کف جنگل، از دید پنهان میمانند. قورباغه شاخدار آمریکای لاتین، در کف جنگل و میان برگهای پوسیده مخفی میشود و در انتظار طعمه مینشیند. وقتی شکار نزدیک شود، به سرعت به طرف او جست میزند و شکارش میکند.

نقش و نگارهای سطح بالهای شبپره های فلفلی، هنگامیکه روی تنهی درختان مینشینند، آنها را از دید دشمن در امان نگاه میدارد. در گذشته، بال شاپرکهای خاکستری، هنگام نشستن روی تنه درختان، با درخت همرنگ میشد و به خوبی استتار میکردند. اما از حدود 200 سال پیش، آلودگی هوا، موجب تیره شدن پوست تنههای درختان شد؛ در نتیجه پرندگان مهاجم توانستند شاپرکهای خاکستری را روی تنههای تیرهرنگ، شناسایی و شکار کنند. به تدیج فقط شبپره های تیرهرنگ باقی ماندند و توانستند نسل خود را ادامه دهند.

حتی پانداهای غولپیکر هم میتوانند نادیدنی باشند! شاید فکر کنید دیدن سیاهی و سفیدی آشکار پوست پانداها، کار خیلی آسانی است. اما همین رنگآمیزی آنها را در میان کوههای پوشیده از برف، از دید دشمنانش مخفی نگاه میدارد. حتی در تابستان نیز چارچوب پیکر پانداها در میان درختان جنگل خیزران، چنان با محیط همرنگ میشود که تشخیص آنها را مشکل میسازد.
بچه های حیوانات:
بچههای حیوانات همیشه در خطر حمله ی حیوانات مهاجم و شکارچی قرار دارند. اما نقش و نگار و رنگ بچه ها، که موجب همرنگی آنها با محیط میشود، کاملا از رنگ والدینشان متفاوت است؛ درنتیجه آنها از این خطر در امان میمانند.

پوست پشمالو و خالخالی، بیشتر بچه های حیوانات را در هنگام استراحت از دید دشمنان، مخفی نگاه میدارد. پوست خالخالی سفید آهوان، چنان با برگها و سایه روشنهای محیط در هم میآمیزد که تشخیص آنها را دشوار میسازد. وقتی بچههای حیوانات رشد میکنند و قادر به حرکت میشوند، رنگ پوست دوران بچگیشان تا مدت چند هفته، آنها را از خطر جانوران مهاجم در امان نگاه میدارد. حتی بچه های شکارچیان درنده نیز آسیبپذیرند. بچه شیرها، پوست پشمالوی خالخالی خود را، تا مدت 3 ماه همچنان حفظ میکنند.

شیر ماده برای یافتن غذا ناگزیر است تولههایش را، مدتی تنها بگذارد. اما بچه شیرها در میان علفزارهای طلایی، به خوبی با محیط اطراف همرنگ میشوند تا از نظر مخفی بمانند.پوست پشمالو و خالخالی بچه یوزپلنگ، و نیز یال خاکستری دور گردنش، سر، گردن، پشت و دم او را از دید دشمن، مخفی نگاه میدارد. بنابراین بچه یوزپلنگ به آسانی میتواند خود را در میان بوته ها مخفی کند.

مرغان ماهیخوار، در حفرههای سطح زمین تخمگذاری میکنند و نیازی به استتار تخمهایشان ندارند. پوسته ی تخم ها سفید است در نتیجه والدین به راحتی میتوانند در فضای تاریک درون لانه، آنها را تشخیص دهند.مرغ باران هنگام نزدیک شدن دشمن، حواس او را پرت میکند تا لانهاش را، که در محوطه ی باز قرار دارد، پیدا نکند. البته تخمهای مرغ باران با وجود قرار گیری در محیط باز، به دلیل همرنگی با محیط اطراف، به سختی قابل شناسایی است.تشخیص تخمهای پرندگان، در صورتیکه پوسته آنها خالخالی باشد، بسیار دشوار است. تخمهایی که پرندگان مادر در محوطههای باز میگذارد، معمولا همرنگ سنگها و ماسههای محیط اطراف است. اما تخمهایی که در محل مخفی، و دور از چشم گذاشته میشوند، مثلا زیرزمین یا بلندیها، نیازی به استتار ندارند.
شکار و شکارچیان:
حیوانات شکارچی و شکار، باید با محیط همرنگ شوند، تا از دید پنهان بمانند. یک حیوان شکارچی باید آهسته به شکار نزدیک شود در حالیکه شکار فقط در صورت پنهان ماندن از دید شکارچی، میتوانند از خطر مرگ در امان بماند.

در فضاهای باز، هم حیوانات شکارچی و هم شکار، باید با محیط همرنگ باشند. رنگ پوشش پشمالوی شیرها و گوزنهای علفزارهای آفریقا، قهوهای است. بیشتر مارهای صحرایی، درست مانند طعمه هایشان، به رنگ شنزارهای بیابان هستند.

در ناحیه قطب شمال، روباهها و خرگوشهای قطبی نیز پوستی پشمالو و سفید دارند که با سرزمینهای برفی قطب، همرنگ است.

نقشهای خالخالی و خطوط راهراه، پرتوهای نور را درهم می-شکنند. هرچند این نقش و نگارها به سرعت از فاصلهی دور دیده میشوند، اما شکستن پرتوهای نور، شناسایی چارچوب بدن حیوان را دشوار میکند؛ درنتیجه تشخیص اندازهی جثه حیوان و اینکه آیا تنها است یا به صورت گله، دشوارتر میشود.خطوط راهراه بدن گورخر، چندان کمکی به مخفی شدن او نمیکند. اما جانوران مهاجمی که قدرت تشخیص رنگها را ندارند، مجموعهی گله گورخرها را یکپارچه میبینند، درنتیجه نمیتوانند یک گورخر را از بقیه تشخیص دهند و برای شکار انتخاب کنند.
خطوط راهراه سیاه روی بدن پوست پشمالوی ببرماده، همانند پرتوهای چشمکزن خورشید از لابلای برگهای درختان به کف جنگل میتابد، با سایه روشنهای جنگل درهم میآمیزد و او را چنان با رنگهای محیط همرنگ میسازد که شکار متوجه ببر ماده نمیشود.پوست خالخال پلنگ نیز هنگامیکه روی شاخه درخت دراز کشیده و زیر گرمای خورشید استراحت میکند، مانندسایه روشنهایی به نظر میرسد که هنگام تابش نور از لابلای برگهای درختان ایجاد میشود؛ درنتیجه پلنگ از دید مخفی میماند.

مارسبزتاکستان، در جنگلهای جنوب آسیا زندگی میکند. بدن باریک، دراز و دم شلاقی به همراه مردمک افقی این مار، در حالیکه بدنش را به دور شاخههای تودرتوی درخت انگور پیچیده، مانند یکی از این شاخهها به نظر میرسد. در اینحالت مار تاکستان به محض دیدن هرپرندهی کوچک یا مارمولکی که از کنارش عبور میکند، با یک حرکت سریع و ناگهانی، او را شکار میکند و بدنش را به دور طعمه میپیچد؛ سپس آنقدر فشارش میدهد تا از بین برود.

شیرها درحالیکه لابلای علفزارهای طلایی از دید پنهان هستند، خیلی آهسته و دزدکی به سمت طعمه میخزند. آنها گام به گام جلوتر میروند و تا جایی که ممکن است به گله نزدیک میشوند؛ سپس ناگهان از مخفیگاهشان بیرون میپرند و با سرعت 65 کیلومتر در ساعت، به سمت گله یورش میبرند.
همیشه درتغییر:
وقتی محیط زندگی حیوانات همیشه در تغییر است، پس آنها چگونه میتوانندخودشان را با محیط همرنگ سازند. یا بعبارت دیگر استتار کنند؟ بعضی از حیوانات میتوانند رنگ پوست یا پوشش پشمالوی بدنشان را، هر زمان که لازم بود، تغییر دهند.

هشتپایان و دهپایان، به منظور همرنگ ساختن خود با محیط، و همینطور در شرایط مختلف احساسی، تغییر رنگ میدهند. مثلا یک هشتپا در هنگام عصبانیت، به رنگ قرمز درمیآید یا در زمان ترس،با تغییر رنگ،سفید میشود. همچنین زمانیکه یک هشتپا در حال نبرد است، از رنگ سیاه تا قرمز تمایل به قهوهای، به صورت پیدرپی تغییر رنگ میدهد.

آفتابپرستها میتوانند در مدت چند دقیقه تغییردهند. محل زندگی او بالای درخت است و حشرات را شکار میکند. عمل تغییر رنگ سریع و بسیار کارآمد آفتابپرست او را از دید شکار مخفی میکند. این جانور روی شاخه درخت بیحرکت مینشیند و با چشمهای برآمده و متحرکش به طعمه خیره میشود؛ سپس با زبان دراز و چسبناکش طعمه را شکار میکند. آفتابپرست از طریق هدایت جریانهای عصبی میتواند رنگدانههای تیره رنگ واقع در زیر پوست خود را، به هر قسمت از سطح پوستش منتقل کند.

ماهیهای پهن برای همرنگی با بستر دریا، به کمک رنگدانههای سطح پوستشان، تغییر رنگ میدهند. آزمایشها نشان داده است ماهیهای پهن حتی میتوانند پوست بدنشان را به رنگ صفحه شطرنج درآورند!

بارش برف و سفیدی زمین، چشم انداز محیط را به نحو زیبایی تغییر میدهد. حیوانات قطبی در همهی فصلها به غیر از زمستان، که همرنگ زمین هستند، از دید پنهان میمانند. اما هنگام زمستان، باید پوشش پشمالوی بدنشان را تغییر دهند، تا همرنگ برف شوند. مثلا پرهای تیره و قهوهای باقرقرهها، در زمستان تغییر رنگ میدهد و به رنگ سفید در میآید. پوشش پشمالوی قاقم و سمورها هم در فصل زمستان، تغییر رنگ میدهد؛ درحالیکه در فصل تابستان پوشش پشمالوی آنها، قهوهای و همرنگ محیط میشود.
استتار در زیر آب:
هرگونه از ماهیان، برای زندگی در عمق ویژهای از آب اقیانوس، سازگاری یافتهاند. بعضی از آنها در مناطقی نزدیک سطح آب زندگی میکنند که نور خورشید به خوبی در آن نفوذ میکند؛ بعضی دیگر هم درجاهای خیلی عمیق به سر میبرند که نور خورشید به آن نمیرسد و کاملا تاریک است. همهی این ماهیان برای فریفتن جانوران شکارچی یا شکار، از نور و رنگ کمک میگیرند.

جمعیت عظیمی از انواع جانوران دریایی رنگارنگ و پرنقش و نگار، در میان آبسنگهای مرجانی پرسه میزنند. خطوط و نقش و نگارهای رنگین ماهیها، به آنها کمک میکند تا همنوعان خود را شناسایی کنند یا لابلای آبسنگهای مرجانی، از دید دشمنانشان مخفی بمانند؛ در نور درخشان و سایهروشنهایی که خطوط بدنشان را درهم میشکند، تشخیص آنها دشوار است. بیش از 200 نوع پروانه ماهی وجود دارد که خطوط یا نقش و نگار بدن آنها، با یکدیگر متفاوت است.

پروانه ماهی رنگارنگ، در میان آبسنگهای مرجانی زندگی میکند؛ جایی که انواع مهاجمین خطرناک از جمله کوسهماهیها، هشتپایان و مارماهی درنده، پرسه میزنند. خطوط پرنقش و نگار و رنگارنگ پروانه ماهیها، چارچوب بدن آنها را در هم میشکند، درنتیجه از دیدن مهاجمین در امان میمانند. در ضمن چشمهای دروغین و بزرگ آنها که در محل دورتری از چشمهای واقعی او قرار دارند؛ دشمنان را دچار سردگمی میکند؛ درنتیجه جانور مهاجم به سختی میتواند تشخیص دهد که این ماهی به کدام سمت شنا میکند.

ماهی خالخالی موسوم به اسقومتری، شاهماهی و سایر ماهیهایی که بطور گروهی در نزدیک سطح آب شنا میکنند، معمولا به رنگ نقرهای هستند. بنابراین وقتی پرتوهای نور روی پولکهای نقرهای آنها بتابد با نور خیره کنندهای میدرخشند. ماهیانی هم که در نقاط ژرف دریا زندگی میکنند، اندامهای نورافشان آنها در اعماق تاریک آب، باعث سردرگی طعمه میشوند.
شکلها نقش و نگارها:
بعضی از جانوران که در زیر آب زندگی میکنند، برای استتار و همرنگی با محیط، چنان عمل میکنند که به گیاهان یا سنگهای بستر دریا، شبیه میشوند؛ آنها حتی خود را به شکل سایر جانوران دریایی اطرافشان، درمیآورند.

بعضی وقتها خود جانوران دریایی چنان رنگآمیزی شدهاند که مانند یک پس زمینه ی مناسب برای مخفی شدن بقیه جانوران، به کار میآیند. توتیای دریایی، محل زندگی میگوهای بسیار کوچک است که تیغهای آنها، کاملا شبیه تیغ توتیای دریایی است. مرجانهای رنگین، برای ماهیانی که لابلای آبسنگهای مرجانی زندگی میکنند، زمینهای پدید آوردهاند تا از دید دشمن پنهان بمانند. خالهای بزرگ و تیرهرنگ سطح بدن ماهیها از جمله دلقک ماهی، رنگهای درهم برهم، و گیج کنندهای را ایجاد میکند؛ درنتیجه او لابلای شاخههای شبکه مانند مرجانها، کاملا از دید پنهان میماند.

شاید سمیترین ماهی جهان، عقرب ماهی باشد که تیغهای سمی و مرگبار پشت بدنش، هنگام احساس خطر راست میشوند. عقرب ماهیها در بستر دریا کاملا نادیدنی هستند.

ساقه های برگ مانند علفهای دریایی، که در بستر دریا میرویند، همراه جریانهای آب، این سو و آن سو تاب میخورند و حالت شناور دارند. بسیاری از جانوران دریایی و شبیه، به رنگ سبز قهوهای هستند؛ حتی زایدهی اندامهای بدن آنها، مانند ساقههای برگی علفهای دریایی، در آب موج برمیدارد و تاب میخورد؛ درنتیجه از دید پنهان میمانند.
تنظیم و گردآوری:مجله اینترنتی دلگرم