هرچند که رکورد فروش سینمای ایران در سال 96 با اختلافی 17 میلیاردی نسبت به سال گذشته، سیری صعودی داشت اما این مسئله بیش از آنکه به کیفیت فیلمها مربوط شود، به تعداد آثار کمدی ساخته شده برمیگردد که موفق شدند تماشاگران زیادی را با سینمای بدنه آشتی دهند. در کنار این آثار کمدی پرفروش اما تنها تعداد انگشت شماری فیلم خوب و قابلتوجه ساخته شدند که حرفی برای گفتن داشتند و ذوقی هنری را در تماشاچیان خود برانگیختند. هرچند که امسال سینمای ایران قهرمانان بهیادماندنی کم داشت اما کاراکترهای دوستداشتنی و قابلتوجهی هم خلق کرد که در اینجا به پنج نفر از آنها پرداختیم. کاراکترهایی که تماشاگران را مجذوب خود کردند و فیلمها را دو، سه پلهای بهبود کیفیت بخشیدند:
5ـ بیستویک روز بعددر سالهای اخیر سینمای ایران پر شده است از مردان بیبخار و منفعلی که جای آنکه قهرمانانی کنشگر باشند، رخداد مدام بر سرشان خراب میشود و خبری از شور و قوای مردانه در آنها نیست. از فیلمهای کمدی مانند «ساعت پنج عصر» گرفته تا آثار جدیتری مانند «کله سرخ» همه از مردانی منفعل گفتهاند. در این حالوروز «بیستویک روز بعد» شجاعانه یک قهرمان نوجوان را در دل دنیای خودش میپروراند. پسربچهای که تازه به دنیای تینایجریاش راه پیدا کرده اما خیلی زودتر ازآنچه باید بزرگ میشود، به بلوغ میرسد و نهتنها وارد شکل زندگی بزرگترها میشود که نقش یک قهرمان کوچک را در دنیای بزرگسالان ایفا میکند. پسربچهای که اتفاقاً عاشق سینما هم هست و در رؤیای فیلمسازی به سر میبرد و این ویژگی به کارگردان این امکان را میدهد تا جدیت یک نوجوان زود بزرگشده را با رؤیا و خیال و فانتزی در هم بیامیزد. بازی خوب مهدی قربانی در نقش پسر نوجوان هم جذابیتهای این قهرمان کوچک را فزونی بخشیده و به نزدیک شدن هرچه بیشتر تماشاگران با فیلم کمک شایانی کرده است.
4ـ ایتالیا ایتالیا
زوج سارا بهرامی و حامد کمیلی را میتوان یکی از جذابترین زوجهای سینمای ایران در سالهای اخیر دانست. مهمترین ویژگی «ایتالیا ایتالیا» که آن را از یک کمدی رمانتیک ارزان فراتر میبرد کاراکتر پردازی قوی فیلم است. کارگردان بهخوبی جنس زوج قهرمان فیلمش را میشناسد و به بهترین شکل آنها را با همه ویژگیهای اخلاقی، رفتاری و شکل ارتباطشان با یکدیگر، چنان تفت میدهد و خلق میکند که بسیار واقعی به نظر برسند، انگار که به تصویر دوبعدی نمایش دهنده آنها گوشت و خون تزریق کند. زوج فیلم «ایتالیا ایتالیا» آدمهایی درست شبیه به خود ما هستند. حتی اگر شکل زیست و فلسفه وجودیشان در فیلم کاملاً متفاوت باشد اما بعید است کسی حداقل جایی از فیلم با آنها همراه نشود و اتفاقاتی که برایشان و بینشان میافتد، یادی از خاطرات دورودراز را در ذهن تماشاگر زنده نکند. بازی سارا بهرامی بسیار به دل مینشیند و حامد کمیلی هم بیشک بهترین تجربه کارنامه کاریش را در «ایتالیا ایتالیا» پشت سر گذاشته است. چه چیزی مهمتر از اینکه کاراکترها بهجای اینکه حس ترحم را در تماشاگر به وجود بیاورند، آنها را همدل و غرق در ذهن و زیست خودشان کنند؟
3ـ برادرم خسرو
هرچند درباره شهاب حسینی این گزاره را زیاد شنیدهایم اما باید بازهم تکرار کرد که این یکی از بهترین تجربههای بازیگری او در سالهای اخیر است. این نکته پیش از آنکه اصلاً به خود شخصیت و جایگاهش در فیلم بپردازیم، از دو جهت اهمیت دارد اول اینکه حضور حسینی در پشت این نقش در محصول نهایی که امروز میبینیم تأثیر بسزایی داشته است. آنچه لحن بازی حسینی به نقش اضافه میکند در شکلگیری شخصیت نهایی تأثیر ویژهای داشته و جذابیت او را صدچندان کرده است. نه خبری از اغراقهای رایج در اینگونه از شخصیتهاست و نه تکرارهای کلیشهای؛ و نکته دوم اینکه اساساً «برادرم خسرو» فیلمی شدیداً شخصیت محور است و آنچه فیلم را قرار است سرپا نگه دارد همین کاراکتر مجنون است. یک اشتباه کوچک در انتخاب یا شکل اجرا کافی بود تا فیلم بهکلی تبدیل به اثری متوسطالحال شود. در کنار این سیری که شخصیت در فیلمنامه طی میکند تا به نقطه نهایی برسد (جایی که تماشاگر هرچند از پیشتر میدانسته اما اینجاست که مطمئن میشود و شخصیت هم خودش برای اولین بار به این حقیقت پی میبرد، آنجا که همه درمییابیم که بیمار و دیوانه اصلی انگار خود برادر مرتب و اتوکشیده داستان است) بسیار خوب طراحیشده تا با پایانی که هرچند شوکه کننده نیست، اما بسیار عمیق و تفکر برانگیز است روبهرو باشیم و شهاب حسینی بعد از تیتراژ انتهایی فیلم هم در خاطر تماشاگران بماند.
2ـ از صفر تا سکو
«از صفر تا سکو» را میتوان یکی از ویژهترین اتفاقات سینمایی امسال دانست، ازاینجهت که فیلمی مستند و مستقل به جریان اصلی سینما راه پیدا کرد و در کورس رقابت هم کم نیاورد؛ اما بااینوجود میتوان گفت که «از صفر تا سکو» ازلحاظ سینمایی یک فیلم معمولی بهحساب میآید. نه کار تجربی و آوانگاردی کرده است و نه چیزی به سنت معمول مستندهای صداوسیما اضافه کرده، پس چه چیزی اینطور شگفتی میآفریند و مردم را مجذوب خود میکند؟ شخصیتهای فیلم اعم از خواهران منصوریان، سه قهرمان ووشو در رقابتهای جهانی تا کاراکترهای کماهمیتتری مانند مادرشان یا همسر خواهر بزرگتر. این آنها هستند که فیلم را سرپا نگهداشتهاند. صداقت و بیشیلهپیلگی خواهران منصوریان را میتوانید در جایجای فیلم ببینید و حس کنید و این باعث میشود عمیقاً به آنها دل ببندید. در کنار این خلوصی که در آنها میبینید که دوربین و وسوسه شهرت سینمایی هم خوشبختانه خدشهای به آن وارد نکرده، زندگی سخت و پرماجرای آنها که از زبان خودشان تعریف میشود بسیار جذاب و دراماتیک است شبیه به یک فیلم داستانی.
1ـ ماجرای نیمروز
البته که انتخاب میان شخصیتهای ناب «ماجرای نیمروز» سخت است اما اگر به سلیقه شخصی باشد انتخاب من در اینجا جواد عزتی است. مرد در سایه و سکوت فیلم که در ترکیب با نگاه جدی و غضبناک عزتی تبدیل به شمایلی بهیادماندنی میشود از قماش مردان وظیفه و عمل که در برابر آرمانها و وظایفشان عشق، رفاقت یا هر چیز دیگری را میبازند؛ اما باید سلایق شخصی را کنار بگذاریم چراکه اصولاً هیچکدام از اعضای این تیم ضد تروریستی از یکدیگر جدا نیستند و باید بهمثابه یک گروه، درهمتنیده، بررسی شوند. گروهی در برابر گروهی دیگر. شخصیتپردازی کاراکترهای اصلی در «ماجرای نیمروز» اصلیترین برگ برنده فیلم است. محمدحسین مهدویان موفق شده قهرمانهایی بسازد که در عین اینکه پرچمدار تفکر خاص و حکومتی هستند، از مردم هم هستند و همین باعث میشود برای شمار زیادی از تماشاگران همدلی برانگیز باشند حتی اگر ازنظر اعتقادی سروته یک پارهخط باشند. هماهنگی شخصیتها با یکدیگر بهطوریکه انگار هرکدام سندی بر تکامل یافتن شخصیت همراه خود هستند، باعث میشود از هم جداییناپذیر و غیرقابلتفکیک شوند و این فضای یکدست و اتمسفر متحدانه فیلم را پدید میآورد.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
1