شکستها و نارساییهای عاطفی روی افراد تاثیرات مخرب متعدد می گذارد. جالب است بدانید که تاثیر این مساله در افراد مختلف به اشکال متعدد بروز میکند. در برخی مواقع تاثیرات مخرب شکست عشقی به حدی است که ادامه زندگی را برای فرد دشوار کرده و به این زودیها هم فراموش نمیشود.
به گزارش ، آرمان نوشت:امروزه در جامعه ما میزان شکستها و مشکلات عاطفی، روحی و روانی افزایش یافته است. در این میان برخی از افراد بعد از گذشت مدتی از چنین اتفاقهایی خود را از طریق اشتغال، برنامهریزی برای آشنایی و ازدواج با فرد جدید، ایجاد سرگرمیهای متعدد همچون ادامه تحصیل، ورزش، انجام فعالیتهای داوطلبانه و ... مشغول میکنند. در این بین برخی افراد نیز عطای آشنایی و تجربه رابطه و عشق جدید را به لقایش میبخشند و ترجیح میدهند تنها زندگی کنند، چون برای فراموش کردن شکست عشقی باید تغییرات اساسی در زندگی ایجاد کرد. در این میان بسیاری از افراد هم حاضرند از گذشته خود بگذرند به شرط آنکه آینده مهیجتری در انتظارشان باشد.
جدایی و فقدان در شکست عاطفی
بر اساس گفتههای روانشناسان و رفتار شناسان جداشدن از همسر شبیه مردن است و فرد با پدیده فقدان (Loss)روبهرو میشود. وقتی فردی میخواهد به هر دلیلی یک رابطه را خاتمه دهد، گویی طرف مقابل مرده است و باید برای او عزاداری کند و مراحل سوگواری را پشت سر بگذارد؛ یعنی در مرحله نخست آن را انکار میکند. سپس چانهزنی میکند تا دچار فقدان نشود. سپس تسلیم شده و وارد مرحله افسردگی میشود. فرد باید این مرحله را طی کند تا به آرامش برسد. این اتفاقات که ظرف شش ماه پس از قطع رابطه یا جدایی میافتد، واکنش «سوگ» نام دارد. درضمن اگر این مرحله انجام نشود، سلامت روان فرد دچار خدشهای جدی میشود. اگر عزاداری یا واکنش سوگ در فردی بیش از شش ماه طول بکشد، به این معناست که فرد دچار احساسات متناقض شده است. وقتی فردی دچار احساس خشم و عشق نسبت به یک نفر باشد و نتواند احساس واقعیاش را تشخیص دهد، به آرامش نمیرسد و دچار مشکلات متعدد روانی میشود. در چنین مواقعی تفکیک احساسها از یکدیگر و شناسایی احساس واقعی اهمیت دارد.
یک تجربه نامناسب و یک عمر ترس
ماندانا دو سال قبل با همکارش سعید نامزد کرد. سعید بهشدت شکاک بود. این مساله دختر جوان را میآزرد. برای مثال سعید بهدلیل عدم پاسخگویی به تلفن یا دیر پاسخ دادن به پیامها از سوی ماندانا شروع به دعوا میکرد. این رابطه یکسال بیشتر دوام نیاورد. دختر جوان به خبرنگار « آرمان» میگوید: با اینکه دو سال از آن قضیه میگذرد، دیگر نمیتوانم به خواستگارانم پاسخ مثبت بدهم یا حتی به ازدواج فکر کنم.
در آن دوران بهشدت روح و روانم آسیب دید. بهگفته او وقتی افراد در یک رابطه سرخورده شوند، دیگر نمیتوانند آن را احیا کنند. ماندانا با بیان اینکه مدتی است از سوی مشاوره تحت درمان قرار گرفته، میافزاید: مشاورم به کرات میگوید که نباید نشخوار ذهنی کرد و به اندازه تعداد افراد بر روی زمین افکار، اخلاق و رفتارهای متعدد و متنوع وجود دارد. در این شرایط نباید یک فرد را نماینده یک جامعه گسترده دانست، اما بنده در تنهاییهایم رفتارهای او را مرور میکنم و از اینکه بهدلیل یک علاقه بیاساس و دردسرساز اجازه این گونه رفتارها را به یک فرد بیارزش دادم، از خود بیزار میشوم. بهگفته او هماکنون 33 سال دارم و نمیتوانم به ورود فرد جدید در زندگیام فکر کنم. از سوی دیگر از بالارفتن سن و از اینکه در میانسالی تنها بمانم میترسم.
نتیجه کلاهبرداری همسر
امیر در دوران عقد یک واحد آپارتمان خرید. او و همسرش به شکل مشترک اقساط آن را پرداخت میکردند. او به خبرنگار «آرمان» میگوید: بعد از گذشت مدتی همسرم گفت که پولها را به شکل نقدی به او بدهم تا اقساط آپارتمان را پرداخت کند. بهگفته او هدف از این اقدام پرداخت قسطها سر وقت بود. این مرد 35ساله میگوید: بعد از گذشت مدتی همسرم فقط پول میگرفت و بنده هم بر این باور بودم که او قسطها را پرداخت میکند، غافل از اینکه او خانه را فروخته بود و پولهایی که ماهبهماه به نام پرداخت قسط از من میگرفت هم خرج کرده بود. این در حالی است که من تمامی سرمایه و پس اندازم را برای خرید آن خانه هزینه کرده بودم. بهگفته او بعد از شکایت و تشکیل دادگاه قاضی به من گفت که هیچمدرکی برای اثبات پرداخت پول به این خانم وجود ندارد، حتی او میتواند بهدلیل تهمت از شما شکایت کند.
با شنیدن این جملات اشک در چشمانش حلقه میزند و میگوید: از اینکه چنین کلاه گشادی سرم رفته احساس درماندگی میکنم. جالب است بدانید که حتی قاضی دادگاه این را که من به همسرم نفقه دادم باور نکرد و همسر سابقم هم این قضیه را تکذیب کرد. او میافزاید: چنین اتفاقی باعث شد که فکر کنم تمام افراد در این کره خاکی کلاهبردار هستند. از سوی دیگر بر اساس گفتههای قاضی دادگاه باید هر مردی بهدلیل پرداخت نفقه از همسرش رسید یا قبض بگیرد تا بتواند در صورت بروز کلاهبرداری یا هر گونه اختلاف از خود دفاع کرده و مدرکی برای ارائه به دادگاه داشته باشد!
خیانت همسر، دلیل بدبینی به همه
مریم 40ساله بهدلیل خیانت همسرش طلاق گرفته است. او میگوید: هماکنون همسر سابقم ازدواج کرده، اما بنده در این رابطه بسیار آسیب دیدم. با اینکه پنج سال از این اتفاق گذشته در کابوسهایم همسر سابقم را میبینم و از اینکه احساسات، هول و هراسهای گذشته تداعی شود به هم میریزم. بهگفته او هماکنون پیشنهادهایی برای ازدواج دارم، اما با این اوضاع روحی دیگر تاب و تحمل یک زندگی جدید را ندارم. مریم میافزاید: من به همسرم اعتماد داشتم و برای زندگی هم کم نگذاشتم، اما او به من خیانت کرد. این قضیه باعث شده دیگر نتوانم به کسی اعتماد کنم و نسبت به همه بدبین هستم. بهگفته او این حس فقط بنده را از لحاظ روحی و جسمی بیمار کرده است.
سر زلف تو نباشد، سر زلف دیگری
یک روانشناس درباره چگونگی مهار شکستهای عاطفی میگوید: افرادی که دچار بحرانهای عاطفی شده و در آن شکست میخورند، طبیعتا نسبت به افراد جنس مخالف بدبین شده و بنابراین هیچتمایلی به برقراری ارتباط با آنها و دیگر افراد جدید ندارند. ممکن است این افراد دیگر جذابیت و توانایی لازم برای جلب و نگهداری دیگر افراد را نداشته باشند و تصمیم بگیرند که از این کارها صرف نظر کنند. امیر هوشنگ مهریار میافزاید: در اغلب موارد این احساس زودگذر است، مگر اینکه رابطه عاطفی شدید بوده و افراد توانایی فراموشی آن را نداشته باشند. بهگفته او در این وضعیت باید تاکید کرد که شخصیت افراد نیز در پذیرش این مساله دخیل است. برای مثال برخی افراد بهدلیل داشتن شخصیت قوی این قضیه را پذیرفته و به سهولت میتوانند براساس این بیت از صائب تبریزی که میگوید: سر زلف تو نباشد سر زلف دیگری از برای دل ما قحط پریشانی نیست، به ادامه زندگی بپردازند. بهگفته او بنده این بیت را به افرادی که دچار شکستهای عاطفی شدهاند، میآموزم. باید دانست که در این مساله افراد به طرق مختلف رفتار میکنند، چون میزان عشق و علاقه در روابط و تیپ شخصیت افراد و برداشت آنها از دنیا متفاوت است. برای مثال افراد حساس آسیب بیشتری از این اتفاق میبینند.
از سوی دیگر افراد قوی از این مساله کمتر آسیب میبینند. مهریار میافزاید: برای مثال افراد قوی میتوانند بعد از زمین خوردن دوباره از جای خود برخیزند و به زندگی ادامه دهند. در اکثر مواقع افراد از طریق خانواده و دوستان میتوانند این مساله را حلوفصل کنند. بهگفته او اغلب افراد در مواجهه با شکست عشقی دچار افسردگی، سرخوردگی و ناراحتیهای ناشی از خیانت، دعوا و عدم تفاهم میشوند. در این شرایط افراد نمیتوانند بهتنهایی از پس این قضیه بر آمده و دچار افسردگی، انزوا طلبی و بدبینی نسبت به جنس مخالف میشوند؛ با این تفاسیر بروز چنین مسائلی بعد از شکست عشقی در انتخابها و رفتارهای فرد با جنس مخالف تاثیرگذار است. مهریار میگوید: این افراد میتوانند با مراجعه به روانشناس و از طریق کمک گرفتن از آنها مشکلات را حلوفصل کنند. به عبارت دیگر افراد میتوانند با کمک و همدلی از طریق دوستان این گونه مسائل را حل کنند. از سوی دیگر برخی افراد نیز مقابله با این مساله برایشان مشکلزاست و در صورت عدم مراجعه به مشاوره شدت آسیبپذیریشان بیشتر میشود. بهگفته او وقتی این افراد از پس مشکل بروز کرده بر نمیآیند، باید از ظرفیت روانشناس یا مشاوره کمک بگیرند. این در حالی است که در بسیاری از موارد این قبیل شکستها با احساسات منفی و خشم فراوان همراه است. برای مثال برخی از افراد در شکستهای عاطفی بر این باورند که دیگران به اصطلاح بر سر آنها کلاه گذاشته و بیوفایی کردهاند، طبیعتا در نتیجه این گونه رفتارها شاهد بروز سوءظن و خشم در آنها هستیم. با این طرز فکر روابط بعدی این افراد نیز با شکست همراه است.