ماهان شبکه ایرانیان

شیطان شناسی

خط خدا و خطوط شیطان   عبدالله بن مسعود می گوید: روزی پیامبر خدا(ص) خطی برای ما کشیده و فرمود: این خط و راه خداوند است

شیطان شناسی

خط خدا و خطوط شیطان
 

عبدالله بن مسعود می گوید: روزی پیامبر خدا(ص) خطی برای ما کشیده و فرمود: این خط و راه خداوند است. بعد در راست و چپ آن خط، خطوط متعددی رسم کرد و فرمود: اینها، خطها و راه های شیطان است. بر هر راهی شیطانی گماشته شده که شما را به راه خود دعوت می کند. سپس فرمود: خدا در قرآن می فرماید: از راه مستقیم من پیروی کنید و به راه های شیطان نروید که متفرق شده و شکست می خورید. (1)

مایحتاج شیطان
 

پیغمبر اکرم(ص) فرمود: وقتی که شیطان طرد شد و از آسمان به زمین فرستاده شد به خدا عرض کرد: خدایا! مرا به زمین فرستادی، مرا از خود راندی پس خانه ای برای من قرار بده! خدا فرمود: حمام خانه ات باشد. گفت: محلی برای نشستن من قرار بده! فرمود: بازار و سرگذرها و چهارراه ها. گفت: غذایی برایم قرار بده! فرمود: آنچه اسم خدا بر آن برده نشده. گفت: نوشیدنی برایم قرار بده! فرمود: هر مایعی که مست کننده باشد. گفت: مؤذنی برایم قرار بده! فرمود: آلات موسیقی. گفت: چه بخوانم؟ فرمود: شعر. گفت: کتابی برایم قرار بده! فرمود: شر و عداوت. گفت: سخنم چه باشد؟ فرمود: دروغ. گفت: وسیله صیدی برایم مقرر کن! فرمود: زنان.(2)
شیطان نمی تواند به شکل پیامبر و امام و... دربیاید
مردی خراسانی به حضور امام رضا(ع) رسید و عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا(ص) در خواب رسول خدا را دیدم، گویی به من می فرمود: چگونه می اندیشید وقتی که پاره ای از تن من در زمین شما دفن گردد و (آیا) امانت مرا حفظ می کنید، و ستاره مرا در خاک خود پنهان می سازید؟»
امام فرمود: «من در زمین شما دفن می شوم، و من پاره ای از تن پیامبر شما و همان امانت و ستاره هستم، بدانید هرکس مرا زیارت کند در حالی که حق مرا که خدا واجب کرده می شناسد، من و پدرانم شفاعت کنندگان در روز قیامت هستیم و کسی که ما شفاعت او را کنیم نجات می یابد هرچند گناه جن و انس را داشته باشد، و پدرم از پدرانش خبر داد که رسول خدا(ص) فرمود: «کسی که مرا در خواب ببیند، حتماً مرا دیده است، زیرا شیطان به صورت من درنمی آید و همچنین به صورت هیچ یک از اوصیای من مجسّم نمی شود و نه به صورت هیچ یک از شیعیان (حقیقی) اوصیای من، و بدان که خوابهای صادقه (راست) جزئی از هفتاد جزء نبوّت است.(3)

فرصت ندادن به وسوسه شیطان
 

روزی یکی از بازرگانان متدین در صحن مقدس امام حسین(ع) درکربلا با جمعی نشسته بود و گفتگو می کرد. در این وقت یک نفر آمد و در وسط صحن به آنها گفت: فلان تاجر از دنیا رفت. بازرگان مذکور تا این سخن را شنید به حاضران گفت: آقایان گواه باشید که این تاجر تازه گذشته فلان مبلغ را از من طلبکار است. یکی از حاضران گفت: چه موجب شد که آن سخن را در این وقت بگویی؟
بازرگان گفت: من مبلغی را از این تاجر فوت شده، قرض گرفتم، و هیچ گونه سندی به او نداده ام، و هیچ کس جز خودش اطلاع نداشت، ترسیدم شیطانی با وسوسه خود مرا گول بزند، و این مبلغ را به بهانه اینکه کسی اطلاع ندارد به ورثه او ندهم، شما را گواه گرفتم، تا برای شیطان هیچ گونه فرصت و راه طمع به سوی من باقی نماند و توطئه شیطان را جلوتر نابود نمایم.(4)

پی‌نوشت‌ها:
 

1- شنیدنی های تاریخ، ص 256.
2-همان، ص 261.
3- داستانهای صاحبدلان، ج2، ص 98.
4- یکصد موضوع، 500 داستان، ص 548.
 

منبع؛
قنبری، حیدر؛ (1389) داستان های شگفت انگیزی از شیطان، قم، انتشارات تهذیب، چاپ ششم.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان