ماهان شبکه ایرانیان

گزارشی از شیطان پرستی در جهان امروز

یاری رسانی شیطان به شیطان پرستان   یکی از علمای بزرگ نقل می کرد که: مردی در اصفهان کارهای عجیب می کرد و از امور پنهانی خبر می داد

گزارشی از شیطان پرستی در جهان امروز

یاری رسانی شیطان به شیطان پرستان
 

یکی از علمای بزرگ نقل می کرد که: مردی در اصفهان کارهای عجیب می کرد و از امور پنهانی خبر می داد. هنگامی که موسم حج فرا می رسید، روز هفتم ماه ذی الحجه از اصفهان حرکت می کرد و موقع حج با حجاج اعمال را انجام می داد و قبل از تمام مردم به اصفهان برمی گشت، با اینکه در آن زمان هواپیما نبود.
سرانجام آن مرد با کمال احترام و محبوبیت از دنیا رفت. پس از مدتی روزی پسرش در خانه نشسته بود و آن روز هم هفتم ماه ذی الحجه بود، مردی داخل شد و گفت: من همه ساله در چنین روزی پدرت را سوار می کردم و به مکه می بردم، اکنون برخیز و سوار شو. من سوار شدم، مرا به صحرا برد، در آنجا مرا پیاده کرد و گفت: من شیطانم، پدرت برای من سجده می کرد، تو هم برای من سجده کن. گفتم: من برای غیر خدا سجده نمی کنم. او اصرار کرد و من اجابت نکردم. سرانجام مرا در آن بیابان رها کرد و رفت. من از خدا خواستم که از آن گرفتاری نجاتم دهد و مرا به شهر برساند. خداوند هم راه را به من نشان داد و من به شهر برگشتم. پس از این حادثه، پسر، همواره به پدر شیطان پرست خود لعن می کرد.
گاهی انسان بر اثر پیروی از وساوس و دستورات شیطانی، طوق بندگی او را به گردن انداخته و غلام حلقه به گوش ابلیس می گردد، که در این صورت از تحت ولایت الهی خارج می گردد و در حمایت شیطان وارد می شود. همین کس در دنیا و آخرت شقی ترین مردم است. امیرالمؤمنین(ع) درباره این افراد می فرماید:
«شیطان ایشان را هدف تیر خود و محل گذاردن قدم خود، و جایگاه گرفتن دست خود قرار داده است.»(1)
یعنی ایشان را چنان مطیع و فرمانبردار خود کرده که گویی آنان سرهای خود را می گذارند که شیطان بر روی آنها قدم بگذارد و از طرفی اختیار آنها را به دست گرفته، رها نمی سازد.
همچنین آن حضرت می فرماید:
«آنها شیطان را صاحب اختیار خویش قرار داده اند، و شیطان نیز ایشان را برای انجام کارهای خود شریک کرده است و در سینه آنها لانه کرده... پس به چشمان آنها نگاه کرده، به زبان هایشان سخن می گوید، و بر مرکب های متزلزل و پر لغزش سوارشان کرده است.»(2)
آری هر وقت که انسان گناهی مرتکب می شود باطن آن، عبارت از به سجده افتادن برای شیطان است، لذا در قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم به عمویش آذر آمده:
«یا ابت لا تعبد الشّیطان» ای پدر! شیطان را پرستش و بندگی مکن.(3)
استاد احمد امین نقل می کند: «یکی از بستگان من که در هند تجارت می کرد، به یک مرد هندی برخورد که کارهای جالبی انجام می داد، از جمله اینکه میوه یا هر چه می خواست از فضا می گرفت. روزی در قطار از او کرایه می خواستند، گفت پول ندارم، او را پیاده کردند، گفت: من پیاده می شوم ولی قطار حرکت نخواهد کرد، همان طوری که گفته بود قطار حرکت نکرد تا وقتی که او سوار شد.»
شخصی می گفت: می خواستم مقداری تریاک از ایران خارج کنم، اطلاع یافتم که مرتاضی در یکی از روستاهای اطراف تهران از حوادث آینده خبر می دهد، من برای کسب تکلیف به او مراجعه کردم، او گفت: تریاک را از فلان راه مبر و از فلان راه ببر که به مقصود می رسی. من از اینکه او بدون اطلاع، موضوع را به من گفت و مرا راهنمایی کرد در شگفت شدم، تصمیم گرفتم که شبی نزد او بمانم و از کارها و ریاضت های او مطلع گردم. شب در آنجا ماندم و هنگام طلوع فجر نزد او رفتم، زیر درختی نشسته بود و به من اشاره کرد، من نزدیک شدم او را اهل عبادت و نماز نیافتم، بلکه از ناخن های دراز و کثافت بدنش دچار حیرت شدم، گفتم: چگونه از آینده خبر می دهی؟ گفت: خودم هم نمی دانم! «البته می دانم که الفاظی بر زبانم جاری می شود و مردم طبق آنچه بر زبانم جاری می شود عمل می کنند و من مثل یک آلت بی اراده هستم، نمی دانم چرا زبان من حرکت می کند و چه بر زبان می آورم!»
آن مرتاض شیشه کوچکی داشت که مقداری از سمی که در آن بود خورد، سپس ماری بیرون آمد و او را گزید و بی هوش شد، پس از مدتی به هوش آمد، آن گاه ظرف کثیفی بیرون آورد و مقداری چای با حشیش خورد، گفت: ریاضت من همین است، غذای من هم همین است، از این راه به اینجا رسیده ام و کیفیت آن را هم نمی دانم. مرد مورد بحث راه شیطان را پیمود و خود را اذیت کرد، و پاداش زحمات خود را در همین دنیا به دست آورد.(4)

اطاعت از شیطان
 

استاد احمد امین نقل می کند: از شخص مورد اطمینانی شنیدم که جوانی به خدمت درویشی رسید و به او دلبستگی پیدا کرد، زیرا درویش بر اثر اینکه راه شیطان را پیموده بود، کارهای عجب و غریبی انجام می داد.
جوان نقل کرده بود که روزی با دستور مرشد از تبریز خارج شدیم. تا از شهر دور شدیم، مرشد گفت: عجب جای خوبی است، کاش قدری شیر بود که می نوشیدیم. گفتم: ما از شهر دور هستیم و شیر در دسترس نیست. مرشد فریاد کشید که مگر هنوز به من ایمان نیاورده ای؟ سپس صدا زد: شیر، و بی درنگ مقداری شیر تازه حاضر شد و او نوشید، آن گاه به راه افتادیم و به محل خوش آب و هوایی رسیدیم. مرشد گفت: کاش غذای تازه ای بود که می خوردیم. گفتم: اینجا غذا نیست. باز هم فریاد کشید که آیا یقین تو نسبت به من سست است؟ پس صدا زد: غذا، طولی نکشید که غذای تازه ای پیش رویش حاضر شد، او می خورد و من غرق در تعجب شده بودم و شیطان را لعن می کردم، ولی مرشد از جا برخاست و سیلی محکمی به من زد، پرسیدم: مگر جز لعن شیطان چه کردم که مرا می زنی؟ خدا لعنتش کند! باز هم سیلی محکمی به من زد و گفت: چرا ولی نعمت مرا لعن می کنی، او معبود و مقصود من است، اگر او نبود این نعمتها برای من فراهم نمی شد، من شیطان را عبادت می کنم و او مرا مورد لطف و عنایت خویش قرار داده است.
جوان می گوید فهمیدم که مرشد، کافر و مشرک است، من از او دست برداشتم و توبه نمودم و به عتبات سفر کردم.(5)

شیطان پرستان در آمریکا
 

دانشمند بزرگ مصری، محمّد فرید وجدی در کتاب دائره المعارف خود نوشته است: در جزیره «مرتیبنک» طایفه ای بودند به نام «اتباع خنّاس» آنها شیطان پرست بودند. در آن جا کوهی بود که به سبب آتشفشانی بیست هزار نفر از بین رفتند. از جمله کسانی که نجات یافتند، همین شیطان پرستان بودند.
از آن پس معبد خود را از آن جا به نیویورک برده، به طور مخفی و برای این که کسی آنها را نشناسند که شیطان پرست هستند در آن جا زندگی می کردند، تا این که اسعد افندی مالکی با یکی از رؤسای آنها دوست شد و به هر وسیله بود به معبد آنها رفت و گفت: در آن جا مجسمه شیطانی به رنگ سرخ و دارای دو شاخ و دم طولانی بود که همانند افعی غضب ناک به نظر می رسید. شیطان پرستان در اواخر شب مشغول عبادت ابلیس می شدند. افندی می گوید: در همان شب که من داخل معبد آنها راه یافته بودم زنی می خواست به دین آنها درآید (من در آن هنگام بسیار ناراحت بودم که چطور زن ها را به دام خود می اندازد)
خلاصه زن نزدیک «مطران» رئیس شیطان پرستان آمد. او به زن دستور داد به نماز ایستد و به رکوع رود. زن رکوع کرد. بعد به او گفت: دست ها را بلند کند، سپس مطران به زن چیزهایی تلقین کرد که از کفر ابلیس هم بدتر بود. ایشان در نماز خود خطاب به مجسمه شیطان کرده و می گویند:
ای نور! به احترام و محبت خودت وجود ما را نگه داری کن؛ چون تو خلاصه و چکیده صلح و صلاحی. تو ای ابلیس! نور ابدی هستی، روح و جسم ما در اختیار تو است!
از یکی شان پرسیدم: چه معنی دارد که شما شیطان را پرستش می کنید و او را خدای خود می دانید؟!
گفت: به جهت آن که ما از عبادت ابلیس لذت می بریم، ولی از عبادت خالق منّان، آن لذت را نمی بریم.
وقتی قانون و کتب دینی و آسمانی خدا را می خوانیم، همه اش ترس و خوف از آخرت است، انسان را از هر چه لذت و کیف دارد باز داشته، لذا دل های ما به سوی آنها گرایش ندارد و از عبادت خدا لذت نمی بریم. اما شیطان عکس او است؛ زیرا تمام چیزهایی را که حرام است، تمام لذت ها و اموال و محارم و شهوات را برای ما مباح و حلال کرده، ما هر چه را دوست داریم و میل ما می کشد جایز دانسته، پس عبادت شیطان را بر عبادت خدای رحمان مقدم داشتیم.(6)

عقاید و محل سکونت شیطان پرستان
 

خداوند متعال در چند مورد از قرآن کریم بندگان خود را از پرستش غیر بر حذر داشته و فرموده:
«لا تعبدوا الاّ الله» اما جمعی از مشرکان بودند که جن را می پرستیدند و عده ای فرشتگان را و برخی شیاطین را پرستش می نمودند. آنان نمی توانستند خدا را از جن تمیز دهند، و جن را خویشاوند خداوند سبحان می پنداشتند.
یکی از طوایفی که از دیرباز مورد پرستش قرار گرفته اند جن های شرور یا به تعبیر دیگر شاطین می باشند. در تفسیر نمونه آمده است:
«کلبی» در کتاب «الاصنام» نقل می کند: یکی از طوایف عرب به نام بنوملیح که شعبه ای از قبیله خزاعه بود، جن را می پرستیدند. حتی گفته می شود که پرستش و عبادت جن و عقیده به الوهیت آنها در میان مذاهب خرافی یونان قدیم و هند نیز وجود داشته است.(8)
علامه طباطبایی(ره) در این باره می فرماید:
جنیان دومین طایفه از طوایف سه گانه هستند که مورد پرستش مشرکین واقع شده اند. مشرکین سه طایفه از موجودات را می پرستیدند: جن، ملائکه و قدیسین از بشر. از این سه طایفه دو طایفه اول در استحقاق پرستش مقدم بر طایفه سوم می باشند و طایفه سوم هر چند که اگر به حد کمال رسیده باشند، از دو طایفه اول برترند، ولیکن هر چه باشند ملحق به آن دو طایفه اند.(9)
جای دیگر در ذیل آیه شریفه 57 سوره نمل می فرماید: اگر در اصول آرای بت پرستان دقت کنیم خواهیم دید که این فرقه، ملائکه را که به زعم ایشان منشأ وجوه خیر عالمند، و جن را که باز به پندارشان مرجع شرور عالمند خدایان خود پنداشته و می پرستیدند، ملائکه را به امید خیرشان و جنیان را از ترس شرشان.(10)
دکتر «ایزوتسو» در کتاب خدا و انسان در قرآن نیز بر این مطلب که شیاطین و جن ها از سالها قبل از اسلام پرستیده می شده اند مهر تأیید زده می نویسد: علاوه بر آنچه به اصطلاح خدایان نامیده می شد، در دوران جاهلیت گونه های دیگری از موجودات فوق طبیعی مورد پرستش قرار داشت که بر حسب جاها و قبایل مختلف از آنها می ترسیدند و به درجات مختلف به تقدیس و تکریم آنها می پرداختند. فرشتگان، شیاطین و جنیان، همه اینها در نظام جهان بینی جدید اسلامی وارد شدند، ولی وضع و وظیفه آنها در طرح کلی تغییر اساسی پیدا کرد. با ظهور اسلام فرشتگان (و جنیان) عنوان آفریدگار محض پیدا کردند و از این لحاظ هیچ تفاوتی با موجودات بشری نداشتند، و آفرینش آنان برای آن بود که عبادت خدا کنند و بندگان خاضع و فرمانبردار خدا باشند.
هم اکنون نیز عده ای هستند که در بعضی کشورها شیطان پرست می باشند. هرچند به طور کلی آن دسته از انسان هایی که مرتکب گناه و معصیت می شوند، به دعوت شیطان لبیک می گویند، به نوعی شیطان را پرستش کرده اند. با عرض تأسف هنوز هم شیطان پرستی در این جهان به اصطلاح پیشرفته وجود دارد و طرفدارانش در جاهای مختلفی از جهان پراکنده اند و بیشتر آنان در کشورهای اسلامی زندگی می کنند، یزیدیها در زمان معاصر، ابلیس را می پرستند. محل زندگی اکثر آنها در مصر، اسرائیل، هند، ولایت موصل عراق و ناحیه شیخان که مهد دولت آشوری بود می باشد دسته دیگر مقیم کردستان و دو آبادی حوالی حلب و ناحیه سنجار در 160 کیلومتری موصل و بعضی هم در ارمنستان و ایروان و اطراف تفلیس و قسمتی هم در جنوب ایران و ... ساکنند. ولی از جهت اینکه یکی از برنامه های آیین آنها مخفی داشتن مذهب خودشان است، اطلاعات کافی از ریشه و برنامه دین آنها در دسترس نیست.
شیطان پرستان از دل و جان و خلوص نیت شیطان را می پرستند و نجات دنیا و آخرت را در پرستش ابلیس اعظم و مقتدر می دانند و معتقدند که کلید سعادت و تمام ناز و نعمت دنیا در دست شیطان است و اعتماد و اتکای به ابلیس در هر کس که او را پرستش کند، از موهبت او برخوردار می باشد و هر کس از شیطان بزرگ و مقتدر، روی برگرداند، به روزگار ذلت فقر و بدبختی به سر خواهد برد.
علی رغم این پرستش بر این پندارند که ابلیس پس از وقوع درگیری میان او و خدا سقوط می کند و در عین حال معتقدند بعداً با خدا سازش و صلح می نماید و دوباره مقام والای از دست رفته خود را باز می یابد. شیطان پرستان جهان می گویند: شخصی به نام «شداد» دست نیاز به سوی شیطان دراز کرد و شیطان نیز خواست او را برآورده کرد و از ایمان او خوشحال گردیده و برای او بهشتی ساخت که سراسر عمر خود را در آن به سر برد. ولی پیغمبران که شیطان را از آستانه خود راندند هر یک به مصیبتی گرفتار آمدند. چنانکه نوح دچار طوفان و یوسف مبتلای زندان گشت. گذشته از آن غالب مردمان جهان در هر عهد و دورانی پیرو شیطان بوده و خواهند بود. هر چند که این پیروی و اطاعت برای مدت محدودی باشد.(11)

چگونگی پیدایش و شکل گیری شیطان پرستان در مصر
 

گروه شیطان پرستان در سال 1993 م. به صورت پنهانی در مصر تأسیس گردید. و از آن تاریخ اعضا و پیروان آن در محافل اشرافی و فرزندان طبقه ثروتمند مصر افزایش و گسترش یافت و کاخ متروک «بارون» را در ناحیه مصر جدید در قاهره محل برگزاری مراسم خاص مذهبی و اجتماعات خویش قرار دادند و به تدریج پیروان بیشتری یافتند تا آنجا که باشگاهی به نام «قدر احسن» تأسیس کردند و گروه خود را گروه اتحاد مرگ نامیدند. نکته قابل توجه این است که گروه شیطان پرستان با کمال آزادی به فعالیت خود ادامه دادند و مراسم مذهبی خود را در کازینوهایی در منطقه اهرام مصر، معادی و استان اسکندریه برگزار می کردند، یک بار در جشنی که شرکت تولید سیگار «مالبورو» ترتیب داده بود، شرکت کردند و هویت و عبادات خود را اعلام کردند و زیرپوش هایی پوشیدند که بر روی آنها ناسزا و اهانت به ذات مقدس پروردگار و ادیان آسمانی نوشته بود.
مؤسسات اسلامی مصر و گروه های سیاسی و نیروهای ملی این کشور، این گروه را سخت مورد انتقاد قرار دادند و تأکید کردند که پوچ گرایی و خلأ دینی که این گروه گرفتار آن بودند، موجب ارتداد آنان از اسلام شده است. همچنین دستگاه های اطلاعاتی و آموزشی و تبلیغی مصر در برابر انحراف این جوانان مسؤول شناخته شده و مورد انتقاد قرار گرفتند. استاد سید عسکر دبیر مجمع بررسی های اسلامی، از طرف جبهه علمای الازهر، در گفتگو با مجله «العالم» تأکید کرد:
سرکوبی و بیداری اسلامی توسط دولت مصر به منظور خشکاندن ریشه این بیداری، علت اصلی نفوذ گروه شیطان پرستان است. او خواستار توافق و سازش میان دولت و حکومت اسلامی در مصر شد و تأکید کرد که این سازش، آثار و نتایج خوبی برای این کشور خواهد داشت.(12)

پی‌نوشت‌ها:
 

1-غررالحکم، ج1، ص 334.
2-همان.
3-سوره مریم، آیه 44.
4-دانستنی هایی درباره جن، ص 64.
5-داستانهای شگفت درباره جن، ص 54.
6-خاطراتی خواندنی از مبلغان دینی، ص 23.
7-واژه های قرآن، ص 157 با کم تغییر؛ شیطان در کمینگاه، ص 213.
8-تفسیر نمونه، ج5، ص 376.
9-تفسیر المیزان، ج16، ص 582.
10-همان، ج12، ص 398.
11-دنیای شگفت جن، ابلیس، شیطان، ص 101.
12-همان، ص 110.
 

منبع: قنبری، حیدر؛ (1389) داستان های شگفت انگیزی از شیطان، قم، انتشارات تهذیب، چاپ ششم.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان