1 - ابتدا خود را بشناسید و شدت نیازهای مختلف را در خود تعیین کنید
با خود فکر کنید کدام نیاز در شما قوی تر است و کدام نیاز از شدت کمتری برخوردار است. ممکن است نیاز شما به استقلال در اولویت باشد. در کسی دیگر نیاز به پیشرفت، نیاز به تفریح یا نیاز به ارتباطات اجتماعی اولویت داشته باشد و کسی دیگر خواهان همراهی همیشگی و حمایت شدن باشد.
این نیازها را بشناسید و به آنها اشراف داشته باشید. پاسخ دادن به این نیازها مسیر زندگی شما را مشخص می کند و همه تلاش های جزئی و کلی زندگی شما را در مسیر خود هدایت می کند.
2 - قدم دوم شناخت نیازهای همسر آینده تان است
باید با کمک خودش به شدت نیازهایش پی ببرید. نیازهای همسر آینده شما چیست؟ آیا با نیازهای شما همسو است؟ آیا اولویت بندی هایتان یکسان یا مشابه است؟ خوشبختی وقتی حاصل می شود که شما هم نیازهای همسو داشته باشید و هم اولویت های نزدیک به هم.
چه ازدواجی موفق تر است؟
هر قدر شما و همسرتان در شدت نیازهای بقا، دوست داشتن و تفریح به هم شبیه باشید، شانس موفقیت شما در ازدواج بیشتر است و هر چقدر در نیاز به آزادی و قدرت متفاوت باشید کمتر با مشکلات روبرو می شوید.
اما بهترین تناسب نیازها برای ازدواج، نیاز بالا به دوست داشتن و نیاز متوسط برای بقا و نیاز کم به قدرت و آزادی و نیاز بالا برای شادمانی می باشد.
بنابراین اگر هنوز دست به انتخاب نزده اید، در قدم سوم پس از شناخت یکدیگر، کسی انتخاب کنید که از لحاظ شدت نیازهایش با شما متناسب باشد.
اگر ازدواج کرده اید...
اگر انتخاب کرده باشید یا دوست دارید با کسی ازدواج، کنید که اتفاقا بسیار متفاوت از شماست، باید چه کار کنید؟
دو قدم برای داشتن یک زندگی عاشقانه
با یکدیگر گفتگو کنید
خود و همسرتان را در دایره ای به نام زندگی مشترک تصور کنید. توجه کنید اگر شدت نیاز به قدرت در زوج بالا باشد، نمی توانند با یکدیگر گفتگو کنند و هر دو یکدیگر را سرکوب می کنند و در شدت بالای نیاز به آزادی فرار را بر قرار ترجیح می دهند زیرا دایره خود چارچوبی برای آنها شمرده می شود، بنابراین سعی نکنید همدیگر را از دایره خارج کنید، بلکه بر با هم بودن اصرار بورزید و در مورد نیازهایتان گفتگو کنید.
در مورد کارهایی که می توانید برای ارضای نیازهای طرف مقابلتان انجام دهید گفتگو کنید یا کارهایی که دوست دارید همسر شما برای ارضای نیازهای شما انجام دهد. به جای تکیه کردن بر اختلاف سلیقه ها، بر چیزی تکیه کنید که تعارض شما نیست؛ بر توانمندی ها و کارهایی که می توانید برای ازدواج، تان انجام دهید تکیه کنید.
مزیت این روش این است که شما در کنار همسرتان راه می روید و دنیای او را تجربه می کنید و اجازه می دهید او هم کنار شما راه رود و دنیای شما را تجربه کند. شما به دنبال کنترل همسرتان نیستید، بلکه به دنبال کنترل رفتار خودتان هستید.
نمی خواهید همسرتان مانند شما فکر کند، مانند شما عشق بدهد و مانند شما بخواهد تصمیم گیری کند یا حتی پس انداز کند. می توانید با توجه به منفعت ازدواج، تان، زمانی را برای ارضای نیازی به تعویق بیندازید و همسر شما هم چنین می کند، زیرا این قراردادی است که با یکدیگر در دایره گفتگو منعقد کرده اید.