سالنامه اعتماد - سید رضا صائمی، روزنامه نگار و منتقد: سینمای ایران به مثابه بخشی از جریان فرهنگی و هنری کشور مثل هر نهاد و سازمان و حوزه دیگری هم متاثر از فعل و انفعالات درونی خود و رخدادهایی است که در ساحت و هویت حرفه ای اش اتفاق می افتد و هم تحت تاثیر عوامل برون متنی مثل رخدادها یا عناصر اجتماعی و سیاسی دچار قبض و بسط شده که حاصل این سنتز، کارنامه یک ساله آن را رقم می زند. ضمن اینکه این کارنامه خود واجد دو بخش است.
یکی وضعیت فیلم ها و نمایش که سطح کمی و کیفی آثار تولیدشده را نشان می دهد و دیگری اتفاقاتی که در حوزه مدیریت و سیاست گذاری های سینمایی رخ می دهد. دستاوردها یا از دست داده ای که در حوزه سینما شاهد هستیم برآیند این دو عامل درون و برون متنی سینماست که در نهایت کارنامه سینمایی یک سالانه کشور را تبیین و روشن می کند. با این حال ارزیابی و بررسی کارنامه سینمای ایران به واسطه تعدد و تنوع رخدادها و اتفاقات در این گزارش مطبوعاتی امکان پذیر نیست و نیازمند یک کار پژوهشی با تعیین شاخص های استاندارد ارزیابی عملکرد است.
بر این مبنا اگر بخواهیم به شکل فشرده و اجمالی سینمای ایران را در سال 96 بررسی کنیم دست کم می توان به سه نحو کلی اکتفا کرد. سه محوری که مثلث سینمای ایران در سال 96 را تشکیل داده و تصویر کلی آن را ترسیم می کند؛ یکی بحث فروش فیلم و اقتصاد گیشه ها، دیگری تغییر و تحولات در مدیریت سینمایی و سومی افتخارات و اعتبارات جهانی سینمای ایران. آغاز هر سال جدید به واسطه اکران های نوروزی، بهترین معیار و محک برای مخاطب سنجی سینمای ایران است که معمولا بیشترین تعداد مخاطبان به سینما می روند و سینماها شلوغ ترین روزهای خود را می گذراند. اکران نوروزی محکی است برای این که سالی که نکوست از بهارش پیداست را در سینما جست و جو کنیم.
با این حال اکران نوروزی سال 96 نسبت به سال 95 کاسته شده و اگر 6 ماه اول را که فصل تابستان و فراغت است نیز حساب می شود ، سینمای ایران در شش ماهه نخست امسال بیش از دو میلیون مخاطب به نسبت سال گذشته کاهش فروش بلیت داشته است. اگرچه وضعیت فروش در چند سال اخیر نسبت به سال های قبل تر رشد کرده و از 7 میلیون مخاطب در سال 92 به 25 میلیون مخاطب در سال 95 رسیده ایم اما امسال کمی از این آمار کم شده.
در 6 ماه اول حدود 91 میلیارد و 100 میلیون تومان به چرخه اقتصادی سینمای ایران افزوده شده است که این مبلغ در مقایسه با سال گذشته به ظاهر سه میلیارد تومان افزایش یافته است اما بخشی از این افزایش قیمت، مرهون بالا رفتن قیمت بلیت در سینماهای کشور است. فروشی که با کاهش 6 و نیم درصدی مخاطب همراه بوده است. ضمن اینکه طبق گفته کارشناسان سینمایی در یک ارزیابی جهانی، ایران با 24 میلیون بلیت و سرانه 0.3 بار مراجعه به سینما به نسبت جمعیت در رده های پایین (20 کشور انتهای جدول جهانی) قرار گرفته است. البته امسال هم تعداد فیلم هایی که به باشگاه ها میلیاردی ها پیوستند کم نبودند. فیلم هایی که از حیث ژانرشناسی می توان آنها را به دو گروه فیلم های کمدی و فیلم های اجتماعی تقسیم کرد.
در میان فیلم های کمدی «نهنگ عنبر با 20 میلیارد و 945 میلیون تومان، «گشت 2» با 19 میلیارد و 781 میلیون، «آینه بغل» 18 میلیارد و 495 میلیون و «خوب، بد، جلف» با 16 میلیارد و 288 میلیون تومان و «اکسیدان» با 10 میلیارد و 787 میلیون تومان، پرفروش ترین فیلم های کمدی در سال96 بودند. در میان فیلم های اجتماعی نیز «رگ خواب» با 4 میلیارد و 931 میلیون، «زرد» 4 میلیارد و 844 میلیون، «ماجرای نیمروز» 4 میلیارد و 323 میلیون، «خفگی» 4 میلیارد و 8 میلیون و «خانه دختر» 2 میلیارد و 850 میلیون بیشترین فروش را داشتند.
آنچه در این میان فارغ از بحث کمی فیلم ها قابل توجه است، توجه مخاطبان ایرانی به فیلم های دارم است که نشان می دهد این صرفا فیلم های ایرانی نیست که می فروشد و در ژانرهای اجتماعی یا فیلم های درام و حتی تراژیک نیز اگر با قصه و روایت خوبی مواجه باشیم می تواند مورد استقبال گسترده مخاطبان واقع شود. در بستر همین معنا می توان به 4 فیلم «رگ خوابم، «خفگی»، «ماجرای نیمروز» و «خانه دختر» اشاره کرد که به ترتیب درام زنانه، درام تریلر و نوآر، درام سیاسی و درام اجتماعی را ساخته اند که هرکدام توانستند به عنوان فیلمی تاثیرگذار (فارغ از خوب و بدن بودن) در سال 96 تبدیل شوند
که از پس تحلیل آنها شاید بتوان تصویری از مخاطب شناسی ایرانی را صورت بندی کرد یا شمایلی از سینمای دراماتیک ایران را ترسیم کرد. بازخوانی این 4 فیلم نشان می دهد که همه آنها قصه خود را حول یک بحران روایت کردند یا بحران در روابط عاطفی یا بحران در روابط سیاسی یا روابط زناشویی و بحران های اخلاقی. فیلم هایی که هرکدام به نوعی بازنمایی بخشی از نظام و ساختار اجتماعی و مناسبات انسانی در جامعه ایرانی را صورت بندی کرده که هم می توان تصویر و تفسیری از جامعه و التهاب های آن را در جهان سینمایی اثر ردیابی و رصد کرد و هم از حیث سینمایی به فیلم های بحث برانگیز و کانونی در تقویم سینمایی سال 96 بدل شدند.
فیلم خانه دختر
پاییز سال 96 اما وضعیت بهتری نسبت به پاییز 95 داشت؛ فصل پاییز 96 در حالی سپری شد که مجموع فروش سینما در این فصل با 38 میلیارد و 259 میلیون و 941 هزار تومان، دارای شد 18 درصدی نسبت به پاییز سال گذشته بوده است. گیشه پاییز 96 با تعداد 4 میلیون و 939 هزار و 750 نفر تماشاگر نسبت به گیشه پاییز 95 با 4 میلیون و 873 هزار و 350 نفر دارای رشد 1 درصدی نسبت به پاییز سال گذشته بوده است.
طبق گزارشی تحقیقی که معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی انجام داد، تعداد صندلی در پاییز سال 96 دارای رشد 13 درصدی نسبت به پاییز سال گذشته بوده و نرخ متوسط بلیت نیز در پاییز سال 96 دارای رشد 16 درصدی نسبت به پاییز سال گذشته و متوسط فروش هر صندلی در پاییز 96 حدود 16 درصد کاهش و متوسط نشستن تماشاگر بر هر صندلی در پاییز 96 حدود 11 درصد کاهش نسبت به پاییز سال 95 داشته است.
اما آنچه در سینمای 96 فراتر از مناسبات درون سینمایی و نوع و کیفیت فیلم ها قابل توجه است نقطه ای است که سینما با سیاست گره می خورد. سال 96 سالی بود که با دوازدهم دوره انتخابات ریاست جمهوری همراه بود در این میان سینماگران نیز نقش موثری در تبلیغات یا تبیین سیاست های سینمایی و البته مطالبات خود از دولت دوازدهم داشتند. دولت یازدهم معتقد بود که ما نیازمند امنیت فرهنگی هستیم، نه فرهنگ امنیتی و همین نگاه با همه کم و کاستی هایی که در مدیریت سینمایی حاکم بود موجب شد تا سینما در این 4 سال دمی نفس بکشد و فضای امن و آزادتری برای تولیدات سینمایی فراهم شود.
آرامش از دست رفته ای که به سینما بازگشت چیز کمی نیست و همین امنیت و ثبات نسبی که از پس توفان های دوران قبل بیرون آمده بود دلیل و بهانه ای بود تا اغلب سینماگران به حمایت از دکتر روحانی در انتخابات دوازدهم بپردازند. از حضور در ستادهای انتخاباتی او تا سخنرانی و تبلیغ شخصی. واقعیت این است که تغییر ریل سیاستگذاری های سینما در زمان روحانی سینما را در مسیر اصلی خوش قرار داد و از بیراهه ای که می رفت، برگرداند.
به پشتوانه همین سیاست ها، سرمایه گذاری در سینما نیز با حاشیه های امن تر مواجه شد و ضریب ریسک پذیری آن بالا رفت. از حیث محتوی و مضمون نیز شاهد تنوع ژانری به ویژه پیشرفت در سینمای اجتماعی بودیم و فیلم های قابل قبولی ساخته شد که هم توانست نظر منتقدان را به خود جلب کند و هم با اقبال و استقبال خوبی از سوی مخاطبان و مردم همراه شد. اگرچه سینمای ما به نقطه مطلوب خود نرسیده و همچنان کاستی ها و نارسایی ها در آن کم نیست اما دست کم آن آشفتگی و شهرآشوبی که به واسطه مدیران ضدفرهنگی و سینمانشناسی همچون شمقدری رخ داد و بلای جان سینمای ایران شد از بین رفت و آرامش و امنیت بیشتری برای سینما و سینماگران فراهم شد.
راهی که هنوز باید به مسیرش برای رسیدن به هدف ادامه بدهد. در طول چهار سال گذشته انرژی زیادی برای ساخت فیلم های خوب و اثرگذار گذشته شد و خروجی آن ینز کسب جایزه های بین المللی از جمله اسکار، کن و برلین بود و انتظار سینماگران این بود که با انتخاب مجدد روحانی در چهار سال آینده نیز خلاهای موجود رفع و سینمای ایران به جایگاه قابل قبولی در دنیا برسد. یکی از این مطالبات مهم استقلال بیشتر خانه سینما بود. با پیروزی مجدد روحانی و تشکیل دولت دوازدهم شاهد تغییرات گسترده ای در سازمان سینمایی بودیم که می توان آن را مهمترین رخداد مدیریت سینما در سال 96 دانست.
واقعیت این است که از همان روز 7 اسفند ماه سال 95 که محمدمهدی حیدریان به عنوان رییس سازمان سینمایی از سوی سیدرضا صالحی امیری، وزیر فرهنگ منصوب شد این انتظار می رفت که برخی از مدیرانی که حجت الله ایوبی، رییس قبلی سازمان منصوب کرده بود جای خود را به افراد جدیدی بدهند ولی این اتفاق تا سه شنبه 23 خرداد سال 96 رخ نداد. در اولین احکامی که در سال 96 رسانه ای شد حبیب ایل بیگی، معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی جای خود را به ابراهیم داروغه زاده داد همچنین رمضانعلی حیدری خلیلی به عنوان معاون توسعه مدیریت و منابع منصوب شد و نصرت الله مرادی از این پست خداحافظی کرد.
محمود اربابی
از سوی دیگر محمود اربابی نیز به عنوان معاون توسعه فناوری و مطالعات سینمایی منصوب شد تا ماموریت تامین نیازهای آموزشی و پژوهشی سینمای ایران را در کنار ماموریت های مهم دیگر به سرانجام برساند؛ اما رییس سازمان سینمایی تغییر مهم دیگری را هم امروز رقم زد و مدیرعامل موسسه رسانه های تصویری را تغییر داد. در حکم جدید، مهدی یزدانی به جای سید مصطفی ابطحی، مدیرعامل موسسه رسانه های تصویری شد. در کوران این تغییرات، بنیاد سینمایی فارابی با ابقای مدیرعامل خود رو به رو و علیرضا تابش در جایگاه خود ماندنی شد. البته حبیب ایل بیگی، معاون سابق ارزشیابی و نظارت به عنوان قائم مقام وی منصوب شد.
در این میان دو مدیری که از سمت های قبلی کنار گذاشته شده اند، در احکامی به عنوان مشاوران رییس سازمان سینمایی منصوب شوند. محمدمهدی حیدریان رییس سازمان سینمایی، نصرت الله مرادی معاون سابق توسعه مدیریت و پشتیبانی و سید مصطفی ابطحی مدیرعامل سابق موسسه رسانه های تصویری را به عنوان مشاوران خود منصوب کرد. همچنین رییس سازمان امور سینمایی و سمعی و بصری، رضا میرکریمی را به عنوان مشاور امور بین الملل خود منصوب کرد. تغییرات سازمان سینمایی در سال96 را می توان در راستای تاکیدات رهبری بر اهمیت مساله فرهنگ و لزوم برطرف کردن برخی نقاط ضعف دانست که سازمان سینمایی را با تغییرات گسترده همراه کرد.
آخرین تغییری که در سال 96 شاهد آن بودیم انتخاب مسعود نجفی به عنوان مشاور رسانه ای و مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی بود. اگر تغییر و تحولات سازمان سینمایی را به عنوان مهم ترین کانون رخدادها در مدیریت سینمای سالانه بدانیم که سویه برون سینمایی را صورت بندی می کند، جشنواره فیلم فجر را باید آیینه درون متنی سینما دانست که می توان عملکرد سینمای ایران را در طول یک سال با ارزیابی آن سنجید. با تغییر سیاستگذاری هایی مثل کم کردن فیلم های بخش سیمرغ یا کاهش سهم فیلم اولی ها در کنار تغییر کاخ جشنواره و سینمای رسانه ها از برج میلاد به پردیس ملت و باغ کتاب، جشنواره سی و ششم حرکت خود را آغاز کرد
که فارغ از کم و کیف فیلم ها، تقلیل فیلم های بخش مسابقه به 22 فیلم را باید از نقاط قوت آن دانست که کاهش با گزینش بهتر هیات انتخاب، کیفیت فیلم های راه یافته به بخش سودای سیمرغ بهتر از فهرست موجود می شد یا دست کم سهم فیلم اولی ها را بیشتر از 2 فیلم می کرد. با این حال، آنچه درون مایه فیلم های امسال را بازنمایی می کرد بیش از محتوی و مضمون، فرم ساختاری به ویژه سویه تکنیکی آن بود؛ از جلوه های بصری و میدانی گرفته تا طراحی صحنه و تصویربرداری. ظاهرا فیلمسازان ما بر این گمانند تا چالش اصلی سینمای ایران همواره فقدان یا عقیم و ضعیف بودن قصه بود را با پوسته تکنیک و تکنولوژی جبران کنند که اتفاقا یکی از دستاوردهای این جشنواره عدم تایید این نگاه و رویکرد است.
کم نبودند فیلم هایی که چشم را با صحنه ها و تصاویر و طراحی صحنه و موقعیت، خیره می کردند اما چنگی به دل نمی زدند و ذهن ها را تسخیر نمی کردند. یا قصه نداشتند یا بلند نبودند قصه خود را به درستی روایت کنند. شاید گزافه نباشد که با فاکتورگرفتن از چند فیلم بگوییم جشنواره امسال، جشنواره جلوه های بصری و میدانی بود که خارج از گفتمان متن به عناصر فرامتنی دل بسته بودند. نقاط کانونی درام را رها کرده و به جاذبه های پیرامونی فیلم توجه و تمرکز کردند. اگرچه پیشرفت سینمای ایران در کاربست تکنیک را باید به فال نیک گرفت اما به نظر می رسد که
تاکید بر ضرورت و اهمیت فرم طی سال های اخیر موجب شده تا پارادایم سینمایی از قصه گویی و ساختار دراماتیک به زیبایی شناسی بصری و فرمی دچار چرخش و دگردیسی شود و سویه صنعتی سینما بر صناعت هنری آن بچربد. رخدادی که نشان داد این تمهید با وجود رشد تکنیکی سینمایی سینمای ایران شرط کافی نیست و مخاطب ما به ویژه منتقدان همواره گرایش به سینمای قصه گو دارند اگرچه برجسته سازی فنی و تکنیکی به توسعه مرزهای سینمایی و نزدیک کردن آنها به استانداردهای فیلمسازی از حیث پروداکشن منجر شده است. از این رو می توان گفت سینمای ایران در سال 96 از حیث تکنیکی و فنی به نقطه مطلوب تری رسیده و به استانداردهای جهانی نزدیک تر شده است.
همه آنچه در این گزارش یا گزارش های مشابه درباره وضعیت سینمای ایران در سالی که گذشت ارایه می شود در صورتی می تواند نویدبخش سینمای بهتری باشد که فیلم خوب در سالن های خوب و با اکران خوب و مناسب اتفاق بیفتد. سینمایی که بتوان از آن لذت برد و برای تماشای فیلم هایش بلیت خرید و به سینما رفت.با توجه به آنچه به عنوان برآیند سالانه سینمای ایران در جشنواره فجر دیدیم فارغ از برخی آثار درخشان، چشم انداز امیدبخشی را برای سال 97 نشان نمی دهد. با این حال سینمای ایران مثل فوتبالش غیرقابل پیش بینی است و باید منتظر بود و دیدی که اکران نوروزی 97 چگونه خواهدبود که سینمایی که نکوست از اکران نوروزش پیداست.