کمال توبه از سه امر کامل میگردد:
1- علم: تعریف اجمالی: علم پیدا کند به حالتی که موجب شقاوت و یا مانع سعادت او است.
تعریف تفصیلی: علم پیدا کند به جمیع مراتبی که به حال بشر نافع است مثل علم به خدا، علم به ملائکه، کتب الهی، پیامبران و روز قیامت و درک محرومیت از سعادتی که لازمهی داشتن این علم است.
2- حال: اندوه بر شقاوتی است که دامن گیرش شده و قصد سعادت در گذشته، حال و آینده و رغبت به تدارک در این سه حال دارد.
3- عمل: رجوع و خروج از آن چه در آن بوده و تصمیم بر ادامهی عمل در راهی که میباید در آن راه قدم بگذارد. رجوع یعنی آنچه را در حال و آینده موجب حسرت او میشود تدارک و جبران نماید به این صورت که:
الف: اگر حقی از حقوق الهی است= قضای آن عمل و محو آثار شومش را جبران نماید. از جمله آثارش: 1- اگر گوشتی از معصیت به تن او روییده، از بین ببرد. 2- نفس را که لذت معصیت را چشیده، درد و رنج طاعت بچشاند و تیرگی آن را به نور طاعت تبدیل کند.
ب: اگر متعلق به حقوق مخلوق است: 1- ادای آن ممکن است، ادا کند و لو با استغفار و طلب حلالیت و رضایت طرف آن. 2- اگر ادای آن ممکن نیست، مثلاً آبروی مؤمنی را برده اگر بخواهد از مؤمن طلب حلالیت کند موجب فتنه و فساد میشود، باید برای آن مؤمن طلب آمرزش کند و برای او اعمال صالحه بجا آورد تا آثار شومش از بین برود.
ج: اگر متعلق به حقوق حیواناتی است، احتیاطاً آن ضرر را جبران کند.
از مصباح الشریعه روایتی نقل کرده که، توبه ریسمان خدا و وسیلهی عنایت اوست و سزاوار است بنده همیشه در حال توبه باشد.
دستههایی برای توبه وجود دارد که عبارتند از:
1- توبه انبیاء: از اضطراب است (پیامبر اکرم (ص) بدون این که گناهی کرده باشند روزی صد مرتبه توبه میکردند)
2- توبه اولیاء: تدوین و دگرگونی خطورات قلبی است.
3- توبهی خواص: اشتغال به غیر خدا
4- توبهی عوام: از گناهان است.
گناهان خود را پیوسته مد نظر داشته باشد و از گذشته خود پشیمان و بر آنچه از عمرش باقی مانده ترسناک باشد گناهانش را کوچک نشمارد و از آنچه از اطاعت و بندگی خدا، از او فوت شده اندوهگین باشد. نفسَش را از شهوت باز دارد و از خدا بخواهد نسبت به وفای توبهاش موفق بدارد و نفسش را در میدان جهاد عبادت ریاضت دهد و آنچه از فرائض از او فوت شده قضا کند اگر مظلمه ای بر گردن اوست رد کند و از هم نشینان بد دوری گزیند، شب را به عبادت بیدار و روز را روزه بدارد و پیوسته در عاقبت کارش بیندیشد و از خدا برای استقامت در پنهان و آشکار کمک بخواهد.
یکی از عرفا در بیان اسرار و الطاف توبه میگوید: ابتدا سه شرط، شرط است: 1- بزرگ شمردن گناه 2- اتهام توبه (بر وفای عهد خود باقی باشد) 3- عذرخواهی از مردم.
ملا احمد نراقی در کتاب معراج السعاده، توبه را این گونه شرح و تفسیر نموده:
توبه: پشیمانی بر معصیتی که از آدمی سرزده و عزم بر ترک آن در آینده (این مقدار در توبه کافی نیست چون این گناه:)
1- یا محض حق الله است و غیر خدا در آن حقی ندارد، الف قضا و کلانی برای آن واجب نیست مثل شرب خمر و ساز زدن، اینجا همان پشیمانی و عزم بر ترک و حزن و اندوه کافی است. ب تلافی آن شرعاً لازم است، نماز و روزه، زکات، خمس، کفاره و کفاره، در اینجا علاوه بر پشیمانی و عزم بر عدم ارتکاب قضا نماید تا بداند دیگر ذمهاش قضایی نباشد.
2- اینجا حق الله هم هست که اینجا را باید با توبه و پشیمانی و حسرت و عزم بر ترک و ...
حق الناس حقی است که تعلق به مال میگیرد یا بدن یا به عرض (آبرو) یا به حرم و اهل.
(1) - اگر حق مالی باشد: واجب است اگر قدرت داری به صاحبش رد نمایی، اگر صاحبش مرده به ورثه بدهی، اگر صاحبش معلوم نباشد به فقرا بدهی. اگر قدرت بر ادا ندارد به علت تنگدستی، از صاحب تن حلالیت حاصل نماید، اگر حلال نکند با دسترسی به آن نداشته باید تضرع و زاری و طلب آمرزش و...
(2) - اگر حق بدنی است: او را کشته باشی یا زده باشی یا عضوی از او را شکسته باشی یا مجروح کرده باشی: 1- واجب است تمکین کنی تا صاحب حق آن را قصاص کند. 2- او را راضی کنی. 3- دسترسی به اینها نداری گریه و برای صاحب حق اعمالی را انجام دهی تا خدا قبول کند.
(3) - اگر حق آبرویی باشد: او را فحش داده یا تهمت نموده یا بی جهت شرعی به او اهانت کرد و دل او را شکسته، باید او را راضی کند و از او حلالیت حاصل نماید، اگر ممکن نباشد به جهت او استغفار و طلب آمرزش نماید و اگر مثلاً غیبت کرده برگردد و به آن شخص بگوید هر چه دربارهی فلانی گفتم همه را دروغ گفتم.
(4) - اگر حق در اهل و حرم باشد: معاذالله، با زن کسی زنا کرده باشد، اینجا راهی برای حلالیت جستن نیست و اظهار آن به شوهر جایز نیست پس باید شب و روز گریه و زاری کند و بنالد و تفرع و زاری کند و برای شوهر عبادت و طاعت انجام دهد و نماز بسیار و روزهی بی شمار، حج و صدقه و تلاوت قرآن برای او به جا آورد و او را احسان و کرم کند و به قدر امکان خدمت او را کند و سعی کند مهمات و حوائج و حوائج او را به جا آورد تا شاید به وسیلهی این کارها در روز قیامت از او بگذرد و اگر نگذرد و اینها را در مقابل او میدارد و اگر در مقابل شده باشد به حکم خدائی گناه از عمل او برداشته میشود.
اقسام توبه کنندگان از جهت وفای به توبه و عدم آن بر چند قسم اند:
(1) - از همهی معاصی توبه کند و به توبه خود تا آخر عمر ثابت بماند و از او گناهی سر نزند مگر گناهان جزیی که غیر معصوم از آن خالی نیست، این توبه، توبهی نصوح و صاحب نفس مطمئنه است.
(2) - از گناهان کبیره توبه کند و اصول طاعات و عبادات را به جا آورد اما خالی از همهی گناهان نباشد و گاهی از روس لغزش و خا، سهو و غفلت گناهی از او سر میزند ولی نفس خود را ملامت میکند و عزم میکند که دیگر انجام ندهد، صاحب آن صاحب نفس لوّامه است و خیر او بر شرش غالب است.
(3) - توبه کند و مدتی بر توبه خود ثابت و مستقیم باشد و بعد از مدتی در بعضی از گناهان، شیطان و نفس اماره بر او غالب میشوند و در دفع آنها عاجز است و به قصد و از روی عمد مرتکب آن میگردد ولی مواظبت بر طاعات میکند و توبه را مدام تاخیر میاندازد، صاحب این درجه را نفس مسؤوله خوانند و امید نجات به چنین شخصی نیز هست.
(4) - توبه میکند و مدتی بر آن ثابت باشد و بعد از مدتی توبه خود را بشکند و به لجه ی گناهان فرو رود و از یاد توبه در رود و مطلقاً پشیمانی از گناهان نداشته باشد، صاحب این، صاحب نفس اماره است و شر او بر جبرش غالب است و از درجهی توبه کنندگان ساقط است.
در پایان مطلبی بسیار زیبا بیان نمایم که در بعضی از اخبار این گونه وارد شده: اگر کسی در عقب گناه هشت امر به جا آورد امیدوار به عفو آن گناه باشد:
1- عزم بر توبه آن داشته باشد.
2- شایق باشد که دیگر مرتکب آن نگردد.
3- از عقاب آن خائف باشد.
4- به آمرزش آن امیدوار باشد.
5- بعد از گناه دو رکعت نماز بخواند.
6- بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفار کند و صد مرتبه بگوید: «سبحان الله العیم و بحمده»
7- چیزی تصدّق کند.
8- یک روز، روزه بگیرد.
در اینجا بحث عارف بالله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی در کتاب اسرار الصلاه خود به یک سئوال و جوابی پرداخته که علاوه بر اینکه بسیار شیرین و جذاب است ولی از طرفی بسیار دقیق و قابل تأمل است که خوانند ی عزیز باید دقت لازم را بنماید تا بتواند نتیجه گیری کند سئوال بدین صورت بیان شده که چرا ما انسانها باید توبه کنیم و این چنین توبه چگونه در وجود افراد قرار داده شده است؟
جواب: اگر در معنای توبه و چگونگی آفرینش بندگان و ترقی آنها تأمل کنی علت احتیاج و نیاز همگان را به توبه در خواهی یافت زیرا توبه عبارت است از رجوع و بازگشت از حال پستتر و پایینتر به مرتبهی عالیتر و برتر از آن و در عالم وجود جز خداوند که غنی بالذات است موجودی یافت نمیشود که از هر جهت کامل بوده و نیازی به ترقی و تکامل نداشته باشد پس همگان نیاز به توبه دارند.
از طرفی دیگر عقلی که کمال انسان و طاعت پروردگار به آن بستگی دارد پس از کمال قوهی شهوت و غضب و سایر اخلاق مذمومه در وجود آدمی کامل میشود.
همچنین انسان ابتدا جاهل است و پس از جهل که به علم دست مییابد و معلوم است که جهل و سایر صفات مذمومه اسباب معصیت و بلکه خود از جملهی معاصی است که توبهی از آنها واجب است و عقل پس از هفت سالگی است که در وجود آدمی به کار میافتد و اصل عقل از اوان بلوغ است که به عرضهی ظهور بروز میرسد و حاکم بر وجود انسان میشود در حالی که شهوت قبل از تولد در وجود نوزاد موجود است و توبه عبارت است از قبول حکم عقل در باز داشتن آدمی از فرو رفتن در شهوات است. بنابراین عقلی که میباید مانع آدمی از فرو رفتن در شهوات باشد پس از هفت سالگی و حتی اذان بلوغ در انسان کامل میشود در حالی که شهوات و غصب و جهل و سایر صفات ناپسند قبل از تولد با اوست و این دلیل دیگری در نیاز همهی انسانها به توبه است.
این عالم ربنی بحث خود را بدین گونه جمع بندی کردند و در پایان عواملی که در محو گناه مؤثر است و دوا و علاج دستیابی به توبه را بیان نمودند.
عواملی که در محو گناهان مؤثر است عبارتند از:
انجام حسنات و کارهای نیک پس از ارتکاب گناه به خصوص خوف و گریه و صدقات و از همه مؤثرتر محبت در راه خدا به خصوص محبت محمد و آل محمد (ص) و محبت شیعیان و موالیان آن بزرگواران.
مؤمن اگر به این وسیلهها هم متوسل نشود، خداوند از راههای دیگری گناهانش را میآمرزد مثل اینکه او را در جان و اهل و مال و جاهش به معصیتهایی گرفتار میسازد و آن را کفارهی گناهانش قرار میدهد چنانچه در حدیث قدسی است که خداوند میفرماید: اهل معصیتم را هم از رحمتم ناامید نساختهام، اگر بمیرند من حبیب آنها هستم و اگر بیمار شوند من طبیب آنهایم و اگر توبه نکنند به مصیبتها و بلاها آنها را گرفتار سازم.
دوا و علاج دستیابی به توبه:
نیاز به تحصیل اسباب آن دارد و آن علم و ذکر و مجاهدت با عمل است. علم، بدانی آنچه بهتر و پایدارتر است سرای آخرت است و گناهان موجب شقاوتی بس بزرگ برای او در دنیا و آخرت خواهد بود.
آنچه انسان را از این شقاوت بزرگ نجات میبخشد و محبت حضرت حق تعالی را کسب میکند و آدمی را به جواز حضرت ذوالجلال و لقای او میرساند توبه است و لذت لقاء الله همان لذتی است که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب احدی خطور نموده است.
تفکر دربارهی آخرت، اگر انسان در عظمت و بزرگی امر آخرت بیندیشد و لذا بهشت با انواع و اقسام آن را تصور کند برای اثر در تکمیل توبهاش مؤثر خواهد بود.
حالا که بحث از علاج و دوایی برای توبه پیش آمد خوب است سخن عالم فاضل کامل سید الواعظین آقا سید محمود امامی اصفهانی (ره) را د رکتاب ثمرات الحیات بشنویم که ایشان میفرمایند:
انسان باید همان طور که جسم خود را معالجه میکند و هر دوایی که دکتر برای او مینویسد بدون چون و چرا استفاده میکند و اگر داروهای خود را نخورد عقلاء حکم به سفاهت و بی عقلی او میکنند و اگر حکیمی پیدا شود و ادعا کند که من هر دردی را معالجه میکنم و دوایش را میدانم مردم فوج فوج برای معالجه پیش او میآیند و پولهای زیادی میدهند تا خوب شوند پس ما که به حرف چنین طبیبی اعتماد میکنیم و اطاعت میکنیم چرا به خرف و فرمایشات انبیاء و اوصیاء خودمان که به اتفاق تمام ملل و مذاهب حکیمتر و عاقلتر از همه ما بودهاند اعتنایی نداریم؟
پس انسان باید در مرحلهی اول به معالجهی روح خود بپردازد و به سراغ مرض جسم برود! اگر کسی مریض شد حکیم به او ایراد نمیکند که چرا مریض شدی؟ میگوید چرا معالجه نکردی خداوند هم به بنده نمیفرماید چرا معصیت کردی؟ میفرماید: چرا معالجه نکردی؟
آیا بنده میتواند عذر بیاورد که خدایا حکیم پیدا نکردم یا دوا نبود یا العیاذبالله! باب رحمت و کرمت بسته بود آدم ناامید شدم؟ هیچ عذری از ما مسموع نیست.
خداوند حکیمی مثل پیامبر که اشرف و افضل از تمام مردم دنیا بود برای ما فرستاده و دوایی مثل توبه به ما مرحمت فرموده است چنانچه در خبر است که رسول خدا (ص) فرمودند: «لکل داء دواء و دواء الذنوب الاستغفار» برای هر دردی دوایی هست و دوای گناه توبه و استغفار است و مراد از توبه ندامت و پشیمانی است حقیقتاً و قلباً از گناهان گذشته، عزم بر ترک کردن گناه در آینده است. (44)
اگر انسان توبه را به تأخیر بیندازد مفاسد بسیاری بر آن مترتب میشود از جمله:
(1) - عقوبت گناه سریع در دنیا به انسان میرسد و گرفتار گناهان خود میشود چنانچه خداوند میفرماید:
«وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ» (45)
اینکه بد کردی بترس ایمن مباش
زانکه تخم است و برویاند خداش
جرم خود را بر کسی دیگر منه
هوش و گوش خود بدین پاداش ده
جرم بر خود نه که تو خود کاشتی
با جزا و عدل حق کن آشتی
توبه کن مردانه سرآور به ره
که فمن یعمل به مثقال یره (46)
(2) - رسیدن اجل و از دست دادن فرصت توبه ای است که چنان چه خداوند فرموده: «إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ» (47)
(3) - گناهان لاتحصی نوشته میشود چون توبه از گناهان واجب فوری است و هر دقیقه و ثانیه ای که تأخیر بیندازد گناهی پای او نوشته میشود پس اگر یک ساعت گذشت بسا ده هزار سال پای شخص نوشته میشود و ماه و سال و عدد گناهان از ستاره های آسمان و برگ درختان و ریگ بیابان بیشتر میشود.
در حقایق الاسرار مرحوم فیض است که رسول خدا (ص) فرمود: هر روز صبح و شام دو ملک با یکدیگر جواب و سئوال میکنند یکی میگوید: «یا لیت هذا الخلق لم یغفلوا»، ای کاش این خلق، خلق نمیشدند.
دیگری میگوید: «یا لیتهم اذ خلقوا علموا لماذا خلقوا»؛ ای کاش حال که خلق شدند، میدانستند برای چه خلق شدهاند.
دیگری میگوید: «کاش حال که نمیدانند برای چه خلق شدند عمل میکردند به آنچه میدانند.»
دیگری میگوید: «یالیتهم اذا لم یعلموا به ما عملوا تابوا مما عملوا»؛ ای کاش حال که عمل نمیکنند به آنچه که میدانند از کارهای خود توبه میکردند.
(4) - سیاه شدن قلب است چنانچه در اصول کافی است که امام میفرماید: «ما من عبد الا وفی قلبه نکته بیضاء فاذا اذنب ذنباً خرج فی النکته سوداء فان تاب ذهب ذلک السوداء» (48)
یعنی هیچ بنده ای نیست مگر این که در قلب او یک نقطه سفیدی هست وقتی که معصیتی مرتکب میشود در میان آن نقطه سفید خال سیاهی پیدا میشود اگر توبه کرد آن خال سیاه بر طرف میشود و اگر باز هم معصیت کرد آن خال کم کم بزرگ میشود و آن سیاهی زیاد میگردد تا آنکه تمام آن نقطه سفیدی را احاطه میکند و میپوشاند و وقتی آن نقطه سفیدی به ظلمت معصیت پوشیده شد دیگر صاحب آن دل ابداً به خیر و کارهای خوب رجوع نمیکند بلکه گناه پیش نظرش جلوه میکند و هیچ گاه به فکر توبه کردن نمیافتد.
در خصال است رسول خدا (ص) فرمود: چهار چیز است که قلب را می میراند و سیاه میکند:
(1) - گناه روی گناه کردن
(2) - رفاقت با مردمان احمق جاهل
(3) - زیاد حرف زدن با زنان
(4) - نشستن با مردگان.
از حضرت پرسیدند یا رسول الله نشستن با مردگان کدام است؟
فرمودند: نشستن با مال دار و متمول مغرور به دنیا.
هر گناه و معاصی اثر و خاصیتی دارد و هر کدام توبه مخصوص دارد مثلاً:
گناهی که باعث کوتاهی عمر میشود، قطع رحم کردن است.
گناهی که موجب گرانی و قحطی میشود، کم فروشی و غش و تدلیس در معامله است.
گناهی که موجب نزول وبا و طاعون است، آن زنا کردن است. حضرت علی (ع) فرمودند: «الزنا فی قوم بلوا بالوقاء»
گناهی که موجب ندامت و پشیمانی است، قتل نفس است. «فاصبح من النادمین» (49)
گناهی که موجب رفع برکات میشود، خیانت در امانت.
حضرت علی (ع) فرمودند: «اذا ظهرت الخیانات ارتفعت ابرکات» (50)
گناهی که موجب میشود شخص بی آبی که موجب رد دعا میشود، عاق والدین است.
گناهی که موجب تغییر و برطرف شدن نعمت میشود، ناشکری کردن است. «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ» (51)
از این بحثها و گناهان و اثرات سوئی که بیان کردیم، این طور به دست میآید که هر گناهی توبه مخصوص هم دارد پس اگر نماز نخوانده، روزه نگرفته، غیبت مردم را کرده، ظلم به کسی کرده، مال حرام خورده، ترک حج کرده، خم و زکات برگردنش است، اگر هزار مرتبه هم استغفار کند و هزار مَن اشک بریزد و هزار مرتبه توبه کند فایده و ثمری ندارد، بلکه توبه از این قبیل گناهان این است که هر کدام از اعمال واجبه که از انسان ترک شده قضا کند یا مال کسی را خورده به صاحبش برگرداند اگر مرده به ورثه بدهد و ... که قبلاً بیان کردهایم.
حال بهتر است که بحث را جمع بندی کنیم و یک نتیجه ای کلی از بحثهای گذشته بگیریم پس بحث را با چند نکته به پایان میبریم:
(1) - معمولاً قرآن کریم به دنبال آیات عذاب، جملهی «الا الذین تابثوا» یا جملهی «الا من تاب»، «و قابل التوب...» (52) و «و توبوا الی الله جمیعاً ایّه المؤمنون» (53) را آورده تا بگوید راه اصلاح، هرگز بر کسی بسته نیست.
(2) - توبه واجب است زیرا فرمان خداوند است. «توبوا الی الله» (54)
(3) - قبول توبهی واقعی قطعی است، زیرا نمیتوان باور کرد که ما به امر او توبه کنیم ولی او نپذیرد، «هو الذی یقبل التوبه عن عباده» (55) و «هو التواب الرحیم» (56)
(4) - خداوند هم توبه را میپذیرد و هم کسانی را که بسیار توبه میکنند دوست دارد. «لا یحب التوابین». (57)
(5) - توبه باید با عمل نیک و جبران گناهان همراه باشد. «تاب و عمل صالحاً» (58)
«تاب من به عده و اصلح» (59)، «تابوا و اصلحوا و بیئوا» (60)
(6) - توبه سبب نزول باران است. «توبوا ... یرسل السماء» (61)
(7) - توبه، رمز رستگاری است. «توبوا ... لعلکم تفلحون» (62)
(8) - توبه، وسیلهی تبدیل سیئات به حسنات است. «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» (63)
(9) - توبه سبب رزق نیکو است. «توبوا الیه یمنعکم متاعاً حسناً»
(10) - توبه در هنگام دیدن آثار مرگ و عذاب پذیرفته نیست. «حتی اذا حضر احدهم الموت قال انی شئت الآن».
(11) - خداوند علاوه بر قبول توبه، لطف ویژه نیز دارد. «هو تواب الرحیم»؛ «ثم تاب من به عده و اصلح فانه غفور رحیم»، «ثن تاب علیهم انه بهم رئوف رحیم»، «ثم توبوا الیه ان ربی رحیم ودود»، «الا من تاب و آمن و عمل صالحاً فاولئک یدخلون الجنه»
در این آیات در کنار توبه به مسئله رحمت و رأفت و محبت الهی اشاره شده است.
(12) - قرآن ترک توبه را ظلم و هلاکت دانسته است: «و من لم تیب فاولئک هم الظالمون»، «ثم لم یتوبا فلهم عذاب جهنم» توبه وسیله جبران است.
(13) - همچنان که توفیق توبه از خداست، باید چگونگی و راه توبه را نیز از خداوند دریافت کنیم.
(14) - اگر توبه واقعی باشد، خداوند آن را میپذیرد.
(15) - اسباب بخشش گناهان در دنیا سه چیز است:
الف- توبه: «إِلاَّ الَّذینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا فَأُولئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحیمُ» (64)
ب: ترک گناهان کبیره: «إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ» (65)
ج: حسنات و ترک کارهای نیک: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ» (66)
(16) - به توبه کنندگان، نباید به خاطر خلاف کاریهای پیشین ظلمی شود و سرزنش تنها ممنوع است.
(17) - خداوند نه تنها توبه را میپذیرد و گناهان را میبخشد، بلکه توبه کننده را نیز دوست دارد و مورد رحمت قرار میدهد.
(18) - گر چه راه توبه بر کسی بسته نیست اما نباید گروهی از این توبهی مقدس سوء استفاده کنند. کسانی که از ایمان خود دست برداشته و دائماً بر کفر و لجاجت خود میافزایند و جز لحظهی مرگ یا غلبهی مسلمین، حاضر به توبه نیستند، توبه این گونه افراد قابل قبول نخواهد بود، زیرا توبهی آداب و شرایط و شیوه ای دارد که شامل حال اینها نمیشود.
(19) - سرعت در توبه لازم است، یاد خدا رمز توبه است.
(20) - تا گناه زیاد نشده، توبه آسان است.
(21) - توبه در حال اخیتار و آزادی ارزش داد نه در حال اضطرار یا مواجهه با خطر.
(22) - اصرار بر گناه، توفیق توبه را از انسان میگیرد.
(23) - توبه را نباید به تأخیر انداخت، چون زمان مرگ معلوم نیست و توبه هنگام مرگ پذیرفته نمیشود.
(24) - راه توبه به روی همه باز است و خداوند به بندگان مهلت توبه میدهد. «غفور رحیم».
توبه به چند چیز تکمیل میشود
الف سه روز روزه گرفتن.
ب غسل توبه.
ج خواندن دو رکعت نماز (دو یا چهار رکعت نماز که در هر رکعت بعد از حمد سه مرتبه سورهی توحید و معوذتین یک مرتبه).
د استغفار و خواندن دعاهای توبه. ( 67)
ه تکرار توبه و استغفار
و توبه در اوقات شریف، مثل سحرها و ...
توبه صفت عموم مؤمنین است. «و توبوا الی الله ایها المؤمنون» (68)
توبه صفت اولیاء مقریین است. «و جاء به قلب منیب» (69)
توبه صفت انبیاء و مرسلین است. «نعم العبد انه ائاب» (70)
پینوشتها:
1. بهشت اخلاق/ ج 2/ ص 642.
2. مباحث علمی در تفسیر المیزان/ استاد علامه سید محمد حسین طباطبایی/ ج 2/ ص 606، به نقل از ترجمهی تفسیرالمیزان/ ج 4 / ص 385.
3. فاطر/ 15.
4. فرقان/ 3.
5. یس/ 4 و 5.
6. مریم/ 71 و 72.
7. طه / 117.
8. نور/ 31.
9. معراج السعاده/ عالم ربانی مرحوم ملا احمد نراقی/ ص 655.
10. شوری/ 25.
11. نساء/ 99.
12. بقره/ 222.
13. نساء/ 110.
14. نور /31.
15. توبه/ 104.
16. نساء/ 18.
17. آل عمران/ 90.
18. زمر/ 53.
19. توبه/ 102.
20. تحریم/ 8.
21. مائده/ 39.
22. انعام/54.
23. طه/82.
24. اعراف/ 153.
25. نساء/ 17.
26. بقره/ 279.
27. فرقان/ 70.
28. انفال/33.
29. گنجینهی معارف / محمد رحمتی شهرضا/ ص 317 به نقل از وسائل الشیعه / ج 16/ ص 77.
30. گنجینهی معارف / محمد رحمتی شهرضا/ ص 317 به نقل از الکافی/ ج 2/ ص 426.
31. میزان الحکمه/ ج 2/ ص 636/ ح 2116 به نقل از کنزالعمال / 10174.
32. میزان الحکمه/ ج 2/ ص 638 / ح 2126 به نقل از تحف العقول/ 20.
33. میزان الحکمه/ ج 2/ ص 641/ ح 2137 به نقل از کنزالعمال/ 10187.
34. میزان الحکمه/ ج 2/ ص 643/ ح 2142 به نقل از بحارالانوار/ 6 / 18/ 1 ص 23/25.
35. میزان الحکمه/ ج 2/ ص 643 / ح 2145 به نقل از الخصال: 16/ 57.
36. میزان الحکمه/ ج 2/ ح 2159/ ص 645 به نقل از جامع الاخبار: 226/ 576.
37. میزان الحکمه/ ج 2/ ح 2160/ ص 645 به نقل از البحار: 78/ 81/ 74.
38. اصول کافی / ترجمه و شرح فارسی/ ج 5/ ص 508/ ح 1.
39. ترجمه و شرح فارسی اصول کافی/ ج 5/ باب استغفار از گناه/ ص 521/ ح 3.
40. ترجمه و شرح فارسی اصول کافی/ ج 5/ باب آنچه خدا به آدم داد هنگام توبه/ ص 521/ ح 1.
41. همان/ ج 5/ ص 527/ ح 2.
42. محجه البیضاء / ج 7/ ص 7، معراج السعاده/ ص 657.
43. همان/ج 7/ ص 22، معراج السعاده/ فضیلت توبه/ ص 660.
44. بحارالانوار/ ج 93/ ص 279 / باب 15؛ ثواب الاعمال/ ص 164.
45. شوری/ 30.
46. مثنوی/ ج 3/ ص 295.
47. یونس/ 49.
48. اصول کافی/ ج 2/ ص 273.
49. مائده/ 31.
50. غررالحکم و درالکلم/ ص 458، فصل اول در ظلم.
51. ابراهیم/7.
52. مؤمن/3.
53. نور/ 31.
54. تحریم/ 8.
55. شوری/ 37.
56. بقره/ 37.
57. بقره/ 222.
58. فرقان/ 71.
59. انعام/54.
60. بقره/ 160.
61. هود/ 52.
62. نور/31.
63. فرقان/70.
64. بقره/ 160.
65. نساء/ 31.
66. هود/ 114.
67. صحیفه سجادیه/ دعای 31، مناجات التوابین.
68. نور/ 31.
69. ق/ 33.
70. ص/ 30
.
منابع و مآخذ
1. قرآن کریم
2. مباحث علمی در تفسیر المیزان/ محمد حسین طباطبایی/ تهیه و تنظیم دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم/ تابستان 1384.
3. میزان الحکمه همراه با ترجمه فارسی/ محمد محمدی ری شهری، ویرایش سوم/ قم، دارالحدیث/ 1379، تحقیق: مرکز تحقیقات دارالحدیث پاییز 1379.
4. معراج السعاده/ ملا احمد نراقی، ویرایش جدید/ قم، هجرت/ 1381.
5. / محمد رحمتی شهرضا/ چاپ چهارم، 1386/ قم، انتشارات صبح پیروزی.
6. بهشت اخلاق/ مهدی نیلی پور/ قم، مؤسسه تحقیقات حضرت ولی عصر (ع)/ چاپ سوم/ پاییز 1386.
7. اسرار ا لصلاه/ جواد ملکی تبریزی/ ترجمه رضا رجب زاده/ تهران، پیام آزادی/ 1387.
8. اصول کافی/ تالیف کلینی (ره) با ترجمه و سرح فارسی محمد باقر کمره ای/ تهران، انتشارات اسوه/ چاپ هفتم/ 1385.
9. ثمرات الحیات/ سید محمود امامی اصفهانی/ قم، انتشارات قائم آل محمد (ص)/ چاپ ششم، 1387.