ویژه نامه بی قانون - حسام حیدری: آن بازیگر آینده دار، آن هنرش را کرده احتکار، آن خوش تیپ خوش پوش، آن با اراده و سخت کوش، آن صاف بدون اگزما، آن یکی از جذابیت های سینما، آن آکتور بااستعداد، آن درس خوانده در دانشگاه آزاد، آن ارسال کننده تسلیت برای روزنامه، آن بازیگر نقش غزل در «رخ دیوانه»، آن کوچولوی نازنازی، آن کشف پرویز شهبازی، آنکه اگر بازیگر نبود شاید می کرد خیاطی، شیختنا و مولاتنا نازنین بیاتی (کثرا... سیمرغها) از شباب سینما بود و کرامات و اشارات از سر و رویش می بارید و هیچ بیات نبود. رحمه ا... علیها.
نقل است که نقش دختر قربانی اجتماعی و دانشجوی بی دست و پای ساده دل را نیکو بازی می کرد و از این سبب «مظلوم الآرتیستون» و «معصوم السلبرتیون»ش گویند و در لطافت طبع بدان درجه است که چهره اش چون استیکر «لاک زدم» می ماند. در خبر است که طراحی دکور می کرد و صحنه می آراست و صداپیشگی می کرد و در منزلت مقامش همین بس که چون اولین بار جلوی دوربین رفت؛ نامزد سیمرغ بلورین شد و هرکه او را می دید درد دلش می گرفت و می گفت: «روزگار غریبیست نازنین» و غمخوار همه بود و حرف همه گوش می کرد و اندرز می داد و نصیحت می کرد و در آخر می گفت: «باز هم خودت می دونی» اعلی ا... مقامها.
نازنین بیاتی، از معدود بازیگران جوانی به حساب می آید که در اولین نقش آفرینی اش در سینما، موفق به کسب سیمرغ بلورین شده. او در سال 91 به خاطر بازی در فیلم «دربند» موفق به کسب این افتخار شد و بعد از آن هم با ایفای نقش در فیلم های مختلف از جمله «رخ دیوانه» ابوالحسن داوودی و «طعم شیرین خیال» کمال تبریزی روند رو به رشدش را ادامه داد.
«شهرزاد سمر»
در یکی از مصاحبه هایت گفته بود که مردم جلوه ای از من را دیده اند که جدی و معصوم است، در حالی که خودم اهل شیطنت و شوخی هستم. دوست داریم بیشتر از این جنبه شخصیتی ات بدانیم.
من در کل آدم پرانرژی هستم و اگر قرار باشد کاری انجام بدهم، خیلی دوست دارم به آن چیزی که می خواهم خیلی زود برسم. مثلا وقتی دارم نقاشی می کشم دوست دارم زود تمام بشود. حتی اگر لازم باشد 24 ساعت پای آن بایستم انجامش می دهم. ولی اصولا در نقش هایی که پیشنهاد داشتم یا بازی کردم این ویژگی کمتر دیده شده. مثلا در رخ دیوانه در صحنه تصادف، هیحانِ واقعیِ خودم است. یا آن جایی که ماشین دور 360 می زند، بدلکار نبود و من خودم کنار راننده نشسته بودم. برایم این هیجان، جذاب است. به خاطر همین دوست دارم در فیلم های هیجانی هم بازی کنم چون احساس می کنم بیشتر تخلیه می شوم.
در زندگی واقعی این ویژگی چطور نمود پیدا می کند؟
در رابطه با دوستانم در بعضی از شرایط این عجول بودن و تندتند رفتار کردن هست؛ اما در بعضی جمع ها تا کمی احساس امنیت یا راحتی نکنم تبدیل به یک آدم آرام می شوم. به طور کلی بستگی به شرایطی که در آن قرار می گیرم دارد.
آدم شوخی هم هستی؟
تا حدودی
گویا در سریال گلشیفته که کمدی است، نقش اصلی کار را داری در حالی که در فیلم آینه بغل با وجود اینکه کار کمدی بود، شما جدی هستی و طنز در تعامل با نقش مقابل شکل می گیرد. این بار، کمدی نقش بیشتر است؟
چون آینه بغل اولین کار کمدی من حساب می شد سعی کردم که تو ذوق تماشاگر نخورد و اگر هم قرار است بازی طنز داشته باشم خیلی کنترل شده است. ولی در سریال گلشیفته تقریبا همه کاراکترها رفتارهایی دارند که شاید یک آدم معمولی آنها را نداشته باشد. اینجا باز قدم بعدی است. فکر کنم حالا اگر کسی این را ببیند نسبت به نازنین بیاتی که هیچ وقت طنز کار نکرده و رفتار طنزی از من ندیده، گارد نمی گیرد.
درباره مصاحبه فِیکی که راجع به شباهتت به ترانه علیدوستی منتشر کرده بودند، نظر خودت چیست؟
خانم علیدوستی بدون شک یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران هستند اما من هیچ وقت چنین مصاحبه ای انجام ندادم و واقعا نمی دانم این حرف ها از کجا مطرح شد. البته از این اتفاق ها زیاد می افتد و بارها بوده که خبرهای غیرواقعی منتشر شده. حتی یک وقت هایی مصاحبه هایی از قول من منتشر شده که خود خبر نداشتم کِی این صحبت ها را کرده ام!
چرا در فضای مجازی گزیده و با احتیاط کار می کنی؟
من تا یک سال پیش اصلا در فضای مجازی به شکل عمومی حضور نداشتم. بعد از یک مدتی آنقدر تعداد صفحات فیک به نام زیاد شد و حاشیه ها و خبرهایی که در این صفحات گذاشته بودند در کنار یک سری کامنت های بد و رفتارهای زشت باعث شد که مجبور شدم یک صفحه عمومی بسازم که البته این هم پرایوت است و می خواهم قابل کنترل باشد.
محافظه کار هستی؟
تقریبا
این با کار شما تضاد ندارد؟ چون گویا بعضی کارگردان ها تعداد فالوئر هم برایشان مهم است.
برای بعضی از تهیه کننده ها و سرمایه گذارها مهم است. اما من آرامش را به این اتفاقات ترجیح می دهم. با این که پیج من پرایوت است خیلی ها را هم اکسپت می کنم ولی دوست دارم کسانی فالو کنند که در جریان باشند؛ در غیر این صورت یک دفعه کسی چیزی می نویسد و می رود. وقتی بتوانی تا حدودی کنترل صفحه مربوط به خودت را داشته باشی بهتر است. چون رفته رفته تقریبا یک شناختی بین من و دنبال کنندگانم به وجود می آید که ارزشمند است.
فیلم آینه بغل
بازیگری باعث شده که به رشته تحصیلی ات یعنی طراحی صحنه تئاتر کمتر برسی؟
نه خیلی. بین طراحی صحنه و لباس ترجیح می دهم یکی را انتخاب کنم. چون باید روی یکی از آنها تمرکز باشد. قبلا طراحی لباس انجام داده ام. یک کار هم بود که هم طراحی لباس کردم، هم صحنه و حتی صدای عروسک هم بودم اما به خاطر تولید و تهیه کنندگی بد و غیر حرفه ایش انصراف دادم.
اگر بخواهی دفتر «بی قانون» را برای یک تئاتر صحنه کنی، چه کار می کنی؟
فقط اسمش برای انجام طراحی تاثیرگذار هست؛ ولی بستگی به کاراکترهایی دارد که در آن محیط قرار می گیرند. شاید برای هر کسی اتاق خودش را طراحی کنم نه مثل دفترهای دیگر. شاید یکی روی زمین بنشیند اصلا. بی قانونی است و شاید هرج و مرج خاصی در آن باشد.
یعنی براساس روانشناسی کار می کنی؟
حتما. مثلا طراحی لباس تئاتر را بیشتر دوست دارم چون در انتخاب رنگ و مدل لباس دست طراح بازتر است. اما در سنیما و تلویزیون محدودیت هایی وجود دارد. به خاطر اینکه تو داری برای کاری که قرار است کلی آدم آن را ببینند طراحی می کنی. شاید با آن چیزی که تصور می کنی نتوانند ارتباط برقرار کنند ولی در تئاتر دستت خیلی بازتر است. می توانی یک دفعه یک رنگ تند یا یک مدل عجیبی طراحی کنی. برای همین طراحی لباس تئاتر برایم جذاب تر است.
تا حالا استیکر یا پیام اشتباهی فرستادی که باعث سوءتفاهم شود؟
تازگی ها که قابلیت پا کردن کامنت و استیکر به تلگرام اضافه شده این اتفاق افتاده؛ ولی سریع پاک کردم.
آخرین چیزی که در فضای مجازی سرچ کردی چه بوده؟
اسم کارگردان یکی از فیلم ها را فراموش کرده بودم و سرچ کردم تا پیدایش کنم.
اسم خودت را هم سرچ می کنی؟ و به جالب ترین چیزی که برخورد کردی چه بوده؟
بله سرچ کردم جالب ترینش تیتر «عکس های نازنین بیاتی و همسرش» بود. عکس العملی هم نشان ندادم. معمولا این را برای همه می زنند و ما هم می رویم ببینیم همسرمان چه شکلی است.
اگر سرخپوست بودی چه اسمی برای خودت انتخاب می کردی؟
پو کوهانتس. چون من انیمیشن زیاد می بینم و دوست دارم.
لباس یا وسیله شانس داری؟
نه ندارم. اما در دوران مدرسه مثلا اگر لباسی تنم بود یا وسیله ای مثل مداد در کیفم بود و آن روز امتحانم را خوب می دادم، سعی می کردم دفعه بعد هم همان را داشته باشم.
فوبیا یا وسواس داری؟
فوبیا که نه! اما از مار یا خزنده ها کلا حالم بد می شود. اما از ارتفاع یا هیچ بازی فوبیا ندارم. وسواس هم ندارم.
یک جا گفته بودی که از کلمه عام بدت می آید. چرا؟
بله گفته بودند که مثلا این فیلم برای عام خوب است. به نظرم دسته بندی کردن و استفاده از کلمه عام و خاص قشنگ نیست کلا.
چه مهارتی داری که کسی از آن خبر ندارد؟
چیز خاصی نیست.
مضحک ترین موقعیتی که در آن قرار داشتی چه بوده؟
یک بار موقع امتحان داشتم تقلب می کردم. مراقبِ خودم ندید اما مراقب کلاس روبرویی من را دید. داشتم به دوستم می گفتم که به آن یکی دوستم تقلب برساند که دیده مراقب دارد نگاهم می کند. وقتی دیدم همه چیز لو رفته شبیه آدم هایی رفتار کردم که انگار دارند با خودشان حرف می زنند. خلاصه مراقب آنقدر از این کارم خنده اش گرفت که کاری به کارم نداشت و چیزی نگفت.
بی مزه ترین جوکی که تاحالا شنیدی چه بوده؟
یه فیله می خوره به میله!
حالا یه جوک بامزه تعریف کن.
اصولا جوک تعریف نمی کنم. چون اگر جوک خنده دار بگویی و کسی نخندد حس بدی به آدم دست می دهد. ترجیح می دهم همان جوک های بی مزه را تعریف کنم!
اگر قرار باشد که با یک فرد در یک جزیره متروک زندگی کنی چه کسی را انتخاب می کنی؟
نمی توانم یک نفر را انتخاب کنم.
دوست داری کدام اخلاقت را بچه هایت ارث نبرند؟
بی حوصلگی که بعضی وقت ها دارم.
در یک جمله ایران را برای یک آدم فضایی تعریف کن.
فضایی تر از جایی است که شما زندگی می کنید.
چه قانون شکنی کرده ای که از آن پشیمان نیستی؟
تقلب. تقلب را دوست داشت. برایم جذاب بود. شده بود که درس را بخوانم اما تقلب را زاپاس داشتم.
اگر نامرئی می شدی کجا می رفت؟
جایی که نمی توانم در آن لحظه حضور داشته باشم. مثلا جلسه ای یا جایی که در مورد من صحبت می کنند یا تصمیم بزرگی می گیرند.
اهل فیلم و سریال کمدی هستی؟
من معمولا تمام ژانرها را دنبال می کنم اما خب کمدی را یک مقدار سخت تر می بینم. باید خیلی تعریف درباره اش شنیده باشم که وسوسه ام کند برای دیدن.
اگر می توانستی با یکی از کسانی که از دنیا رفته ملاقات کنی چه کسی را انتخاب می کردی؟
آقای خسرو شکیبایی
از آقای شکیبایی چه می پرسیدی؟
حتما درباره راز ماندگاری شان سوال می کردم.
اگر قدرت این را داشتی که یک قانون وضع کنی چه قانونی بود؟
دوست داشتم قانونی باشد که ارتباط مستقیم با انسانیت و ارزش های انسانی داشته باشد و برای تمام انسان های دنیا باشد. یعنی اگر من به عنوان نازنین بیاتی هر جای دنیا رفتم این قانون انسانی در جریان باشد و ربط به نژاد و جنسیت و ثروت و مذهب و رنگ پوست و... نداشته باشد. شاید قانونی وضع می کردم به اسم «انسانیت» که هر کسی ارزش های انسانی را رعایت نمی کرد جریمه می شد.
کدام قانون را حذف می کردی؟
چیزی که حذف کردنش آدم ها را به آرامش بیشتر برساند. چون الان به نظرم بزرگترین چیزی که گمشده آرامش است. حالا در بعضی کشورها بیشتر و در بعضی جاها کمتر.
اگر قرار باشد از زندگی نازنین بیاتی فیلمی بسازند چه اسمی روی آن می گذاری؟
زندگی من چیز عجیبی ندارد که بخواهند از رویش فیلم بسازند.
از آنچه در آینه بغل می بینید
مهدی استاداحمد
نازنین چون وارد دربند شد
روی پرده ماند و دستش بند شد
بود توی سینما وی از اساس
قبل از آن در نقش طراح لباس
شیفت کرد اما روی بازیگری
مزه کرد و کم کم آمد این وری
مزه بازیگری مثل عسل
بود و ماند و ماند تا آینه بغل
عده ای نقد بیاتی کرده اند
عده ای هم نیز قاطی کرده اند
کار او بالا و پایین داشته
کمتر از یک عده تمرین داشته
منتها چون از همان فیلم نخست
بود در بازیگری کارش درست
چون گرفت از فیلم اول جایزه
پس حضورش روی پرده جایزه