6- وسواس شیطان
تبعیّت از شیطان و دل در گرو او سپردن موجب گمراهی و بهتبع آن موجب اختلاف و تفرقهافکنی میگردد. شیطان یک عامل تحریککننده است که بهعنوان یک کاتالیزور به جریان شقاوت یا سعادت، خوبی یا بدی، اتّحاد یا تفرقه، حقّ یا باطل، خدا یا نفس امّاره درمورد انسان سرعت عمل میبخشد؛ لذا به خودی خود عامل تفرقهافکنی نیست، بلکه به دلالت التزام چنین است.خواستهی شیطان این است که آدمی به عبادت او بپردازد: )أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ(؛[89] «اى فرزندان آدم، مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید، زیرا وى دشمن آشکار شماست؟»
شیطان با ابزارهایی چون تزیین،[90] اثرگذاری به وسیلهی وحی،[91] وسوسه،[92] همزه،[93] تسویل[94] و غِوایت[95] در صدد ایجاد شکاف و انحراف بندگان از مسیر حقّ است. یکی از کارهایی که در این راستا به واسطهی شیطان انجام میگیرد، اختلاف و تفرقه است. با این توضیحات روشن گشت که شیطان[96] سرمنشأ هر خطایی است و از مصادیق آن ایجاد تفرقه و اختلاف است: «و از ایشان هرکه را توانستى با آواى خود تحریککن و با سواران و پیادگانت بر آنها بتاز و با آنان در اموال و اولاد شرکت کن و به ایشان وعده بده»؛ و شیطان جز فریب به آنها وعده نمىدهد.» [97]
شیطان، لحظه به لحظه درصدد این است تنها با تحریک نمودن بهکارهایی که خلاف شرع مقدّس اسلام است میان مسلمانان، دشمنی و کینه و اختلاف ایجاد کند و آنان را از راه خدا بازداشته و یکسره برای خود بهکار گیرد.[98]
همانگونه که خداوند اولیایی بر روی زمین دارد و هرکه از آنان پیروی کند و ایشان را ولیّ خود قرار دهد از حزبالله است،[99] شیطان نیز اولیایی دارد که هدفشان ستیزهجویی و ایجاد تفرقه است تا بدانجا که آدمی را وادار به اطاعت میکنند و او را مشرک سازند: «و از آنچه نام خدا بر آن بُرده نشده است مَخورید؛ چراکه آن قطعاً نافرمانى است. و در حقیقت، شیطانها به دوستان خود وسوسه میکنند تا با شما ستیزه نمایند. و اگر اطاعتشان کنید قطعاً شما هم مُشرکید.»[100]
شیطان آنقدر به این حرکت خود ادامه میدهد تا آدمی را جهنمی کند؛ چه، او دشمنی آشکار و قسم خورده است.[101]
شیطانْصفتها در طول تاریخ درصدد بودهاند که میان مردم اختلاف بیندازند و یکی از این روشها این بوده که از آموزههای دیگران به ایشان در جهت تفرقهافکنی سود میجستهاند. قرآنکریم در این باره چنین آورده است: «و آنچه را که شیطان[صفت]ها در سلطنت سلیمان خوانده [و درس گرفته] بودند، پیروى کردند. و سلیمان کُفر نورزید، لیکن آن شیطان[صفت]ها به کُفر گراییدند که به مردم سحر میآموختند. و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته، هاروت و ماروت، در بابل فرو فرستاده شده بود [پیروى کردند]، با این که آن دو [فرشته] هیچکس را تعلیم [سحر] نمیکردند مگر آن که [قبلاً به او] میگفتند: «ما [وسیلهی] آزمایشى [براى شما] هستیم، پس زنهار کافر نشوى.» و[لى] آنها از آن دو [فرشته] چیزهایى میآموختند که بهوسیلهی آن، میان مرد و همسرش جدایى بیفکنند. هرچند بدون فرمان خدا نمیتوانستند بهوسیلهی آن به احدى زیان برسانند. و [خلاصه] چیزى میآموختند که برایشان زیان داشت، و سودى بدیشان نمیرسانید. و قطعاً [یهودیان] دریافته بودند که هرکس خریدار این [متاع] باشد، در آخرت بهرهاى ندارد. وه که چه بد بود آنچه به جان خریدند- اگر میدانستند.» [102]
آنان که شیطانیاند پا را از این فراتر گذاشته و آن چه انجام میدهند برخلاف دستورات الهی است. آنان، در حقیقت، با این کار خود میان امّت اسلام شکاف ایجاد میکنند. مصداق کار ایشان حکمیت قرار دان اهل کتاب بهجای رسول خدا 6است که این عمل پاسخگویی به وسوسههای شیطانی است که موجب گمراهی و گمراه کردن دیگران از سیر سعادت ابدی و کمال حقیقی است: «آیا ندیدهاى کسانى را که میپندارند به آنچه بهسوى تو نازل شده و [به] آنچه پیش از تو نازل گردیده، ایمان آوردهاند [با این همه] میخواهند داورىِ میان خود را بهسوى طاغوت ببرند، با آن که قطعاً فرمان یافتهاند که بدان کُفر ورزند، و[لى] شیطان میخواهد آنان را به گمراهى دورى دراندازد. و چون به ایشان گفته شود: «بهسوى آنچه خدا نازل کرده و بهسوى پیامبر [او] بیایید»، منافقان را میبینى که از تو سخت، روى برمیتابند.» [103]
کوتاه سخن این که، شیطان بهعنوان عاملی بسیار مهم در ایجاد تفرقه و اختلاف در عالم هستی، اثرگذار است.
پی نوشت ها :
[89]- یس/ 60.
[90]- أنعام/ 43.
[91]- أنعام/ 121.
[92]- طه/120.
[93]- مؤمنون/ 97.
[94]- محمّد 6/ 25.
[95]- حجر/ 39-40.
[96]- لازم به توضیح است که ابلیس که موجب رانده شدن حضرت آدم 7و همسرش گردید، یکی از مصادیق شیطان است.
[97]- إسراء/ 64.
[98]- مائده/ 91.
[99]- مائده/ 55-56.
[100]- أنعام/ 121.
[101]- ر.ک: ص/ 79-83.
[102]- بقره/ 102.
[103]- نساء/60-61.
منبع:ماهنامه اخلاق شماره 18