بخش دوم: بایستههاى فرهنگ عاشورا
توجه و حرکت به سمت و سوى اهداف عالیه مکتب عاشورا و آموزههاى آن و غافلنشدن از علل و انگیزههاى قیام سالار شهیدان(ع)، از جمله موضوعاتى است که در حیطهمباحث آسیبشناسى فرهنگ عاشورا مورد تجزیه و تحلیل قرار مىگیرد. اینکه آیا محافلسوگوارى و مراسم عزادارى کنونى تا چه اندازه در مسیر آن اهداف قرار دارند و از این بعد ازچه ضعفها و کاستىهایى رنج مىبرند که نیازمند ترمیم است، پرسشى است که پاسخ آننیازمند تأمّل جدّى است. اهداف عاشورا را باید ترسیم و تعیین کرد، آنگاه آیین نکوداشتکنونى را با آن سنجید و حدود انطباق با آن اهداف را به دست آورد.
علل و انگیزههاى حماسه کربلا را مىتوان در سه محور عمده طبقه بندى کرد:
1. احیاى ارزشهاى انسانى و اخلاقى
2. احیاى ارزشهاى دینى و اسلامى
3. احیاى ارزشهاى عرفانى و معنوى.
بررسى و تحلیل فشرده این سه محور را پى مىگیریم تا میزان انطباق آنچه در مراسمعزادارى اکنون هست با آنچه باید باشد مشخص گردد.
1. احیاى ارزشهاى انسانى - اخلاقى
منظور از ارزشهاى انسانى - اخلاقى، گروهى از خصلتها و محاسن اخلاقى است که بهحکم عقل عملى هر انسانى ملزم به رعایت آنهاست. هر انسانى با صرف نظر از عقیده ومذهب و اندیشه باید نسبت به آنها حساس باشد. خصلتهایى که تمامى انسانها، در هرسرزمین زیست کنند و در هر زمانى به سربرند، آن را بزرگ مىشمارند و زبان به مدح و ثناىکسانى که آنها را مراعات مىکنند و براى احیاء و توسعه آنها مىکوشند، گشوده و آنان را کهچنین ارزشهایى را له مىکنند، مورد نکوهش و شماتت قرار مىدهند. عدالتطلبى، حرّیت وآزادگى، حقّجویى، عزتخواهى و ذلتگریزى، از جمله این خصلتهاست که همه انسانهابدان ارج مىنهند.
به گواهى مستندات تاریخى و روایى، از جمله علل و انگیزههاى شکلگیرى نهضتعاشورا، احیاى همین ارزشها بود و از این رو، هر انسان منصفى، هر چند غیر شیعه و غیرمسلمان، در برابر عظمت حماسه خونین طفّ سر تعظیم فرود مىآورد و بر آفرینندگان آنآفرین مىگوید. در عاشورا، ارزشهاى انسانى موج مىزند و هر قطعهاى از آن، گواه عظمتروحى و شخصیت عظیم پدید آورندگان آن است. عاشورا ملاک و معیار انسانیّت را آشکارمىکند و مرز میان آدمیت و سَبُعیّت را توضیح مىدهد.
«یا شیعة آل ابوسفیان، ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احراراًفىدنیاکم؛
[49]
اى پیروان آل ابوسفیان، اگر دین ندارید و از قیامت هراسى به دل راه نمىدهید، در دنیاى خودآزاده باشید.»
شعار سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا این است:
«الموت اولى من رکوب العار و العار اولى من دخول النار؛
[50]
مرگ سزاوارتر از پذیرش ننگ است و ننگ سزاوارتر از ورود در آتش.»
امام حسین(ع) در آن لحظات حساس و جانسوز، خطاب به لشکر دشمن مىفرماید:
«الا و ان الدعى ابنالدعى قد رکز بین اثنتین بین السلة و الذِّلَّة و هیهات منّا الذّلة.»
[51]
اینها شعارهاى بزرگى است که تا ابدیت مىتواند، شعار و پرچم حرکت هرجامعهاىباشد.
در سخن دیگر امام فرمود:
«موت فى عزّ خیر من حیاة فى ذلّ.»
[52]
و با این وسیله عزت و ذلت، را ملاک انتخاب حیات و موت اعلام کرد. امامحسین(ع) دربیان شرایط حاکمیت سیاسى و رهبرى جامعه، «القائم بالقسط» قیام به قسط و عدالتخواهىرا مطرح کرد.
[53] لذا در زیارت اوّل ماه رجب، در برابر مضجع شریف، آن بزرگوار که قرارمىگیرى، گواهى مىدهى:
«اشهد انک قد امرت بالقسط و العدل و دعوت الیهما؛
[54]
شهادت مىدهم که تو به دادگرى و عدالت فرماندادى و دعوت کردى.»
این است که مىتوان گفت: اساس عاشورا بر عدالت و حریّت و احیاى شخصیت انسانىاستوار است و فرهنگ عاشورا، براى پاسدارى و انتقال این پیام به نسلهاى آتى است. به گفتهشهید مطهرى(ره):
«کلید شخصیت امامحسین(ع) حماسه، شور، عظمت، صلابت و ایستادگى است.»
[55]
این رمز شخصیّت باید در شعارهاى عزادارى متبلور باشد، تا در درون جامعه، احساسشخصیت و بزرگوارى تزریق گردد. امروزه با توجه به بحران رسانهاى و جنگ نرمافزارى،یکى از مهمترین چالشهاى اجتماعى را مسأله هویت تشکیل مىدهد و حل آن در گرواحیاى واقعى شعارهاى عاشورا است. هیئتهاى عزادارى، در کنار مرثیه و احساس حزن واندوه، باید بزرگى شخصیت امامحسین(ع) را به یاد آورند و با آموختن این درس از عاشورا،احساس شخصیت و خودباورى را در خود روز افزون گردانند. بزرگترین سرمایه یکجامعه آن است که در خود، احساس شخصیت و منش کند. نسبت به اجتماعهاى دیگر، حساستغنا و بىنیازى داشته باشد. اگر ملتى همه چیز داشته باشد ولى شخصیت خود را ببازد،هیچ نخواهد داشت و خواه ناخواه در ملتهاى دیگر جذب خواهد شد. این خودباختگى استکه به قول مرحوم مطهرى در جامعه ما وجود دارد. عیب بزرگ جامعه ایرانى آن است که بهحماسهها، و ارکان شخصیت خود پایبند نیستیم و با یک حرف پوچ زود آن را از دستمىدهیم و در مقابلِ عادات، رسوم، فرهنگ، لباس، زبان و خطّ دیگران تسلیم مىشویم.
فرهنگ عاشورا، باید هویّتبخش جامعه باشد، رثاء و مرثیه باید به شکلى باشد که حسّقهرمانى را در جوانان این مرز و بوم احیا کند.
[56] در این صورت است که جامعه مىتواند بهراحتى بحران هویّت را پشت سر گذارد.
2. احیاى ارزشهاى دینى - اسلامى
از دیگر علل و انگیزههاى حماسه خونین کربلا که در سیره حسینى موج مىزند، احیاىسنتهاى دینى است که در عصر امویان، به ویژه یزیدبن معاویه به تاراج رفته بود. یزید فردىفاسق، شارب الخمر، قاتل انسانها و معلن به فسق بود و شخصیتى چون سیدالشهدا(ع) کهپرورده دامنهاى پاک و پرورش یافته بیت رسالت و توحید بود، نمىتوانست با او سازشکند: «و مثلى لا یبایع مثله».
[57]
هدف قیام و دعوت امامحسین(ع) بازگشت به اسلام زمان امیرمؤمنان(ع) و احیاى سیرهو روش حکومت پیامبر اکرم(ص) بود:
«و انا ادعوکم الى کتاب الله و سنّة نبیّه(ص) فان السنّة قد امیتت و ان البدعة قد احییت».
[58]
عدالتطلبى و آزادىخواهى آن حضرت نیز که در بخش پیش با عنوان احیاى ارزشهاىانسانى - اخلاقى از آن یاد شد، در پرتو احیاى ارزشهاى دینى و اسلامى متجلّى مىشود، درواقع ارزشهاى انسانى و اخلاقى، در دامن آموزههاى دینى و معارف کتاب و احکام سنتاست که به شکل صحیح و مطلوب در مسیر سعادت انسانى رشد مىکنند و بارور مىشوند.این کتاب و سنت است که محدوده و مصداقهاى قسط و عدل و آزادى و حریت را تعیینمىکنند و عدالت و حریت واقعى را آموزش مىدهند. لذا در سخنان حضرت اباعبدالله(ع)،ارزشهاى انسانى در کنار آموزههاى دین مطرح مىشود. در نامهاى به برادر خود محمد حنفیهتأکید دارد:
«من از روى تکبّر و خودخواهى و براى افساد و ستم خروج نکردم؛ قیام من براى امر به معروفو نهى از منکر است، من به عنوان یک مصلح در امت جدّم قیام کردم، قصدم آن است که سیرهرسول خدا(ص) و على مرتضى(ع) را احیاء کنم.»
[59]
امام(ع) بر این باور بود:
«در شرایطى که به حق عمل نمىشود و کسى از باطل رویگردان نیست، مؤمن باید لقاءپروردگارش را بر چنین زندگىاى ترجیح دهد.»
[60]
و در روز عاشورا عملاً این باید و ضرورت را به همگان نشان داد. از این رو، در زیارت
مخصوص اربعین، گفته مىشود:
«فأَعْذَرَ فى الدعاء و مَنَحَ النصح و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالةوحیرةالضلالة؛
[61]
پروردگارا گواهى مىدهم؛ (اباعبدالله(ع)) در دعوت خویش جایى براى عذر و بهانه باقىنگذاشت. و از خیرخواهى دریغ نکرد. جان خود را در راه تو هدیه کرد تا آنکه بندگانت از نادانىو سرگردانى گمراهى رهایى یابند.»
فرهنگ عاشورا و زنده نگاه داشتن مکتب خونین حسین(ع) براى احیاى همین اهدافاست. در زیارت و سوگوارى، در مرثیه و روضه، عاشقان سیدالشهداء(ع) باید با اینآرمانهاى بلند آشنا بشوند و هر ساله تجدید بیعت کنند. سرّ آنکه این اهداف در زیارتنامههاىآن حضرت که از زبان اولیاى معصوم الهى(ع) نقل گردیده است، تکرار مىشود، یادآورى وتأکید پیروان بر این خط سیر و این شاخصها است. در زیارتنامهاى که جابر جعفى، از امامصادق(ع) روایت مىکند، چنین نقل شده است:
«اشهد انک قد اقمت الصلوة و آتیت الزکوة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و جاهدتالملحدین و عبدت الله حتّى اتیک الیقین.»
[62]
جملاتى با مضامین بالا که همگى تأکید بر جنبههاى احیاى احکام و فرایض اسلامى درسایه قیام حسین(ع) دارند، در بسیارى از زیارتنامههاى مستند و معتبر، وجود دارد و نشانگراهمیت توجّه به این ابعاد در قیام کربلا است. حال اگر قرائت کننده زیارت، تنها الفاظ رازمزمه کند ولى از این مفاهیم عارى باشد، همچون کالبد بىروحى مىشود که نمىتوان از اوحرکت و تلاشى را انتظار داشت، هر رفتار و کارى که به نام سیدالشهداء(ع) زینت مىیابد ودر مسیر گرامى داشت عزیزان خونین کربلاست، باید، در کنار گریه و مرثیه و روضه، ایناهداف حسین(ع) را آموزش دهد، مردم به خصوص جوانان را با آموزههاى کتاب و سنتآشنا کند. مجالس مذهبى سوگوارى باید دانشگاهى باشد که پیام وحى را به شکلى بلیغ و رسادر اختیار عموم قرار دهد. چگونه مىتوان جامعهاى را که بیگانه با مفاهیم دینى است، وفرایض دین همچون نماز، زکات، جهاد، امر به معروف و نهى از منکر، حجاب، حیا وپاکدامنى، انفاق و دستگیرى از فقراء در آن کم رنگ است، جامعهاى پیرو امامحسین(ع)نامید؟ در حالى که حسین بن على(ع) براى اقامه این فرائض و عینیت اجتماعى آنها، جانخود را تقدیم کرد و با اهداء خون خود و عزیزانش و اسارت اهل بیتش و گرفتار شدن بهاعظم مصیبات، نشان داد که آنچه از جان شخصیتى معصوم و ولىالله، مهمتر است، اساس اسلام و ارکان آن است. محافل سوگ و انس شیعیان نیز در مسیر این اهداف باید قرار گیرد تاتمامى عزاداران بر این نکته واقف شوند که عزادارى و گریه و اشک جنبه مقدّمیت دارد و سرپُلى است براى تحقق عملى اسلام در ارکان نظام اجتماعى و فرهنگى و سیاسى و در نظامشخصى و خانوادگى تمامى مردم، این فلسفه اساسى نهضت عاشورا است. جامعهتبعیضآلود، جامعه فاسد، جامعهاى که در آن مردم به دو گروه فقیر و غنى تقسیم مىشوند وحق فقیران به آنان داده نمىشود، آیا مىتواند خود را حسینى بنامد؟ در حالى که شعیب بنعبدالرحمان گوید:
«روز عاشورا بر پشت حسین بن على(ع) اثرى مشاهده شد، از زینالعابدین(ع) پرسیدند:«این نشانه چیست؟»، امام(ع) فرمود:
«هذا ماکان ینتقل الجراب على ظهره الى منازل الأرامل و الیتامى و المساکین؛
[63]
این اثر انبانهایى است که بر پشت حمل مىکرد و به خانههاى زنان بىشوهر و یتیمان ومسکینان مىرسانید.»
3. احیاى ارزشهاى معنوى - عرفانى
سومین لایه از انگیزهها و فلسفه قیام عاشورا که مراسم عزادارى باید با عطر آن معطرگردد و در بحث آسیبشناسى، توجّهى جدّى را مىطلبد، هسته مرکزى و لبّ این نهضت راتشکیل مىدهد و سنگ بناى آن شمرده مىشود، حبّ و عشق به معبود، تقرّب الى الله، یاد وذکر الهى اساس عاشورا است، همه چیز را فداى دوست کردن و در تماشاى جمال محبوبازل و ابد غرق شدن و خود را ندیدن. عاشورا دریاى موّاج عشق بازى است، در بیابان تفتیدهنینوا، در میان دریاى خون و برق شمشیرها و شیهه اسبان و ناله کودکان و در آن گرد و غبارآنچه بیشتر خودنمایى مىکند، ابتهال، دعا، تلاوت قرآن، نماز و شب زندهدارى است.
عصر عاشورا، آن هنگام که لشکر عمر سعد به سمت خیام حسین(ع) حملهور شد،سیدالشهدا(ع) برادر خود عباس بن على(ع) را فرستاد تا به عمر سعد پیغام دهد، امشب را بهما مهلت دهید و جنگ را به فردا موکول کنید، باشد یک شبى دیگر را براى پروردگار خویشنماز گذاریم و دعا و استغفار کنیم. تنها خدا مىداند که من چقدر عاشق خواندن نماز براى او،و تلاوت کتاب او، و زیادى دعا و استغفار مىباشم.
[64]
خطبه آن حضرت نیز در شب عاشورا، در میان تعدادى اندک از یاران و هزاران نفردشمن، مملو از گوهرهاى معنوى و دلربا است:
«أثنى على الله احسن الثناء و احمده على السرّاء و الضّراء».
[65]
تا پایان نماز اوّل وقت آن حضرت در ظهر عاشورا
[66] و بالاخره دعاى او در لحظههاىآخر جان دادن:
«اللهم متعال المکان، عظیم الجبروت، شدید المحال، غنى عن الخلائق، عریض الکبریاء،» تاآخر که فرمود: «صبراً على قضائک یا ربّ لا اله سواک یا غیاث المستغیثین.»
[67]
که تابلویى عظیم از بزرگى روح و معرفت را به تصویر مىکشد، زیبایىهاى جلوهگر شدهدر صحنه خونین کربلا است. عاشورائیان ما، باید عاشورا، را اینچنین بشناسند و تلاشکنند، در حدّ توان، هر چند اندک، به این اهداف خود را نزدیک کنند. و در این میان، آنچه مهماست هدفگیرى نظام سیاسى جامعه است.
خلاصه سخن آن است که اگر نظام سیاسى جامعه، پیام خود را از عاشورا مىگیرد و اگرمدیریت سیاسى، برگرفته از اهداف حسینى است، نمىتواند، نسبت به اهداف بالا، بىتوجهباشد. امامحسین(ع) اگر موفق به تشکیل دولت مىشد، قطعاً احیاى ارزشهاى انسانى واسلامى و معنوى را به عنوان سه برنامه راهبردى و هدفمند تدریجى خود بر مىگزید و هرحکومت که با شعارهاى عاشورایى به قدرت مىرسد، وظیفهاش دنبال کردن هماناهدافاست.
پینوشتها:
[49]. موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص504.
[50]. همان، ص499، بحارالانوار، ج44، ص193.
[51]. همان، ص423، شهید مطهرى، حماسه حسینى، ص186.
[52]. همان، ص499.
[53]. شهید مطهرى، حماسه حسینى، 157.
[54]. مفاتیح الجنان.
[55]. حماسه حسینى، ص53.
[56]. نک به: همان، ص54 - 60.
[57]. موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص283.
[58]. همان، ص315 - 316.
[59]. موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص291.
[60]. بحارالانوار، ج44، ص381.
[61]. مفاتیح الجنان.
[62]. همان.
[63]. بحارالانوار، ج44، ص190 - 191.
[64]. همان، ص391 - 392.
[65]. همان، ص392.
[66]. ونک به: موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص444 - 445.
[67]. همان، ص509 - 510.
منبع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره 27