علی رهبری ـ آهنگساز و رهبر ارکستر ـ در یادداشتی با عنوان «با اشکنه نمیشود میهمانی داد» که نسخهای از آن را در اختیار ایسنا قرار داده، آورده است: یک بار دیگر متصدیان بنگاه شادمانی در وزارت فرهنگ و ارشاد دست به کار اجرای شوی تبلیغاتی جدیدی برای خود و دوستانشان شدند و در صدد هستند که این شوی بیمحتوا ولی پرهزینه را به عنوان ابتکاری نو و افتخاری برای موسیقی ایران، به مردم ایران بفروشند. در همین جا از مسئولان وزارت ارشاد میخواهم که تا دیر نشده جلو این کار بیهوده را بگیرند. این ابتکار نیست، این به وضوح حیف و میل بیتالمال و ولخرجی از بودجه ضعیف دولت است. چندی قبل دوستان همیشگی و همهکاره جمع شدند و دور از هرگونه شفافیت و اعلان رسمی و عمومی، نان را بین خود تقسیم کردند و سفارش نوشتن آهنگی را دادند که در زمان برگزاری جام جهانی فوتبال در روسیه اجرا شود. آیا کار از این خامتر و بی پایهتر میشود؟ آیا این عوامفریبی نیست؟ آنها چیزی از مسکو و ارکستر سمفونیک آن و مسابقات فوتبال شنیدهاند، ولی به قول ما موسیقیدانها دارند سرنا را از ته گشادش میزنند.
او در ادامه این یادداشت نوشته است: من مسکو را میشناسم، ارکستر سمفونیک آن جا را هم رهبری کردهام. در سال 1389 در زمان برگزاری جام جهانی در آفریقای جنوبی هم به این کشور دعوت شدم و ارکستر سمفونیک این کشور را با یک ویولونیست مشهور فرانسوی در شهرهای ژوهانسبورگ و پرتوریا برای اسپانسرهای مسابقات (وی، ای، پی) رهبری کردم. اما به عنوان کشور میزبان که توان مدیریتی و هنری خود را به رخ جهانیان بکشاند و چهره خوبی از خود نمایش دهد، نه کشوری که به عنوان شرکت کننده در مسابقات وارد میشود. نه به نام کشوری که به نوازندگان ارکستری که باید به آن جا بروند حقوق کافی حتی جهت امرار معاش هم نمیدهد و همه آنها ناچارند شغلهای دوم و سوم برای خود دست وپا کنند. این ولخرجی است. این فرهنگ ولخرجی در کشوری که دولتش اینقدر تحت فشار مالی است، باید از بین برود. این حرفها را من سه سال قبل از انقلاب هم زدم و با انتقاد از ریختوپاشهای تبلیغاتی وزارت فرهنگ و هنر آن زمان، شغل و پست و پول را گذاشتم و مملکتم ایران را ترک کردم، چون میدیدم درحالیکه هنرستانها واستادان و هنرجویان آنها با مسائل مالی دست به گریبان بودند، چگونه دهها هزار دلار صرف برنامههای زودگذر و نمایشی میشد. امّا در حال حاضر وضع ارکسترها از آن زمان هم بدتر است.
رهبری که چهره سرشناسی در رهبری ارکستر در عرصه بینالمللی نیز بهشمار میرود، همچنین نوشته است: در 40 سال گذشته پیشرفت نوازندگان و آهنگسازان موسیقی سنتی با امکانات محدودی که در اختیار داشته و دارند، بیسابقه بوده است ولی در موسیقی سمفونیک و اوضاع ارکسترها، ایران حتی در مقایسه با کشور ترکیه هم روز به روز عقبتر رفته است. در آن زمان اقلا دو ارکسترسمفونیک حرفه ای تماموقت با سولیستها و رهبران بینالمللی کار میکردند، نه مانند امروز که یک کشور 80 میلیونی ارکستری نیمه وقت دارد. با اشکنه که نمیشود ضیافت داد.
این رهبر ارکستر با بیان اینکه من با فرستادن ارکستر و اصولا نوازندگان به خارج از کشور، بخصوص به روسیه، نه تنها مخالفتی ندارم، بلکه از این نوع اقدامات استقبال هم میکنم، در ادامه یادداشت خود آورده است: مراودتهای هنری با سایر کشورها کاری ضروری و نتیجه بخش است ولی به این شرط که بروند و از رهبران و نوازندگان و استادان مشهور و نام داراین کشورها دانش بیاموزند و آموختهها را به ایران برگردانند، نه اینکه به خاطر دلخوشی چند کارمند وزارت ارشاد و دوستانشان به روسیه بروند و بخواهند به روسها که دارای دهها ارکستر و رهبر ارکستر و صدها آهنگساز درجه یک در سطح جهانی هستند، بگویند که ما هم بعله. آیا این کار زیره به کرمان بردن نیست؟ اگر یکی از کشورهای پولدار و تازه کار خلیج فارس به این اقدام دست بزند، میشود گفت که قابل توجیه است، چون پولش را دارند و سعی میکنند خودشان را به صورتی مطرح کنند. اما برای ایران که قدمت صد ساله ارکستری دارد، که متاسفانه به خاطر مدیریت های غلط وحیف و میل های مالی در خواب فرو رفته است، این شوها دیگر ضرورتی ندارند و کار سازهم نیستند.
او ادامه داده است: اگر دولت ایران به هردلیلی میخواهد از نظر هنری در این گردهمایی جهانی حضور داشته باشد و گروهی را به مسکو بفرستد، چه اصراری دارد که این کار را از طریق ارسال گروه موسیقی دست و پا شکسته غربی انجام دهد؟ اگر مسئولان وزارت ارشاد حسن نیت دارند، چرا دوست ندارند که موسیقی اصیل ایرانی را به جهانیان معرفی کنند؟ چرا در این زمینه از استادان بزرگ موسیقی ایرانی مانند حسین علیزاده و کیهان کلهر و... تقاضا نمیکنند تا دست به دست استادان دیگر و نوازندگان چیرهدست سازهای ایرانی، که واقعا در دنیا تک هستند، در این جمع شرکت کنند؟ مسئولان ما میگویند که روسیه از این ایده و ابتکارشان استقبال کرده است. اینکه دلیل نمیشود. روسیه میخواهد که در زمان برگزاری مسابقات، به خرج کشورهای دیگر، برنامههایش پُر شوند. ما باید ببینیم که از این ارزی که خرج میکنیم چه عایدمان میشود. هر کشور دیگری هم که این پیشنهاد را به روسها میداد، آنها قبول میکردند. از این گذشته، فرستادن گروههای هنری به خارج، به خرج ملت، کار مهم و اقدام تازهای نیست. این تجربه را ما در زمان آقای احمدی نژاد هم داشتهایم. در زمان ایشان هم با بودجهای سرسام آور، به اصرار، ارکستر سمفونیک را به چندین شهر اروپایی فرستادند که نتیجهاش فقط و فقط موجبات آبروریزی برای ایران و ایرانیان بود. ایرانی که، به لحاظ نداشتن بودجه، ارکسترش رابه مدت سه سال تعطیل کردند.
این رهبر ارکستر در ادامه نوشته است: از همه این حرفها گذشته بنیاد رودکی دعوتنامه کشور موسیقی، یعنی اتریش را که قرار بود ارکستر سمفونیک تهران در این فصل هنری، فستیوال جهانی بروکنر را در آنجا افتتاح کند و از طرف رییس جمهور اتریش نیز این موضوع رسما اعلام شده بود، پیگیری نکرد واین شانس بزرگ را از دست داد و آقای گرگیف با ارکستر فیلهارمونیک این کار را به عهده گرفت. آیا هیچ کسی از آن ها پرسیده است که چرا شرکت در افتتاحیه این واقعه هنری بینالمللی را از دست دادند وحالا تصمیم گرفته اند با سوء استفاده از نام فوتبال و محبوبیت آن بین مردم، ارکستر سمفونیک را به این مسابقات بفرستند. برای وزارت فرهنگ و ارشاد چه چیزی باید مهمتر باشد، نواختن ارکستر سمفونیک کشورش در مراسم افتتاحیه یک فستیوال بین المللی موسیقی یا شرکت جانبی در مسابقات فوتبال و عامل سرگرمی تماشاگران شدن؟ من به این نوع کار های وزارت ارشاد میگویم بنگاه شادمانی راه انداختن. آیا این چیزی جز عوامفریبی و گول زدن مردم است؟ آیا این توهین به هنر موسیقی و نوازندگان نیست؟ آیا این سوزاندن فرصتهای بسیار نادر برای معرفی هنر و هنرمندان این سرزمین نیست؟ آیا وزارتخانه متولی این امر تاکنون به این سوالات جواب داده است؟
رهبری اضافه کرده است: نکته مهم دیگری که مرا به فکر واداشته است، بیبرنامگی این امر است. گیریم که دولت پول فراوان دارد و امکانات فرستادن نوازندگان هم فراهم است. اما آیا هیچ فکر کردهاند که مخاطبان این ارکستر در فضای فوتبالی آن جا چه کسانی خواهند بود و آیا اصولاَ مخاطبی وجود خواهد داشت و به نکات زیر توجه کردهاند؟
1- علاقهمندان به فوتبال معمولا رابطه خوبی با ارکستر سمفونیک ندارند و موسیقی گروههای پاپ را ترجیح میدهند. اگر این امر برای جلب نظر فوتبالیستها و همراهان ایرانی است، آنها هم بیشتر گرایش به موسیقی پاپ و یا موسیقی اصیل ایرانی دارند تا موسیقی کلاسیک.
2- آیا درفضایی که ما از مسابقات فوتبال میشناسیم کسی به فکر کنسرت رفتن خواهد افتاد؟
3- اگر هم بخواهند به کنسرت بروند، آیا شهرهای روسیه هرکدام چندین ارکستر درجه یک جهانی ندارند که اجراهای بهتری را ارائه کنند؟
4- اگر از علاقهمندان کشورهای دیگر هم کسانی واقعا بخوهند بر حسب اتفاق در شلوغیها و جنجالهای فوتبال، دنبال ارکستر ایرانی بروند، آیا بیشترتمایل نخواهند داشت که سازها و موسیقی سنتی ایرانی را بشنوند تا اجراهای نیم بند موسیقی خودشان را؟
5- اگر این ایده خوب بود، اغلب کشورهایی که احتمالا در مسابقات فوتبال برنده هم خواهند شد و بهترین ارکسترهای دنیا را دارند، با خودشان ارکستر هم میآوردند. من در کشورهای بلژیک، اسپانیا، چک، و کرواسی، که هم ارکسترهای مشهور و هم فوتبال پیشرفته دارند، مدیر هنری بودم، ولی هیچوقت صحبت از فرستادن ارکستر به این گونه مسابقات نشد.
6- اگر تیمی بعد از چند روز از مسابقات حذف و ناچار به بازگشت شود، آن وقت چه میشود؟ آیا ارکستر همچنان میماند و برنامه اجرا خواهد کرد؟
علی رهبری در پایان این یادداشت نوشته است: در هر حال نکات مبهمی در این اقدام وجود دارند که بسیار سوال بر انگیز هستند که یکی از مهمترین آنها عدم وجود شفافیت و کارِ کارشناسی در این تصمیم گیری است. به عقیده من وزارت فرهنگ و ارشاد ما با وزیر، معاون هنری و مدیر کل دفتر موسیقی جدیدش، باید برنامههایی را که واقعا موجب تنزل سطح ارکستر سمفونیک به یک بنگاه شادمانی میشوند، از بین ببرد و پول مملکت و حیثیت ارکستر را برباد ندهد. وزارت فرهنگ و ارشاد اگر پول فراوان برای ولخرجی دارد و اصرار دارد که آهنگسازی آهنگی برای این مسابقات بسازد، بهتر بود برای آن فراخوان عمومی میداد و فرصت ها را صرفا در اختیار نزدیکان خود قرار نمیداد. ما در ایران دهها آهنگساز ممتاز داریم که سالهای سال است که از لطف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی محروم هستند. من همچنان براین نکته تاکید میکنم که این نوع برنامهها بی فایده هستند، و نه تنها در شان یک وزارت خانه نیستند، به هیچ وجه بزرگی این کشور و هنر هفت هزارساله آن را منعکس نمیکنند. بهتر است دلارهائی را که خرج این کار های بیهدف میکنند، صرف خرید سازهای مناسب و سرمایه گذاری در آموزش و اعطای بورس تحصیلی برای نوازندگان جوان بکنند.