روزنامه ایران - هدی هاشمی: چند وقتی است که اخبار مختلفی از مهاجرت نخبگان یا بازگشت معکوس آنها به گوش میرسد. همین چند روز پیش بود که قائم مقام دانشگاه علوم پزشکی همدان پدیده فرار مغزها از کشور را فاجعه بار دانست و اعلام کرد که بدترین اتفاق در پدیده فرار مغزها فرار ژن از کشور است که به احتمال زیاد کشور در دهه آینده با پدیده پایین آمدن آیکیو یا فکر خلاق و نوآور مواجه خواهد شد. علاوه بر این، آماری که وزیرسابق علوم هم اعلام کرده بود بسیار بحث برانگیز است. رضا فرجی دانا گفته بود که سالانه 150 هزارنفر برای تحصیل از کشور خارج میشوند.
بر اساس گفتههای مسئولان آموزشی کشور درصد قابل توجهی از این نخبگان برای زندگی دائم هرگز به ایران بر نمیگردند.علاوه بر این آمارهای صندوق بینالمللی پول هم نشان میدهد، سالانه بین 150 تا 180 هزار نفر از ایرانیان تحصیلکرده برای خروج از ایران اقدام میکنند. از سوی دیگر مشاور بنیاد ملی نخبگان هم میگوید بیش از 30 درصد از جمعیت نخبگان سال 65 تا 86 به خارج از کشور مهاجرت کردهاند. او بیکاری، سطح پایین درآمد استادان و نخبگان و کمبود امکانات تخصصی- علمی را از مهمترین علتهای این مهاجرت ذکر میکند. این درحالی است که سعید سهرابپور به بازگشت نخبگان به ایران هم اشاره میکند که به خاطر شرایط خاصی که حالا دولت برای آنها فراهم کرده است دل شان میخواهد به ایران برگردند به طوری که آمارهای بنیاد ملی نخبگان نشان میدهد حدود 800 نخبه در 5 ساله دولت اعتدال به کشور برگشتهاند که 120 نفر از آنها جذب دانشگاهها شدند.
2 سال پیش درهای دانشگاه «کلمسون» به روی سعید 35 ساله باز شد. او آن سالها فارغالتحصیل کارشناسی ارشد دانشگاه شریف و دانشجوی دکترای دانشگاه امیر کبیر بود از نخبگان هر دو دانشگاه به حساب میآمد شاید به همین علت است که گرفتن پذیرش از یکی از برترین دانشگاههای امریکا که این روزها رؤیای جوانهای همسن و سال او است برای سعید یک اتفاق غیر قابل باور نبود، همان روزها بود که سعید عزمش را جزم کرد که در دانشگاهی درس بخواند تا ارزش پژوهش و کارش را بدانند همین که یک فرصت مطالعاتی گرفت چمدان بست و به امریکا رفت. اساتید دانشگاه امریکایی برای جذب او تسهیلات مناسبی در اختیارش گذاشتند و حتی از او خواستند همانجا دکترایش را بگیرد.
او در این چند سال حسابی پژوهش کرده با همکارانش طرحهای بزرگی را اجرا کرده است و البته استادانش هم دلش را به کارهایش قرص کردهاند. حالا اصلاً دلش نمیخواهد به کشور برگردد درسش که تمام شود همان شهر را شهر زندگیش میکند . خودش میگوید در طول همان 35 سالی که ایران بود بیمهریهای بسیاری دید و تبعیضهای بسیاری را کشید در نهایت بارش را جمع کرد و راهی غربت شد. سعید یاد روزهای دوران کارشناسیاش در دانشگاه صنعتی شریف میافتد همان روزهایی که سن و سالی نداشت به همراه همکلاسیهایش گروهی در دانشگاه تشکیل داده بود به نام «در ایران میمانیم». سعید با همکلاسیهایش قرار گذاشته بود که در وطن بمانند و برای روزهای خوش ایران کار کنند
آنها قرار گذاشتند که مشکلات کار پژوهش را به جان بخرند و هر کدام شان نقش مهمی در تولید داشته باشند. به هم قول داده بودند که از دوستان و خانواده جدا نشوند، برای همین یک عده شان شرکت خصوصی زدند و کارهای خصوصی انجام دادند، برخی هایشان به سمت کارخانههای ساخت ماشینآلات رفتند، عدهای هم شرکتهای خارجی در ایران را انتخاب کردند و کار را آغاز کردند هنوز آغاز راه بود که مشکلات کاریشان آغاز شد، شرایط اقتصادی و بینالمللی ایران به کلی تغییر کرد اینها را سعید تعریف میکند و به یاد آن روزها میافتد که همه کاری کرد تا در ایران بماند: «خیلی تلاش کردیم به هر دری زدیم نشد هیچ کس از ما حمایت نمیکرد. به یاد دارم دوستم همان کسی که گروه «در ایران میمانیم» را بنیانگذاری کرد در فیس بوک به من پیغام داد تا یک موقعیت کاری در کانادا برایش پیدا کنم.
وقتی پیغامش را دیدم متعجب شدم.با هم صحبت کردیم و به من گفت که دیگر نمیتواند با این شرایط در ایران کار کند. شرایط پژوهشی را برایمان سخت کرده بودند جالب بود در همان قراری که با دوستانم گذاشتم تمام افرادی که در گروه «درایران میمانیم»، بودند اعلام کردند که به کشورهای دیگر میروند چون اینجا آیندهای برای پیشرفت کاری ندارند. همه آنها با ذوق و شوق کار را شروع کردند و در نهایت بوروکراسی حاکم بر دستگاهها اجازه نداد تا آنها بتوانند براحتی در کشور کار کنند.» آن طور که سعید تعریف میکند دلسردی از کار نخستین عاملی بود که آنها را وا داشت تا به خارج از ایران مهاجرت کنند: «یکی از دوستانم شرکتی زد، خودش پژوهش انجام میداد و محصولاتش را عرضه میکرد اما نه فروشی داشت نه حمایتی میشد.
در نهایت هم متوجه میشد آقایی یک مجوزی به سازمانی داده که تمام آن محصولات را از خارج وارد کند در نهایت کار دوستانم هم کساد شد. برخی مواقع هم زد وبندی داخل یک سازمان انجام میشد و جنس بیکیفیتتر آن طرف آبی در آن دستگاه خریداری میشد که نه مرغوب بود نه ارزان. هیچ گونه رقابت عادلانهای برای دوستان من نبود و هیچ مرجعی هم نبود تا اینها به آنجا شکایت کنند. آنها کم کم از کار دلسرد شدند و ترجیح دادند که زندگی و کارشان را به جایی برند که ارزشش را میداند. سعید چمدانش را بست به امریکا رفت هر چند مهاجرت برایش سخت بود، اما تصمیمش را گرفت که برود تا به رؤیاهایش برسد. حالا بعد از این سالها در دانشگاه پژوهش میکند و کارش هم خریدار دارد.
خودش میگوید: اینجا قدر و ارزش نیروی انسانی را میداند و به نیروهایش اعتماد دارد. او میافزاید: ما پروژه های بسیاری در دانشگاه شریف انجام میدادیم و محاسباتمان هم خیلی خوب از کار در میآمد اما به مرحله ساخت و اجرا که میرسید هیچ سازمانی جرأت نمیکرد طرح و ایده بچههای ایرانی را به اجرا بگذارد ونهایتش این میشد که سازمان ها میرفتند از چین ودیگر کشورها کالا را وارد میکردند اما اینجا که آمدم دیدم که دانشگاه چطور به طرحهای بیکیفیت بها میدهد و به مرحله اجرا در میآورد آنقدر طرح را چکش کاری میکنند که در نهایت تمام ایرادهایش گرفته میشود و کالا، کالای مرغوبی میشود. اما در ایران شرکتها اصلاً به دانشگاه اعتماد نداشتند. بیاعتمادی بزرگی بین صنعت و دانشگاه وجود دارد و اصلاً با هم هماهنگ نیستند.
بعضاً طرحهای پژوهشی اصلاً حمایت نمیشود متأسفانه تبعیضها بسیار بود. اما در اینجا با همه یکسان برخورد میکنند به کارها بها میدهند. بوروکراسیها کمتر است وکارها سریعتر پیش میرود. او ادامه میدهد: در محیط پژوهشی و دانشگاه اگر بخواهیم کاری بکنیم باید هزاران نفر را ببینیم امضا بگیریم و در نهایت هم بهدلیل طولانی شدن کار پشیمان میشویم. ولی اینجا بشدت این کارها آسان وروان است استاد اختیارات زیادی دارد و تبعیض آزار دهندهای نیست. این فقط قصه سعید نیست بلکه خیلی از نخبههای ایرانی هستند که وقت میگذارند و بازار کار ایران را تست میزنند اما وقتی با بیمهری مواجه میشوند عزم شان را جزم میکنند تا از ایران بروند. افشین یکی دیگر از این نخبگان ایرانی است که در دانشگاه استنفورد درس میخواند.
آنقدر بیمهری دیده که حتی حاضر نیست یک روز بازار کار ایران را انتخاب کند. او میگوید: از همان روزی که آمده شرایط پژوهش برایش مهیا بوده آنقدر به او فضا دادهاند که حالا استادانش حسابی رویش حساب باز میکنند. این روزها خیلی از دانشجویان صنعتی شریف برای پیشرفت و ادامه تحصیل معتبرترین دانشگاهها را انتخاب میکنند. بچههای شریف راحت میتوانند در هر جای دنیا درس بخوانند. من اینجا پذیرش گرفتم کارشناسی ارشدم که تمام شد خیلی تلاش کردم در ایران بمانم و پژوهش کنم اما نشد. اصلاً به نیروی دانشگاهی کسی اعتماد ندارد و البته موضوع تحریمها و مشکلات بانکی پیش آمد و کسی با ما رقابتی نمیکرد چون فعالیت شرکتهای خارجی کم شده بود.
من و خیلی از دوستانم موقعیت مناسبی در ایران نداشتیم. ما سعی کردیم باشیم تا بازار کار را تست کنیم اما جوابی نگرفتیم نه بازار کار و نه مسئولان هیچ کدام ذوق و شوق کار ما را نمیدیدند. برای همین 5سال پیش اینحا آمدم. خیلی از بچههای دانشگاههای امیرکبیر و شریف در امریکا کار میکنند و موفق هم هستند. به این خاطر که اینجا سردرگم نیستند و به نیروی انسانی و پژوهشگر اعتقاد کامل دارند.
آمارها غلط است
چندی پیش مجری سرشناس تلویزیون، در برنامه «فرمول یک»، گزارش تکاندهندهای از فرار مغزها ارائه و عنوان کرده است: «از 150دانشجوی ریاضی شریف، فقط امین محمدی در ایران مانده است.» همچنین طبق آمار سازمان برنامه و بودجه پدیده مهاجرت نخبگان در هشت سال دولت های نهم و دهم رشد چشمگیری داشته است. در آن سالها دولت نه تنها تلاش جدی برای مهار آن نکرد بلکه حتی دولتمردان منکر وجود موضوعی به نام فرار مغزها بودند. سعید سهرابپور مشاور بنیاد ملی نخبگان در این باره معتقد است: مهاجرت وجود دارد و کسی هم نمیتواند آن را انکار کند اما در ابعاد وسیعی که مطرح میشود نیست. مثلاً مهاجرت در بین دانشجویان فنی و مهندسی بیشتر از دیگر رشتهها است اما ما نمیتوانیم آماری را در این زمینه بدهیم. وی میگوید:
آمار دقیقی از مهاجرت نخبگان وجود ندارد. اما در دورههایی این مهاجرت بیشتر و در دورههایی نیز کمتر بوده است.او با اشاره به اینکه آمارهایی که این روزها افراد مختلف ارائه میدهند کذب و غلط است، میافزاید : این آمار و ارقام از اساس اشتباه و کذب محض است یا آن آمار دروغ منتسب به صندوق بینالمللی پول در سال ٢٠٠٩؛ چراکه اساساً چنین گزارشی از سوی این نهاد در آن سال منتشر نشده است. بعضاً در محافل رسانهای تحلیلهایی از شرایط بحرانی کشور در حوزههایی مانند مهاجرت نخبگان، فرار مغزها، کاهش ضریب هوشی و نظایر آن ارائه میشود که موجب شکلگیری مباحثی جدی و چالش برانگیز در محافل سیاستی و تخصصی شده است. وی میگوید: : المپیادیها همه در کشور هستند و این آمار و ارقام بیاساس است.
ای کاش دوستان کمی دقیقتر آمار و اطلاعات میدادند. ما در سال 92 گزارشی از فرار نخبگان به شورای عالی انقلاب فرهنگی دادیم و در آنجا تأکید کردیم باید به این وضعیت سرو سامانی داد. از آن سال به بعد اقدامات خوبی برای ماندن نخبگان به داخل کشور شده است. سهرابپور با تأکید بر اینکه کسی نمیتواند بگوید مهاجرت مغزها در کشور نداریم میافزاید: خودم در خارج از ایران درس خواندم و هر کسی که بخواهد میتواند به خارج از ایران برای ادامه تحصیل برود اما نکته قابل توجه اینجاست که بعد از تحصیل فرد باید یک تصمیم درستی بگیرد تا به کشورش بازگردد.
قبول دارم تا چند سال پیش کمتر نخبهای به کشور بر میگشت اما هماکنون وضعیت به گونهای دیگر شده و با توجه به تسهیلاتی که دولت برای بازگشت نخبگان فراهم کرده است نزدیک به 800 نخبه به کشور بازگشتند و حدود 120 نخبه هم در دانشگاهها ادامه تحصیل میدهند که از این تعداد 30 نفر در دانشگاه صنعتی شریف مشغول به تحصیل هستند. به گفته وی، معاون علمی و فناوری رئیس جمهوری از دولت یک مجوز استخدام در دانشگاه برای نخبگان گرفته است تا کسانی که از سوی بنیاد ملی نخبگان به دانشگاه معرفی می شوند همانجا استخدام شوند و حتی 40 میلیون تومان گرنت (وام بلاعوض برای انجام طرحهای پژوهشی) تحقیقاتی هم میگیرند که این تسهیلات قبلاً نبوده است.
آمارها چه میگویند؟
نگاهی به آمار جهانی دانشجویان بینالمللی و جابه جایی آنها در دو دهه گذشته، نشان از رشد حدوداً چهاربرابری دارد. طبق آمار و اطلاعات مؤسسه مشاوره بینالمللی آموزش و قوانین، تعداد دانشجویان بینالمللی از ١، ٣ میلیون در سال ١٩٩٠ به پنج میلیون دانشجو در سال ٢٠١٤ رسیده است. مهمترین مقاصد دانشجویان بینالمللی در قرن ٢٠ کشورهای انگلیسی زبان از جمله امریکا، انگلیس، کانادا، استرالیا و... محسوب میشدند. اما درحال حاضر دیگر کشورها بخصوص کشورهای آسیایی در زمینه جذب دانشجویان تلاشهایی صورت دادهاند و رقابت در جذب دانشجویان در حال افزایش است.
این آمار، مربوط به مؤسسات معتبر بینالمللی است. اما در رابطه با وضعیت کشورمان باید گفت که براساس آمار سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، ایران جزو کشورهای با تعداد بالای ارسال کننده دانشجو به کشورهای پیشرفته محسوب نمیشود. دراین میان کشورهای چین، روسیه، کره جنوبی و هند چهار کشور اول ارسالکننده دانشجو به کشورهای توسعه یافته هستند. براساس گزارشهای به روز و معتبر بینالمللی، در سال ٢٠١٤درمجموع ٥ میلیون و 231 هزار نفر خارج از وطن خود زندگی میکردهاند که ایران جزو کشورهای اصلی مهاجرفرست دنیا محسوب نمیشود.
همچنین در گزارش سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (سال ١٣٩٤) ایران جزء ٢٠ کشور نخست و در گزارش بانک جهانی (سال ١٣٩٥) جزو ٣٠ کشور نخست ارسالکننده مهاجر قرار ندارد. در همین راستا، نرخ مهاجرت ایران به کل جمعیت به صورت تجمیع ١.٥ درصد تا سال ١٣٩٤ بوده است که از میانگین جهانی ٣.٢درصدی و اکثر کشورهای با وضعیت توسعه مشابه پایینتر است. همچنین طبق آمار و اطلاعات مؤسسه مشاوره بینالمللی آموزش و قوانین امریکا، تعداد دانشجویان بینالمللی از ١/٣ میلیون در سال ١٩٩٠ به پنج میلیون دانشجو در سال ٢٠١٤ رسیده است و ایران جزو کشورهای با تعداد بالای ارسالکننده دانشجو به کشورهای پیشرفته محسوب نمیشود. چین، روسیه، کره جنوبی و هند؛ چهار کشور نخست ارسالکننده دانشجو به کشورهای توسعه یافته هستند.
براساس آخرین گزارش OECD در مورد افراد ترک وطن کرده، مجموعاً ٨٤٥ هزار ایرانی مهاجر در کشورهای OECD وجود دارد که معادل ١.٥ درصد از جمعیت کشور است که کمتر از نصف میانگین جهانی ٣.٢درصدی و کمتر از یک سوم میانگین پنج درصدی در کشورهای اروپایی است. از سوی دیگر، براساس گزارش مؤسسه آمار اداره مهاجرت امریکا (www.migrationpolicy.org) در سال ٢٠١٥ امریکا میزبان بیش از ١.٤میلیون دانشجوی خارجی بوده است. این اطلاعات براساس تعداد ویزای f1 صادر شده است که مدت آن بیش از یک سال و ویزای تحصیلی به حساب میآید.
کشورهای مبدأ دانشجویان خارجی در امریکا نیز در سالهای گذشته به طور قابل ملاحظهای تغییر یافتهاند. در سال 1395-1394 کشور چین بیشترین تعداد دانشجویان خارجی در امریکا (٣١ درصد) را داشته و کشورهای هند (١٤درصد)، کره جنوبی (7درصد)، عربستان سعودی (6 درصد) و کانادا (3درصد) به ترتیب در ردههای بعدی بوده و ایران با تعداد ١٢هزارو ٣٥٦ دانشجو در رتبه یازدهم قرار گرفته است. برمبنای گزارش بنیاد ملی نخبگان، 10درصد از مجموع دانشجویان خارجی در دانشگاههای امریکا از کشورهای خاورمیانه هستند که در این میان عربستان در رتبه اول کشورهای خاورمیانه و در رتبه چهارم کشورهای جهان بعد از چین، هند و کره جنوبی قرار گرفته است.
در حالی که ایران در تعداد دانشجویان مشغول به تحصیل در امریکا در سال 2015و2014 رتبه یازدهم را دارد.در این ردهبندی ایران از بین 15 کشور اول دنیا از نظر تعداد دانشجو در امریکا طی سالهای 2015 و 2014، با تعداد 10 هزار و 194 نفر بعد از مکزیک، رتبه یازدهم را به خود اختصاص داده و کشورهای چین و هند به ترتیب رتبههای اول و دوم را به خود اختصاص دادهاند. بررسیها نشان میدهد که یک سوم از دانشجویان ایرانی مقیم امریکا را بانوان تشکیل میدهند. همچنین 55 درصد دانشجویان ایرانی دارای بورسیه کامل تحصیلی دانشگاههای امریکا و 27 درصد نیز با پرداخت کامل شهریه تحصیلی توسط خودشان در امریکا مشغول به تحصیل هستند.
نیم نگاه
سهراب پور: قبول دارم تا چند سال پیش کمتر نخبهای به کشور بر میگشت اما هماکنون وضعیت به گونهای دیگر شده و با توجه به تسهیلاتی که دولت برای بازگشت نخبگان فراهم کرده است نزدیک به 800نخبه به کشور بازگشتند و حدود 120 نخبه هم در دانشگاهها ادامه تحصیل میدهند که از این تعداد 30 نفر در دانشگاه صنعتی شریف مشغول به تحصیل هستند. طبق آمار و اطلاعات مؤسسه مشاوره بینالمللی آموزش و قوانین، تعداد دانشجویان بینالمللی از ١، ٣ میلیون در سال ١٩٩٠ به پنج میلیون دانشجو در سال ٢٠١٤ رسیده است. مهمترین مقاصد دانشجویان بینالمللی در قرن ٢٠، کشورهای انگلیسی زبان از جمله امریکا، انگلیس، کانادا، استرالیا و... محسوب میشدند. اما درحال حاضر دیگر کشورها بخصوص کشورهای آسیایی در زمینه جذب دانشجویان تلاشهایی صورت دادهاند و رقابت در جذب دانشجویان در حال افزایش است.