زیر عنوان: نگاهی به نماز به عنوان اصلی ترین عبادت
ارزش هر کار وقتی معلوم می شود که انسان بر آن کار معرفت داشته باشد و با فهم و دانایی به انجام آن کار مبادرت ورزد؛ کاملا با اختیار و با اشتیاق. این اصل اما در عبادات عبد نزد معبود مفهوم مهم تری می یابد. آنکه عبادات را به انسان آموخته، اولین سر فصل از آموزش اش را حضور قلب و معرفت قرار داده است و تا این دو مهم حاصل نشود، از عبادتی چون نماز چیزی جز خم و راست شدن حاصل نمی شود. نماز به عنوان اصلی ترین آیین بندگی انسان، بهترین راه برای رسیدن مخلوق به خالق خویش و سیرورت عبد به سوی معبود است. با وجود این توصیفات هر عقل سلیم می تواند بفهمد که تا چه اندازه کیفیت و کیمت اجرای این عمل مهم است. نماز خواندن از یک خم و راست شدن شروع می شود و تا جایی ادامه می یابد که حافظ می گوید: «حالتی رفت که محراب به فریاد آمد.» این معرفت است که در هر انسان باعث می شود درجات خلوص و کیفیت نمازش بالاتر رود. حال اگر بخواهیم به محتوای نماز بپردازیم، پنج عامل مهم به نظرمان می آید که گویی پایه های نمازند و نماز بدون هر یک از آنها نماز نیست.
ستایش و حمد خداوند
ستایش خداوند باری تعالی اول از همه ذکر و یاد او را به همراه دارد. وقتی او را یاد کردیم، اوصاف و کمالات نامتناهیش را نیز یاد می کنیم. اولین قدم ایمان را با حمد پروردگار بر می داریم. ظاهر و باطن هستی، خداست و هیچ چیزی جز او نیست. وقتی به این مطلب ایمان آوردیم، اعتراف می کنیم که او و رای همه تخیلات و تصورات است و با هیچ لفظی نمی توان حق مطلب را ادا کرد. او را منزه می دانیم از همه اذهان و خیالات و عواطف و اراده های انسان. از وجود خودمان در مقابل خدا به هیچ می رسیم و نتیجتا او را همه کاره می دانیم.
سپاسگزاری و تشکر از خالق
تشکر چیزی نیست جز این که ما همه هستی را مال او و نیاز مطلق را مال خودمان بدانیم. ایمان بیاوریم به اینکه هر چه هست و هر چه داریم مال اوست و او در اختیار ما نهاده است. هر وقت واقعا به این برسیم که اعمال خوب و احساسات خوشایند و زیبایی های ظاهری و باطنی مال اوست که نصیب ما شده، همان وقت حال سپاسگزاری و قدرشناسی در ما پدید می آید که همین شکر واقعی است. در نماز، حمد خداوند را می گوییم و بر زبان می آوریم آن چه باید قبل از آن در دل ما رسوخ کرده باشد و آن را باورداشته باشیم. الفاظ موقعی اثر بخشند که قبل از آن معانی آنها را باور داشته باشیم.
اعتراف به خطا و طلب بخشش
اولا باید این را بدانیم که استغفار نه بدان معنی است که پس از گناه باید طلب بخشش کرد بلکه استغفار جزئی از ایمان است. انسان باید در همه حال در کنار ذکر و حمد خداوند به استغفار نیز مشغول باشد. چه بسا در روایات آمده است که امیرالمومنان همیشه به درگاه خداوند متعال توبه و انابه می کردند. او که قران ناطق بود و عصمت از اشتباه داشت، لحظه ای از یاد خداوند غافل نمی ماند. (1) ثانیا بحث مفصل توبه و بازگشت برای انسان های عادی به گونه ای است که بنی آدم پس از غفلت از خداوندکه نتیجه اش می شود گناه باید باز گرددو دست های خالی خودش را به خداوند عرضه کند. انسان باید بداند که هر گاه از راه به بیراهه رفت، راه بازگشتی نیز هست و درهای رحمت خداوند همیشه باز است. خداوند در نماغز راه توبه را به انسان نشان می دهد و آدمی در نماز، هم از راه دل و هم از راه زبان توبه می کند. توبه اعتراف به خطاست و هر چقدر هم که گناه انسان عظیم باشد، جای نومیدی نیست؛ چرا که ما در محضر معبودی هستیم که آن قدر بزرگ است که همه این نقایص و خطاها و گناهان را جبران می کند. (2)
دعا و درخواست نیاز برای خود
بعد از آن که فهمیدیم تمام خوبی ها و زیبایی هایی که داریم، همه از آن خدای لایتناهی است می فهمیم اینها تمام حقیقت نیست و دریایی از لذت ها نزد پروردگار عالم است. آنگاه است که دست به دعا و نیایش بر می داریم و از منشا تمام خیرات و برکات می خواهیم تا ما را بیشتر از دریای معرفتش بهرمند سازد. دعا کردن چیزی نیست جز آرزوی بهتر شدن در سه مقام عمل(خوبی)، نظر(حقیقت) و احساس(زیبایی) (3).
دعا و طلب توفیق برای دیگران
وقتی آدمی پی می برد که همان محدودیت هایی که دامنگیر اوست، کم و بیش دامنگیر همنوعان خود نیز هست نسبت به آنها احساس همدردی می کند. این ناشی از احساس سرنوشت مشترک است؛ قیامتی که در انتظار همه ماست و از جنبه حق الناس همه به هم نیاز داریم. در این حالت است که انسان برای دیگران دعا می کند و آرزوی بهتر شدن را در همان سه مقام برای آنها می خواند. دعا برای دیگران در واقع نوعی شفاعت است در پیشگاه هستی. چه بسیار سفارش هایی که شنیده ایم دعا قبل و بعد از نماز مقبول است. این نشان از آن دارد که نماز با دعا پیوند جدا نشدنی ای دارد. نماز اصل دعاست و بزرگراه قبولی دعا نماز است. (4)
نماز برای همه
در همه ادیان الهی نماز داریم. در واقع خود واژه نماز، فارسی اصیل است که برای عبادت زرتشتیان به کار می رفته است. در دین یهود و نصارا نیز به همین ترتیب. اما اسلام به عنوان کامل ترین دین موجود (با فرض اینکه همه ادیان الهی غیر از اسلام تحریف شده اند ) عبادتی دارد که آدمی را به اوج عرفان می رساند. عبادتی که از آن به «صلاه» یاد می شود، سراسر نور و رحمت است. عمل کننده به آن سعادتمند و تارک آن سیه روی می شود، هم در دنیا و هم در آخرت.
پی نوشت ها :
1- جوادی آملی، عبدالله علی (ع) مظهر اسماء الاهی، صفحه 107 و 108، مرکز نشر اسراء چاپ دوم، 1385.
2- سوره فرقان - آیه 70.
3- ملکیان، مصطفی، راهی به رهایی، نشر نگاه معاصر، صفحه 488.
4- بحار الانوار، جلد 90، صفحه 347.
منبع: آیه شماره دی ماه 89