پاسارگاد این یادگار گرانبهای سرزمین مان ایران، همواره غرورآفرین و با ابهت راوی تمدن کهن و ذی قیمت ایران باستان بوده و هست.هر چند با غارتهای صورت گرفته ،قسمت اعظم گنجینه های سنگی از تن و پیکره آن به یغما رفته ،ولی همچنان در مظلومیت خود هنوز حرفهایی برای گفتن دارد.بارها و بارها مورد دستبرد و تهدید قرار داشته است ولی همچنان پابرجا و مغرور حکایت از تمدنی دیرینه و با ارزش را سر میدهد.مورد احترام همه دوار بوده و هست. اسکندر اگر تخت جمشید را به آتش کشید اما در مقابل پاسارگاد جز احترام رفتاری را پیشه ی خود نکرد. مسافران خارجی هم گو اینکه به دنبال چیز ارزشمندی بگردند، در هویت یابی این بنا نهایت احتیاط را به خرج داده اند.از وقتی مقدونیان و یونانیان به همراه سردارشان، اسکندر، به پاسارگاد پا گذاشتند تا زمانی که اروپاییان برای بار دوم به آنجا آمدند و مشاهداتشان را یاد داشت کردند حدود 1800 سال می گذرد. اما همان یادداشت های مربوط به زمان اسکندر، برای مسافران خارجی دیگر سنگ محکی شد تا بهتر بتوانند آن محوطه را بهتر بشناسند.در ادامه با مطلی از پاسارگاد از نگاه گردشگران خارجی و یا پاسارگاد از دید توریست های خارجی با ما همراه باشید.
نوشته های آریان
از نمونه نکات پاسارگاد از دید توریست های خارجی گفته شده مورخ لشکرکشی های اسکندر، آریان ، در کتاب آناباسیس خود در مورد پاسارگاد اینگونه می نویسد:پاسارگاد باغی سلطنتی است که آرامگاه کوروش در آن قرار داشت. اطراف آن انواع درخت ها را کاشته بودند. درخت ها به خوبی آبیاری شده و بقیه محوطه چمنزار بود. خود آرامگاه بر روی صفحات سنگی، که اولی مربع شکل و یالایی ها مستطیلی شکل بودند، قرار گرفته بود. روی صفحات، اتاقکی با سقف سنگی و دری کوچک قرار داشت. در انقدر باریک بود که یک مرد کوچک به سختی می توانست وارد آن شود. داخل اتاقک، جسد کوروش بزرگ درون تابوتی طلایی قرار داشت.
طرحی فانتزی از پاسارگاد توسط IRCSS
درون آرامگاه
قالیچه ای ارغوانی زیر تابوت و سپس فرشی بابلی هم بر روی تابوت قرار داشت. بالای آن نیم تنه و شمشیری، که کار دست بابلیان بود، نهاده بودند. در کنارش هم شلوار مادی و ردایی آبی رنگ بود. گردنبند، خنجر و گوشواره هایی با تزئینات طلایی و همچنین میزی در آن جا قرار داشت. کنار آرامگاه، بنای کوچکی ساخته بودند که محل اقامت مغ های محافظ آرامگاه بود. مغ ها هر ماه اسبی از دربار دریافت می کردند تا در مقابل آرامگاه قربانی کنند. روی آرامگاه کتیبه ای به خط و زبان فارسی نوشته شده بود: «ای انسان! من کوروش ،پسر کمبوجیه هستم که شاهنشاهی پارس را بنیاد کردم و شاهنشاه آسیا بودم. پس به من و این آرامگاه رشک مبر».
واکنش اسکندر در برخورد با آرامگاه
آریان در ادامه مطلب خود می نویسد:«هنگامی که اسکندر به آنجا رسید، تمام آن اموال، به جز تابوت، غارت شده بود. حتی جسد را بیرون کشیده بودند و قطعاتی از تابوت را هم شکسته بودند. آن هم چون حملش مشکل بود رها کرده بودند. اسکندر این سردار بزرگ سپس دستور داد تا آنچه از جسد مانده را جمع کرده در تابوت بگذارند و آرامگاه را به حالت اولیه بازگردانده از آن محافظت کنند، ورودی آن را هم با سنگ و گِل بپوشانند و رویش نشان سلطنتی بزنند. بعد اسکندر مغ های محافظ آرامگاه را شکنجه کرد تا که بگویند چه کسانی آن جنایت را انجام داده اند اما چیزی از زبانشان درنیامد و آخر هم رهایشان کرد». با تمام بی رحمی که در شخصیت اسکندر وجود داشت، از ابهت آرامگاه شگفت زده و از غارت آن متاسف و خشمگین شده بود.
نقاشی پیر-هنری دوالنسین از حضور اسکندر در مقابل آرامگاه کوروش (1796)
آرامگاه مادر سلیمان نبی!
موقعیت قرار گیری پاسارگاد، در مسیر سنتی شیراز به سمت شمال ایران واقع شده بود و از چشم مسافران دور نمی ماند. در مجموعه نکات پاسارگاد از دید توریست های خارجی باید گفت اولین مسافر اروپایی که پس از گذشت سده ها از پاسارگاد عبور کرد و چیزی درباره آن نگاشت، «جزافات باربارو» ، مسافری از تبار ونیز، بود. او در سال 1474 میلادی به محلی رفت که به قول بومی ها آرامگاه و مقبره مادر سلیمان نبی بوده است: «آرامگاهی بود با کلیسای کوچکی بر فراز آن». حدود بیش از یک سده بعد از باربارو، «یوهان آلبرخت فن ماندلسلو» ، دیپلمات آلمانی، از مجموعه بناهای پاسارگاد دیدن کرد اما آنجا به او گفتند این آرامگاه متعلق به مادر سلیمان است. حتی بر سر سلیمان هم اختلاف نظر پیش آمد؛ مثلاً «پرز کارمز» ،به مسافر آلمانی می گفت سلیمانی که می گویند آن شاهی نیست که در تورات آمده بلکه منظور سلطان سلیمان، چهاردهمین خلیفه، می باشد.
طرح ماندلسلو از پاسارگاد
نظریه جیمز موریه
از قرن هفدهم میلادی، آرامگاه به مرور زمان، به جایگاه مقدسی برای زنان تبدیل و ورود مردان به آنجا ممنوع شد. این واقعه در سفرنامه «یان اشترویز هلندی»، که در سال 1672 میلادی به بازدید از پاسارگاد رفت، بازتاب یافته است. تقریبا تمام سفرنامه نویسان، تا اوایل سده ی بیستم میلادی، به این نکته اشاره می کنند که اینجا محل تجمع زنان بوده است. تازه در اوایل سده ی هجدهم، یعنی در سال 1706 میلادی بود که «دبروین» در صحت تعلق این بنا به مادر حضرت سلیمان نبی ابراز تردید کرد. با این حال تا پیش از قرن نوزدهم هیچ یک از مسافران فکر نمی کردند که محوطه مذکور، ارتباطی با حکومت کوروش بزرگ داشته باشد و بیشتر ،تخت جمشید را قرارگاه فرضی او می پنداشتند.«جیمز موریه»، که به عنوان عضوی از نمایندگان انگلیس جهت بازدید از آنجا دیدن کرد، توصیف دقیقی از بناهای پاسارگاد ارائه داد. او اولین کسی بود که حدس زد اینجا ممکن است قبر کوروش، محوطه همان پاسارگاد معروف و زمان ساختش به زمان ساخت تخت جمشید نزدیک باشد. او آرامگاه را با توصیف ها و نوشته های «آریان» مقایسه کرد و گفت تنها تفاوت آن، این است که سنگ نوشته ای بر آن وجود ندارد که آن هم ممکن است بر اثر گذر زمان و تأثیرات اقلیمی از بین رفته باشد.
طرح جیمز موریه از آرامگاه
نام کوروش در خط میخی
در نمونه دانستنی های پاسارگاد از دید توریست های خارجی این هست که «موریه» با آنکه آن حدس را مطرح کرد اما بعد آن را رد کرد؛ چون فکر می کرد پاسارگاد جای دیگری، مثلاً در حوالی فسا، می بایست باشد و محوطه خیلی دورتر از جایی است که «پلینی» و دیگر نویسندگان کلاسیک آن را توصیف کرده اند. او فقط گفت اینجا شهر مهمی بوده است. «ویلیام اوزلی» هم، که در سال 1811 از پاسارگاد دیدن کرد، با وجود اذعان به تشابه کتیبه های آنجا با کتیبه های تخت جمشید، نظر واپسین «موریه» را تأیید کرد.«رابرت کرپرتر» ، نقاشی که نخستین نقاشی های مدرن را از محوطه کاخ های هخامنشی ترسیم کرد، با قاطعیت آنجا را آرامگاه کوروش و محوطه را پاسارگاد تشخیص داد. او گفت «با مقایسه توصیف های آریان و مشاهده این بنا در پاسارگاد ،آدم بلافاصله متقاعد می شود که این همان آرامگاه کوروش است». ناگفته نماند، کرپرتر از یکی از کتیبه های موجود در پاسارگاد نقاشی کشید و سپس آن را برای «جرج فردریش گرتفند»، که تازه خط میخی فارسی باستان را رمزگشایی کرده بود، فرستاد و جواب گرفت که نام «کوروش» در آن ذکر شده است و از این لحاظ هم اطمینان حاصل کرد.
طرح کرپرتر از آرامگاه
کاوش ها و نقاشی ها
برخی افراد دیگری اما موضع شان را محتاطانه تر گرفتند؛ به عنوان مثال «ریچ»، شرق شناس کشور فرانسه، پس از دیدار از پاسارگاد در سال 1818، گفت: «شکوه این آرامگاه در نگاه اول مرا بهت زده کرد... این آرامگاه باید به بهترین، درخشان ترین و احترام برانگیزترین پادشاه مشرق زمین تعلق داشته باشد».توجهات به پاسارگاد بیشتر شده بود؛ طراحان و نقاشانی چون «تکسیه»، «فلاندن» و «کوست» در حدود 1840 میلادی طرح ها و نقشه های دقیق و خوبی از این مکان کشیدند. این نکته یکی از جالب ترین نکات پاسارگاد از دید توریست های خارجی میباشد.
نقاشی فلاندن
و نهایت بررسی ها
در نمونه مطالب گفته شده در مجموعه نکات پاسارگاد از نگاه گردشگران خارجی «دیولافوا» ، کاوشگر فرانسوی تبار، در سال 1881 حدس تعلق این آرامگاه به کوروش را قابل توجه دانست اما آن را قبول نکرد و ستون های آن را یونانی تصور کرد که هنگام بازسازی دوباره اش کار گذاشته شده اند. او سنت جمع شدن زنان در آن مکان را هم ریشه دار دانست و گفت احتمالا اینجا باید مقبره ی زنی بوده باشد. در اواخر سده ی نوزدهم، «لرد کرزن» انگلیسی تمام منابع قدیم و جدید را جمع آوری و مورد بررسی و تفحص قرار داد. او محوطه را کاوش کرده و در نهایت به این نتیجه رسید که محل اقامت کوروش و آرامگاه او جایی غیر از اینجا نمی تواند بوده باشد.
شایعه محلی ها
با مشخص شدن هویت واقعی پاسارگاد و پاسارگاد از نگاه گردشگران خارجی، اشتیاق برای دیدار از این محل دوباره بالا گرفت؛ مثلاً فبل از آنکه کاوش های علمی دیگری توسط «هرتسفلد» و دیگران در سده ی بیستم صورت گیرد، «آرمین ومبری» مجارستانی مشتاق بازدید از پاسارگاد شد. محلی ها شایعه کرده بودند که حشراتی در پاسارگاد هستند که تنها به سراغ خارجی ها می روند! ولی با وجود این شایعه «ومبری» حاضر شد بلای حشرات را هم به جان بخرد و بازدید از پاسارگاد با شکوه را از دست ندهد.
عکس اشتولتز (Stolze) در اواخر قرن 19
گردشگری فرانسوی
در آن زمان چون آرامگاه کمی دورتر از مردم بود رفت و آمد و بازدید از آن کمی سخت بود ولی در حال حاضر و البته دسترسی به پاسارگاد آسان تر شده و خبری از حشرات و دیگر آزارها نیست. اشتیاق خارجی ها به دیدار از این مجموعه اما بیشتر از قبل هم شده است. در ادامه به آخرین نظرات خارجی ها پس از دیدار از پاسارگاد و پاسارگاد از نگاه گردشگران خارجی می پردازیم:
گردشگری فرانسوی، که در اوایل بهمن ماه 1396 به پاسارگاد رفته، می نویسد:
«همچنان چشمگیر و همچنان برای تاریخ دوستان هیجان انگیز است. آرامگاه کوروش بزرگ، که نقش مهمی در شکل گیری تاریخ آسیا داشت، در محوطه ای قرار دارد که شاید به نظر دورافتاده می آید اما در زمان خودش احتمالاً یکی از بزرگ ترین مجموعه کاخ های جهان بوده است. تاریخ این شاه بزرگ، که بارها نامش در تورات هم آمده، را از دست ندهید. پاسارگاد جزو میراث جهانی یونسکو است و ارزشش را دارد که دو ساعتی در آن وقت بگذرانید».
مسافر مالزیایی
در آذر 96 از آرامگاه کوروش دیدن کرده، می گوید:
«کوروش شاه نیک اندیش جهان است. ارزشش را دارد که پس از دیدار از تخت جمشید سری هم به آرامگاه کوروش بزنید».
گردشگر انگلیسی، که در آبان 96 پاسارگاد را دیده، نوشته:
«سفر به ایران بدون دیدار از آرامگاه کوروش یکی از بزرگ ترین رهبران ایران و تاریخ جهان چیزی کم دارد آن را از دست ندهید».