خبرگزاری مهر، گروه سیاست، سیدمحمدمهدی توسلی، حسام رضایی: پدرش چون اعتقادات خاصی داشت، اجازه داشتن تلویزیون در منزلشان را نمی داد اما بعدها در نیمه نخست دهه هشتاد سکاندار رادیو و تلویزیون ایران شد. متولد سال 38 در تهران است؛ میدان گمرک، خیابان انبار نفت. پدر و مادرش هر دو از دیار دزفول هستند. پدرش کارگر شرکت نفت، مسئول بخش تایپ بود. این ها شرحی از زندگی سیدعزت الله ضرغامی است. کسی پیش از به ثمررسیدن انقلاب در بهمن ماه سال 57، همزمان با فعالیت های انقلابی در محله جمادی الحق تهران، لباس دانشجویی رشته عمران در دانشگاه امیرکبیر را به تن کرد. وقوع انقلاب، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و پس از همه اینها، وقوع انقلاب فرهنگی در تیرماه سال 59، باعث شد تا اخذ مدرک کارشناسی اش، 8 سال زمان ببرد.
از همان اوان جوانی، هر چند به شریعتی هم علاقه داشت ولی «مطهری» خوان بود. تسلطش به زیر و بم آثارِ تئوریسین شهیر انقلاب اسلامی، تا حدی بود که وقتی اکبر گنجی در سال های پس از دوم خرداد، یادداشتی درباره شهید مطهری نوشت، قلم را برداشت و در مقاله ای با عنوان «خویش را تاویل کن، نِی ذکر را»، در مقام دفاع از شهید، پاسخ پدیدآورنده «عالیجناب سرخ پوش» را محکم داد.
همکاری با سپاه پاسداران از جمله مسئولیت های مهم ضرغامی در دهه شصت بود. ضرغامی در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی و در زمان صدارت علی لاریجانی بر ارشاد، معاون امور سینمایی شد. وی در زمان حضور علی شمخانی در وزارت دفاع در مقام معاون پارلمانی بار مسئولیت را به دوش می کشید اما در حالی که یک سال به پایان عصر دولت اصلاحات مانده بود، ضرغامی در نیمه نخست سال 83 جانشین علی لاریجانی در ساختمان شیشه ای جام جم شد. ضرغامی تا نیمه دوم سال 93 در این سمت باقی ماند.
ضرغامی هم اکنون عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و عضو شورای عالی فضای مجازی است.
برای گفتگو با سیدعزت الله ضرغامی به خیابان پاستور رفتیم. حیاتی دلپذیر با باغچه نسبتا بزرگ که در دو طرف ساختمان قرار دارد، حس خوبی به محیط داده است. پس از وقفه ای کوتاه که ناشی از پذیرایی عوامل دفتر بود، به دفتر ضرغامی وارد شدیم. با ورود به دفتر، اولین سوژه ای که نگاه را به سمت خود جلب می کند، تخته وایت برد سفید رنگی است که روی آن قرارهای صبحانه نوشته شده است! نظر خودش درباره صبحانه ها جالب است؛ می گوید 99 درصد مطالبی که در این صبحانه ها زده می شود، غیرقابل انتشار است. البته در مورد قرارها هم می گوید به جز دو مورد «اسکویی» و «زم» بقیه دیدارها بنا به درخواست طرف مقابل است.
ضرغامی در همین باره گفت: برای من که الان در آستانه 60 سالگی قرار دارم و در وسط حاکمیت هستم، مهم است که چرا فرزند آقای زم چنین مسیری را طی کرده. برای من مهم است وقتی آقای ابطحی در جریان فتنه بازداشت شد و پس از آن، در جریان اعتراف های تلویزیونی قرار گرفت، چه فرآیندی را طی کرده است. شما این مسائل را به حساب کنجکاوی شخصی ام بگذارید! وقتی من با خانم «طاهره قیومی» که موضوع «آمدنیوز» آن بلاها را سرش آورد، صحبت می کنم، باید یک نفر حرفش را گوش کند و آنقدر شجاعت داشته باشد که صریحا اعلام کند:خانم قیومی کاری نکرده است. از طرف دیگر، 99 درصد حرف هایی که در این جلسات(صبحانهها) مطرح می شود، قابلیت انتشار ندارند!
وی با اشاره به رویکرد سیاسی این روزهایش که عده ای آن را به اعتدال تعبیر می کنند،اظهار داشت: اصلا در پی این نیستم که من را به عنوان شخصی معتدل بشناسند. اشکال ما این است که یک کلیدواژهای را انتخاب می کنیم و همه پشت آن سنگر می گیریم و فکر می کنیم باید متناسب با آن کلمه صحبت کنیم. همین امروز با خانم «الهام چرخنده» دیدار داشتم و با تمام وجودم از وی دفاع کردم و اعلام کردم سطح ایشان بالاتر از تمام کسانی است که امروز دارند حرف می زنند. هنوز بسیاری نمی دانند که موضع شان نسبت به خانم چرخنده باید چه باشد.
ضرغامی در پاسخ به این سوال که آیا قصد ندارید جریان جبهه مانندی در میان نیروهای انقلاب با محوریت خودتان ایجاد کنید؟ گفت: این مساله، رسالت امروز من نیست. من فکر می کنم باید از راهکارهای کلیشه ای بیرون بیاییم و بگوییم چه چیزی در جامعه کم داریم. در فضای سیاسی کشور، نگاه ها به مسائل، جناحی و قبیله ای است. من احساس می کنم یک مشی دیگری که نگاهش به پدیده ها مقداری جامع تر و منشوری تر باشد و همه ابعاد را ببیند و در پی تحقیر و مچ گیری از آدم ها نباشد را نیاز داریم.
وی با اشاره به ایراد حسن روحانی به سیاست صداوسیما نسبت به بدحجابی به ویژه در ایام انتخابات گفت: یک بار آقای روحانی به من اشکال گرفت و گفت آقای ضرغامی! شما در ایام انتخابات، یک تیپ خاصی از زنان را نشان می دهید، در ایام دیگر یک تیپ دیگر! من گفتم شما کاملا درست می گویید اما می دانی دلیلش چیست؟ دلیلش این است که سازمان صداوسیما باید نسبت به حجاب الگو معرفی کند. ما نمی توانیم به طور مرتب «بد لباسی» و «بد حجابی» نشان دهیم.
ضرغامی در پاسخ به اینکه آیا قصد ایجاد روزنامه یا خبرگزاری دارد؟ گفت: نباید اینگونه صحبت کنم اما حالش را ندارم(خنده) چون احساس می کنم بعضی حرف ها را خودم به تنهایی، می توانم دقیق تر مطرح و بیان کنم. اگر بخواهم خبرگزاری راه بیاندازم، همیشه باید پاسخگوی حرف های همکارانم باشم. الان فقط پاسخگوی خودم هستم.
وی با اشاره به روند ایجاد مناظره ها در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 گفت: در انتخابات 92، با توجه به سابقه مناظره ها در سال 88، یک نظر این بود که مناظره ها از تلویزیون پخش نشود تا جامعه دچار التهاب نشود. من در این زمینه با دو گروه مشورت کردم؛ یکی خود نامزدها بودند؛ با 14 نفر از نامزدها که هنوز ثبت نام نکرده بودند اما معلوم بود که نامزد می شوند، جلسه ای گذاشتم؛ همه آقایان در این جلسه حضور داشتند، از آقای روحانی و محسن رضایی گرفته تا حدادعادل و قالیباف. من در آن جلسه برای آقایان تبیین کردم که شما احتمالا قصد حضور در انتخابات را دارید و اگر به انتخابات ورود کردید، ما برنامه هایی برای شما خواهیم داشت. از آنان خواستم نظر مشورتیشان را هم درباره مناظره ها با من مطرح کنند.
رئیس اسبق رسانه ملی با اشاره به نقش فضای مجازی در کشور تاکید کرد: به نظرم فضای مجازی، امروز آمده تا انقلاب اسلامی را نجات بدهد؛ این حرف سنگینی است؛ من به عنوان عضو شورای عالی فضای مجازی که آسیب های این فضا را هم می دانم، دارم این حرف را می زنم. در کلان موضوع وقتی نگاه می کنم، می بینم انقلاب اسلامی به توانمندی فضای مجازی نیاز داشت تا مردم یک نفسی بکشند؛ یعنی یک سری حرف ها زده شود و از انحصار عده ای دربیاید.
ضرغامی درباره چرایی گسترش تلگرام در ایران گفت: چند سال قبل، در یک مقطعی بی توجهی شد و یک پیام رسان خارجی(اشاره به تلگرام) حمایت و دوپینگ فنی و سیاسی شد. اگر این امکانات داده نمی شد، یک پیام رسان خارجی نمی توانست اینقدر گسترده شود.
وی با اشاره به اقدامات انجام شده توسط وزارت ارتباطات برای بومی سازی فضای مجازی اظهار داشت: ساختار وزارت ارتباطات بر اساس وصل کردن دوتا سیم به یکدیگر است! البته آقای جهرمی دارد کارهای خوبی انجام می دهد؛ این اقدامات را به من هم گفته است. من هم به طور دائم به ایشان می گویم چه کاری از من برمی آید؛ به من بگو تا انجام دهم. اگر من جای آقای جهرمی بودم، کاری می کردم که پیام رسان های داخلی به ثمر بنشیند؛ به گونه ای که مزیت نسبیشان به لحاظ سرعت، قیمت و کارکردهای مختلف آنقدر خوب باشد که دیگر کسی سراغ پیام رسان های خارجی نرود.
ضرغامی تصریح کرد: من اگر جای وزیر بودم، خود را مسئول این کار می دیدم که «تازیانه» بردارم و قسمت هایی که ظرفیت دارند اما کم کاری می کنند برخورد میکردم تا این موضوع به ثمر بنشیند. امروز آقای وزیر ارتباطات باید خودش را در این جایگاه ببیند ولو اینکه در شرح وظایفاش وجود نداشته باشد.
در ادامه مشروح گفتگوی خبرگزاری مهر با سیدعزت الله ضرغامی را می خوانید:
جلسات صبحانه های شما با شخصیت های مختلف و پست هایی که در این زمینه در فضای مجازی به اشتراک می گذارید، معروف شده است! اندکی از این جلسات برای ما بگویید؟ درخواست جلسات از سوی شما مطرح می شود یا میهمانان؟
من در طول روز جلسات متعددی دارم و هدفم در این جلسات - با توجه به ارتباطات و ماموریتی که در شورای عالی فضای مجازی یا شورای عالی انقلاب فرهنگی دارم – کمک به حل بعضی از مشکلات کشور است. بعد از مدتی متوجه شدم در نشست هایی که با افراد مختلف دارم، حرفهای خوبی رد و بدل می شود و خوب است که در حد محدودی، افکار عمومی از آن ها مطلع شوند.
با توجه به سابقه کاری ام در فضای رسانه، احساس کردم برخی موضوعات وقتی خبری می شود، به نوبه خود می تواند در رسانه ها «پیام» داشته باشد. بیشتر این جلسات، صبح برگزار می شد و واقعا برنامه خاصی تحت عنوان «برنامه صبحانه سیاسی» نداشتم. احساس کردم، فضای صبحانه ها صمیمی است و اگر تصویری از آن ها منتشر شود، می تواند تاثیر خبری خود را داشته باشد لذا آرام آرام این جلسات تبدیل به «هشتگ» شد و صبحانه های ما موضوعیت پیدا کرد. به جز دو، سه مورد که استثنا بود، بقیه صبحانه ها با درخواست طرف مقابل برگزار شده است.
دیدار با «رابعه اسکویی» درخواست شما بود؟
محمدعلی زم و رابعه اسکویی را خودم تماس گرفتم که بیایند. برایم مهم بود در کنار برخی مسائلی که حول و حوش آقای زم مطرح است، قرائت خود آقای زم را هم بدانم.
درباره پسرشان هم صحبت کردید؟
بله صحبت کردیم. آقای زم که در بخشِ هنریِ نظام، چهره شاخصی است و در مقطعی، کارهای بزرگی برای کشور انجام داده، برایم مهم بود که چه مکانیزمی باعث شده تا فرزند ایشان مسیر دیگری را طی کند.
تاکنون که ظاهراً آقای زم از پسرشان اعلام برائت نکردند...
حتما مسیر آقای زم، مسیر پسرش نیست و حتما منتقد شدید وی است. برایم مهم است که فرایند چهره هایی مانند آقای زم را بدانم. من در پی این هستم که فارغ از هیاهوها و زنده بادها و مرده بادها، ببینم واقعا چه فعل و انفعلاتی در جامعه رخ می دهد.
برای من که الان در آستانه 60 سالگی قرار دارم و در وسط حاکمیت هستم، مهم است که چرا فرزند آقای زم چنین مسیری را طی کرده. برای من مهم است وقتی آقای ابطحی در جریان فتنه 99 درصد حرف هایی که در جلسات صبحانه مطرح می شود، قابلیت انتشار ندارند! بازداشت شد و پس از آن، در جریان اعتراف های تلویزیونی قرار گرفت، چه فرآیندی را طی کرده است. شما این مسائل را به حساب کنجکاوی شخصی ام بگذارید! وقتی من با خانم «طاهره قیومی» که موضوع «آمدنیوز» آن بلاها را سرش آورد، صحبت می کنم، باید یک نفر حرفش را گوش کند و آنقدر شجاعت داشته باشد که صریحا اعلام کند:خانم قیومی کاری نکرده است. از طرف دیگر، 99 درصد حرف هایی که در این جلسات(صبحانه ها) مطرح می شود، قابلیت انتشار ندارند!
وقتی جلسات صبحانه های خود را در صفحه اینستاگرام تان منتشر می کنید، تا چه اندازه بازتاب های سیاسیاش برایتان اهمیت دارد؟ می خواهید چه چهره ای از عزت الله ضرغامی در رسانه ها برای خودتان بسازید؟
اصلا در پی این نیستم که من را به عنوان شخصی معتدل بشناسند. اشکال ما این است که یک کلیدواژهای را انتخاب می کنیم و همه پشت آن سنگر می گیریم و فکر می کنیم باید متناسب با آن کلمه صحبت کنیم. همین امروز با خانم «الهام چرخنده» دیدار داشتم و با تمام وجودم از وی دفاع کردم و اعلام کردم سطح ایشان بالاتر از تمام کسانی است که امروز دارند حرف می زنند. هنوز نمی خواهم من را به عنوان شخصی معتدل بشناسندبسیاری نمی دانند که موضع شان نسبت به خانم چرخنده باید چه باشد.
یک عده کاملا مخالف خانم چرخنده اند چون می گویند ایشان، این وَری! تحول پیدا کرده؛ اگر آن وَری! تحول پیدا کرده بود، همه برایش سینه می زدند. حاضرند فردی در لجنزار ابتذال سقوط کند و سر تا پا برهنه شود اما به اسم «حق انتخاب» و «آزادی» و «حقوق شهروندی» آن را توجیه کنند. یک خانمی متحول شده و با این تحول، چادر سرش کرده؛ ببینید چه کار که با وی در فضای مجازی نکردند. برخی نیروهای مذهبی و انقلابی هم چون اصولا نگاه های امنیتی و اطلاعاتی دارند، به چنین موضوعاتی ورود نمی کنند؛ می گویند ببینیم داستان چیست؛ بی خود حمایت نکنیم!
اصلا من به راست و چپ و اصولگرا و اصلاح طلب و اعتدال به معنای رایج آن تعلقی ندارم. وقتی می خواهیم حقیقت را اندکی بدون روتوش و آنطور که هست، مطرح کنیم، فکر می کنند ما اعتدالی هستیم؛ حالا امکان دارد در هر دوره ای، یک چیزی به شما بچسبد! من معتقدم اسلام، شیرین است؛ شیرین تر از آن چیزی که فکرش را کنید. اسلام، گمشده ماست. نیازهای ما در اسلام برطرف می شود. اسلام، ارمغان های زیادی برای ما به همراه دارد که یکی از آن ها آرامش و طمأنینه است. آیا پس از گذشت 40 سال از انقلاب به این ها دست یافته ایم؟ دست نیافته ایم. آیا اشکال از اسلام است؟ خیر؛ اشکال از اسلام شناسان و اسلام شناس نماهاست.
یک نفر که اسلام را به طور شیرین توضیح می دهد، به جان آدم می نشیند. من بارها گفته ام که عده ای فقط به «جلال» اهمیت می دهند تا به «جمال». درباره رهبری معظم انقلاب هم چنین است؛ جمال رهبر انقلاب وسیع تر و گسترده تر از جلال ایشان است؛ البته در مقابله با استکبار و در حوزه های سیاسی، از جلالیت رهبری بیشتر استفاده می شود که البته نیاز هم هست اما جمال رهبری در محاق قرار گرفته است. بسیاری از جمال رهبری آگاهی دارند اما به رهبری جفا می کنند و بُعد دیگری از ایشان را مطرح می کنند. از طرف دیگر، عده ای هنر طرح آن جمال را ندارند.
وقتی مواضع رهبر انقلاب را با تجربه شخصی خودم در جلسه یا محفلی مطرح می کنم، همه تعجب می کنند. اگر در جایی ابعاد مختلف موضوعی را مطرح می کنم، اصلا بحثم، بحث اعتدال نیست. اعتدال به معنای رایج و سیاسی آن را اصلا قبول ندارم. به نظرم، اصولگرایی و اصلاح طلبی از همان ابتدا «پوست خربزه» بوده اند؛ چه بسا چهره های مطرح اصولگرا که اصلا شاخصه های اصولگرایی را در زندگی شخصی و رفتارو کلام شان ندارند و وقتی با آن ها سلام و علیک می کنید، انگار از آسمان به کف زمین افتاده اند!
بسیاری از اصلاح طلبان هم خیال می کنند که مترقی اند و نگاه اصلاح گرایانه به معنایی که من هم آن را قبول دارم، دارند اما اصلا حرفی برای گفتن ندارند و سخنانشان کلیشه ای و نخ نماست و اصلا مترقی نیستند و بیشتر گروهی و محفلی هستند و دارند نان اصلاح طلبی و نان رفتارهای بد اصولگرایان را می خورند؛ به این معنی که مردم به طور سلبی وقتی سمت اصولگرایان نمی روند، بنابراین سمت اصلاح طلبان می روند!
برخی اصلاح طلبان امروز عنوان کرده اند که اصلاحات، نیازمند اصلاحات است؛ این حرف درستی است. اصلاح طلبان به روحانی رای دادند اما آیا روحانی واقعا اصلاح طلب است؟ کدام رفتار روحانی به اصلاح طلبی می خورد؟ ایشان کدام کار اساسی را انجام داده که بگوییم به معنای واقعی کلمه اصلاح طلب است؟ اعتدال هم به همین صورت است. من به طور کلی این کلمات را بیشتر یک جور «دکان» می دانم. به نظر من، صداقت، صراحت و شجاعت در برخورد با پدیده ها شخصیت انسان را می پروراند.
من که در فضای رسانه حضور دارم - با پیشینه عبارت «خس و خاشاک» - می بینم که لفظ «آشغال» می تواند به همه کسانی که در اعتراضات اخیر به خیابان ها آمدند، اطلاق شود؛ البته حتما منظور امام جمعه محترم تهران، همه کسانی که به خیابان ها آمدند، نبود. در مورد عبارت «خس و خاشاک» هم مصاحبههایی با آقای احمدی نژاد ترتیب دادیم و ایشان گفت که منظورش همه مردم نبوده اما این عبارت خس و خاشاک، اثر خود را گذاشت و در این میان، دشمن هم کار خود را انجام داد.
یکی از نمایندگان سابق مجلس که تکنوکرات است و از قدیم با ایشان دوست بودم، به من می گفت که رئیس جمهور به ما گفته خس و خاشاک! من به این نماینده توضیح دادم که منظور رئیس جمهور شما نبودید بلکه کسانی بودند که شیشه ها را شکستند و اغتشاش به پا کردند اما این نماینده حرف من را قبول نکرد. وقتی چنین فرد نخبه ای نمی تواند به راحتی موضوعات را از یکدیگر تمیز دهد، من مجبورم بعدا بگویم که کاربرد کلمه آشغال هم خوب نیست.
آقای وحید حقانیان، فرد مهمی در دفتر مقام معظم رهبری است اما در داستان زلزله کرمانشاه، خطاب به معاون اول رئیس جمهور لفظی را به کار برد که اصلا سنخیتی با رفتار شخصی مقام معظم رهبری ندارد. «آقا» همواره مسئولین را دعا می کنند؛ اصلا همه مسئولین محتاج دعای ایشان هستند و من مطمئن هستم که آقا به طور مرتب دولتمردان را دعا می کنند. با این وجود، وقتی گفته شد که «خدا معاون اول رئیس جمهور را لعنت کند که این تخم لق را گذاشت»، من مجبور شدم در پُستی، بدون نام بردن از فرد خاصی، بگویم که مشی رهبری اصلا چنین نیست. به نظر شما کجای این «اعتدال» است؟ اتفاقا این صداقت و کمک به رهبری است. البته این موضوع، نیازمند شجاعت و نگاه فراحزبی است.
در صبحانه ای که با آقای «آل هاشم» نماینده ولی فقیه در تبریز داشتم، به ایشان گفتم آقای آل هاشم! کار بسیار خوبی می کنید سوار تاکسی و مترو می شوید و استادیوم می روید و بازی های تراکتور را تماشا می کنید اما خیال نکنید که «شاخ غول» شکسته اید! اصلاً شما کار مهمی را انجام نداده اید. از بس خلاف این رویه انجام شده و از بس سبک زندگی و رفتار تغییر کرده، خیال می کنند اگر شما در خیابان راه رفتید، اتفاق بسیار عجیبی رخ داده است. آقای آل هاشم در پاسخ به حرف های من گفت که کاملاً حرف های شما درست است. در خیابان راه رفتن یا برداشتن نردههای میان مردم و مسئولین در نمازجمعه، واقعاً کار خاصی نیست، در واقع کاری نکردهایم!
یک روز در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی مطلبی گفتم که آقای عارف در واکنش به این حرف خندید و گفت «آقای ضرغامی چند وقتی است که اصلاح طلب شدید!» در جواب گفتم، خیر؛ نشدم! با وجود همه این صحبت ها، چرا اقدامات آقای آل هاشم بازتاب داشت؟ چون از سال 57 فاصله گرفته ایم. وقتی صحبت می کنیم، می گویند که شما در سال 57 مانده اید، در حالی که شرایط عوض شده. اتفاقا من می گویم ما باید به رفتار سال 57 بازگردیم. ما از وقتی آسیب پذیر شدیم که از رفتارهای سال 57 فاصله گرفتیم.
شهید مطهری ایدئولوگ بزرگ انقلاب اسلامی، در سال 57 مجری مراسم ورود امام به بهشت زهرا شد. حال اگر الان باشد می گویند، با این شخصیت نباید این کارها را بکنید و اصلا مجری گری و این طرز رفتار در شأن شما نیست.
یک روز در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی مطلبی گفتم که آقای عارف در واکنش به این حرف خندید و گفت «آقای ضرغامی چند وقتی است که اصلاح طلب شدید!» در جواب گفتم، من اصلاح طلب آنطور که شما می شناسید، خیر؛ نشدم! من حرف حق را می گویم. خیال می کنند اگر در قبال جریانات سیاسی کلیشه، حرف متفاوتی بزنیم، پس حتما خط عوض کرده ایم. اصلا این طور نیست.
برخی در مورد من اشتباه فکر می کنند؛ به من می گویند فلان حرف جایگاه تان را تنزل داد. من در پاسخ به آن ها می گویم که اصلا برای چنین اهدافی حرف نمی زنم. من وقتی در مورد مسئله ای به جمع بندی برسم، اعلام موضع میکنم.
یعنی نظر مردم برای اقداماتی که انجام می دهید، مهم نیست؟
این مسئله ملاک اصلی من نیست؛ معتقدم وقتی مردم حس کنند فردی دارد صادقانه با آن ها حرف حق را می زند، نسبت به آن فرد نظر منفی پیدا نمی کنند چون صداقت را دوست دارند.
بالاخره مردم شما را به عنوان یک فعال اصولگرا می شناسند و مواضعتان هم از دایره اصولگرایی خارج نبوده ولی چرا اعلام می کنید که اصولگرا نیستید؟
اصولگرایی و اصلاح طلبی از نظر مصطلح سیاسی بر ما تحمیل شده است. اگر اصولگرایی به معنای قبول اصول انقلاب و ارزش های پاک و فطری بود که روزهای ابتدایی انقلاب داشتیم، اگر منظور از اصولگرایی، منش امام و رهبری است، من حتما دوست دارم یک اصولگرا باشم. نمی توانیم باشیم اما آرزو می کنیم چنین باشد.
خود را در چارچوب احزاب اصولگرا نمی بینید؟
خیر؛ من نسبتی با این احزاب ندارم.
اخیرا در جلسات برخی احزاب اصولگرا برای سخنرانی حضور پیدا کردید؛ اگر احزاب اصلاح طلب از شما دعوت کنند، در جلسات آن ها حضور پیدا می کنید؟
اگر دعوت کنند، با اولویت حتماً در جلسات احزاب اصلاح طلب هم حضور پیدا می کنم.
تاکنون دعوتی از سوی احزاب اصلاح طلب نشده است؟
خیر؛ تاکنون دعوتی صورت نگرفته است.
مراسم های دانشگاهی هم می روید...
بله؛ اتفاقا در یک سخنرانی در دانشگاه شیراز دانشجویان اصلاح طلب دانشگاه از آقای مصطفی معین هم دعوت کرده بودند و پس از آن، بسیج دانشجویی همان دانشگاه از من به عنوان سخنران بعدی دعوت کرده بود.
من به بچه های دانشگاه شیراز اصرار کردم ابتدا به همان جلسه سخنرانی برویم که آقای معین حضور دارد تا سخنرانی ایشان را گوش کنم. تا خواستیم به سخنرانی برویم، دیدیم که برنامه آقای معین به اتمام رسیده. اگر اصلاح طلبان در هر جایی برای سخنرانی از من دعوت کنند، حتماً با اولویت خواهم رفت.
با توجه به اینکه می گویید قصد ندارید در ذیل هیچ حزبی قرار بگیرید، ورود شما به جبهه مردمی نیروهای انقلاب چگونه بود؟
جمنا(جبهه مردمی نیروهای انقلاب) حزب سیاسی نبود. جمنا چون جبهه مردمی و انقلابی بود و من اکثر افراد حاضر در آن جمع را قبول داشتم، وقتی از من برای حضور در انتخابات اصرار کردند...
آقای رحیمیان از شما دعوت کرد؟
اعضای برجسته جمنا به صورت فردی یا گروهی تشریف میآوردند و با من صحبت میکردند. حتی بعد از انتخابات جمنا آقایان رحیمیان، حداد عادل و فدایی هر سه اینجا آمدند و با من جلسه ای گذاشتند. این بزرگواران به ادامه حضور من در جبهه مردمی علاقه مند بودند. من هم در جواب گفتم هر گونه کمکی باشد و بتوانم انجام دهم، انجام خواهم داد.
حتی من در روزهای پایانی منتهی به انتخابات به اصفهان رفتم تا برای آقای رئیسی سخنرانی کنم. تصور من از جبهه مردمی، یک جمع فراجناحی بود. اگر دوستان جبهه مردمی از من دعوت نمی کردند، شاید اصلا در انتخابات حضور پیدا نمی کردم. پس از انتخابات دیگر ارتباطی با این جبهه ندارم.
آیا قصد ندارید جریان جبهه مانندی در میان نیروهای انقلاب با محوریت خودتان ایجاد کنید؟
این مساله، رسالت امروز من نیست. من فکر می کنم باید از راهکارهای کلیشه ای بیرون بیاییم و بگوییم چه چیزی در جامعه کم داریم. من این مسئله را از شهید مطهری یاد گرفتم. شهید مطهری هرچند در بعضی از حوزه ها استاد بود، اما در جاهایی ورود می کرد که می دید دست زیاد نیست و کسی به آن حوزه توجه نکرده است. احساس من امروز همین است.
رسالت امروز من نیست که جریان جبهه مانندی در بین نیروهای انقلاب ایجاد کنمدر فضای سیاسی کشور، نگاه ها به مسائل، جناحی و قبیله ای است. من احساس می کنم یک مشی دیگری که نگاهش به پدیده ها مقداری جامع تر و منشوری تر باشد و همه ابعاد را ببیند و در پی تحقیر و مچ گیری از آدم ها نباشد را نیاز داریم.
مخاطبان زیادی در جامعه داریم که می خواهند با یک ادبیات جدید و نگاه متفاوت و عینک دیگری نسبت به پدیده ها قضاوت کنند. من در هنر، فرهنگ، سیاست و بحث های ایدئولوژیک تجربه دارم و در حاکمیت بودم و هستم و اطلاعاتم از درون حاکمیت بسیار زیاد است. این توانمندی را دارم که بتوانم بدون رودربایستی مسائل را مطرح کنم. احساس می کنم اگر به بحث های جدی برخورد کنم، می توانم رودربایستی را کنار بگذارم.
چه اسمی روی این طرحتان می گذارید؟
من خودم روی این موضوع اسم نمی گذارم. در کامنت هایی که برای صفحه اینستاگرام من می گذارند، از این حرف ها پر است. برخی در کامنت ها می نویسند، آقای ضرغامی! من خط سیاسی شما که اصولگرایی است را قبول ندارم اما تمام حرف هایی که در پست هایت می آوری را قبول دارم. برخی مخاطبان، من را اصولگرا می دانند.
یعنی تلاش شما برای تغییر نگاه مخاطب است؟
اصلاً من در پی این هدف نیستم. من در پی حرف متفاوت هستم. بگذارید بگویند اصولگرایم اما در کنارش این حرف ها را هم می زنم. برخی دیگر می گویند که شما اصولگرایید اما حرف های اصلاح طلبی می زنید. در فضای سیاسی کشور به خصوص در حوزه اصولگرایان، معتقدم که انتخابات بلای جان وحدت نیروهای اصولگرایی است. چرا؟ چون هرگاه می خواهند کنار هم بنشینند و با هم چای بخورند! و چهار تا کار درست و حسابی انجام دهند، انتخابات بعدی می رسد و می گویند قرار است این فرد کاندیدا شود یا آن فرد! یا در مورد انتخابات مجلس می گویند فلان آقا آیا در لیست حضور دارد یا ندارد.
انتخابات باید برای ما جشن و عروسی باشد. انتخابات پدیده بسیار شیرینی است اما ما آن را تلخ کرده ایم. ببینید! وقتی انتخابات می شود، جریان انقلابی چه کارها که با هم نمی کنند! شما در انتخابات 92 و 96 دیدید که چه اتفاقاتی افتاد؛ در انتخابات 96، تا حدی سعی کردند کنترل شده رفتار کنند اما وقتی به سایت ها و کانال های متعلق به آقایان سر می زدید، می دیدید که چطور علیه هم شمشیر می زدند. وقتی انتخابات تمام می شود، این ها رفاقت بیشتری با هم دارند. اصولگرایان مانند تیم فوتبالی هستند که سال ها مربی خوب نداشتهاند که دور یکدیگر جمع شان کند.
انتخابات مجلس یازدهم را در پیش داریم. انتخابات مجلس هم طوری نیست که یک ماهه و دو ماهه و یک ساله به نتیجه برسد. شما برای ائتلاف و اتحاد جریان اصولگرایی چه اقدامی انجام داده اید؟ آیا در این باره، با شخصیت های موثر جریان اصولگرایی نشست و برخاست داشته اید؟
من برای انتخابات مجلس، هیچ اقدام خاصی انجام نداده ام. من ظرفیت های خودم را می دانم.
آیا در انتخابات ریاست جمهوری 1400 شرکت میکنید؟
تا 1400، کی مرده، کی زنده!؟
انشاءالله همیشه سلامت باشید. از جریان سیاسی خاصی حمایت خواهید کرد؟
من یک فعال سیاسی هم هستم؛ اگر در انتخابات احساس کنم که یک حرف و موضع گیری خوب از کسانی که انسان از آن ها باورش می شود...آخر بعضی اوقات، برخی افراد شعارهایی انتخاب می کنند که اصلا به آن ها نمی خورد! این اقدام اصلا بی احترامی به مردم است. شعاردادن اشکالی ندارد اما شعاری بده که به شما بخورد! برخی الفبای کار تبلیغات به این معنا را هم نمی دانند؛ در مجموع اگر احساس کنم که یک شعار و نگاهی برای انتخابات 98 اولویت دارد و احساس کنم افرادی می توانند این شعارها را محقق کنند، ممکن است در جهت تقویت آن نگاه فعالیت کنم.
در همین راستا، خودتان به طور مستقیم با چهره ها رایزنی نخواهید کرد؟
علاقه ای به این کار ندارم. شاید در جلسه ای از ما نظر خواسته باشند اما این کار را به عنوان یک «مسیر» یا یک «مشی» دنبال نمی کنم.
اخیرا موضوع «مهندسی خوب» و «مهندسی بد» را مطرح کردید. با این اظهارات می خواهید مسئولیت «عملیات روانی» را بر عهده بگیرد که بتواند رای بیشتری به سبد جریان انقلابی منتقل کند؟
تعابیر زیادی از مهندسی شده و می شود که برخی از آن ها نادرست بوده و هست. برای همین از عبارت مهندسی خوب و مهندسی بد استفاده کردم. مهندسی بد یعنی بخواهیم برای رای آوردن، به طور نامشروع و خلاف قانون از قدرت و امکانات بیت المال استفاده کنیم؛ این کار حتما غلط است؛ حالا از طرف هر کسی می خواهد باشد. در انتخابات چون بحث رای آوردن و رقابت مطرح است، قاعدتا باید یک نظام مهندسی صحیح برقرار باشد تا اگر کسی وارد رقابت می شود، بتواند پیروز شود. این منطق کار است؛ من از این نظر، مهندسی را قبول دارم.
یک جریان سیاسی برای شعارهایی که می دهد باید به پایگاه رای، اقشار، قومیت ها و استان ها نگاه کند تا ببیند چه قدر این شعارهای سیاسی در میان مردم جایگاه دارد تا در آن جهت فعال تر عمل کند.
ولو اینکه توان و قابلیت تحقق آن شعار را نداشته باشد؟
من دارم صرفا درباره انتخابات صحبت می کنم. من معتقدم آقای روحانی نتوانسته به بسیاری از شعارهایی که داد، عمل کند اما توانسته با همین شعارها رای بگیرد.
شما می خواهید مهندس «عملیات روانی» در جریان انقلاب باشید؟
من می گویم جریانات سیاسی باید مهندسی انتخابات را بلد باشند. الان در تهران به گونه ای از مهندسی انجام شده که در دو، سه دوره انتخابات نتایجش را می بینیم. وقتی یک جریان سیاسی با شعارهای انتخاب شده، درست می تواند انگیزه درصدی از مردم که نمی خواهند در انتخابات شرکت کنند را برای حضور در انتخابات بالا می برد، این مهندسی خوب است.
اگر به من بگویید که پنج نفر از اعضای شورای شهر تهران را نام ببرم، واقعا نمی توانم بگویم. اگر به من بگویید که پنج نفر از نمایندگان تهران در مجلس را نام ببرم، به جز دو، سه نفر که اخیرا سر و صدا کرده اند و حرف های متفاوت زده اند، نمی توانم بگویم؛ اکثر آنان را به چهره هم نمی شناسم! اما این ها رای آوردند چون مهندسی خوب کردند. لیست اصولگرایان را تقریبا همه می شناختند؛ آقای حدادعادل و آقای توکلی؛ اما رای نیاوردند؛ چرا؟ چون نتوانستند مهندسی خوب بکنند.
باید به رای مردم احترام بگذاریم؛ مردم وقتی با قاطعیت می گویند که ما این خط را می خواهیم، جمهوریت نظام اقتضا می کند که همراهی کنیم. البته هر چه جلوتر می رویم، فضا متفاوت تر می شود و ممکن است مردم به هر دو جریانِ اصلاح طلبی یا اصولگرایی، آرام آرام احساس ناامنی پیدا کنند و احساس کنند هیچ جریانی نمی تواند مشکلات آن ها را حل کند. این مساله به نظر من خطر است.
پیگیر موضوع مهندسی خوب در حوزه علمیات روانی نیستید، با جریانات سیاسی هم تمایل ندارید نشست و برخاست انتخاباتی داشته باشید؛ بالاخره عزت الله ضرغامی جایگاه و نقش خود در جبهه انقلاب کجا تعریف می کند؟
می خواهم کاری کنم مردم احساس کنند در کنار نگاه های کلاسیک و کلیشه ای که هر موضوعی را صرفا از منظر سیاسی بررسی می کند، یک نگاه دیگری هم هست که دارد واقعیات را می بیند و این شجاعت را هم دارد که واقعیات را بگوید.
در چه بستری می خواهید این مساله را ترویج کنید؟ با رسانه جدید؟ یا همان شبکه های محدود اجتماعی خودتان؟
من رسانه دارم؛ این گوشی هوشمند رسانه من است؛ فالوئرهای من در صفحه اینستاگرام فقط 120k است اما مهم موج سازی پیامهاست. نمی خواهم از ارزشهای آن کسانی که فالوئرهای میلیونی دارند، کم کنم. ولی انتشار پستهای من در فضای مجازی نوعاً چندصدهزار و برخی مواقع به چند میلیون میرسد. این نشان می دهد که مسیر انتشار موضوع و پیام، امروز نسبت به گذشته کاملا فرق کرده است.
به نظرم فضای مجازی، امروز آمده تا انقلاب اسلامی را نجات بدهد؛ این حرف سنگینی است. من به عنوان عضو شورای عالی فضای مجازی که آسیب های این فضا را هم می دانم، دارم این حرف را می زنماحساس می کنم که حرفم مخاطب دارد و به قولی «نفوذ» دارد! خوبی فضای مجازی این است که وقتی مطلبی را خودم با دقت می نویسم، کسی نمی تواند آن را تحریف کند. در مصاحبه و سخنرانی بعضاً حرف شما تحریف می شود. من جدی ترین صحبت ها را در فضای مجازی می زنم اما به حاشیه نرفته است چون نظراتم را دقیق نوشته ام.
به نظرم فضای مجازی، امروز آمده تا انقلاب اسلامی را نجات بدهد؛ این حرف سنگینی است؛ من به عنوان عضو شورای عالی فضای مجازی که آسیب های این فضا را هم می دانم، دارم این حرف را می زنم. در کلان موضوع وقتی نگاه می کنم، می بینم انقلاب اسلامی به توانمندی فضای مجازی نیاز داشت تا مردم یک نفسی بکشند؛ یعنی یک سری حرف ها زده شود و از انحصار عده ای دربیاید. شما خیال می کنید اصلاح طلبان در حوزه هایی، موافق فضای مجازی اند؟ اصلا این ها(اصلاح طلبان) فضای لجام گسیخته ای که هر کسی بیاید داخل آن و هر حرفی بزند و تاثیرگذار باشد را «سم ژورنالیسم» و نگاه های اصلاح طلبانه می دانند.
من کاری ندارم فضای مجازی به نفع چه کسی تمام می شود اما اگر فضای مجازی نبود، بسیاری از حرف ها قابلیت انتشار نداشت چون رسانه های رسمی ما قواعد خاص خودشان را دارند؛ اشکالی هم نمی شود به آن گرفت. حتی رسانه های غیررسمی ما، هوای حزب و گروه و تشکیلات خودشان را دارند. «اکبر گنجی» مقاله ای تحت عنوان «دین ستیزی و دین گریزی» در روزنامه «جامعه» متعلق به عبدالله نوری نوشت؛ من خودم را کشتم! تا پاسخ ایدئولوژیکی ام به آقای گنجی در همین روزنامه منتشر شود. از آقای سعید حجاریان تا بسیاری دیگر از اصلاح طلبان را واسطه کردم اما حاضر نشدند پاسخ من را چاپ کنند!
یک بار آقای روحانی به من اشکال گرفت و گفت آقای ضرغامی! شما در ایام انتخابات، یک تیپ خاصی از زنان را نشان می دهید، در ایام دیگر یک تیپ دیگر! من گفتم شما کاملا درست می گویید اما می دانی دلیلش چیست؟ دلیلش این است که سازمان صداوسیما باید نسبت به حجاب الگو معرفی کند. ما نمی توانیم به طور مرتب «بد لباسی» و «بد حجابی» نشان دهیم یک بار آقای روحانی به من اشکال گرفت و گفت آقای ضرغامی! شما در ایام انتخابات، یک تیپ خاصی از زنان را نشان می دهید، در ایام دیگر یک تیپ دیگر! من گفتم شما کاملا درست می گویید اما می دانی دلیلش چیست؟ دلیلش این است که سازمان صداوسیما باید نسبت به حجاب الگو معرفی کند. ما نمی توانیم به طور مرتب «بد لباسی» و «بد حجابی» نشان دهیم. جالب است بعضی اوقات در برخی تصاویری که از حضور مردم در پای صندوق های رای، به خصوص در استان ها به دست ما می رسید، بدحجابی بسیاری در تصاویر وجود داشت! یعنی وضعیت خانم ها بسیار بد بود؛ خب! ما این تصاویر را پخش نمی کردیم.
با آقای «جهرمی» وزیر ارتباطات، مدام مشغول صحبت و رایزنی هستیم؛ دارم به آقای جهرمی کمک می کنم تا بتواند چند کار بزرگ در این کشور انجام دهد. من می دانم یک مشکل آقای جهرمی، قوه قضاییه است. آقای جهرمی به من می گوید، اگر کسی در پیام رسان های خارجی مطلبی ولو غیراخلاقی منتشر کند، کسی احضارش نمی کند اما اگر یک پیام رسان داخلی راه بیفتد و چهارتا پیام داخلش جابه جا شود، آن فرد یا رسانه سریعا احضار و مجرم شناخته می شوند. من می گویم شما درست می گویی؛ نگاه ما باید در فضای مجازی کاملا متفاوت شود. «تلرانس» مطبوعات بیشتر از صداوسیما است؛ از طرف دیگر این مطبوعات، به طور حزبی حرف می زنند؛ یعنی یک روزنامه اصلاح طلب، نوعاً حاضر نیست، حرفی متفاوت از آنچه به طور معمول می گوید را مطرح کند. صداوسیما هم چارچوب های ملی خود را دارد که البته کاملا قابل دفاع است.
در کنار این، تلرانس فضای مجازی بسیار باز است؛ یکی از دلایلی که من به تلویزیون نمی آیم این است که من با سبکی صحبت می کنم که اگر به تلویزیون نروم، بهتر است؛ البته آن ها(برنامه سازان تلویزیون) به من می گویند شما هر چه بگویی، برای ما خطر ندارد؛ چون شما داری مطرح می کنی!
من می خواهم بگویم، می شود حرف خود را از طریق فضای مجازی بیان کرد، بدون اینکه به صداوسیما نیاز باشد. من به عنوان یک فعال اجتماعی و فرهنگی می خواهم امتحان کنم آیا می شود اصلا به تلویزیون کاری نداشت و حرف را از طریق فضای مجازی منتقل کرد و نفوذ داد.
یک روز آقای جهرمی - ایشان قبل از اینکه وزیر شود، در جلسات شورای عالی فضای مجازی به عنوان کارشناس و معاون وزیر حضور پیدا می کرد - به من اظهار لطف کرد و گفت آقای ضرغامی! فرق شما با بقیه این است که فضای مجازی را بسیار خوب می شناسید و چون کارشناس هستید، اگر حرفی هم بزنید، من ناراحت نمی شوم اما دیگران نمی دانند و فقط یک چیزی می گویند و آدم می ماند چگونه به این ها توضیح بدهد.
گلوگاه ما در فضای مجازی، «تولید» است. اگر نتوانیم فرهنگ ایرانی و اسلامی مان را در فضای مجازی بریزیم، این فرهنگ غنی دفن می شود؛ به همین صراحت! ما امروز در آستانه دفن فرهنگ مان قرار داریم. من اخیرا در یک کارگاه آموزشی که در وزارت جهاد کشاورزی برگزار شد، به روحانیون گفتم که امروز وظیفه و نحوه تبلیغ شما نسبت به گذشته بسیار متفاوت شده است. امروز من تمرکزم را در فضای مجازی گذاشته ام؛ حالا این فعالیت برای خود، موج سازی سیاسی و اجتماعی هم خواهد داشت ولی این فعالیتها فعلاً کاملاً فردی و متکی به فرد است.
آقای ضرغامی! با توجه به اینکه 10 سال بزرگ ترین رسانه کشور یعنی صداوسیما را مدیریت کردید، امروز تصمیم ندارید که سایت یا روزنامه یا خبرگزاری تاسیس کنید؟
نباید اینگونه صحبت کنم اما حالش را ندارم(خنده) چون احساس می کنم بعضی حرف ها را خودم به تنهایی، می توانم دقیق تر مطرح و بیان کنم. اگر بخواهم خبرگزاری راه بیاندازم، همیشه باید پاسخگوی حرف های همکارانم باشم. الان فقط پاسخگوی خودم هستم.
فکر نمی کنید اگر از این فردگرایی فاصله بگیرید، می توانید تاثیرگذارتر باشید؟
فعلا به این نتیجه نرسیده ام.
یعنی همینطور می خواهید فردی و بدون کار جمعی جلو بروید؟
الان کار فردی پرنفوذتر است. رسانه یعنی شجاعت، ریسک و تشخیص درست زمان در انتشار مطلب. من اگر خودم تنها باشم، می توانم این چند ویژگی را به خوبی با هم ممزوج کنم و حرف هایم پرنفوذتر شود اما اگر بخواهم این اختیارات را به یک مجموعه ای بسپارم، نتیجه کار یا مواضع محافظه کارانه می شود یا اگر بخواهد در جاهایی به معنای مثبت، کاملا رادیکال و پرنفوذ شود، ممکن است مبانی را ندانند و مطلب به طور نادرست منتقل شود.
آیا با چهره های اصلاح طلب، خاصه درباره مساله انتخابات یا کار سیاسی به خصوصی، دیداری داشته اید؟
خیر؛ بسیاری از دوستان من به لحاظ گرایش سیاسی، اصلاح طلب اند. من بعضی اوقات شوخی می کنم، می گویم مردم چندان «گول» بسیاری از دعواهای سیاسی را نخورند. بعضی از این ها بسیار با هم رفیق اند. این ها وقتی با هم می نشینند و با هم چای می خورند، اصلا دعوای سیاسی با هم ندارند. پشت پرده، بگو و بخند برخی مسئولین با هم فوق العادهست. البته من اختلافات مبنایی برخی افراد با یکدیگر را نفی نمی کنم؛ آن سر جای خود هست. من در فضای سیاسی، اصلاً با اصلاح طلبان بحث های انتخاباتی نداشته ام و الان هم ندارم.
حتی پیشنهادی هم از سوی چهره های سیاسی برای تشکیل یک مجموعه یا نهاد به خصوص، به شما نشده است؟
خیر؛ آدمی که مستقل است و ماموریت خود را بر مبنای بیان حقیقت گذاشته، کمتر در چارچوب های گروهی جای می گیرد. من در روز 17 فروردین سال گذشته، وقتی در «جمنا» سخنرانی کردم،
خودم می دانستم این سخنرانی، سخنرانی نخواهد بود که بشود به خاطر آن رای بگیرم. احساس کردم اصولگرایانی که در فضای جمنا آمده اند، اشکالات اساسی در روش های تبلیغ شان دارند لذا یک سخنرانی انتقادی انجام دادم. برخی آمدند و گفتند به خاطر این سخنرانی که انجام دادی، بسیاری به شما رای نمی دهند؛ من هم گفتم رای ندهند اما بالاخره یک جا باید اشکالات دوستان مطرح شود؛ کجا بهتر از تریبون جمنا.
من به خوبی، فرق میان «نگاه فردی» و «نگاه سازمانی» را می دانم؛ من در مدیریت این ها را درس می دهم؛ برخی به من می گویند، «چرا وقتی خودت رئیس سازمان صداوسیما بودی، بعضی حرف ها را نمی زدی؟» شماها از کجا می دانید این حرف ها را نمی زدم؟ مواضع من در جلسات رسمی صداوسیما یا دیگر جلسات، مشخص است اما وقتی رئیس یک سازمان می خواهد صحبت یکی از اشکالات ما این است که «اپوزیسیون» می شویم! کند، باید مواضع سازمانی اش را اعلام کند نه مواضع شخصی و فردی خودش را. یکی از اشکالات ما در کشور این است که وقتی افراد مسئولیت می پذیرند، به جای تبیین مواضع سازمانی، اپوزیسیون می شوند؛ این غلط است. من الان مسئولیت ندارم؛ در نتیجه می توانم مواضع شخصی ام را بیان کنم اما زمانی که رئیس سازمان صداوسیما بودم نمی توانستم بخشی از آن ها را علنی کنم.
یکی از دلایلی که باعث می شود به حضور در تشکل های سیاسی علاقه ای نداشته باشم، این است که چون ما بلوغ لازم پیدا نکرده ایم، جریانات حزبی ما یا ناکارآمد می شوند یا اگر ناکارآمد
نشدند، برای خود اعضای آن حزب ناراحتی ایجاد می کند. در همین انتخابات اخیر(ریاست جمهوری 96) حزب موتلفه تصمیم گرفت به جمنا بپیوندد و بر اساس نظر جمنا عمل کند اما آخر دیدیم آقای میرسلیم به نمایندگی از این حزب وارد انتخابات شد. آخر هم نفهمیدیم چه شد؟ البته خوب شد که آقای میرسلیم آمد؛ من در جایی نوشتم که موتور آقای میرسلیم «دیزلی» است! دیر راه می افتد اما وقتی راه می افتد، خوب کار می کند.
برای مناظره های انتخابات سال 92 با دو گروه مشورت کردم؛ یکی خود نامزدها بودند؛ با 14 نفر از نامزدها که هنوز ثبت نام نکرده بودند اما معلوم بود که نامزد می شوند، جلسه ای گذاشتم؛ همه آقایان در این جلسه حضور داشتند، از آقای روحانی و محسن رضایی گرفته تا حدادعادل و قالیباف. آقای روحانی به شدت طرفدار مناظره بوددر انتخابات 92، با توجه به سابقه مناظره ها در سال 88، یک نظر این بود که مناظره ها از تلویزیون پخش نشود تا جامعه دچار التهاب نشود. من در این زمینه با دو گروه مشورت کردم؛ یکی خود نامزدها بودند؛ با 14 نفر از نامزدها که هنوز ثبت نام نکرده بودند اما معلوم بود که نامزد می شوند، جلسه ای گذاشتم؛ همه آقایان در این جلسه حضور داشتند، از آقای روحانی و محسن رضایی گرفته تا حدادعادل و قالیباف. من در آن جلسه برای آقایان تبیین کردم که شما احتمالا قصد حضور در انتخابات را دارید و اگر به انتخابات ورود کردید، ما برنامه هایی برای شما خواهیم داشت. از آنان خواستم نظر مشورتیشان را هم درباره مناظره ها با من مطرح کنند.
نظر آقای روحانی چه بود؟
آقای روحانی به شدت طرفدار مناظره بود. البته قول دادم که جزئیات این جلسه را جایی عنوان نکنم.
کسی هم بود که مخالف مناظره باشد؟
یک نگاه مخالف همراه با شک و تردید هم وجود داشت. در جلسه مشاوره با معاونین خودم سه ساعت پای تخته ایستادم و همه نظرات، اعم از مضرات و فوائد مناظره را روی تخته نوشتم. با جمع بندی به عمل آمده، تصمیم بر این شد که مناظره حتما برگزار شود و اشکالات مطرح شده، حتی المقدور در مناظره ها نباشد و برطرف شود.
با توجه به اینکه در انتخابات ریاست جمهوری 96، یکی از گزینه های مدنظر جبهه مردمی نیروهای انقلاب بودید، برای بهترشدن روند کاری «جبهه اصولگرایی» چه پیشنهادی دارید؟
ایدهام این است که جبهه مردمی نیروهای انقلاب، قبل از اینکه بخواهد صرفا در مقاطع انتخاباتی فعال باشد و یک سری تصمیمات مکانیکی بگیرد که بسیاری را هم راضی نمی کند، وظیفه جبهه ای خود که کادرسازی، نزدیکی تفکرات به یکدیگر و دادن خوراک فکری به اعضاست را انجام دهد که متاسفانه در این حوزه کاری انجام نشده است. یعنی پس از انتخابات، شما یک بیانیه نمی بینید که درباره یک موضوع مهم سیاسی در کشور، جمنا به هوادارانش، خط سیاسی داده باشد.
مثلا در برهه ای، موضوع نظام پارلمانی مطرح شد؛ خوب بود که جمنا هم نظرش را درباره این مساله بیان می کرد. اصلاح طلبان موضع گرفتند که ما مخالف نظام پارلمانی هستیم؛ من خودم موافق نظام ریاستی هستم چون ما احزاب قوی نداریم، در نتیجه لابی ها زیاد شده و الیگارشی شکل گرفته، قدرتمندتر می شود و در نتیجه لابیگرها پیروز می شوند و در نهایت، همین انتخابات مستقیمی که مایه نشاط مردم است و می توانند رئیس جمهور را خودشان، مستقیم انتخاب کنند را از دست می دهیم.
آیا یک جریان سیاسی نباید نظرش را درباره موضوع این چنینی بیان کند؟ لااقل ابعاد آن را تبیین کند؛ این ضعف جمناست. قبل از انتخابات هم همین بود؛ من به برخی دوستان که قبل از انتخابات نزد من می آمدند، می گفتم که باید برای انتخابات، به نیروهای انقلاب خوراک فکری بدهید.
مردم باید بدانند نگاه جمنا به موضوعات اقتصادی چگونه است. اینکه آقای قالیباف بگوید ما می خواهیم درآمد کشور را دو برابر کنیم ولی آقای توکلی هم مصاحبه کند و بگوید کسانی که وارد انتخابات می شوند، لطفاً از یک کارشناس اقتصادی مشاوره بگیرند. هر دو متعلق به یک جریان اند. من به دوستان می گفتم، مگر شما در یک جبهه نیستید؟ خب بروید نگاه تان را در اقتصاد، سیاست و هنر یکی کنید. نه قبل از انتخابات این اتفاق افتاد، نه پس از انتخابات.
شما ببینید سازمان مجاهدین انقلاب پس از تحولاتی که در زمان مرحوم «آیت الله راستی کاشانی» داشت، آن جریان 5 نفره ای که سعید حجاریان می گفت در یک فولکس هم جای می گیرند؛ آمدند نشریه ای به نام «عصر ما» راه انداختند و برای هواداران خود به طور مرتب خوراک فکری تهیه می دادند.
جبهه مردمی در زمان انتخابات یک کانال تلگرامی راه انداخت که تا 40 هزار member داشت؛ اما الان به کمتر از 14 هزارتا رسیده است؛ بقیه هم حذف نکرده اند برای اینکه ببینند چه می شود. شما فقط به این کانال نگاه کنید، من چیزی نمی گویم! ببینید خوراک فکری و حرفی برای هواداران تبیین می شود؟ به همین دلیل می گویم که انتخابات، بلای جان ماست. وقتی به انتخابات می رسیم، دوباره همه احساس تکلیف می کنند، دوباره یک شورایی تشکیل می دهند، دوباره می گویند، این باشد و آن نباشد! اصلا من این سیستم را نمی پذیرم. شاید در بعضی موارد، چاره ای نباشد و با همین سیستم باید کار کرد اما نگاه و تاثیرگذاری که من دارم، غیر از این مسیری است که دوستان می روند.
به جمنا مشورت می دهید؟
یک موقع هست می گویند یک شورایی داریم، شما هم بیایید عضو این شورا شوید، من چنین کارهایی را نمی پذیرم چون کم کم احساس می کنم، برای عده ای شکل این کارها مهم می شود. یک جایی به من می گفتند، برای «اتاق فکر» به ما اتاق نداده اند! من هم گفتم، اتاق فکر که نباید حتما اتاق باشد! شما می توانید در یک راهرو هم صندلی بگذارید، همین می شود اتاق فکر(با خنده). برخی واقعا دوست دارند در سوابق شان نوشته شود، عضو گروه مشورتی فلان جبهه! اگر این رویکرد باشد، من در جلسات شرکت نمی کنم اما اگر چهار نفر درباره موضوعی از من مشورت بخواهند، حتما مشورت می دهم.
دوران ریاست شما بر سازمان صداوسیما، همزمان با دوران ریاست جمهوری سه شخصیت بوده است. نحوه تعامل تان با روسای جمهور چگونه بود؟
من در زمان دولت اصلاحات، از رئیس جمهور وقت خواستم تا درباره وضعیت سینما به ایشان گزارش بدهم. در دو جلسه، اشکالات فراوان وزارت ارشاد، به خصوص در حوزه سینما را به خاتمی گفتم. رئیس جمهور هم صحبت های خوبی را مطرح کرد اما تاکنون آن ها در جایی منعکس نکرده ام چون فقط بین من و ایشان بود. آقای خاتمی هم انصافا پیگیری می کرد. حالا شما همین را با رفتار آقای روحانی مقایسه کنید که وزرایش هم نمی توانند ایشان را ببینند! اگر همین امروز، آقای روحانی به من بگوید، می خواهم نظراتت را درباره برخی موضوعات بدانم، قبول می کنم اما به نظرم بهتر است به وزرایش وقت بدهد؛ چون وزرا حرف های زیادی دارند.
با توجه به اینکه جنابعالی عضو شورای عالی فضای مجازی هستید، در رابطه با این شورا هم گفتگو کنیم. در جریان اغتشاشات دی ماه سال گذشته، پس از فیلتر تلگرام، پیام رسان های داخلی توانستند با همه ضعف هایی که دارند، قابلیت های خود را به نمایش بگذارند. در همین زمینه، عملکرد دولت در حمایت از پیام رسان های بومی را چگونه می بینید؟
من درباره این موضوع در جلسه قبل شورای عالی فضای مجازی وقت گرفتم راجع به همین موضوع بحث مهمی را تشریح کردم. چون محتوای چنین جلساتی محرمانه است، من به جزییات این جلسه اشاره نمی کنم. فقط این را می توانم بگویم که آقای فیروزآبادی دبیر شورای عالی فضای مجازی و رئیس مرکز ملی فضای مجازی، به لحاظ فنی و تخصصی، انسان بسیار موجهی است و با اگر امکانات داده نمی شد، «تلگرام» نمی توانست اینقدر گسترده شودهمه وجود، در پی تحقق سیاست های رسمی نظام درباره فضای مجازی است. آقای جهرمی(وزیر ارتباطات) هم تلاش می کند که مسیر صحیحی را طی کند. من از عملکرد هر دوی این عزیزان اطلاع دارم. اما چند سال قبل، در یک مقطعی بی توجهی شد و یک پیام رسان خارجی(اشاره به تلگرام) حمایت و دوپینگ فنی و سیاسی شد. اگر این امکانات داده نمی شد، یک پیام رسان خارجی نمی توانست اینقدر گسترده شود.
می شود ظرف یک هفته، با پیگیری سرویسهای یک فرد در فضای مجازی اعم از سفارش غذا، سفارش تاکسی، جستجوکردن در سایتها، گرایش ها و علایق آن فرد را روی میز گذاشت و درباره آن فرد یا جامعه به جمع بندی رسید. امروز دیگر مفهوم جاسوسی تغییر کرده است. این دیگر جاسوسی نیست چون همه چیز آشکار شده است. وقتی Big Data (اطلاعات بزرگ) مردم و کشور در اختیار دشمن و بیگانه قرار گرفت و توانست به طور مرتب آن ها را تحلیل کند، دشمن دیگر به جاسوس نیازی نخواهد داشت. با وجود اینکه همه دوستان ما نگاه امنیتی داشتند، به این مساله توجه نکردند و به نظر من کم توجهی شد اما امروز در پی این هستند که جبران کنند.
در شورای عالی فضای مجازی، یک قانون و آیین نامه ای برای کمک به پیام رسان های داخلی وجود داشت که با همه اشکالاتی که دارد، سر جمع خوب است. طی 5 جلسه به این آیین نامه پرداختیم. این آیین نامه مشخص کرده که دستگاه های مختلف باید چه کمک هایی به متقاضیان بکنند تا پیام رسان های داخلی پا بگیرد اما به نظرم، همتی که لازم است برای اینکه اقدامی از جا کَنده شود، بیشتر از آن چیزی که الان وجود دارد، باید وجود داشته باشد.
الان 5 میلیارد تومان وام برای کمک به پیام رسان های دخلی اختصاص پیدا کرده؛ البته این وام برای خودش پروسه اداری دارد؛ عده ای هم شاید به دلیل مشکلاتی که خودشان داشتند، نتوانستند این 5 میلیارد را بگیرند. این ها server می خواهند، server بیکار در کشور، بسیار داریم. یک کار قرارگاهی قوی می تواند همه server های بیکار و بلااستفاده را جمع کند و در اختیار قرار دهد.
این کارها را قاعدتا دولت باید انجام دهد؟
وزارت ارتباطات می گوید، کار من ستادی و سیاست گذاری است، من کار صف نمی کنم. این کارها را باید اپراتورها و بخش خصوصی انجام دهند. این حرف اجمالاً صحیح است اما به عنوان وزیر ارتباطات که میداند یک پیام رسان داخلی، چقدر برای حکمرانی مهم است، باید دیگران را هم راه بیاندازد. متاسفانه از ابتدا، ساختار وزارت ارتباطات ما برای مدیریت فضای مجازی - که در نوع خود یک حاکمیت جدید است - طراحی نشده است.
اگر من جای آقای جهرمی بودم، کاری می کردم که پیام رسان های داخلی به ثمر بنشیند؛ به گونه ای که مزیت نسبیشان به لحاظ سرعت، قیمت و کارکردهای مختلف آنقدر خوب باشد که دیگر کسی سراغ پیام رسان های خارجی نرودساختار بر اساس وصل کردن دوتا سیم به یکدیگر است! البته آقای جهرمی دارد کارهای خوبی انجام می دهد؛ این اقدامات را به من هم گفته است. من هم به طور دائم به ایشان می گویم چه کاری از من برمی آید؛ به من بگو تا انجام دهم. اگر من جای آقای جهرمی بودم، کاری می کردم که پیام رسان های داخلی به ثمر بنشیند؛ به گونه ای که مزیت نسبیشان به لحاظ سرعت، قیمت و کارکردهای مختلف آنقدر خوب باشد که دیگر کسی سراغ پیام رسان های خارجی نرود.
این ظرفیت را در کشورمان داریم؟
حتما داریم؛ خیلی بیشتر از این ها هم داریم. من اگر جای وزیر بودم، خود را مسئول این کار می دیدم که «تازیانه» بردارم و قسمت هایی که ظرفیت دارند اما کم کاری می کنند برخورد میکردم تا این موضوع به ثمر بنشیند. امروز آقای وزیر ارتباطات باید خودش را در این جایگاه ببیند ولو اینکه در شرح وظایفاش وجود نداشته باشد.
به آقای جهرمی گفته اید که برخورد کند؟
بله و به دیگران هم گفته ام. البته من که جای آقای وزیر نیستم. ایشان به رئیس جمهور پاسخگوست و اگر همان وظایفی که برایش تعریف شده را انجام دهد، برای خودش کلی کار است.
آیا تاکنون پیش آمده که جلسات شورای عالی فضای مجازی با حضور نایب رئیس برگزار شود؟
تا الان که دارم با شما صحبت می کنم و از زمانی که آقای روحانی رئیس جمهور شده است، نه شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی، هیچگاه با ریاست نایب رئیس که آقای «علی لاریجانی» است اداره نشده است؛ ان شاالله می شود! طبق آیین نامه اگر رئیس نباشد، نایب رئیس می تواند جلسات را اداره کند.
بنابراین اگر آقای روحانی نباشد، جلسات به قوت خود تشکیل خواهد شد؟
فعلاً که نشده است ولی باید بشود.
آقای ضرغامی ممنونم که وقتتون رو در اختیار ما قرار دادید.
خواهش می کنم.