در گذشته بیان کردن جمله «دختر با لباس سفید به خانه بخت میرود و با کفن سفید بیرون میآید» مرسوم بود. سالهای خیلی دور زن و مرد پایبند خانه و خانواده بودند و در برابر مشکلات و سختیها کنار هم میایستادند و تسلیم نمیشدند. امروز شرایط عوض شده و افزایش آمار طلاق بیانگر آن است که جمله مرسوم گذشتگان به فراموشی سپرده شده و به همین دلیل مسئولان در تلاش هستند با ارائه راهکار این اصل را دوباره در کانون خانوادهها جاری و ساری سازند.
نکته جالب و قابلتامل، علت طلاق است. تا سالها گفته میشد شرایط سخت زندگی، بیکاری و نداشتن اولاد عامل جدایی زوجین بوده است، اما امروزه آمارها نشان میدهد رفاهزدگی به دلیلی برای این مکروهترین حلال خدا تبدیل شده است. این گزارش نتیجه حضور میدانی در یکی از دادگاههای خانواده است.
جدال بر سر پنتهاوس
از پلههای دادگاه خانواده بالا میروم. راهرو مملو از جمعیت است؛ زن و مرد، پیر و جوان، کوچک و بزرگ همه اینجا جمع شدهاند. مراجعهکنندگان هرکدام یک پوشه رنگی در دست دارند و از پلههای دادگاه بالا و پایین میروند. این افراد که روزی با عشق بنای خانهشان را گذاشته بودند، هرگز در مخیلهشان نمیگنجید با این همه کینه و نفرت از هم دل بکنند و ادامه زندگی مشترک برایشان بیمعنا شود. نگاهم در بین مراجعهکنندگان به دادگاه خانواده شهید محلاتی به دختر و پسر جوانی گره میخورد که سن و سال زیادی نداشته و ظاهری کاملا امروزی دارند. کنارشان میایستم.
از صحبتهایی که بین خانواده دختر و پسر رد و بدل میشود، میفهمم اسم دختر هدیه است و پسری که کمی آنسوتر ایستاده، همسر هدیه است که عرفان نام دارد. پدر عرفان نگاهی خشمآلود به پسرش میکند و میگوید: «از همان اول با این ازدواج مخالف بودم. چقدر گفتم این دختر به درد نمیخورد. وقتی حرف گوش نمیکنید، آخر و عاقبت کارمان میشود دادگاه.»
مادر هدیه که دخترش را مخاطب حرفهای پدر عرفان میداند هم در پاسخ میگوید: «پسرت لیاقت دخترم را نداشت. هدیه لای پرقو بزرگ شده و از وقتی ازدواج کرده، جز عذاب خیر دیگری از پسرت ندیده است. داشتن خانهای با پنتهاوس زیبا توقع زیادی نیست. اگر پسرت نمیتوانست خانه مدنظر دخترم را تهیه کند، چرا لقمه بزرگتر از دهانش برداشته است.»
هدیه و عرفان تنها زوج مرفه حاضر در دادگاه خانواده نیستند. طبقه بالا زن و مرد میانسالی روبهروی هم ایستادهاند و هر چند دقیقه یک بار بد و بیراه نثار هم میکنند. مرد به زن میگوید: «همه چیز برایت فراهم کردم و هیچ کم و کسری در زندگی نداریم. داشتن این امکانات آرزوی خیلیها است، اما باید لیاقت داشتن آن را داشت. خوشی زده زیر دلت و دیگر نمیتوانم این وضع را ادامه بدهم.»
زن هم با عصبانیت جواب میدهد: «وظیفه مرد تامین آسایش و رفاه خانواده است. این کار هم منت گذاشتن ندارد. نمیتوانم به این زندگی ادامه بدهم و طلاق توافقی میخواهم.» طلاق توافقی گزینه اکثر زوجهایی است که از زندگی مشترک خسته شدهاند و میخواهند به گمان خودشان هرچه سریعتر از آن خلاصی یابند.
علی شیخالاسلامی، مدیرعامل تشکل مردمنهاد بنیان خانواده سلامت با استناد به آمار میگوید: «حدود 25 درصد از طلاقها مربوط به زوجهایی است که از زندگی مشترکشان کمتر از یک سال میگذرد.» به گفته وی، اگر تداوم زندگی مشترک به سه سال افزایش یابد، قطعا نرخ طلاق هم به50 درصد میرسد.
شیوع 80 درصدی طلاق میان زوجهای مرفه
طلاق به دلیل رفاهزدگی و در بدبینانهترین حالت شاید از روی خوشی بیش از اندازه این روزها اپیدمی شده و چنین مواردی در دادگاه خانواده کم نیست. طلاقهای اینچنینی بیشتر مربوط به ساکنان شمال پایتخت است که به دلایل واهی زندگیشان به طلاق ختم شده است. آمارهای ارائهشده از سوی مدیرعامل تشکل مردمنهاد بنیان خانواده سلامت نشان میدهد طلاقهای لاکچری روزبهروز در حال افزایش است. مدیرعامل این سمن فعال در حوزه آسیبهای اجتماعی میگوید:
«سال 1394 مسئولان از آمار 80 درصدی طلاق زوجها در شمیرانات خبر دادند. همه میدانند اغلب کسانی که در این محدوده سکونت دارند، از وضع مالی خوبی برخوردارند و به اصطلاح مرفه هستند. به نظر میرسد اپیدمی طلاقهای لاکچری به دلایل زیادی از جمله تنوعطلبی در میان ساکنان مناطق شمال تهران رو به گسترش است.»
طلاق در کمتر از یک سال زندگی
اگر در سالهای گذشته سن زندگی مشترک پنج تا هشت سال بود، این روزها افرادی در راهروهای دادگاه دیده میشوند که طعم ماهعسلشان را هنوز نچشیده کارشان به طلاق ختم شده است. علیرضا پنداشتهپور، کارشناس مسائل حقوقی و از قضات دادگاه خانواده در این مورد میگوید: «در چند سال اخیر سن متقاضیانی که به صورت توافقی برای طلاق به دادگاهها مراجعه میکنند، کاهش یافته است. در گذشته افراد بعد از پنج تا 10 سال زندگی مشترک به این نتیجه میرسیدند که نمیتوانند با هم زندگی کنند.
این عدد رفتهرفته به پنج سال و اخیرا به دو تا سه سال رسیده است. امروزه مشاهده میشود دوام زندگی بسیاری از پروندههای ارجاع شده برای طلاق توافقی به یک سال و حتی 6 ماه رسیده است.» به گفته وی افزایش برخی آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد در کنار 28 عامل اجتماعی و فرهنگی در پایتخت از دلایل رشد طلاق در سالهای اخیر است: «نگرش نادرست در انتخاب همسر، نبود درک متقابل از زندگی، درخواستهای غیرمنطقی زوجین از یکدیگر، توقع بالای زوجین از هم، تنوعطلبی در زندگی، سست بودن باورهای دینی، اخلاق و رفتار نامناسب و نبود پاکیزگی و نظافت شخصی از دلایل مهم گسترش طلاق در جامعه است.»
او معتقد است در مناطق بالای شهر تهران که افراد از رفاه بیشتری برخوردارند اختلاف و طلاق بهدلایل اقتصادی، اما با رویکردی متفاوت رخ میدهد: «در مناطق شمالی پایتخت تجملگرایی زوجین عامل طلاق است که تفاوت زیادی با طلاق در مناطق جنوب شهر دارد که عمدتا بهدلیل بیپولی و اعتیاد همسر رخ میدهد.»
میتوانیم طلاقها را کم کنیم
عضو کمیسیون سبک زندگی ایرانی - اسلامی شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره دلایل بروز طلاق در میان خانوادههای متمکن میگوید: «براساس پژوهشهای انجامشده تجملگرایی، کاهش مسئولیتپذیری، تغییر در شیوههای همسر گزینی، فاصله گرفتن از ارزشهای دینی و نیز افزایش توقعات بیجا میان زوجین از دلایل افزایش طلاق در میان این گروههاست.» محمدرضا جلیلی با بیان اینکه 60 عامل عمده سبب بروز طلاق و رواج آن در کشور شده است، موضوعات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میان خانوادههای مرفه را از جمله دلایل بروز این آسیب معرفی میکند و میافزاید: «خودخواهی، خود برتربینی و حسادتهای بیجا سبب شده است طلاق در جامعه به نسبت سالهای قبل در میان این قشر افزایش یابد.»
این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بسیاری از دادخواستهای طلاق ارسال شده به محاکم را قابل سازش میداند و میگوید: «ضعف در شورای حل اختلاف سبب شده است پروندههای طلاق آنطور که باید و شاید به صلح و سازش منجر نشود؛ متاسفانه در شوراهای حلاختلاف شاهد ضعف مفرط افراد فعال در این مراکز هستیم. بعضا مشاهده میشود افراد مطلقه عضو شوراهای حلاختلاف هستند. این افراد توانایی لازم برای به سازش رساندن موضوع اختلاف میان دو زوج را ندارند. بسیاری از این اختلافها را با گفتوگو و مشاورههای مناسب میتوان برطرف کرد در حالی که ضعف موجود مانع به سرانجام رسیدن مساله میشود.»
کاهش سن نیازمندی با افزایش طلاق
آسیبهایی که بهدلیل وقوع طلاق رخ میدهد گسترده است. افزایش آمار طلاق در پایتخت سبب شده است بسیاری از متارکهکنندگان توان تامین معاش خود را از دست بدهند و به نان شب خود محتاج شوند. مدیرکل کمیته امداد امام خمینی(ره) استان تهران با بیان اینکه بخشی از نیازمندان تحت حمایت این نهاد در پایتخت پس از طلاق گرفتن نیازمند شدهاند، گفت: «با اینکه انتظار میرفت هرم سنی نیازمندان پایتخت رو به سالمندتر شدن حرکت کند، آمارها نشان میدهد هرم سنی نیازمندان تحت حمایت این نهاد در پایتخت به نسبت سال قبل از آن دو سال کمتر شده و به عدد 40 سال رسیده است.»
محسن ولیئی دلیل چنین اتفاقی را در طلاق و آسیبهای ناشی از آن میداند: « متاسفانه رشد آمار طلاق در پایتخت بالاست. بسیاری از افراد متقاضی حمایت کمیته امداد را زنان سرپرست خانوار یا افرادی تشکیل میدهند که متارکه کردهاند و نمیتوانند از پس هزینههای زندگی خود بربیایند. با استفاده از روشهای حمایتی و پرداخت تسهیلات کوشیدهایم این دسته از افراد را حمایت کنیم اما بدون شک ادامه این روند میتواند سن نیازمندی در پایتخت را بیش از این کاهش دهد.»