نکاتی درباره تفسیر عرفانی منسوب به امام صادق (علیه السلام)
در قرن سوم هجری، در محافل عرفانی (صوفیان) کوفه و بغداد، احادیث و روایت های اخلاقی، با گرایش های عرفانی درباره نکات گوناگون مبهم قرآن، شهرت یافت که به امام جعفر صادق (علیه السلام) نسبت داده شده است. شمار این روایت ها به 350 حدیث می رسد، که در محور تفسیر معنوی و باطنی، 310 آیه از قرآن کریم وارد شده است.
گرد آورنده تفسیر
روایات یاد شده که به شکلی نامنظم و پراکنده در محفل های عارفان، مورد بهره برداری اصحاب طریقت، قرار می گرفت، در حدود اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم ه. ق به وسیله مورخ معروف و عارف بلند پروازه نیشابور، ابوعبدالرحمن سلمی تنظیم و ترتیب یافته و به یکی از معروف ترین کتاب های وی به نام حقایق التفسیر، ضمیمه شد.
ابوعبدالرحمن سلمی، که خود بسیاری از تفاسیر قرآن کریم را- که حتی از طریق صحابه و تابعین و دیگر مفسران پس از تابعان رسیده و در آنها تنها به روشنگری و رفع ابهام آیات قرآن از نگاه ظاهر و جنبه های لفظی توجه شده است- قشری و ظاهری می داند، به تفسیر منسوب به امام صادق (علیه السلام).
به دید تکریم و ارجمندی نگریسته و مراد و مقصود خویش را در تفسیر عرفانی قرآن و تبیین بطون و ابعاد معنوی آن جسته است.
شناسایی و چاپ تفسیر
با این حال، کتاب حقایق التفسیر که تفسیر عرفانی امام صادق (علیه السلام) نیز بدان ضمیمه است. پس از آنکه به قلم ابوعبدالرحمن سلمی، ترتیب و نگارش یافت، همچنان تا نیمه دوم قرن بیستم میلادی، به صورت نسخه های دست نویس باقی ماند و با وجود منزلت والا و جایگاه بلند سلمی و آثارش در اندیشه و سخن اندیشه وران دینی، به تحقیق و چاپ و نشر تفسیر یاد شده و دیگر آثار وی چندان توجهی نشد.
تفسیر امام صادق (علیه السلام) پس از تألیف ابوعبدالرحمن سلمی، برای نخستین بار به همت پژوهشگران فرانسوی، لویی ماسینیون، در نیمه اول قرن بیستم شناسایی شد.
لویی ماسینیون، در معرفی کتاب و اثبات صحت انتساب آن به امام و راویان احتمالی که کتاب را از امام صادق (علیه السلام) شنیده و به دیگران روایت کرده اند. تحقیق نسبتاً مفصل و قابل توجهی دارد.
پس از معرفی تفسیر، به کوشش لویی ماسینیون، نخستین کسی که این تفسیر را نشر داد. پل نویا، محقق فرانسوی در 22 اوت 1968 بود. هرچند بعدها در لبنان و ایران نیز این اثر تصحیح و چاپ شد.
افزون بر چاپ، تصحیح و انتشار کتاب و نگارش مقدمه یاد شده، کتابی به نام تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، نگاشته شده که در آن کتاب، ریشه پیدایش عرفان در اسلام و تأثیر قرآن بر آن را به طور تحقیقی بررسی کرده است. این کتاب از تفسیر امام صادق (علیه السلام) به شرح، سخن گفته و تأثیر آن را بر اندیشه عرفان روشن و آشکار دانسته است.
بی مناسبت نیست، پیش از بررسی تفسیر عرفانی منسوب به امام صادق (علیه السلام) نکاتی چند را یادآور شویم که راهگشای ما در بررسی دقیق تر این تفسیر هستند:
حقایق التفسیر
حقایق التفسیر، آثار تفسیری تنی چند از شخصیت های برجسته عرفانی جهان اسلام، در سده های نخستین اسلام، به سبک صوفیان و طریقت عارفان است.
از مجموعه تفاسیر یاد شده که به کوشش سلّمی، نام حقایق التفسیر به خود گرفته است، در این مقال، تنها تفسیر منسوب به امام صادق (علیه السلام) بررسی می شود.
حقایق التفسیر، خود از آثار کهن قرآنی مسلمانان و از سرچشمه های مهم اندیشه صوفیان به شمار می آید، ولی کسانی در میان اهل سنت هستند که این تفسیر را از تفاسیر باطل و روایت های آن را ساختگی دانسته و برخی به روشنی، دلیل بر ساختگی بودن آن را، وجود تفسیر منسوب به امام در این مجموعه بر شمرده اند.
تدوین گر این اثر، ابوعبدالرحمن سلمی، استاد طریقت و عارف و آگاه به علوم حقیقی و مشرب تصوف بوده است وی افزون بر علم تصوف، نزد برخی محدثان بزرگ نسل خویش، به فرا گرفتن علم حدیث پرداخت. در نتیجه، خود در شمار محدثان در آمد. وی در جست جوی احادیث، سفرهای بسیاری به کشورهای مختلف جهان اسلام کرد.
سلمی، نه فقط به علم حدیث، بلکه به علم کلام نیز علاقه داشت. وی در فروع، پیرو مذهب شافعی بود که در قرن چهارم هجری، بسیاری از گروه های صوفیه، بدان پایبند بودند. او نویسنده ای توانمند و مورخی مشهور به شمار می آید که بیش ترین نوشته های او درباره تاریخ، آثار و شرح حال، تصوف و عرفان اسلامی است.
سلمی بیش از یک صد جلد کتاب در زمینه های گوناگون مانند تفسیر، تاریخ و تصوف تألیف کرده است که کتاب حقایق التّفسیر، از عمده ترین آثار وی به شمار می آید. وی گذشته از اینکه یک صوفی با تألیفات بسیار بوده، محدث و متکلم نیز بوده است. تأثیر تفسیر منسوب به امام صادق (علیه السلام) در پیدایش و تکامل اندیشه های عرفانی گذشته از، درستی و نادرستی انتساب تفسیر یاد شده و چگونگی سندهای آن، این پرسش به عنوان درنگی تاریخی مطرح است که تأثیر تفسیر یادشده در اندیشه تصوف و آثار صوفیان تا چه اندازه بوده است. در حقیقت، خاستگاه عرفان اسلامی تا چه حد در چشمه وحی، ریشه دارد. بی آنکه درصدد پی جویی ریشه پیدایش تصوف و اندیشه عرفانی باشیم، تنها به یادکرد این نکته بسنده می کنیم که سلمی خود در سراسر آثارش، متون دینی و در رأس همه قرآن را تجلی گاه تصوف می داند.
خاستگاه تاریخی تفسیر منسوب به امام صادق (علیه السلام) هر چه باشد، ورود آن به محافل صوفی در سال های شکل بندی آیین عقیدتی عرفانی صورت گرفته است. در زمانی که صوفیان سده سوم با در دست داشتن واژگان فنی و پر تنوع و دقیق، درصدد بر می آیند تا بسط و پرورش تجربه روحانی خود را به کتابت درآورند. این در حکم آن است که گفته شود: تفسیر مذکور سندی در زمینه شکل بندی زبان فنی عرفانی در اسلام شمرده می شود.
نتیجه آنکه با بررسی آثار ابوعبدالرحمن سلمی، اعم از حقایق التفسیر و دیگر نگاشته های وی، که بیانگر اصطلاحات مراتب، احوال و اندیشه عرفا و نیز نشان دهنده تاریخ تصوف است، به خوبی در می یابیم اندیشه عرفانی در سده های نخسین، به گونه ای بسیار روشن از تفسیر منسوب به امام صادق (علیه السلام) اثر پذیرفته است.
تفسیر مذکور با روایتی از امام صادق آغاز می شود که طبق آن، آیات قرآن، چهار قسم اند: عبارات، اشارات، لطایف و حقایق. عبارات برای عامه مردم، اشارات برای خواص، لطایف از آن اولیا و حقایق خاص انبیاست. روشن است که این تقسیم بندی با آموزه های صوفیانه کاملاً مطابقت دارد. در این تفسیر نیز به تفصیل به شرح و بیان حروف مقطعه پرداخته شده است. همچنین در آن، اصطلاحات و مفاهیمی چون فنا، ماهیت، خواطر نورالهویه و مشاهده به کار رفته است. انتساب بسیاری از این تعبیرها به امام جعفر صادق (علیه السلام) صحیح نیست؛ زیرا عبارتی چون «فناء فی الله» و «بقاءبالله» در دوره های بعد رایج شدند و در بسیاری از عبارت های دیگر نشان از سده های سوم و چهارم دارند.
در مجموع، دلایل و شواهد علمی معتبر برای اثبات اصالت این تفسیر و صحت انتساب آن به امام صادق (علیه السلام) در دست نیست و اطلاعات موجود، از حدس و گمان فراتر نمی رود. اگرچه باید به این نکته نیز توجه داشت که منشأ تاریخی تفسیر منسوب به امام صادق (علیه السلام) هر چه باشد، ورود این تفسیر به جهان تصوف همزمان با شکل گیری تعالیم عرفانی و پدید آمدن واژه های فنی صوفیانه بوده و در واقع، یکی از قدیمی ترین شواهد قرائت استنباطی یا تجربی قرآن است.
سبک تفسیر
در باب سبک و محتوای این تفسیر، چند نکته گفتنی است: این تفسیر حدود 350 روایت، در تفسیر 310 آیه پراکنده از اول تا آخر قرآن کریم را در بر دارد. ابتدا بخشی از آیه ذکر و سپس با عبارت هایی چون قال جعفر یا جعفر الصادق یا جعفر بن محمد به تفسیر آن پرداخته شده است.
نکته دیگر اینکه تفسیر مذکور، تفسیر مأثور به شمار نمی آید. هیچ یک از روایات یا احادیث، جز دو مورد که در برخی نسخ خطی موجود برای آنها سلسله سند ذکر شده، مستند نیستند. سومین نکته این که در میان روایات عرفانی این تفسیر، روایت های کلامی نیز وجود دارد که از نظر سبک و روش متفاوت اند.
از جمله ویژگی های این تفسیر عبارتند از:
1- قسمت کوتاهی از آیه و در موارد محدودی یک آیه کامل، عنوان و سپس روایتی در تأویل و تفسیر آن یاد شده است.
2- در موارد بسیاری، آیه ای به طور کامل تفسیر نشده، بلکه تنها بخشی از آن آورده شده و دیگر بخش های آیه ناگفته مانده است.
3- در بیش تر موارد، تنها به ذکر روایتی اکتفا و در برخی موارد محدود، در تأویل یک آیه یا بخشی از آن، بیش از یک روایت یاد شده است.
4- به جز روایت های مورد بحث، از هیچ ابزار تفسیری دیگر استفاده نشده است.
5- روایت های یاد شده در جهت روشنگری مراد آیه، صادر نشده اند، بلکه تنها تأویلاتی عرفانی هستند که از ظاهر حکایتی ندارند و در آن به برداشت های معنوی راهنمون شده که با ابزار ظاهری نمی توان بدانها دست یافت.
6- در موارد اندکی، روایت های کلامی نیز در میان روایات یاد شده به چشم می خورند.
7- آن شمار از روایت ها که رنگ کلامی دارند، از نظر سبک و روش با روایت های عرفانی، متفاوت به نظر می رسند و این نشان دهنده این واقعیت است که خاستگاه صدور این روایت ها یا روایت های عرفانی متفاوت است.
8- در میان این مجموعه، روایت هایی که رنگ اعتقادی داشته باشند، به چشم می خورند، ولی ساختگی بودن آنها از نظر اسلوب و محتوا بسیار روشن است. بنابراین، گرچه وجود روایاتی را از امام صادق (علیه السلام) در این مجموعه بپذیریم، در عین حال بخشی از روایت های این مجموعه و به طور خاص در بخش های کلامی و اعتقادی، مجعول و تحریف شده اند.
تهی بودن تفسیر از فضائل اهل بیت (علیه السلام)
در تفسیرهای روایی شیعه، تفسیر برخی آیات به شخصیت، فضائل و کمالات پیامبر اختصاص یافته و در مواردی دیگر آیات در بیان اشاره به کمالات معنوی و مقام والای اهل بیت پیامبر و امامان معصوم تفسیر شده اند. این شیوه تفسیری، شیوه معمول و متداول تفاسیر روایی است.
در تفسیر عرفانی منسوب به امام صادق (علیه السلام) که ابوعبدالرحمن سلمی آن را گرد آورده، با اینکه برخی آیات به پیامبر تفسیر شده است. مانند (یس) و (نجم)، ولی هیچ روایت تفسیری در رابطه با اهل بیت و فضائل ایشان در آن دیده نمی شود و بسیار دور می نماید که در تفسیری منسوب به امام صادق (علیه السلام)، تنها روایات مربوط به شأن پیامبر یاد شده باشد و از روایات در شأن ائمه (علیه السلام) اثری نباشد. آیه نور، از آیاتی است که مفسران شیعه، آن را در مورد اهل بیت (علیه السلام) تفسیر کرده اند. بیش از 20 روایت از امام صادق (علیه السلام) و سایر امامان معصوم در تطبیق تفسیر این آیه با شأن و منزلت اهل بیت (علیه السلام) یاد شده است.
حال آنکه در تفسیر یاد شده، در سخن امام صادق (علیه السلام) کمترین اشاره ای به مقام اهل بیت (علیه السلام) نشده است. این مطلب، بیانگر جعل و تحریف آشکاری است که در این تفسیر صورت گرفته است.
نقدهایی بر این تفسیر
در میان مجموعه روایات تفسیر یاد شده مواردی چند به چشم می خورد که به لحاظ کلامی، جایگاه استوار در اندیشه کلامی شیعه ندارند، بلکه آثار زیان بار اعتقاد بدان ها در رهنمودهای امامان معصوم (علیه السلام) بیان شده و اعتقاد به جبر در این میان نمونه ای بس روشن و آشکار است.
این گونه روایاتی که به گونه روشن دلالت بر جبر می کنند و سرنوشت دنیوی و اخروی انسان را از فقر و لذت و ثروت و خوشبختی و شقاوت و بسته به تعیین ازلی، طاعت و معصیت را یکسان و هدف بعثت انبیاء را تنها پند و یادآوری می داند.
اندیشه هایی نیست که خرد آن را تأیید کند و در زمره رهنمودهای معصوم قرار دهد از سوی دیگر تفسیر منسوب به امام صادق (علیه السلام) دارای روایت هایی است که در اصول و فروع، با باورهای شیعه ناسازگارند. البته این گونه روایت ها، از نظر ساختار نیز با دیگر روایت ها، تفاوتی آشکار دارند و این تفاوت با اندک درنگ به دست می آید.
گذشته از روایت های ضعیفی که با باورها و اندیشه های تابناک شیعی ناسازگاری دارند. روایت هایی نیز در این تفسیر، دیده می شوند که ناسازگاری روشن و آشکاری با باورهای مذهب شیعه ندارند، ولی از نظر محتوا و مضمون، سطحی و از هم گسیخته و سست هستند و با روایت های صادره از معصومان، که یکسره دارای متانت و ژرفا و استواری و در قالب و مضمون های بلندند، سازگاری ندارند.
فرجام سخن
از مجموع بحث های گذشته، این نکته ها به خوبی روشن می شود:
1- از تفسیر مورد بحث، تاکنون هیچ گونه سندی، در دست نیست، نه سلمی برای آن سندی ذکر کرده و نه احتمالات محققان فرانسوی درباره سند تفسیر، پذیرفتنی است.
2- ابوعبدالرحمن سلمی نخستین گردآورنده تفسیر، گر چه نوشته های بسیار دارد و در عرفان و آگاهی به مبانی تصوف، از شهرت برخوردار است، ولی از سوی برخی نویسندگان به جعل حدیث متهم شده است.
3- در متن تفسیر، روایت هایی وجود دارد که از نگاه ساختار و اسلوب می توانند صحیح باشند.
4- روایت هایی که دلالت بر فضیلت رسول اکرم کنند در متن تفسیر وجود دارد، ولی روایتی که از فضائل اهل بیت سخن گوید، به هیچ عنوان در تفسیر وجود ندارد.
5- روایت های کلامی هم ساز با جبر و روایت های فقهی و اعتقادی ناسازگار با تفکر شیعه در آن وجود دارد، ولی این روایت ها اندک هستند و نیز از نظر محتوایی و ساختاری، ساختگی بودن آنها به طور کامل محرز و مشخص است.
در پایان می توان گفت امکان صدور این مجموعه تفسیری از امام صادق (علیه السلام) بعید به نظر نمی رسد. در عین حال، آثار جعل و تحریف در آن به خوبی نمایان است.
کار مهمی که جعل کنندگان انجام داده اند در دو محور خلاصه می شود:
1- روایت هایی را برخلاف مذهب عدلیه و امامیه، جعل و به آن افزودند.
2- تمام روایت هایی که در بیان فضائل اهل بیت بوده، حذف شده است.(1)
پینوشتها:
1. محمد حسین مبلغ، فصلنامه پژوهش های قرآنی، ش6-( بهار و تابستان 1375) با تصرف و تلخیص.
منبع: حسینی ایمنی، سید علی؛ اشارات، قم: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، تابستان 1391.