آمنه چوپانی
بسیاری از والدین معتقدند که فرزندانشان به آنها دروغ میگویند. دروغگویی، از بسیاری جهات، یک رفتار طبیعی در کودک است. کودکان ممکن است به دلایل بسیاری دروغ بگویند و برخی از آنها، حتی ممکن است قابل قبول نیز باشد. با این حال، دروغ گفتن کودکان، اغلب پدر و مادرها را نگران میکند و در برخی موارد این نگرانی بجاست.
دروغ میتواند مشکلات بزرگی برای کودک در مدرسه و ارتباط او با دوستانش به وجود آورد و همچنین در بزرگسالی منجر به اخلال در زندگی خانوادگی و اجتماعی و سرچشمه بسیاری از مشکلات بزرگ شود. برخی از کودکان میل بیشتری به دروغگویی دارند؛ مثل آنهایی که اغلب شاهد دروغ دیگران هستند.
دروغ تا حد زیادی به شخصیت فرد نیز برمیگردد و در نهایت اینکه سن کودک و نوجوان در مقدار و نوع دروغگویی او تأثیرگذار است. معمولاً دروغ گفتن کودکان به خودی خود مشکل بزرگی نیست؛ مگر اینکه همیشگی و تبدیل به یک عادت شود؛ چرا که در بیشتر مواقع بعد از مدتی این رفتار به فراموشی سپرده میشود. مثل سایر مشکلات رفتاری، مؤثرترین راه، پیشگیری است و بهتر است قبل از اینکه این رفتار عادت و ملکه ذهن کودک شود، برطرف گردد.
چرا کودکان دروغ میگویند؟
کودکان در سنین مختلف، به دلایل گوناگون دروغ میگویند. آنها در سنین بسیار کم، ممکن است اصلاً قادر به تمایز میان حقیقت و دروغ نباشند. وقتی یک کودک سه ساله میگوید اسباب بازیهای او در اطراف اتاق و در هوا پرواز میکنند، دروغ نمیگوید، بلکه نمیتواند میان تخیلات و حقایق، تمایز قائل شود. ممکن است دروغگویی آنها در این سن به این دلیل باشد که حقیقت ماجرا را فراموش کردهاند.
وقتی به یک کودک دو ساله میگویید که چرا دستمال کاغذی را درون کاسه دستشویی انداخته و او جواب میدهد که این کار را نکرده، دروغ نمیگوید، آن را فراموش کرده است. در سن پنج، شش سالگی، به تدریج کودکان میتوانند تفاوت میان واقعیت و دروغ و تخیلات را درک کنند و کمتر بر واقعی بودن تخیلات خود پافشاری میکنند. آنها در مییابند که انجام برخی کارها پدر و مادر را ناراحت و عصبانی میکند.
در این سنین، احساس گناه را تجربه میکنند و خود را مقصر میدانند؛ بنابراین با دروغ گفتن میخواهند از تنبیه یا ناراحت شدن پدر و مادر پیشگیری کنند. همچنین دوست دارند با مبالغه و بزرگ نشان دادن واقعیات، توجه پدر و مادر را به خود جلب کنند. از سن هفت، هشت سالگی، در واقع کودک به درستی تفاوت میان واقعیت و دروغ را درک میکند و میتوان روی واقعیت گفتههای او حساب کرد. شایعترین دلیل دروغگویی کودکان در این سنین، جلوگیری از تنبیه شدن و یا اجتناب از انجام کاری ناخوشایند (مثل خالی کردن سطل زباله) است.
آنها دروغگویی مؤدبانه و اجتماعی را نیز درک خواهند کرد؛ مثلاً کودک جوراب کشبافی را که مادر بزرگش برای او بافته است، اصلاً دوست ندارد؛ اما به دروغ به او میگوید به آن علاقهمند است و یا از مدل موی دوستش که به نظر او واقعاً مضحک است، تعریف میکند. به نظر میرسد که این دروغ، به منظور جلوگیری از آسیب دیگران گفته میشود. دروغ در این سن ممکن است فریادی برای دریافت کمک باشد.
کودکانی که از پدر و مادر خود میترسند و یا در مدرسه برای رابطه با همکلاسیهای خود مشکل دارند، گاهی ممکن است برای کاهش فشار، دروغ بگویند. در نوجوانی، دروغ گفتن بسیار مهم است و والدین باید به آن اهمیت دهند. نوجوانان در این سنین به وضوح تفاوت میان دروغ و حقیقت را درک میکنند و از عواقب احتمالی آن آگاهند.
با این حال، نمیتوان گفت تمام دروغهایی که نوجوانان میگویند، نوعی زنگ خطر و نشانه موضوعی خطرناک و جدی است؛ زیرا گاهی برای حفظ حریم خصوصی و داشتن استقلال و یا جلوگیری از خجالت، دروغ میگویند و گاهی نیز به خاطر تنبیه نشدن و یا انجام ندادن کارهای روزانه. در برخی مواقع نیز به دلیل اینکه نمیتوانند واقعیت را بگویند، به دروغ متوسل میشوند.
وظیفه والدین
اولین کاری که والدین باید انجام دهند. آموزش راستی و صداقت است و باید مراقب دروغهای خود در منزل باشند. در برخی خانوادهها دروغهای اجتماعی بسیار قابل قبول است و بعضی پدر و مادرها سهواً با دروغ گفتن، آن را به کودکان خود آموزش میدهند؛ مثل وقتی که در منزل هستند و از کودک خود میخواهند که تلفن را جواب بدهد و بگوید که نیستند.
مدلسازی از رفتار صحیح و صادقانه والدین در منزل و زندگی در محیطهای سالم، راهکار مهم پیشگیری از دروغ گفتن کودکان است...
برای خواندن بخش دوم- با کودکان دروغگو چه کنیم- اینجا کلیک کنید.