سلام و تحیت در قرآن

سلام در لغت به معانی گوناگون آمده است، یکی از آنها معنای تحیت است و در آیه شریفه آمده است: (وَ السَّلامُ عَلی مَنِ اتَّبَعَ الْهُدی )[۱] و یکی از اسماء الله سلام است زیرا سالم از هرگونه نقص و عیب و فناست[۲] و به معنای درود گفتن و هنیت به زبان آوردن هم می باشد.[۳]

سلام در لغت به معانی گوناگون آمده است، یکی از آنها معنای تحیت است و در آیه شریفه آمده است: (وَ السَّلامُ عَلی مَنِ اتَّبَعَ الْهُدی )[1] و یکی از اسماء الله سلام است زیرا سالم از هرگونه نقص و عیب و فناست[2] و به معنای درود گفتن و هنیت به زبان آوردن هم می باشد.[3]

تحیت و درود از اموری نیستند که بعد از ظهور اسلام حادث شده باشد، بلکه مصادیق مختلف آن در میان اقوام و ملل پیش از اسلام نیز سابقه دارد؛ در آیات مختلف قرآن کریم تعبیراتی وجود دارد که نشانگر وجود این سنت در ملل گذشته دارد، از جمله آنها: (ولَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَی قَالُوا سَلامًا)[4] و (وَ السَّلامُ عَلَی یوْمَ وُلِدْتُ وَ یوْمَ أَمُوتُ وَ یوْمَ أُبْعَثُ حَیا)[5]

 این دو آیه نشانگر آن است که در زمان حضرت ابراهیم و حضرت عیسی(ع) تحیت و سلام وجود داشته است. در زمان عرب جاهلی نیز نوعی از تحیت رواج داشته است که حکایت ذیل بیان گر آن است:

«روزی یکی از اعراب جاهلی جهت شنیدن آیات قرآن کریم به حضور پیامبر اکرم(ص) رسید و در ابتدای سخن برای تحیت چنین گفت: انعم صباحا که حضرت در جواب فرمود: خدای من تحیت بهتر از این فرستاده و آن این است که بگوییم سلام علیکم.[6]

و همچنین تاریخ؛ رسوم و آداب مختلفی از ملل پیشین نقل کرده است. شارع مقدس اسلام در بسیاری از موارد عادات پسندیده مرسوم در میان امت های پیش از خود را امضاء نموده است که نمونه هایی از آن مانند حج و.. .را در مورد پذیرش قرار داده است و سپس برخی اصلاحات و تغییرات در آن سنن و آداب انجام داده است و مواردی که کاستی هایی در آنها وجود داشته است را جبران نموده است. سنت پسندیده سلام و تحیت هنگام دیدار، ورود به خانه و آغاز به تکلم نیز از مواردی است که شارع آن را تایید نموده و دستورات خاصی نیز برای آن وضع نموده است.

کیفیت سلام و تحیت در اسلام

در آیین مقدس تاکید زیادی به روی برخورد صحیح و حسن شده است و یک نوع تحیت خاص که همان استفاده از کلمه سلام است، مورد تاکید و سفارش قرار گرفته است. در میان جوامع مختلف از الفاظ یا رفتارهای مختلفی برای این منظور استفاده می شود اما شارع مقدس کلمه سلام را به عنوان تنها کلمه ای که احکام خاصی را به دنبال خود دارد، قرار داده است. گویا بدین وسیله قصد داشته است که مسلمانان در برخوردهای خود نیز دارای وحدت و نشانه باشند تا از غیر مسلمانان شناخته شوند. و لذا اگر به لفظی غیر از سلام برای تحیت استفاده شود، مثلا گفته شود: «صبحک الله بالخیر» یا «مساک الله بالخیر»؛ جواب آن واجب نیست، و فقط در صورتی واجب است که به لفظ سلام باشد.[7]

و همچنین فقهاء سلام را در نماز واجب می دانند، اما در هرگونه تحیتی غیر از سلام را واجب ندانسته، بلکه آن را مبطل نماز می شمرند.[8]

در روایتی چنین می خوانیم: لما اسجد الله عزوجل الملائکة لآدم و ابی ابلیس ان یسجد فقال له ربه عزوجل (فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّک رَجِیمٌ وَ إِنَّ عَلَیک لَعْنَتِی إِلی یوْمِ الدِّین) ثم قال عزوجل لآدم: انطلق الی هؤلاء الملا من الملائکة فقل السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. فسلم علیهم فقالوا و علیک السلام و رحمة الله و برکاته فلما رجع الی ربه تبارک و تعالی هذه تحیتک و تحیة ذریتک من بعدک».

«هنگامی که خداوند متعال فرمان سجده آدم را به ملائکه صادر کرد و شیطان از سجده سرپیچی کرد، خداوند متعال به شیطان دستور خروج داده او را طرد نمود و فرمود: همانا لعنت من تا روز قیامت بر تو باد پس خطاب به آدم(ع) فرمود: به سوی گروه ملائکه برو و برآن بگو: سلام علیکم و رحمة الله و برکاته، سپس آدم بر آنها سلام کرد و ملائکه در جواب گفتند: سلام و رحمت خدا بر تو باد، سپس هنگامی که آدم به سوی پروردگار خود مراجعه کرد، خداوند فرمود این تحیت تو و فرزندانت بعد از این می باشد»[9]

اهمیت سلام نمودن در قرآن و سنت

کلمه سلام بیش از 40(چهل) بار در قرآن کریم بکار رفته است؛ گاهی خداوند خود، بر بندگان برگزیده اش یعنی انبیاء: سلام می فرستد(وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلین).[10] و (قیلَ یا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَکاتٍ عَلَیک)[11] و (سَلامٌ عَلی مُوسی وَ هارُون)[12] فرشتگان نیز هنگام دخول اهل بهشت آنها را با سلام و تحیت داخل می نمایند (ادْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِک یوْمُ الْخُلُود).[13] و (إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیونٍ ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنین). [14]

همچنین تحیت اهل بهشت نیز سلام است و شکر الهی (دَعْواهُمْ فیها سُبْحانَک اللَّهُمَّ وَ تَحِیتُهُمْ فیها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ). [15]

همچنین یکی از نام های بهشت نیز دارالسلام است (وَاللَّهُ یدْعُو إِلَی دَارِ السَّلامِ). [16]

علاوه بر آیات قرآنی فراوانی که در مورد تحیت و سلام وجود دارد، در سنت شریف نیز احادیث زیادی وارد شده است که به پاره ای از آنها اشاره می شود:

عن النبی(ص) «یا انس سلم علی من لقیت یزید الله فی حسناتک و سلم فی بیتک یزید الله فی برکتک»«ای انس -نام خدمتکار رسول خدا(ص)- سلام کن بر هر کسی که ملاقات می کنی و خدا بر حسنات تو می افزاید و سلام کن در خانه ات و خداوند بر برکاتت می افزاید»[17]

و از امام صادق(ع) روایت شده است: اولی الناس بالله و رسوله من بدا بالسلام».«نزدیکترین و مقرب ترین مردم به خدا و رسولش کسی است که ابتداء به سلام نماید»[18]

در روایتی دیگر چنین می خوانیم: «من لقی عشرة من المسلمین فسلم علیهم، کتب الله له عتق رقبة» «هرکس ده نفر از مسلمانان را ملاقات کند و بر آنها سلام کند، خداوند ثواب آزاد کردن بنده ای را به او عطا می کند»[19]

از دلایل اهمیت سلام کردن، جواز رد سلام در نماز، بلکه با شرائطی وجوب آن است؛ تکلم نمودن در نماز و لو این که کلام دو حرف باشد موجب ابطال نماز است و لیکن در مورد جواب سلام استثناء شده است. مرحوم صاحب عروه وجوب رد سلام در نماز را لازم می دانند و آن را از واجبات کفایی می شمرند. [20]

فلسفه سلام کردن

شیعه معتقد است که احکام اسلام از روی مصالح و مفاسد جعل گردیده است، لذا امری که واجب یا مستحب در اسلام است، دارای مصلحت ذاتی است. رسیدن به علت و فلسفه احکام اسلام به طور کامل میسر نیست مگر این که از ناحیه خود شارع به آن تصریح شده باشد، لکن برخی از مصالح و مفاسد را فی الجمله عقول انسانها می فهمد. سلام نیز از این قاعده مستثنی نیست لذا به پاره ای از آنها اشاره می شود.

دین اسلام یک دین اجتماعی است، ضمن این که دستورهای فردی زیادی نیز قرار داده است؛ نماز جماعت، حج، زکات، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و... دستورهای اجتماعی اسلام هستند.

این گونه جعل قوانین توسط شارع در قبال اجتماع نشان دهنده اهمیت او به اجتماع و جهت تشویق توده مردم به حضور در جامعه اسلامی است. سلام کردن و برخورد خوب یکی از درهای مهم در برقراری روابط اجتماعی سالم است که این همه مورد تاکید دین مبین اسلام است. این کلمه (سلام) که در آن معنی و مفهوم سلامتی و ایمنی نهفته، به مخاطب اطمینان می دهد که طرف مقابل قصد صحیحی در راه آغاز رابطه را با او در نظر گرفته است. در این صورت مخاطب نیز این پیام را دریافت نموده و در صورت تمایل دو طرف رابطه اجتماعی جدید و کوچکی تشکیل می شود، ضمن این که سلام، روح تعاون و همکاری و همدلی را بین مسلمانان افزایش می دهد و همچون شعار و علامتی جهت شناخت جوامع اسلامی از دیگر جوامع می باشد.

یکی دیگر از علل حسن سلام ایجاد رابطه دوستی و محبت بین مسلمانان می باشد. اسلام تاکید زیادی بر روی حب و بغض دارد و از صفات مؤمنین، حب به مؤمن و بغض نسبت به دشمنان اسلام در قرآن مجید ذکر شده است:

(مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ)[21] دین مقدس اسلام سفارش زیادی نسبت به گسترش محبت بین مؤمنین نموده است و دستورات زیادی در این زمینه قرار داده است. به عنوان نمونه مصافحه کردن، به دیدار یکدیگر رفتن و صله رحم از آن دسته اند که همگی این ها عامل ازدیاد پیوند و محبت در جامعه اسلامی است.

از رسول اکرم(ص) نقل شده است: «الزیارة تنبت المودة »«زیارت و ملاقات یکدیگر سبب دوستی و محبت است.»[22]

و در حدیث دیگر این چنین وارد شده است:«ما صافح رسول الله(ص) رجلا قط فنزع یده حتی یکون هو الذی نزع یده منه».«هنگامی که پیامبر اکرم(ص) با کسی مصافحه می کرد، دست خود را نمی کشید مگر این که طرف مقابل دست خود را می کشید»[23]

و در این زمینه احادیث فراوانی وارد شده است که همگی مشوق مودت و دوستی میان مؤمنان است. سلام کردن نیز چون عامل شروع و ایجاد این گونه روابط است مورد اهتمام شارع مقدس قرار گرفته است، زیرا بشاشت و برخورد خوب عامل جلب دوستی و محبت است. از حضرت علی(ع) روایت شده است:«البشاشة حبالة المودة» «بشاشت و خوشرویی دوام دوستی است»[24]

در روایتی دیگر از ایشان می خوانیم: «اذا لقیتم اخوانکم فتصافحوا و اظهروا لهم البشاشة و البشر، تتفرقوا و ما علیکم من الاوزار قد ذهب»[25]«هنگامی که با برادران خود ملاقات می کنید، مصافحه کنید و اظهار خوشرویی نمائید تا این که هنگام جدایی، همه گناهانتان آمرزیده شده باشد».

و به تجربه نیز به اثبات رسیده است که افراد عبوس و کسانی که از سلام خودداری می ورزند، از جایگاه خوبی در قلوب مردم برخوردار نیستند. و برعکس افراد خوشرو و کسانی که ابتدا به سلام می نمایند، محبوب دل های مؤمنینند.

آداب فقهی سلام کردن

«جایز نیست ابتدا به سلام برای شخص نمازگزار و همچنین «جایز نیست ابتدا به سایر تحیات مثل صبحک الله بالخیر یا مساک الله بالخیر و غیر اینها»[26]

«واجب است سلام در اثناء نماز به تقدیم کلمه سلام بر ظرف -علیکم، علیک و...- اگرچه شخص سلام دهنده ظرف(جار و مجرور) را بر کلمه سلام مقدم نماید؛ و احتیاط مستحب این است که در تعریف و نکره آوردن شخص نمازگزار مراعات مماثله را بنماید و همانند شخص سلام دهنده جواب دهد و همچنین در جمع و مفرد آوردن.[27]

رد سلام واجب کفایی است پس اگر به جماعتی سلام کنند و یکی از آنها جواب دهد، کافی است. اما بر بقیه مستحب است جواب دهند.[28] اگر یک نفر از جماعت جواب دهد و آن شخص بچه باشد، کفایت نمی نماید.[29] اگر شخص نمازگزار در بین جماعتی باشد که بر آنها سلام کنند و شخص نمازگزار شک کند که او نیز قصد شده است یا نه، جواب دادن او جایز نیست.[30] واجب است جواب را به گونه ای دهند که شخص سلام کننده بشنود خواه در نماز باشد یا غیر آن، به این صورت که صدای خود را به اندازه متعارف بلند نماید به گونه ای که اگر مانعی نباشد، صدای او شنیده شود و اگر شخص سلام دهنده خیلی دور باشد که امکان شنیدن صدا را نداشته باشد، جواب واجب نیست.[31] جواب سلام واجب است فورا -به طور عرفی- داده شود و تاخیر آن جایز نیست و اگر به تاخیر انداخت وجوب ساقط می شود.[32]

جایز است سلام مرد نامحرم به زن نامحرم و بالعکس مشروط بر این که با ریبه یا خوف فتنه نباشد. [33]

از حضرت علی(ع) روایت شده است: «و کان یسلم علی النساء و کان یکره ان یسلم علی الشابة منهن و یقول: اتخوف ان تعجبنی صوتها فیدخل علی اکثر مما اطلب من الاجر»«حضرت علی(ع) بر زنان سلام می کرد ولی کراهت داشت که بر زنان جوان سلام نماید، و می فرمود: نگران هستم از این که از صدای آنها تعجب نمایم و این کار ضررش برای من بیش از ثواب آن باشد»[34]

کراهت دارد که مسلمان بر شخص کافر سلام نماید، اما اگر کافر ذمی بر مسلمان سلام نماید، احتیاط واجب رد سلام است به لفظ علیک یا سلام بدون علیک[35]

در روایتی از امیرالمؤمنین از سلام به شش گروه نهی شده است: «ستة لا ینبغی ان یسلم علیهم: الیهود و النصاری و اصحاب النرد و الشطرنج و اصحاب الخمر و البربط و الطنبور و المتفکهون بسب الامهات و الشعراء» «به شش گروه نباید سلام کرد: یهود و نصاری، کسانی که نرد و شطرنج بازی می کنند، شراب خواران، کسانی که آلات موسیقی می نوازند، کسانی که به مادرشان دشنام می دهند و شاعران(ناحق)»[36] البته آداب فقهی سلام کردن بسیار زیاد است که طالبین می بایست به کتب مفصل فقهی و روایی مراجعه نمایند.

سلام؛ این سنت اسلامی را پاس بداریم.

از مجموعه مطالبی که گذشت، اهمیت این سنت شریف و لزوم اهمیت دادن به آن و به کار بستن آن، استفاده می شود. اما با کمال تاسف در جامعه ما اهتمام و توجه به این سنت و بسیاری دیگر از سنن اسلامی کم رنگ گردیده است. استفاده از کلمات دیگر برای تحیت و ابتدا به سخن بدون سلام در جامعه رواج یافته است. و بخش مهمی از جامعه از بعضی کلمات نامناسب و بعضا فرنگی استفاده می نمایند، نه تنها در برخوردهای حضوری، بلکه در مکالمات تلفنی و مکاتبات نیز کلمات دیگری جای گزین گردیده اند. این تغییر رویه در جامعه ما علی الخصوص در اقشار مرفه به علل متعددی صورت گرفته است:

اولا: حس تقلید از ارزش های کشورهای اروپایی و فرنگی است که عده ای آن را فرهنگ برتر و پیشرو در جهان می دانند.

ثانیا: استفاده مطبوعات و قشر فرهنگی جامعه از لغات دیگر که سبب می شود، به تدریج سایر اقشار جامعه به این سمت کشیده شوند.

ثالثا: عدم آموزش صحیح سنن و آداب اسلامی توسط خانواده و مدارس و عدم تاکید بر حفظ سنن پسندیده اسلامی.

رابعا: ضعف تبلیغات و عدم معرفی و تبیین ارزش های اسلامی در جامعه.

در مورد گروه اول؛ کار قدری مشکل است. و به دشواری می توان آنها را به احیای این سنت اسلامی متقاعد نمود مگر این که اساس فکری و عقیدتی آنها دگرگون گردد؛ اما در مورد کسانی که به یکی از علل سه گانه ذیل و اخیر از رعایت این ادب اسلامی غافلند، می توان با آموزش و تبلیغات صحیح و الگودهی مناسب، اهمیت مساله را برای آنها روشن ساخت و پاداش معنوی و اخروی آن را به آنها گوشزد نمود.

روحانیون معظم نیز می توانند در برنامه های تبلیغی خود به احیای این امر پسندیده همت گمارند تا انشاءالله این سنت فراگیر شده و مردم در انجام آن از یکدیگر سبقت بگیرند، و هنگامی که یک بیگانه قدم به مملکت اسلامی بگذارد، فضای عطرآگین سلام از همه جای آن ظاهر شود و در دنیا این سنت یکی از نشانه های شناسایی مسلمان از دیگران قرار گیرد.

پی نوشت ها

[1] سوره طه: 47.

[2] ر.ک: المنجد/ لویس معلوف.

[3] ر.ک: فرهنگ معین/ محمد معین.

[4] سوره هود: 69.

[5] مریم:33.

[6] ر.ک: فرازهایی از تاریخ اسلام / جعفر سبحانی.

[7] العروة الوثقی سید محمد کاظم طباطبائی.

[8] تحریر الوسیله، ج 1، حضرت امام خمینی.

[9] بحارالانوار، ج 76، علامه مجلسی.

[10] صافات: 181.

[11] هود: 48.

[12] صافات:120.

[13] ق: 34.

[14] حجر:46.

[15] یونس: 10.

[16] یونس: 25.

[17] بحارالانوار، ج 76، مجلسی.

[18] ر.ک: المحجة البیضاء ج 3، فیض کاشانی.

[19] بحارالانوار، ج 76.

[20] عروة الوثقی.

[21] فتح:29.

[22] بحارالانوار، ج 76.

[23] ر.ک: المحجة البیضاء، ج 3، فیض کاشانی.

[24] نهج البلاغه، کلمات قصار.

[25] ر.ک: خصال شیخ صدوق.

[26] عروة الوثقی.

[27] تحریر الوسیله.

[28] عروة الوثقی.

[29] همان

[30] همان

[31] تحریر الوسیله.

[32] همان.

[33] عروة الوثقی.

[34] ر.ک: اصول کافی، ج 1.

[35] عروة الوثقی.

[36] ر.ک: خصال شیخ صدوق.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان