ماهان شبکه ایرانیان

حسابرسی اعمال در روزی به نام یوم الحساب

چکیده: خداوند انسان را در دنیا خلق نمود تا با کمک گرفتن از استعدادهای ذاتی خود مسیری را طی کرده و خود را برای قیامتی جاودان آماده سازد

حسابرسی اعمال در روزی به نام یوم الحساب

چکیده:

خداوند انسان را در دنیا خلق نمود تا با کمک گرفتن از استعدادهای ذاتی خود مسیری را طی کرده و خود را برای قیامتی جاودان آماده سازد. اما جایگاه افراد در قیامت با یکدیگر بسیار متفاوت است چرا که خداوند عادل بوده و هر فردی را بر اساس اعمالی که انجام داده مورد حسابرسی دقیق قرار خواهد داد و او را به پاداش یا کیفر عملی که انجام داده خواهد رساند. بدین منظور خداوند عده‌ای را در دنیا و عده‌ای را در بزرخ مورد بازخواست و کیفر اعمال قرار می‌دهد و در قیامت نیز دادگاه عظیمی برپا کرده و با حاضر کردن تمام انسان‌ها در این دادگاه به حساب اعمال آنان رسیدگی می‌کند. در این دادگاه انبیاء و اوصیا و همچنین قرآن و مسجد از انسان شکایت کرده و برای نشان دادن گناهان بنده‌ی خاطی، شهودی از فرشتگان الهی، انبیا و اولیا و حتی اعضا و جوارح و زمین و زمان علیه انسان حاضر شده و اعمال او را در دنیا رسوا خواهند کرد.

کلید واژه:

قیامت، محاسبه‌ی اعمال، شاکیان قیامت، شاهدان قیامت

مقدمه:

یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد انسان، متفکر بودن اوست. بر خلاف حیوانات که تمام همّ و غم آن‌ها خور و خواب و خشم و شهوت است، انسان موجودی است که می‌تواند دایره‌ی تفکرات خود را از عالم ماده فراتر برده و به اموری بیندیشد که بر اساس مبانی مادی به هیچ عنوان قابل درک نیست. انسان می‌تواند با تفکر و تعقل و به واسطه‌ی در آمیختن معلومات خود با یکدیگر، بسیاری از مجهولات حتی مجهولات غیر مادی را نیز برای خود تبدیل به معلومات نماید. شاید بتوان ادعا نمود که بر اساس گستره‌ی وسیع تفکرات انسانی، مهم‌ترین سوالاتی که به صورت آگاهانه و یا حتی ناخود آگاه در ذهن هر انسانی به وجود می‌آید این است که از کجا آمده؟ برای چه آمده؟ و به کجا خواهد رفت؟ آیا زندگی او نیز شبیه حیوانات بوده و کمال او در خوب خوردن و خوب خوابیدن و خوب شهوت‌رانی کردن است یا هدف او مطلبی فراتر از آن است؟
اگر فردی زندگی خود را محدود به همین حیات مادی دنیائی بداند روشی را برای زندگی برمی‌گزید و اگر قائل شود که بعد از این جهان نیز حساب و کتابی در میان است و هر کس نتیجه اعمال خود را به عدالت مشاهده خواهد کرد روش دیگری را برای زندگی برمی‌گزیند.
بر اساس مبانی اعتقادی الهی، انسان موجودی دو بُعدی است که دارای روحی الهی بوده و باید با انجام اعمالی صالح، خود را برای پذیرش رحمت الهی در جهانی دیگر آماده کند.
جان و روح تمام انسان‌ها (چو مومن و چه کافر) منسوب به خداوند و از نزد اوست و به سوی او نیز بازگشت خواهد داشت، «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون» «ما از آنِ خدائیم و به سوی او بازمی‌گردیم» (1)
اما چه کنیم که در قیامت به رحمت خداوندی نائل شویم نه به غضب و سخط او؟
خداوند در دنیا امکانات و قوا و استعدادهائی در اختیار انسان قرار داده است که با به کارگیری صحیح آن می‌تواند مراتب کمال را طی کند و بر اساس همان قوا و استعدادها، در قیامت نیز از او مطالبه خواهد شد که با نعم الهی چگونه رفتار نمودی؛ «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیم.» «سپس در آن روز (همه شما) از نعمتهایی که داشته‌اید بازپرسی خواهید شد!»(2)
دنیا سرای عمل است. هر کس می‌تواند قوای خود را به کار گرفته و تا اوج قله‌ی بندگی حضرت حق بالا رود و یا می‌تواند از همان قوای الهی سوء استفاده کرده و در اسفل سافلین و در دره‌ی عمیق بندگی شیطان سقوط نماید.
آنچه مسلم است این است که باید در قیامت در محضر دادگاه خداوندی حاضر شده و حساب اعمال خود را یک به یک رسیدگی نماید.
ما در این مقال درصددیم از بین مواقف مختلف و متعدد قیامت تنها یکی از آن مراحل یعنی مرحله‌ی «حساب اعمال» را به صورت مختصر بررسی نمائیم و ویژگی‌های «یوم الحساب» را بر اساس آیات و روایات بیان نمائیم و از این نکته نیز غافل نیستیم که تمام گناهانی که بندگان مرتکب می‌شوند بر اساس فراموشی همین مرحله‌ی قیامت است که خداوند فرمود: «إِنَّ الَّذینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ به ما نَسُوا یَوْمَ الْحِساب.» «کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند!» (3)

دادگاه‌های الهی برای محاسبه‌ی اعمال انسان:

یکی از بارزترین صفات الهی، عدالت خداوند است. خداوند عادل بوده و همیشه بر اساس عدل و قسط عمل می‌نماید و هر فردی را بر اساس عملی که انجام داده است جزا و پاداش خواهد داد.
عدل الهی اقتضا می‌کند که اگر فردی عمل شایسته‌ای انجام داد خداوند نیز پاداش مناسبی به او عطا نماید و اگر فردی مرتکب ظلم و خلافی شد عقوبت عمل او را نیز متناسب با عملش به او برساند.
اما خداوند برای محاسبه‌ی اعمال انسان دادگاه‌های مختلفی تشکیل داده و جزای هر یک از اعمال انسان را در یکی از این دادگاه‌ها مشخص می‌کند.
به صورت کلی می‌توان بیان کرد که خداوند برای هر انسانی سه دادگاه متفاوت تشکیل داده و اعمال را در این سه دادگاه محاسبه می‌نماید. اما این سه دادگاه در کجا و به چه صورت تشکیل می‌شود:

1. دادگاه الهی در دنیا:

اگر چه دنیا دار مکافات نیست و ظرفیت اجرای عدالت حقیقی در آن وجود ندارد ولی در عین حال خداوند بسیاری از اعمال انسان را علاوه بر قیامت، در دنیا نیز جزا می‌دهد. به عنوان نمونه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در روایتی می‌فرماید: سه دسته از گناهان است که در کیفر آن عجله و شتاب گردد و تا آخرت به تأخیر نیفتد: ناراضی ساختن پدر و مادر، ستم بر مردم، و ناسپاسی در برابر احسان دیگران. (4)
و یا در قرآن می‌فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ به ما کانُوا یَکْسِبُون.» «و اگر اهل شهرها و آبادی‌ها، ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آن‌ها می‌گشودیم ولی (آن‌ها حق را) تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.» (5)
گرچه دیوار افکند سایه دراز
بازگردد سوی او آن سایه باز
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
چون که بد کردی بترس ایمن مباش
زان که تخم است و برویاند خداش
اگرچه تمام اعمال انسان در همین دنیا نیز بازتاب داشته و هر کس نتیجه‌ی عمل خود را هر چند به صورت محدود مشاهده خواهد کرد ولی در عین حال خداوند گاهی برای نشان دادن حقیقت معاد و حسابرسی در آن، برخی از اعمال انسان را به صورت بسیار روشن و آشکار در همین دنیا محاسبه می‌کند تا شاید بندگان، عبرت گرفته و برای محاسبه‌ی اصلی خود را آماده نمایند؛ اما چه شود که با وجود عبرت‌های فراوان کسانی که عبرت گیرند بسیار اندک هستند! (6)

2. دادگاه الهی در برزخ:

دومین دادگاه الهی برای محاسبه‌ی اعمال انسان، دادگاه برزخ است. بعد از مرگ و در عالم برزخ، خداوند دادگاهی تشکیل داده و با ارسال دو ملک خود، سوالاتی را از بندگان خود خواهد پرسید. اکثر سوالات در این دادگاه سوالات اعتقادی است و از افراد در مورد خدائی که پرستیده‌اند، پیامبری که گوش جان به کلام او سپرده‌اند، کتابی را که به عنوان کتاب هدایت پذیرفته‌اند و امامی که او را پیشوای خود قرار داده‌اند سوال خواهد شد.
اگر چه در ظاهر، این سوالات بسیار آسان به نظر می‌رسد و می‌توان در چند دقیقه جواب تمام آن‌ها را از حفظ نمود ولی باید به این نکته توجه داشت که در آن دادگاه، تنها حقائق را می‌توان بر زبان جاری کرد. اگر فردی در دنیا تنها در برابر خداوند سر تعظیم فرود آورده باشد در آنجا نیز می‌تواند بگوید «الله ربّی»؛ اما اگر به جای خدا، در برابر پول و ثروت سر تعظیم فرود آورده باشد به جای اینکه خداوند را ربّ و پروردگار خود معرفی کند، پول و ثروت را پروردگار خود می‌داند و اگر فردی در دنیا به جای پیروی از پیامبر الهی، از نفس و شهوت خود پیروی نموده باشد در آنجا نیز شهوت را به عنوان پیامبر خود معرفی می‌کند؛ لذا برای دادن پاسخ صحیح به پرسش‌های برزخی، باید تمام اعتقادات با همه‌ی وجود انسان و با جسم و جان او در آمیخته باشد تا در آن هول عظیم نیز بتواند آنچه در قلب دارد بر زبان آورد.
بعد از فراق از دادگاه برزخ، تکلیف شخص مشخص شده و یا به بهشت برزخی منتقل می‌شود و یا در دوزخ برزخی جای می‌گیرد و به فرموده‌ی پیامبر عظیم الشان صلی‌الله‌علیه‌واله: «الْقَبْرُ رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النِّیرَان.» «قبر (برزخ)، باغی از باغ‌های بهشت و یا حفره‌ای از حفره‌های دوزخ است.»(7)

3. دادگاه الهی در یوم الحساب:

زمانی که خداوند اراده نماید قیامت کبری را برپا نماید، به ملک مقرب خود حضرت اسرافیل امر می‌کند در صور خود بدمد. اسرافیل یک‌یک آسمان‌های هفتگانه را طی کرده و با دمیدن در صور خود، تمام جانداران زمین و آسمان را قبض روح می‌نماید و تنها خداوند و چهار ملک مقرب او (یعنی جبرئیل، میکائیل، عزرائیل و اسرافیل) باقی می‌مانند. خداوند تک‌تک آن ملائک را نیز قبض روح می‌نماید به شکلی که در تمام عالم هستی، تنها خداوند باقی می‌ماند، همانگونه که در آغاز نیز همین‌گونه بود. همه‌ی موجودات طعم مرگ را خواهند چشید و تنها ذاتی که قیوم و پابرجاست ذات خداوندی است. (8)
پس از مدتی خداوند با اراده‌ای جدید، همه‌ی موجودات را در روزی به نام «یوم الخروج» از قبرها خارج کرده و اجزای پراکنده‌ی آنان را در روزی که به «یوم الجمع» مشهور است جمع می‌نماید و در «یوم الحشر» تمام خلائق را برای حسابرسی اعمال نگاه می‌دارد.
در این روز تمام انسان‌ها؛ از ابتدای خلقت تا قیامت؛ همگی جمع بوده و منتظر فرارسیدن نوبت برای حسابرسی به اعمال خود در روزی به نام «یوم الحساب» هستند.

ارائه نامه‌ی اعمال به انسان:

خداوند فرشتگانی را مامور ثبت اعمال انسان نموده و آنان در تمام مدت عمر انسان در کنار او قرار گرفته و تمام اعمال او را با دقت فراوان در صحیفه‌ای ثبت می‌کنند:
«أَمْ یَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلی وَ رُسُلُنا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُونَ» «آیا آنان می‌پندارند که ما اسرار نهانی و سخنان درگوشی آنان را نمی‌شنویم؟ آری، رسولان (و فرشتگان) ما نزد آن‌ها هستند و می‌نویسند.»(9)
حتی کوچک‌ترین و مخفی‌ترین عمل انسان در این صحیفه ثبت خواهد شد: «یا بُنَیَّ إِنَّها إِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّماواتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطیفٌ خَبیر.» «پسرم! اگر به اندازه سنگینی دانه خردلی (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگی یا در (گوشه‌ای از) آسمان‌ها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت برای حساب) می‌آورد خداوند دقیق و آگاه است!»(10)
عموما انسان‌ها گناهان خود را فراموش می‌کنند و به یاد نمی‌آورند چه گناهانی انجام داده‌اند. اکثر مردم تصور می‌کنند که افراد پاک و بلکه جزء پاک‌ترین بندگان خدا هستند و حتی بسیار شنیده‌ایم که برخی از افراد می‌گویند: «اگر همه‌ی مردم مثل من بودند دنیا گلستان می‌شد.» این جمله نهایت فراموش‌کاری چنین انسان را نشان می‌دهد که تصور می‌کند هیچ خطائی از او سر نزده است. ولی در قیامت که نامه‌ی اعمال انسان‌ها به دست آنان داده می‌شود تازه به یاد می‌آورند که در دنیا چه کرده‌اند.
نقل شده است «رسول اکرم صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله در زمین خشکی فرود آمدند. به یاران خود فرمودند: هیزم بیاورید، گفتند: یا رسول الله در اینجا هیزمی یافت نمی‌شود. رسول اکرم صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله فرمودند: هر چه می‌توانید بیاورید. آن‌ها رفتند و مقداری هیزم آوردند و در مقابل رسول خدا نهادند، پیامبر به یاران خود فرمودند: گناهان هم این چنین جمع می‌گردند سپس به آن‌ها گفتند: از گناهان کوچک دوری کنید و بدانید هر گناهی که مرتکب می‌شوید از انظار دور نیست و کسانی آن را یادداشت می‌کنند، و گذشته و آینده شما را می‌نویسند، و در کتاب‌ها ثبت می‌کنند.»(11)
به راستی اگر هر یک از ما انسان‌ها در طول عمر خود حداقل روزانه یک و یا دو گناه مرتکب شویم، در قیامت با چه بار سنگینی وارد صحرای محشر و دادگاه الهی می‌شویم.
آری؛ ما آن گناهان را فراموش کرده‌ایم ولی همگی در نامه‌ی اعمال ما ثبت شده و به ما عرضه می‌گردد.
اما واکنش صالحان و فاجران در مواجهه با نامه‌ی عمل یکسان نیست. مومنان وقتی نامه‌ی اعمال خود را در دست راست خود می‌بینند و اعمال نیک خود را که در دنیا انجام داده‌اند مشاهده می‌کنند از شادی در پوست خود نمی‌گنجند و سایر اهل محشر را دعوت می‌کنند که بیایند و نامه‌ی اعمال آن‌ها را مشاهده کنند.
«فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ فَیَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَه.» «پس کسی که نامه اعمالش را به دست راستش دهند (از شدّت شادی و مباهات) فریاد می‌زند که: » (ای اهل محشر!) نامه اعمال مرا بگیرید و بخوانید. (12)
اما فاسقان و بدکرداران به گونه‌ای دیگر عمل می‌کنند؛ زمانی که نامه‌ی اعمال آنان را به دستشان می‌دهند و از حقیقت کردار خود در دنیا آگاه می‌شوند سر به زیر انداخته و می‌گویند ای کاش اصلا نامه‌ی اعمال ما را به ما نمی‌دادند و ما از حساب و کتاب خود آگاه نمی‌شدیم. «وَ أَمَّا مَنْ أُوتی کِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَالَیْتَنیِ لَمْ أُوتَ کِتَابِیَهْ وَ لَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِیَهْ.» «امّا کسی که نامه اعمالش را به دست چپش بدهند می‌گوید: ای کاش هرگز نامه اعمالم را به من نمی‌دادند و نمی‌دانستم حساب من چیست!.»(13)
در میان این افراد، افرادی هم هستند که در نامه‌ی اعمال آنان، هم عمل نیک ثبت شده و هم گناه و معصیت نگاشته شده است. پیامبر عزیز اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله حال چنین افرادی را این‌گونه بیان می‌کنند: «در روز قیامت به ازای هر روز از ایام عمر شخص به عدد ساعت‌های شب و روز بیست و چهار پرونده موجود است در روز قیامت آن پرونده‌ها باز می‌شود یک پرونده را پر از نور و سرور می‌بیند که به هنگام دیدنش شادی و سرور او را در بر می‌گیرد به طوری که اگر بر دوزخیان تقسیم کنند از عظمت آن سرور، احساس آتش نمی‌کنند و این ساعت، ساعتی است که در آن طاعت پروردگار را بجای آورده، پرونده‌ی دیگری را باز می‌کنند آن را تاریک و بدبو و ترسناک می‌بیند. به هنگام مشاهده آن آه و ناله‌ای او را در بر می‌گیرد که اگر بر اهل بهشت تقسیم شود نعمت بر آن‌ها تباه می‌شود و آن ساعتی است که در آن ساعت نافرمانی کرده. سپس پرونده‌ی دیگری را بگشایند آن را خالی می‌یابد و چیزی در آن نمی‌بیند که خوشش آید و یا بدش آید و آن ساعتی است که در آن خوابیده و یا به حلال‌های دنیا اشتغال داشته پس او را احساس خسارت و تأسف به از دست دادن آن ساعت در بر می‌گیرد، زیرا قدرت بر پر کردن آن ساعت از حسنات غیر قابل وصف را داشته و از همین باب گفتار حق تعالی است ذلِکَ یَوْمُ التَّغابُنِ؛ آن روز، روز غبن است.»(14)
واکنش عجیب برخی از اهل محشر نسبت به نامه‌ی اعمال خود:
نامه‌ی اعمالی که خداوند در اختیار انسان‌ها قرار می‌دهد بسیار دقیق نگاشته شده به شکلی که حتی مجرمین از این دقت در نوشتن تعجب می‌کنند و می‌گویند: «یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغیرَةً وَ لا کَبیرَةً إِلاَّ أَحْصاها...» «»ای وای بر ما! این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرونگذاشته مگر اینکه آن را به شمار آورده است!؟..(15)
خداوند بعد از ارائه نامه‌ی اعمال به انسان‌ها، به آنان ندا می‌دهد: «اقْرَأْ کِتابَکَ کَفی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسیباً.» «کتابت را بخوان، کافی است که امروز، خود حسابگر خویش باشی.»(16)
این بیان، نشانگر آن است که حساب قیامت و نامه‌ی اعمالی که به مخلوقات ارائه می‌شود به اندازه‌ای دقیق است که هیچ کس نمی‌تواند در حقانیت آن شکی به دل راه دهد و لذا خداوند به اهل محشر می‌گوید: «خودتان قضاوت کنید با این نامه‌ی اعمال با شما چه کنم!؟»
عده‌ای از اهل محشر زمانی که نامه‌ی عمل خود را می‌بینند سر به زیر انداخته، به خطای خود اعتراف کرده و مسوولیت عمل خود را می‌پذیرند. خداوند نیز به همین واسطه نه تنها گناهان آنان را می‌آمرزد بلکه حتی سیئات آن‌ها را تبدیل به حسنات می‌نماید. امام صادق علیه‌السلام این مطلب را به این صورت بازگو نموده‌اند: «هنگامی که خداوند اراده نماید که حساب بنده‌ی مومن خود را بررسی کند نامه‌ی عملش را به دست راستش می‌دهد و می‌گوید: بنده‌ی من تو در دنیا چنین و چنان کردی! بنده‌ی گنهکار در جواب خداوند عرضه می‌دارد: بله پروردگار من، من واقعا چنین اعمالی را انجام داده‌ام. پس خداوند به او ندا می‌دهد که آن‌ها را بر تو بخشیدم و خطاهای تو را تبدیل به حسنات نمودم...»(17)
آری؛ شرط بخشش گناه، اعتراف به آن است. زمانی که فردی در قیامت در محضر خداوند قرار می‌گیرد و خطاهای خود را می‌پذیرد بدین معناست که در دنیا نیز از سر عناد و لجاج با خداوند مخالفت نکرده است بلکه اگر خطائی هم مرتکب شده تنها به خاطر طغیان غریزه بوده است.
اما در مقابل این گروه، گروه‌های دیگری نیز قرار دارند که چگونگی مواجهه‌ی آنان با اعمال ثبت شده‌ی آن‌ها در نامه‌ی عملشان بسیار شگفت و تعجب‌برانگیز است. عده‌ای از آنان، زمانی که با عذاب الهی روبرو می‌شوند از خداوند تقاضا می‌کنند که خداوندا؛ ما را رها کن و در مقابل عذاب ما فدیه‌ای دریافت کن! اما نکته‌ی جالب فدیه ای است که مجرمان به خداوند عرضه می‌دارند؛ آنان به خداوند می‌گویند به جای ما، فرزندان، همسران، برادران و قبیله‌ی ما را به عنوان فدیه بپذیر و از عذاب ما چشم‌پوشی کن! «یُبَصَّرُونَهُمْ یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدی مِنْ عَذابِ یَوْمِئِذٍ به بنیهِ وَ صَاحِبَتِهِ وَ أَخِیه وَ فَصِیلَتِهِ الَّتیِ تُْوِیهِ وَ مَن فیِ الْأَرْضِ جَمِیعًا ثم یُنجِیهِ...» «گنهکار دوست می‌دارد فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا کند، و همسر و برادرش را، و قبیله‌اش را که همیشه از او حمایت می‌کرد، و همه مردم روی زمین را تا مایه نجاتش گردند.»(18)
در دنیا تمام همّ و غم انسان فرزندان او هستند تا جائی که هر فردی حاضر است تیری در چشم یا قلبش فرو رود اما خاری به پای فرزندش فرو نرود؛ اما در قیامت وضعیت به صورتی دیگر است و افراد حاضرند برای نجات از عذاب الهی حتی فرزندان خود را نیز فدا کنند.
در کنار این افراد، گروه دیگری نیز وجود دارند که چگونگی برخورد آنان با نامه‌ی اعمالشان شگفت‌تر از این افراد است! این عده زمانی که نامه‌ی اعمال خود را دریافت کرده و نتیجه‌ی اعمال سیاه خود را در دنیا به عینه مشاهده می‌کنند نه تنها حاضر به پذیرش خطاهای خود نیستند بلکه پا را فراتر از آن برده و در پیشگاه خداوند قسم یاد می‌کنند که انسان‌های خوبی بوده‌اند! گویا با زبان بی‌زبانی به خداوند می‌گویند که فرشتگانی که مامور ثبت اعمال آنان بوده‌اند گناهانی را به صورت اشتباه در نامه‌ی اعمال آن‌ها نوشته‌اند. «یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمیعاً فَیَحْلِفُونَ لَهُ کَما یَحْلِفُونَ لَکُمْ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلی شَیْ‌ءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْکاذِبُونَ.» «روزی را که خداوند همه آن‌ها را برمی‌انگیزد، آن‌ها برای خدا نیز سوگند (دروغ) یاد می‌کنند همان‌گونه که (امروز) برای شما یاد می‌کنند و گمان می‌کنند کاری می‌توانند انجام دهند بدانید آن‌ها دروغگویانند.»(19)
این افراد همان افرادی هستند که در دنیا نیز حاضر به پذیرش مسوولیت عمل خود نبوده‌اند و هر خطائی که مرتکب می‌شدند به نوعی آن را توجیه کرده و حتی عمل زشت خود را زیبا جلوه می‌دادند. در قیامت چنین افرادی نمی‌توانند حقایق را بپذیرند و در برابر خداوند نیز به مکر و خدعه رو می‌آورند و خود را انسان‌هائی پاک جلوه می‌دهند. این عمل، عین همان عملی است که شیطان در آغاز آفرینش مرتکب شد و نه تنها مسوولیت گناه خود را نپذیرفت بلکه حتی در مقابل خداوند قد علم کرده و خود را صاحب حق دانست.

انواع حسابرسی در دادگاه عدل الهی:

در هر دادگاهی رسیدگی به پرونده‌های افراد مختلف، متفاوت است. گاهی برای رسیدگی به پرونده‌ای چندین سال زمان لازم است و گاهی نیز رسیدگی به یک پرونده تنها به چند دقیقه وقت نیازمند است. دادگاه قیامت نیز به همین صورت است و افراد مختلف به شیوه‌های مختلف و در مدت زمان‌های متفاوت مورد حسابرسی قرار می‌گیرند. به طور کلی افراد در قیامت به 3 طریق مورد محاسبه‌ی عمل قرار می‌گیرند:

1. بدون حساب:

در قیامت دو گروه اصلا مورد محاسبه و سنجش اعمال قرار نمی‌گیرند و بدون هرگونه حساب و کتابی وضعیت و جایگاه آنان مشخص می‌شود. این دو گروه عبارتند از:
الف: مومنانی که بدون حساب وارد بهشت می‌شوند. این افراد، یا مومنان خالصی بوده‌اند که هیچ گناهی با خود به همراه نبرده‌اند و یا مومنانی هستند که اعمال نیک زیادی داشته‌اند به صورتی که گناهان اندک آن‌ها را می‌پوشاند. در روایات مختلف برخی از افرادی که بدون حساب وارد بهشت می‌شوند را معرفی نموده‌اند از جمله: افرادی که در مصائب و گرفتاری‌ها صبور بوده‌اند (20) و افرادی که تنها به خاطر خداوند به یکدیگر محبت می‌ورزند و حب و بغض آن‌ها تنها برای خداوند است (21)، زنانی که علاوه بر محبت فراوان به فرزندان خود، حقوق شوهران خود را نیز به درستی رعایت می‌کنند. (22) و مردانی که در خدمت به همسر و فرزندان کوتاهی نمی‌کنند. (23) و افرادی که اهل عفو و گذشت بوده و از خطای دیگران می‌گذرند (24) و افرادی که اهل شب زنده‌داری و نمازگزاردن در دل شب بوده‌اند و محبین امیرالمومنین علیه‌السلام (25). تمام این افراد مومنینی هستند که در قیامت بدون حساب وارد بهشت می‌شوند.
ب: افرادی که بدون حساب وارد دوزخ می‌شوند: بر خلاف گروه اول، عده‌ای هستند که هیچ عمل خیری به همراه نیاورده‌اند تا خداوند بخواهد برای آنان نصب میزان کرده و حساب اعمال آنان را رسیدگی کند. به عنوان نمونه در روایات، گروه‌هائی را معرفی می‌کند که بدون حساب وارد دوزخ می‌شوند از جمله مشرکین به دلیل شرک ورزی به خداوند، فرمانروایان به سبب ظلم و ستم، متعصبین (قبیله‌ای و نژادی)، ملاکین به سبب تکبر، تاجران به سبب دروغگوئی، علما به سبب حسادت، و ثروتمندان به سبب بخل. (26)

2. حسابرسی سهل و آسان:

یکی دیگر از اقسام حسابرسی در قیامت مربوط به افرادی است که خداوند با سرعت و بدون هیچ‌گونه سخت‌گیری، اعمال آنان را محاسبه کرده و آن‌ها را راهی بهشت می‌کند. این افراد سبک‌بارانی هستند که در دنیا بر اساس خواست خداوند قدم بر می‌داشتند و تنها لغزش‌های کوچکی از آن‌ها سرزده است. خداوند نیز با آنان با رافت و رحمت برخورد کرده و با سرعت، اعمال آنان را محاسبه می‌کند و بدون هیچ رنجشی در جایگاه ابدی خود در بهشت برین جای می‌گیرند. عده‌ای نیز هستند که اگرچه خطاکارند ولی اعمال نیکی با خود به همراه آورده‌اند که می‌تواند عاملی برای آسان شدن حسابرسی آنان در قیامت شود. برخی از اعمالی که حسابرسی در قیامت را آسان می‌کند از این قرارند: صله رحم، قناعت، اخلاق نیکو و عفو و گذشت از مردم. (27)

3. حساب شدید:

نوع دیگری از حسابرسی در قیامت، حساب شدید است. عده‌ای از مردم هستند در هنگامی که در محضر دادگاه الهی حاضر می‌شوند به سختی از آنان بازخواست خواهد شد. یعنی آنان باید در صف محشر منتظر بمانند تا نوبت به حسابرسی آنان برسد. زمان انتظار آنان به اندازه‌ای طولانی است که قرآن یک روز آن را معادل پنجاه هزار سال دنیوی می‌داند. (28) زمانی نیز که برای محاسبه حاضر می‌شوند خداوند از تمام امور آنان بازخواست کرده و از هیچ کوچک و بزرگی نمی‌گذرد مگر اینکه در مورد آن بازخواست خواهد شد.
افرادی که در نماز خود سستی می‌کنند (29) و افرادی که در معاشرت با مردم سخت‌گیر بوده و در برابر خلق خدا از حقوق خود به هیچ طریقی نمی‌گذرند، افرادی هستند که به شدت مورد محاسبه اعمال قرار می‌گیرند.

سوالات دادگاه قیامت:

همانگونه که گفتیم در قیامت از امور متعددی سوال می‌شود ولی به عنوان تاکید بیشتر در روایات، برخی از سوالات قیامت را برای انسان‌ها مشخص نموده‌اند تا در دنیا جواب مناسبی برای آن حاضر نمایند تا بتوانند در دادگاه خداوند پاسخگوی آن باشند. برخی از موضوعاتی که در قیامت در مورد آن سوال می‌شود از این قرار است:
1. ولایت و حق اهل بیت علیهم‌السلام
2. واجبات از جمله نمازهای واجب، زکات واجب (شامل خمس و زکات)، روزه واجب، حج واجب و...
3. عُمر انسان که در چه راهی مصرف کرده.
4. جوانیش را در چه راهی به سر برده است.
5. مالش را از کجا به دست آورده و در چه راهی مصرف کرده است.
6. از گوش در مورد شنیده‌ها، از چشم در مورد دیده‌ها، و از دل درباره‌ی آنچه به آن وابسته شده است.

حاضرین در دادگاه قیامت:

هر دادگاهی از افراد مختلفی تشکیل شده است. اول قاضی دادگاه و سپس متهم در برابر او؛ علاوه بر این دو، در هر دادگاه یک یا چند نفر به عنوان شاکی و عده‌ای نیز به عنوان شاهد آماده‌ی شهادت علیه متهم هستند. در دادگاه قیامت نیز همین افراد حضور دارند. خداوند به عنوان قاضی و انسان خطاکار به عنوان متهم. اما شاکیان و شاهدان قیامت چه افرادی هستند.

شاکیان قیامت:

الف: پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله:

پیامبر عظیم الشان اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله در دادگاه الهی حاضر شده و از برخی از مردم شکایت می‌کنند و چنین می‌گویند: «وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» «پیامبر عرضه داشت: »پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند. (30)
مهجوریت قرآن در این است که در درجه‌ی اول گرد غربت بر آن نشسته و آیه‌ای از آن تلاوت نشود و یا اگر تلاوت شود در آن تدبر صورت نگیرد و یا اگر تدبر باشد بر اساس آن عمل ننماید. همه‌ی این موارد می‌تواند مصداقی از مهجوریت قرآن باشد. زمانی که فردی مثلا آیه‌ی حرمت ربا در قرآن را بخواند و بر اساس آن عمل نکند و یا اگر فردی دیگر آیه‌ی حجاب را بخواند و بر خلاف آن عمل کند همین امر موجبی برای شکایت قرآن و رسول گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله از انسان می‌شود.

ب: اهل بیت علیهم‌السلام:

آن بزرگواران نیز در صحنه‌ی قیامت حاضر شده و از ظلم و جفاهائی که علیه آنان واقع شده است شکایت می‌کنند که خداوندا؛ این امت به جای پذیرش ولایت و رهبری ما ترجیح دادند تن به ولایت طاغوت دهند و به جای دریافت معارف الهی از وارثان حقیقی علم پیامبر دین خود را از امثال معاویه‌ها و عمرو عاص‌ها و ابوهریره‌ها و کعب الاحبارها گرفتند. خدایا این امت حتی به منسوبین به ما ترحم نکرده و تنها به جرم تشیع، آنان را به اسارت گرفته و با فجیع‌ترین وضعیت به قتل رسانده‌اند. (31)

ج: مسجد خراب:

یکی دیگر از شاکیان قیامت مسجدی است که برای عبادت آماده شده ولی به خاطر عدم اقبال مردم نسبت به آن، رو به خرابی گذاشته و یا مسجدی که در ظاهر آباد است ولی در واقع تهی از هدایت است و مردم ترجیح می‌دهند به جای نماز جماعت در مسجد، نماز خود را در خانه به صورت فرادی بخوانند. (32)

د: عالم بین جُهّال:

شاکی دیگر قیامت عالمی است که در میان جاهلین گرفتار شده است و مردم حاضر به پذیرش کلام او نیستند؛ و به راستی چه سخت است عالمی بین جاهلینی قرار گیرد که خود را از هر نظر عالم می‌دانند و توجهی به نصیحت‌های خیرخواهانه‌ی او ندارند. (33)

شاهدان قیامت:

همان‌گونه که گفتیم عده‌ای از اهل محشر حاضر به پذیرش گناهان خود نبوده و نه تنها خود را گناه‌کار نمی‌دانند بلکه معتقدند بهترین انسان‌ها هستند و لذا خداوند برای اینکه گناهان آنان را برای خود آن‌ها اثبات نماید شاهدان متعددی حاضر می‌نماید تا علیه او و اعمال او شهادت دهند و پس از انجام شهادت آن‌ها در روزی که به نام «یوم یقوم الاشهاد» مشهور است تکلیف اهل محشر مشخص شود. افراد زیر در آن روز علیه انسان گنه‌کار شهادت می‌دهند:

1. انبیاء الهی:

قرآن بیان می‌کند که در قیامت برای هر امتی شاهدی حاضر خواهد شد و علیه اعمال آن امت شهادت می‌دهد. «وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فی کُلِّ أُمَّةٍ شَهیداً عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِکَ شَهیداً عَلی هؤُلاءِ» « (به یاد آورید) روزی را که از هر امتی، گواهی از خودشان بر آن‌ها برمی‌انگیزیم و تو را گواه بر آنان قرار می‌دهیم!»(34)
بر اساس این آیه پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله در قیامت بر امت خود و بر اعمال آنان شهادت می‌دهد.

2. اهل بیت علیهم‌السلام:

بر اساس روایات، اهل بیت علیهم‌السلام نیز در قیامت به عنوان شاهدان الهی نسبت به اعمال انسان شهادت می‌دهند. امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «ما شاهدان خداوند بر خلق او و حجت‌های الهی در زمین و آسمان هستیم.»(35)
نکته‌ی بسیار مهمی که نباید از آن غفلت ورزید این است که یکی از ویژگی‌های اساسی شاهد در محاکمات این است که فردی که قصد شهادت علیه فردی دیگر را دارد باید خود شخصا شاهد عمل شخص گنهکار باشد و به چشم خود خطای او را دیده باشد تا اجازه‌ی شهادت دادن بیابد. زمانی که گفته می‌شود انبیا و اوصیا در قیامت علیه انسان شهادت می‌دهند بدین معناست که آن‌ها خود با چشم خویش، گناه انسان را دیده‌اند و بر اساس مشاهدات خود شهادت می‌دهند و معنای این کلام آن است که آن بزرگواران به خواست و اراده‌ی الهی دارای علم غیب بوده و می‌توانند از اخبار آشکار و پنهان انسان‌ها باخبر باشند.

3. فرشتگان الهی:

زمانی که افراد در پیشگاه عدل الهی حاضر می‌شوند با هر فرد، دو ملک همراه شده، یکی از آنان، انسان را به سمت محشر می‌کشاند و فرشته‌ی دیگر بر اعمال و کردار او گواهی می‌دهد. (36)
ملائکه‌ی الهی در دنیا شاهد اعمال انسان بوده و تمام امور انسان را به ثبت رسانده‌اند و به فرموده‌ی قرآن: «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ.» «انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی‌آورد مگر اینکه همان دم، فرشته‌ای مراقب و آماده برای انجام مأموریت (و ضبط آن) است» (37)

4. زمین:

بر خلاف تصور اکثر مردم که گمان می‌کنند زمین جامدی بی‌روح و بی‌شعور است آیاتی از قرآن به خوبی دلالت دارند که نه تنها زمین جامد، بی‌روح و بی‌شعور نیست بلکه در قیامت به اذن الهی می‌تواند بر اعمال انسان گواهی دهد.
خداوند در این مورد می‌فرماید: «یَوْمَئذٍ تحَُدِّثُ أَخْبَارَهَا بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحَی لَهَا» «در آن روز زمین خبر و آگهی‌های خود را بیان می‌کند.»(38)
پیامبر عظیم الشان اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله در تفسیر این آیه فرمودند: «منظور از خبر دادن زمین این است که اعمال هر مرد و زنی را که بر روی زمین انجام داده‌اند خبر می‌دهد، می‌گوید: فلان شخص در فلان روز فلان کار را انجام داد، این است خبر دادن زمین.»(39)
و بر همین اساس امیرالمومنین علیه‌السلام فرمودند: «در مساجد در قسمت‌های مختلف نماز بخوانید زیرا هر قطعه زمینی در قیامت برای کسی که روی آن نماز خوانده گواهی می‌دهد.»(40)

5. اعضاء بدن:

از مهم‌ترین شاهدان قیامت، اعضا بدن انسان هستند. در دنیا زبان همیشه جور سایر اعضا را کشیده و گناه و خطای تمام اعضا را به شکلی توجیه می‌کند. ولی در قیامت خداوند بر این زبان مُهر خاموشی می‌زند و هر یک از اعضا بدن، به کلام آمده و به کارهائی که انجام داده شهادت می‌دهد. چشم آنچه را که دیده و گوش آنچه را که شنیده و زبان آنچه را که گفته و پا به جائی که رفته و دست عملی را که انجام داده و قلب و فکر، تصوری که به آن خطور کرده و پوست مواضعی را که لمس نموده؛ همگی را شهادت می‌دهند. این شهادت به اندازه‌ای دقیق است که انسان گنهکار از اعضای خود گله‌مند شده و به آنان می‌گوید: چرا علیه من شهادت دادید؟ و آنان در جواب می‌گویند: خدائی که هر چیز را به نطق و بیان در می‌آورد ما را نیز به سخن گفتن واداشت. (41)

6. خداوند:

ممکن است با وجود شهادت تمام شاهدان، باز این انسان لجوج و عنود حاضر به پذیرش خطاهای خود نباشد، در این جاست که خداوند با زبان حال به بنده‌ی خود می‌گوید: «ای بی‌حیا؛ در مقابل من و دیدگان من گناه کردی؛ خود من شاهد گناه تو بوده‌ام.» آری خداوند شاهد اعمال ماست و ما در منظر خداوند مرتکب گناه و معصیت می‌شویم. حتی خداوند گاهی از سر لطف و رحمت اجازه نمی‌دهد که فرشتگان نیز از برخی از اعمال انسان آگاه شوند و تنها خداوند است که از تمام امور ظاهر و باطن انسان با خبر است و امیرالمومنین علیه‌السلام نیز در دعای کمیل خود به این مطلب اشاره فرموده‌اند که: «و کنت انت الرّقیب علیّ من ورائهم و الشّاهد لما خفی عنهم و برحمتک اخفیته و بفضلک سترته.» «خدایا علاوه بر فرشتگانت و اعضا و جوارح بدن، خودت پیگیر اعمال من بودی و بر آنچه به واسطه‌ی رحمت و فضلت بر ملائکت مخفی نمودی شاهد و ناظر بودی.»(42)
و به راستی باید بر حذر بود از آن روزی که حاکم و شاهد یک نفر بوده و همان کسی که عمل انسان را مشاهده می‌کند، حکم نهائی را نیز در مورد او صادر می‌نماید.

میزان اعمال در قیامت چیست؟

در دنیای مادی برای سنجش هر چیزی میزان مشخصی وجود دارد؛ برای سنجش وزن از ترازو و میزانی به نام «گرم و کیلوگرم» استفاده می‌شود و برای سنجش طول از میزانی به نام «متر و سانتی متر» استفاده می‌شود. اما میزان اعمال در قیامت چیست؟ مسلما در قیامت وضعیت این‌گونه نیست که ترازوئی قرار دهند و به وسیله‌ی آن اعمال انسان را از نظر وزن مادی مورد سنجش قرار دهند بلکه وسیله‌ای دیگر لازم است تا قدر و ارزش واقعی اعمال انسان سنجیده شود. بنا بر آنچه در روایت معصومین علیهم‌السلام به آن تصریح شده است میزان اعمال در قیامت، انبیا و اوصیای آنان علیهم‌السلام هستند. (43)
این جمله بدان معناست که دستورات انبیاء الهی میزانی برای اعمال انسان است. خداوند مافوق طاقت انسان عبادتی را برای او وضع نمی‌کند و تمام تعالیم انبیاء در محدوده‌ی قدرت انسان قرار دارند. اگر فردی تمام دستورات آن بزرگواران را بدون هیچ کاستی انجام دهد در قیامت بالاترین میزان از اجر و پاداش را دریافت خواهد کرد و هر اندازه که در انجام تعالیم انبیاء کوتاهی شود به همان اندازه میزان اعمال نیز سبک بوده و پاداش کمتری دریافت می‌دارد.
چرا خداوند در عالم دنیا اعمال بندگان را محاسبه نمی‌کند؟
یکی از سوالاتی که ممکن است به ذهن افراد خطور کند این است که اگر قرار باشد خداوند بر اساس عدالت خود اعمال بندگان را مورد محاسبه قرار داده و نتیجه‌ی عمل هر کسی را به صورت کامل به او عطا کند پس چرا این محاسبه‌ی اعمال را در همین دنیا انجام نمی‌دهد و عالمی جداگانه برای این امر خلق نموده است؟
برای پاسخ به این پرسش می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
الف: دنیا بسیار کوچک و محدود است و ظرفیت لازم برای محاسبه‌ی اعمال انسان را ندارد. برای توضیح بیشتر مناسب است مثالی ارائه شود. فردی را در نظر بگیرید که در دنیا با یک کشف علمی، جان هزاران نفر را از مرگ حتمی نجات می‌دهد و یا با انتشار یک کتاب مفید هزاران نفر را هدایت می‌کند؛ اگر بنا باشد خداوند پاداش چنین افرادی را در دنیا به آن‌ها عطا کند چه می‌توان به آن‌ها داد که معادل عمل آن‌ها باشد؟ یا بر عکس؛ اگر فردی با فشردن یک دکمه در یک لحظه هزاران نفر بی‌گناه را به کام مرگ بفرستد، برای مجازات او در دنیا چه می‌توان کرد؟ حداکثر مجازاتی که می‌توان در مورد او اجرا کرد این است که او را اعدام کنند. معنای این کلام این است که در برابر هزاران نفری که کشته است تنها جان او را بگیرند در حالی که او جان هزاران نفر را گرفته است.
به طور کلی اجرای عدالت کامل الهی در این دنیا محال است چرا که عالم ماده ظرفیت پذیرش عدل مطلق الهی را ندارد.
ب: اگر خداوند اراده می‌نمود که جزای هر فردی را در دنیا به او عطا کند به خاطر وجود تعارض در عالم ماده، کیفر گناهان فرد به دیگران نیز سرایت می‌کرد. به عنوان نمونه اگر فردی به ناحق به گوش دیگری سیلی بزند و خداوند بخواهد او را در همین دنیا با فلج کردن دست مجازات کند، نه تنها فرد ظالم بلکه اطرافیان او نیز در این مجازات شریک هستند چرا که اگر دست او فلج شود کارهای او را دیگران باید انجام دهند و این ظلم در حق آنان است.
ج: اگر بنا باشد که خداوند پاداش اعمال انسان را در همین دنیا به آنان عطا کند و گناهان آنان را در همین دنیا مجازات نماید تمام مردم مومن شده و دیگر هیچ خطائی مرتکب نمی‌شوند و البته عمل صالح آنان به خاطر خداوند نیست بلکه یا از ترس مجازات است و یا به طمع به دست آوردن جایزه‌ی عمل صالح؛ و در این میان تنها چیزی که فراموش می‌شود رضای خداوند است و مسلما این چیزی نیست که خداوند طالب آن باشد.
گویند عارفی را دیدند مشعلی و جام آبی در دست؛ پرسیدند کجا می‌روی؟ گفت می‌روم با این آتش بهشت را بسوزانم و با این آب جهنم را خاموش کنم تا مردم، خدا را فقط به خاطر عشق به او بپرستند نه به خاطر عیش در بهشت یا ترس از جهنم.
د: اعمال انسان در دنیا دارای آثار متعددی است. آثار برخی از اعمال به سرعت واقع می‌شود و برخی دیگر در طول ده‌ها و بلکه صدها سال به وقوع می‌پیوندد. ممکن است فردی کاری (چه عمل نیک و چه عمل زشت) را در طول عمر خود انجام دهد ولی آن عمل مدت‌ها بعد از مرگ او به ثمر بنشیند. مسلما چنین اعمالی را نمی‌توان در دنیا پاداش یا کیفر نمود؛ لذا باید هر عملی نهایت رشد خود را بنماید و در دنیائی که ظرفیت کافی دارد مورد محاسبه قرار بگیرد. خداوند نیز همین امر را در آیه‌ای به زیبائی بازگو می‌کند و می‌فرماید: «إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتی وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبین.» «به یقین ما مردگان را زنده می‌سازیم و آنچه را از پیش فرستاده‌اند با آثار اعمالشان ثبت می‌کنیم...»(44)
بر اساس این آیه خداوند نه تنها اعمال انسان را در زمان حیات آن‌ها ثبت می‌کند بلکه آثار اعمال آن‌ها را هم حتی بعد از مرگ آنان ثبت می‌کند.
ممکن است فردی در دنیا با یک تهمت ناروا زمینه ساز بروز قتلی در آینده شود. مسلما گناه این قتل در نامه‌ی عمل او هم ثبت می‌شود چرا که این قتل نتیجه‌ی گناه او بوده است و لذا به گناهان کوچک خود به چشم حقارت نگاه نکنیم چرا که ممکن است همان گناهان به ظاهر کوچک دارای آثار و پیامدهای وسیعی در آینده باشند و همگی در نامه‌ی اعمال ما ثبت و ضبط گردد.

نتیجه‌گیری:

دنیا در حکم مسافرخانه‌ای است که انسان برای چند روزی در آن ساکن شده است تا بتواند خود را تجهیز کرده و به سفری دائمی رود. انسان برای اینکه بتواند در این سفر راه را به درستی بپیماید نیاز به زاد و توشه‌ی فراوانی دارد تا بتواند مسیر قیامت را که مسیری جاودانی و ابدی است بپیماید و البته در این سفر باید کوله‌بار خود را پر نمائیم تا در میانه‌ی راه به واسطه‌ی کمبود زاد و توشه از راه در نمانیم و همانگونه که خداوند فرموده است بهترین زاد و توشه‌ی این سفر طولانی، تنها تقوی و ورع و پرهیز از خطا و گناه است. «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوی.» «و زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین زاد و توشه، پرهیزکاری است.»(45)
قیامت روزی است که نه مال سود می‌بخشد و نه فرزندان؛ در آنجا تنها چیزی که می‌تواند نجات‌بخش انسان از اهوال عظیم قیامت باشد ایمان و عمل صالح است و از این نکته نباید غافل بود که هر چه می‌بینیم و هر چه می‌گوئیم و هر چه می‌شنویم و حتی هر چه از خاطر خود می‌گذرانیم در منظر الهی بوده و خداوندِ علام الغیوب، اعمال و نیات ما را مورد محاسبه‌ی دقیق خود قرار خواهد داد و خوشا به حال آنانی که کوله‌بار خود را از گناه و معصیت تهی کرده و با توشه‌ی تقوی و ورع به دیدار پروردگار خود نائل شوند.
چه مناسب است در این جایگاه نصیحت حضرت جبرئیل علیه‌السلام را خطاب به پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله بشنویم که فرمود: «فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ عِشْ مَا شِئْتَ فَإِنَّکَ مَیِّتٌ وَ أَحْبِبْ مَنْ شِئْتَ فَإِنَّکَ مُفَارِقُهُ وَ اعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإِنَّکَ مُلَاقِیه.» «یا رسول‌الله هرگونه که می‌خواهی زندگی کن ولی بدان پایان آن مرگ است و هر کس را می‌خواهی دوست بدار ولی بدان پایان آن جدائی است و در دنیا هر چه می‌خواهی بکن ولی بدان هر چه کنی همان را خواهی دید.»(46)
و در پایان، کلام خود را با حکمتی از امیرالمومنین علیه‌السلام منور کنیم که فرمود: «آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِیقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِیمِ الْمَوْرِد.» «آه از زاد و توشه‌ی اندک، و راه طولانی و دوری منزل و عظمت روز قیامت!»(47)

پی‌نوشت‌ها:

1. بقره/156
2. تکاثر/8
3. ص/26
4. بحار الانوار؛ ج 70، ص 373.
5. اعراف/96
6. نهج البلاغه، حکمت 297
7. بحار الأنوار، ج 58، ص 7
8. مضمون روایتی از امام سجاد علیه السلام. رجوع شود به بحارالأنوار ج 6، ص 324.
9. زخرف/80
10. لقمان/16
11. بحار الأنوار، ج 70، ص 346.
12. حاقه/19
13. حاقه/26.
14. عدة الداعی و نجاح الساعی، ص 113.
15. کهف/49.
16. اسراء/14.
17. بحارالانوار؛ ج 7، ص 324.
18. معارج/14
19. مجادله/18.
20. زمر/10
21. بحارالانوار، ج 66، ص 245
22. کافی، ج 5، ص 554
23. جامع الاخبار، ص 103
24. مستدرک الوسائل، ج 9، ص 7
25. بحارالانوار، ج 27، ص 114
26. میزان الحکمه؛ ج 3، ص 1179
27. میزان الحکمه؛ ج 3، صص 1171 و 1175.
28. معارج/4
29. وسائل الشیعه، ج 3، ص 23
30. فرقان/30
31. وسائل الشیعه، ج 5، ص 202 (مضمون روایت)
32. وسائل الشیعه، ج 5، ص 201
33. همان منبع
34. نحل/89
35. تفسیر صافی؛ ج 1، ص 197.
36. ق/21
37. ق/18
38. زلزال/4
39. تفسیر نمونه، ج 27، ص 224
40. وسائل‌الشیعة ج 5 ص 188.
41. نگاه کنید به سوره های نور/24- یس/65- فصلت/20 و 21
42. قسمتی از دعای کمیل
43. معانی الاخبار، ج 1، ص 68.
44. یس/12
45. بقره/197
46. بحار الأنوار، ج 68، ص 267.
47. نهج البلاغه، حکمت 77.

منابع
* قرآن
* نهج البلاغه
1. بحار الأنوار 110 جلد؛ علامه مجلسی محمد باقر، مؤسسة الوفاء بیروت - لبنان، 1404 ق.
2. ترجمه میزان الحکمه؛ محمدی ری شهری محمد، تحقیق مرکز تحقیقات دارالحدیث، مترجم شیخی حمیدرضا، انتشارات دارالحدیث، چاپ سوم، 1381.
3. تفسیر الصافی؛ فیض کاشانی ملا محسن، تحقیق: حسین اعلمی، انتشارات الصدر تهران چاپ: دوم، 1415 ق.
4. تفسیر نمونه؛ مکارم شیرازی ناصر، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، تهران 1374 ش
5. تفسیر نور؛ قرائتی محسن، ناشر: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ یازدهم، تهران 1383 ش.
6. جامع الأخبار، تاج الدین شعیری، یک جلد، انتشارات رضی قم، 1363 ش
7. عدة الداعی، یک جلد، ابن فهد حلی، دارالکتاب الاسلامی، 1407 هجری قمری
8. کافی، 8 جلد، ثقة الاسلام کلینی محمد بن یعقوب، دار الکتب الإسلامیة تهران، 1365 ش
9. مستدرک الوسائل، 18 جلد، محدث نوری، مؤسسه آل البیت علیهم السلام قم، 1408 هجری قمری
10. معانی الأخبار، شیخ صدوق، یک جلد، انتشارات جامعه مدرسین قم، 1361 هجری شمسی
11. وسائل الشیعة، 29 جلد، شیخ حر عاملی، مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام قم، 1409 هجری قمری
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان