اگر از منظر سیاست واقعگرایانه و فارغ از ارجاع به حقوق و عدالت و اینگونه مفاهیم به مساله حصر نگاه و چرایی وقوع آن را در سال ١٣٨٩ میتوانیم درک کنیم. ادامه آن تا سال ١٣٩٢ نیز از همین منظر قابل پیشبینی بود. ولی با اتفاقی که در سال ١٣٩٢ رخ داد، باید تمهیداتی از سوی دو طرف ماجرا اندیشیده میشد که در یک فرآیند زمانی قابل قبول به موضوع حصر خاتمه داده شود.
اگر چنین میشد بخش مهمی از کینههای گذشته از چهره سیاست ایران زدوده میشد. توجه کنیم که در سیاست برخلاف عدالت، هدف محکوم یا تبرئه کردن افراد نیست، هدف اصلی حل مساله است. در موضوع کوشش برای رفع حصر و در فاصله سالهای ١٣٩٢ تا ١٣٩٦، برخی از انتقادات من متوجه دوستان اصلاحطلب بود، همچنان گمان میکنم که باید سیاستهای مناسبتری را در این زمینه اتخاذ میکردند تا زودتر رفع حصر صورت گیرد. ولی از سال ١٣٩٦ و پس از انتخابات اردیبهشت سال گذشته، هیچ محملی جز یکدندگی بیمورد، بر ادامه حصر وجود ندارد.
23302