کاشف الغطاء 79 ساله بود که در بیمارستان کرخ بغداد بستری شد. روی تخت بیمارستان بود که شنید جنگ های فرقه ای بین طایفه های بحرین رخ داده است. از روی تخت بیمارستان، پیامی برای مسلمانان بحرین فرستاد و از آنان خواست جنگ را پایان ببخشند. در قسمتی از این پیام آمده بود: «هر انسان آگاهی می داند که امروز، مسلمانان بیش از همه چیز به اتحاد، همدلی و برادری نیازمندند. باید دشمنی ها را کنار گذاشت. استعمارگران همیشه از اختلاف بین مسلمانان سود می برند. آنان با دامن زدن به آتش اختلاف بین مسلمانان، فتنه و آشوب برپا می کنند. درگیری های قومی و قبیله ای تنها به سود استعمارگران است و تنها ضرر و زیانش به ما می رسد.» (1)
او تا آخرین لحظات عمرش، مسلمانان را به وحدت فراخواند. او می گفت:
«صهیونیست ها با هم متحدند؛ مسلمانان از یکدیگر جدایند. اگر یکی از صهیونیست ها در عراق برایش گرفتاری پیش بیاید، دیگری در چین به خاطر او ناراحت می شود. دشمنان اسلام جنگ شیعه و سنی به راه می اندازند. چرا باید مسلمانان به جان یکدیگر بیفتند؟ اگر کسی می خواهد کتابی بنویسد، چرا به بزرگان مذهب دیگران بدگویی می کند؟ مسلمانان باید مهر و محبت برادران دینی خود را در دل داشته باشند. (2)
نزدیک به یک ماه بود که کاشف الغطاء در بیمارستان بستری بود. حالش بدتر شده بود. دایم قرآن می خواند. علاقه ی بسیاری به دعاهای امام سجاد علیه السلام داشت و بسیاری از دعاهای صحیفه ی سجادیه را حفظ بود. پزشکان پیشنهاد کردند سفری به نقطه ای خوش آب و هوا بکند. او نیز پذیرفت و در پانزدهم ذی قعده ی 1373 هـ.ق. به کرند، روستایی بین کرمانشاه و خانقین، رفت. روز سوم ورودش به کرند بود که نماز صبح را خواند و قبل از طلوع آفتاب، غروب کرد.
پیکر پاک کاشف الغطاء با تشییع با شکوه مردم کرند به سوی نجف رهسپار شد. مردم در مسیر راه، تشییع جنازه ی باشکوهی انجام دادند و پیکرش را در قبرستان وادی السلام نجف به خاک سپردند.
پی نوشت ها :
1. آوای بیداری، ص 82.
2. همان.
منبع: کتاب طلایه داران تقریب (3) کاشف الغطاء اذان بیداری