انقلاب اسلامی از ابتدای ظهور خود در سپهر سیاست جهان دستور کار خاص خود را داشت. این دستور کار نه تابع شرق بود نه تابع غرب. در پیشانی نهضت رهایی بخش امام خمینی (ره) و مبارزه با استبداد و استکبار جهانی، کلمه نه شرقی، نه غربی می درخشد و این درخشش هر سال مختصات خود را دارد. انقلاب در چهل سالگی خود با مباحث و مسائلی جدید روبهروست که هرچند در این چهار دهه برخی از آنها تکراری است اما در نوع خود بدیع می نماید.
امروز پیش از هر زمان باید روی کلمه انقلاب، انقلابیگری و بازتولید افکار انقلابی تاکید کنیم. سرّ اینکه طی یک سال گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی، انقلابی بودن، انقلابی فکر کردن و انقلابی ماندن را کلید واژه بیانات خود قرار داده اند، همین است.
حرکت در مسیر انقلاب، نظام و مردم و کشور را از همه خطرات حفظ می کند. این تصور که فاصله گرفتن از تفکر انقلابی، کشور را در حاشیه امن قرار می دهد، توهمی بیش نیست. امروز بیش از هر زمان، عزت و اقتدار ملی در معرض تهاجم دشمن به ویژه آمریکاست. این تهاجم، امنیت و استقلال کشور را نشانه گرفته است.
حساسیت زدایی از انقلابی ماندن و انقلابی بودن و انقلابیگری، از همان روزهای اول انقلاب آغاز شد. نهضت ضد آزادی ماموریت یافت این مقوله را عملیاتی کند به طوری که بازرگان در همان روزهای اول انقلاب صریحاً گفت: «انقلاب پدیده ای بود و اتفاق افتاد و تمام شد.» او فاتحه انقلابیگری را از همان روز اول خواند. این در حالی بود که شرق وغرب عالم با شمشیرهای آخته برای سلاخی انقلاب، دور تا دور کشور را محاصره کرده بودند. امروز نیز کسانی همان سمومات فکری انقلاب زدایی را نمایندگی می کنند و می گویند؛ «باید از قطار انقلابگری پیاده شد، ولو به قیمت پیاده شدن از قطار حکومت!»
این منطق را دشمن با یک نفوذی در بیت آیت الله منتظری تئوریزه کرد و او را از قطار انقلاب و حکومت پیاده کرد. این یک رکورد قابل توجه در جنگ نرم دشمن علیه انقلاب بود. همین جماعت روسیاه که امام (ره) آنها را از منافقین بدتر می دانست، بعد از منتظری رفتند سراغ طیفی از انقلابیون و آنها را در فتنه 18 تیر 78 در برابر انقلاب و مردم قرار دادند. زخم این توطئه شوم در حوادث 8 ماهه اول سال 88 سر باز کرد. آمریکاییها 10 سال فرصت داشتند با غنی سازی تفکر شوم انقلاب زدایی، جمع دیگری از ساده لوحان و بازی خورده های دشمن را از قطار انقلاب پیاده کنند.
این جماعت صریح می گویند گفتمان انقلابی را قبول نداریم. آنها خود را پشت گفتمان دموکراسی خواهی، قانون و حقوق بشر مخفی می کنند اما هیچ قانونی و هیچ حقوقی برای ملت ایران و کسانی که در این 40 سال جان خود را در طبق اخلاص گذاشته اند و برای سرافرازی ایران و اسلام از بذل هر فداکاری دریغ ندارند، قائل نیستند. آنها رای ملت و رای انقلابی را به رسمیت نمی شناسند و در وقت خود بر اسلام و جمهوریت می شورند. آمریکایی ها 40 سال است تلاش می کنند انقلابیون را از قطار حکومت پیاده کنند و یک مشت وابسته به اجنبی و دوتابعیتی و وطن فروش را در پست های حکومتی جاسازی کنند، اما زیرساختی که امام (ره) در روزهای نخستین انقلاب در مورد هویت انقلاب در قالب نظام جمهوری اسلامی، قانون اساسی، تاسیس نهادهای انقلابی و... تعبیه فرمود و همه این زیرساخت ها با رای مردم ساخته و نوسازی می شود، به آمریکایی ها چنین اجازه ای نمی دهد.
اخیراً فرمانی از سوی دشمن صادر شده و آن، اینکه اصلاح طلبان بین انقلاب و اصلاح طلبی یکی را باید انتخاب کنند ولو به قیمت پیاده شدن از قطار نظام و حکومت! البته این رویکرد در زمان تحصن نمایندگان مجلس ششم تست شد، جواب نداد و آنها همین فکر پوسیده را می خواهند دوباره احیا کنند.
شرافت و عزت و کرامت شمار زیادی از اصلاح طلبانی که خود در انقلاب نقش داشته و دارند، اجازه تست دوباره این تئوری را نمی دهد. واضع این تئوری که آقای منتظری را از نظام و انقلاب جدا کرد و با ذهن شماری از اصلاح طلبان هم اکنون بازی می کند، بعدها جایزه خود را از بنیاد جوائز مطبوعاتی بریتانیا، کمیسیون ملی حقوق بشر فرانسه و نیز نشان شجاعت از بنیاد اجنبی گرفت.
این تست در فتنه 88 جواب نداد، به همین دلیل سران فتنه در حصر ماندند و آنها را که هم بیرون حصر بودند به شناعت این تصمیم که انقلابی بمانیم یا اصلاح طلب؟ پی بردند، توطئه دشمن خنثی شد و آمریکایی ها از نبرد نرم دوم علیه انقلاب هم نتیجه ای نگرفتند.
آمریکایی ها در نبرد نرم سوم همین تئوری پوسیده را دنبال می کنند. زدن زیر میز مذاکرات بر جام و عملیاتی کردن زیرساخت های بی رحمانه ترین و شدیدترین تحریم ها و نهایی کردن آن ظرف 180 روز، بخشی از نبرد نرم سوم آمریکا علیه انقلاب است. آمریکایی ها نتایج این تحریم ها و فشارها را می خواهند روز 13 آبان، روز فتح لانه جاسوسی بگیرند. ظاهراً برنامه زمان بندی آنها اینطور تنظیم شده است.
امروز مدیریت کشور بیش از هر زمان نیاز به کار جهادی با روحیه انقلابیگری دارد. این مدیریت در سطح سه قوه می تواند خنثی کننده توطئه های پسابرجامی باشد. همان طور که رئیس جمهور گفت: «امروز نیاز است همه متحد در برابر آمریکا بایستند.» در این گفته کسی شک ندارد، اما این رویکرد یک الزاماتی دارد که باید آن را رعایت کرد؛ اولین الزام آن تقوای دینی و سیاسی است. دومین الزام آن رصد کردن شرارت دشمن و خواندن دست او و حساسیت در برابر فتنه آفرینی های سخت و نرم است. سومین الزام، تضمین استقلال کشور از طریق پایبندی به اصول و حفظ آرمان های امام خمینی (ره) و هدایت های پیامبرگونه رهبری معظم انقلاب است. با این الزامات، جشن پیروزی انقلاب در 40 سالگی آن باشکوه تر از هر سال در 22 بهمن امسال، چشم دشمنان انقلاب را کور و دل دوستان انقلاب را شاد خواهد کرد.
انقلاب اسلامی از دستور کار خود که همانا ایجاد تمدن اسلامی از طریق به زیر کشاندن طواغیت جهان به ویژه آمریکاست، دست بر نمی دارد، تلاش غرب به ویژه آمریکا برای نابودی و براندازی انقلاب به جایی نمی رسد. اکنون هدفی که امام خمینی (ره) به عنوان پیامبر آزادی و آزادگی در عصر ما دنبال می کرد، در دستور کار انقلابیون جهان است. هیچ فشار و توطئه ای نمی تواند این دستور کار را از گفتمان آزادی در جامعه جهانی حذف کند. امروز انقلابیون در ایران و جهان یک دستور کار بیشتر ندارند و آن اتحاد و همگرایی حول محور قرآن و ولایت است. در سایه این وحدت، همه موانع و فتنه ها از پیش پا برداشته خواهد شد.