خبرآنلاین نوشت: یک سال پیش در رقابت میان جریان سیاسی اصولگرایان و ائتلاف اصلاحات-اعتدال، حجت الاسلام حسن روحانی به پیروزی رسید، اما آتش این رقابت به ایام انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم محدود نشد و در هر مقطع زمانی به علل و عواملی زبانه کشید.
امروز کشور بیش از هر زمانی نیازمند رفاقت ها و همگرایی هاست، اما آنچه مورد توجه قرار نمی گیرد، همین مسئله است. تندروهای اصولگرا ملقب به دلواپسان، بعد از خروج آمریکا از برجام دائم به دولت روحانی و شخص رئیس جمهور کنایه می زنند و حتی خواستار استعفای روحانی از جایگاه ریاست جمهوری هستند. در مقابل اصلاح طلبان با اشاره به منزوی شدن آمریکا در جامعه جهانی، خوشحالی دلواپسان از مختومه شدن برجام و همنوایی آنها با نتانیاهو و ترامپ را مورد سرزنش و ملامت قرار می دهند.
در چنین فضایی احمد توکلی معتقد است: وقتی جریان اصلاح طلب برای ارتباط با غرب یک مسیر دارد و جریان اصولگرا یک مسیر دیگر؛ این اختلاف در نحوه اداره سازمان های تحت مسئولیت آنها بروز مییابد و به تبع آن، در سلوک رفتاری بین دستگاهی و سازمانی تاثیر می گذارد. بنابراین اختلافات شکل سازمانی به خود می گیرد و باید این اختلاف دیدگاه در هیات حل اختلاف میان قوا حل و فصل شود.
مشروح گفتوگوی خبرآنلاین با احمد توکلی را در ادامه بخوانید:
همه نامزدهای حاضر در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته در ایام تبلیغات انتخاباتی می گفتند فردای 29 اردیبهشت 96 رفاقت را جایگزین رقابت می کنیم تا بر حل مشکلات کشور تمرکز شود. به نظر شما بعد از گذشت یک سال رفاقت جایگزین رقابت شده است؟
نه! هنوز متاسفانه در شرایط رقابتی به سر می بریم و نه رفاقتی. به زبان مطلبی را می گویند اما در عمل طور دیگری رفتار می کنند. مخصوصا کسانی که در قدرت هستند باید بیشتر به تعهداتشان پایبند باشند. اگر به یاد بیاوریم در طول انتخابات با چه خلاف اخلاق هایی پرده دری شد، از این عدم رفاقت تعجب نمی کنیم. با آن پرده دری ها امکان رفاقت سخت است. اما نشدنی نیست. البته پیروز انتخابات باید برای رفاقت پا جلو بگذارد، آن کسی که فرو دست قرار گرفته اگر هم برای رفاقت پیش قدم شود، اثر تعیین کننده نخواهد داشت.
شیرین و زیبا است که فرد در قدرت سراغ رقیبانش برود تا دلخوری ها را رفع کند اما نه تنها این کار انجام نشد، بلکه اتفاقاتی افتاد که دلخوری ها را تشدید کرد. البته اختلاف داشتن اجتناب ناپذیر است و جامعه ای وجود ندارد که در آن اختلاف نباشد اما مهم این است که مکانیزم رفع اختلاف را طراحی کرده و به آن مکانیزم وفادار بمانیم. ما اختلافات خیلی واضح در جامعه داریم. رافع اختلافات، نخست گفتگو بر اساس «منطق و عقل و قانون» است. اگر راهکار «منطق و عقل و قانون» در رفع اختلاف به نتیجه نرسید، طرفین باید به رهبری رجوع کنند و تابع داوری ایشان باشند. برای آنکه روی موضوعات کار کارشناسی انجام شود، با نظر ولی فقیه «شورای حل اختلاف» تشکیل شد که اعضای آن از فعالان با سابقه دینی و سیاسی هستند. به عبارت دیگر طرفین باید با مذاکره و گفتگو موضوع اختلافی را حل کنند اما اگر با گفتگو و مذاکره این اتفاق نیفتاد، موضوع را به شورای حل اختلاف ببرند و آنجا مسئله را حل و راه جولان شیطان را تنگ کنند.
اما «شورای حل اختلاف» مرجع داوری بین قوای سه گانه است نه جریان های سیاسی.
اختلافات جناحی شکل سازمانی می گیرد. وقتی جریان اصلاح طلب برای ارتباط با غرب یک مسیر دارد و جریان اصولگرا یک مسیر دیگر؛ این امر در نحوه اداره سازمان های تحت مسئولیت آنها بروز می یابد و به تبع آن در سلوک رفتاری بین دستگاهی و سازمانی تاثیر می گذارد. بنابراین اختلافات شکل سازمانی به خود می گیرد. بعد خناسان طرفین را به تشدید اختلاف تحریک می کنند. معتقدم اختلافات فکری و خطی و جناحی در رفتار ساختارهای سازمانی رسمی اثر می گذارد و آن را تبدیل به اختلافات بین سازمانی می کند.
اخیرا آقای حجاریان گفته «جناح اصولگرا چهار سناریو استعفا؛ اِعمال فشار؛ طرح عدم کفایت رییس جمهوری و پروندهسازی را برای روحانی در دستور کار دارد». نمونه هایش را هم در مجلس می بینیم که برخی عناصر عضو یا همسو با جبهه پایداری خواهان استعفای رئیس جمهور یا کلیدزدن طرح استیضاحش هستند یا در قالب موضوع پیگیری دوتابعیتیها با وجود توضیحات شفاف و صریح وزیر اطلاعات، برچسب نفوذ را بر پیشانی دولت می چسبانند. به نظرتان سناریوهای اعلامی حجاریان صحت دارند؟
من خبر ندارم که چنین سناریوهایی وجود داشته باشد اما چنین حرف هایی از امثال آقای دکتر حجاریان که دعوی دفاع از دموکراسی دارند و از مردم سالاری دفاع می کنند، پذیرفته نیست. اقتضای مردم سالاری آن است که نمایندگان مردم بتوانند حرف شان را بزنند و متهم به توطئه براندازی دولت نشوند.
وقتی نماینده ای می گوید «چرا رئیس جمهور به این سئوال پاسخ نمی دهد، یا رئیس جمهور کفایت ندارد»، نماینده دیگری می تواند اعلام کند «رئیس جمهور کفایت دارد». پس بیان و شنیدن چنین حرف هایی غصه ندارد، مهم آن است که نگذاریم دعوا شود. طبق قانون اساسی اظهارنظر حق مسلم نمایندگان است. بنابراین آنها می توانند حرف بزنند و دولت را نقد کنند. در مجموع نمی شود نقد دولت نباشد. حالا نقد می تواند شکل های مختلف به خود بگیرد. یکی می تواند بگوید «من رئیس جمهور را قبول ندارم اما کمکش می کنم»، یکی دیگر می تواند بگوید «من رئیس جمهور را قبول ندارم و کمکش هم نمی کنم، چون استقبالی نمی بینم»، کسی هم می تواند اعلام کند «مشی غلط رئیس جمهور به جایی رسیده که دیگر او کفایت سیاسی برای تصدی این جایگاه ندارد».
معتقدم اگر در مقابل نقدها سعه صدرمان را بالا ببریم و انتظار نداشته باشیم کسی به دولت چیزی نگوید، خیلی از اختلاف نظرهای بی مورد رفع می شود.
آقایان زیباکلام، میرتاج الدینی و الله کرم در مواضع جداگانه گفتند خروج ترامپ از برجام وضعیت جدیدی را در عرصه سیاسی کشور به وجود آورد که دست بالا را به اصولگرایان می دهد و نامزد واحد اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری 1400 با کسب بیش از 20 میلیون رای پیروز می شود. نظر شما چیست؟
تا نامزدشان کی باشد! ولی این را محتمل می دانم چون آقای روحانی در یک اشتباه تاریخی همه مسائل کشور را به برجام وصل کرد اما این خوشبینی او نتیجه کاملا منفی داد بنابراین به لحاظ قدرت پیش بینی آینده لطمه حیثیتی خورد. حتی وقتی ترامپ اعلام خروج از برجام کرد، باز هم موضع دولت قابل دفاع نبود چون اعلام کرد بدون آمریکا برجام را ادامه می دهد. برجام یک معاهده بین المللی است و دولت حتی اگر قصد ادامه اجرای برجام را داشت، باید دست بالا را می گرفت و از تخلف ترامپ نزد مرجع پیش بینی شده در برجام شکایت می کرد. البته سازکار رسیدگی به شکایت طوری است که به نفع آمریکا تمام می شود اما دولت باید قاطع پیگیری می کرد تا معلوم شود ما آمریکا را مقصر می دانیم.
آمریکا یک دشمن قدّار، گردن کش، قانون شکن و نمک نشناس است که وقتی هم در برجام نباشد به دیگران فشار می آورد. نمونه اش هم این است که شرکت های بزرگ اروپایی اعلام کردند که از ایران خارج می شوند. در چنین وضعیتی اظهار نیازکردن به اروپا درست نیست و عزتمندان و عناصر وطنخواه را ناراحت می کند.
پس شما هم معتقدید در 1400 نامزد واحد اصولگرایان پیروز رقابت انتخابات ریاست جمهوری می شود؟
من چنین چیزی را نمی گویم چون خیلی اتفاقات تا 3 سال آینده می تواند بیفتد اما وقتی وضعیت اقتصادی به طور چشم گیری افول می کند و بازار ارز را نمی توانند جمع کنند؛ یعنی هم کار سخت است و هم دولت شرح صدر و آمادگی لازم را ندارد. وقتی چنین شود امکان دارد در پی آن اتفاقات دیگری هم رخ دهد. حتی روی اتحادها و ائتلاف های سیاسی تاثیر می گذارد. البته من آرزو می کنم آقای روحانی موفق شود، موفقیتی که خیرش به مردم برسد و اگر به خاطر موفقیت او مردم دوباره به دیدگاه حامیاش اقبال کنند، ناراحت نمی شوم.
به نظرتان وقتی دولت در شرایط سختی قرار دارد، آیا تلاش منتقدان و مخالفان دولت برای پیوند زدن خروج آمریکا از برجام به رقابت های سیاسی اقدام درستی است؟
خیر من قبلا هم این اتفاق را تخطئه کردم و گفتم، زمان این نیست که ما به خاطر منافع جریانی اقدام به تسویه حساب سیاسی کنیم. ولی این حقیقت را نیز نمیتوانیم نادیده بگیریم که نخستین کسی که از برجام برای ارتقای وضع قبیله سیاسی اش بهره برداری کرد شخص آقای روحانی بود. با وجود این چون وضعیت سختی وجود دارد باید از داخل کشور یک صدا شنیده شود.
مقام و جایگاهی که می تواند رافع اختلاف باشد رهبری است. آن زمان به دوستان دولت می گفتیم که همه مسائل حتی آب آشامیدنی را به برجام وصل نکنید چون این اتفاق به طرف مقابل پیام می دهد که ما خیلی محتاج برجام هستیم. البته اگر به برجام نیاز نداشتیم مذاکره نمی کردیم؛ اما مذاکره ما می باید از موضع عزت باشد. نباید از رفتار ما طرف مقابل برداشت ذلت کند. الان هم زمان تسویه حساب سیاسی نیست. اینکه من گذشته را گفتم برای این بود که دولت در مذاکره با اروپایی ها دچار تکرار خطا نشود. هدفم این نیست که به دولت سرکوفت بزنم یا ملامت کنم بلکه باید دولت را کمک کرد تا این مسیر را انشاءالله با هزینه کمتر و منافع بیشتر طی کنند.