منتقد ایندیوایر میگوید؛ چند سال پیش، جعفر پناهی ممنوع الکار شد، اما این حکم مانع فعالیت هنری او نشد، بلکه باعث شد که پناهی پس از ممنوعیتش، فیلمهای بسیار متفاوتی بسازد. پناهی در فیلم اول پسازاین موضوع، مستندی به نام «این فیلم نیست» This Is Not a Film در سال 2011، توانست خشم و ناامیدی خلاقانه خود را به روش متفاوتی به نمایش بگذارد. پسازآن فیلم «پرده» Closed Curtain را ساخت که داستان استعاری آن در مورد دزدهایی در حال فرار است، در این داستان، پناهی در نقش خودش وارد فیلم میشود تا شخصیتها را زیر نظر داشته باشد، این حرکت این فیلم مستندوار را وارد مرز خلاقانه جدیدی میکند.
در فیلم دیگر او «تاکسی» Taxi، دوربینی درون تاکسی همراه با پناهی در اطراف تهران میچرخد.
او در چهارمین اثر خود در دوره خلاق زندگی حرفهایاش، «سه رخ» Three Faces، در داستانی که بر اساس تجربه شخصی خود نوشته شده است، حضور دارد، اگرچه این بار او در نقش مکمل در این فیلم حضور دارد. فیلمی در مورد تأثیر سانسور که در جامعه اعمال شده است، تاجاییکه کمکم به یکی از قوانین آن تبدیل شده است.این فیلم با درخواست کمکی آغاز میشود. مرضیه جوان (با بازی مرضیه رضایی) به دنبال راهی برای برقراری ارتباط با یکی از بازیگران معروف، بهناز جعفری، است اما موفق نمیشود. او که از پیدا کردن راهی برای ارتباط با جعفری ناامید شده است، ویدیویی از خود برای او میفرستد. مرضیه در روستایی در شمال غربی ایران زندگی میکند و تصمیم به ترک روستا و بازیگر شدن دارد، اما والدینش راضی به این کار نیستند. مرضیه به این نتیجه میرسد که فقط بهناز جعفری است که میتواند والدینش را راضی کند؛ اما او که راهی برای دسترسی به این بازیگر پیدا نکرده است، تصمیم میگیرد خود را دار بزند. در آخر ویدیو، موبایل به زمین میافتد، واقعاً مرضیه خود را دار زده است؟
در صحنه بعدی بهناز جعفری ناراحت و آشفته را میبینیم که با پناهی در ماشین در حرکت هستند. جعفری که پس از دیدن ویدیو، صحنه فیلمبرداری فیلمش را ترک کرده است، نزد پناهی میرود و از او میخواهد که در پیدا کردن منبع این ویدیو به او کمک کند تا از سالم بودن دختر مطمئن شوند؛ مانند سایر فیلمهایش، دوربین همراه پناهی است و وقتی تصمیم به حرکت میگیرند، اتفاق جالب و عجیبی میافتد، به نظر میرسد پناهی به سمت دوربین و به تماشاچیهایی که او را در این سالها دنبال کردهاند، چشمک میزند. سپس شروع به رانندگی میکند.
در ابتدا «سه رخ» به داستانی در مورد مسافرت جادهای آرامی به سمت مرز ترکیه و روستای محل زندگی مرضیه، تبدیل میشود. وقتی به آنجا میرسند، با کمک اقوام سختگیر و دوست صمیمیاش، مائده (با بازی مائده ارتقاعی)، به دنبال دختر گمشده میگردند؛ اما کمکم جایی در این جامعه کوچک پیدا میکنند و به درکی از سبک زندگی روستایی آنها میرسند. درحالیکه سه اثر قبلی پناهی داستانهایی سمبلیک و استعاری بودند، در این فیلم علاوه بر آن، او علاقه خود به این منطقه را نیز به نمایش گذاشته است.مانند سایر آثار او، این فیلم نیز با ماجرایی هیجانانگیز آغاز میشود که انتهای آن مشخص نیست. درنهایت، بااینکه اتفاق زیادی نمیافتد، اما ماجرای فیلم با حالوهوا و رنگهای دیدنیِ روستایی، به تصویر کشیده شده است. نشانههای مینیمالیستی فیلم، مانند هنگامیکه پناهی و مائده به زنی سالخورده میرسند که در قبرش دراز کشیده است و یا گاو مریضی که جاده را بسته است، به فیلم حالوهوای آخرالزمانی داده است. با اینحال، درنهایت، فیلم در تلاش برای نشان دادن رؤیای جوانان برای رسیدن به موفقیت و کشف ناشناختههای دنیا است. برای اولین بار، در این فیلم مشکلات این کارگردان برای ساخت فیلم در بستر معضل بزرگتری در جامعه، رنگ باخته است.
در بیشتر صحنهها، پناهی کنترل صحنه را به جعفری داده است. خشم و همدردی او با دختر جوانی که برای کمک دست به سمت او دراز کرده است، موضوع اصلی این فیلم درام است. در ابتدا، به نظر میرسید که جعفری نمیتواند خود را از احساس گناه و مسئولیتی که در برابر این خودکشی دارد، رها کند. با اینحال، با گذشت زمان او مسئولیتهای جدیدی را احساس میکند و «سه رخ» نیز مانند فیلمهای قبلی پناهی، «آینه» The Mirror و «آفساید» Offside، دارای شخصیت زنی عاقل و آگاه میشود.
بااینوجود، وقتی داستان فیلم در مسیر خود قرار میگیرد و کمکم به نتیجهای میرسد، به نظر میآید پناهی از روند پختگی داستان راضی شده است و بیشتر از آن، آن را پرورش نمیدهد. داستان به نقطه سکونی میرسد و نیمه دوم فیلم کمی کشدار میشود، اما در صحنههای پایانی، جعفری دوباره داستان را به دست میگیرد بیجوابهای داستان را جواب میدهد و امور کار را به دست میگیرد. پناهی در این اثر نیز مانند فیلمهای قبلی خود، ویژگیهای داستانگویی واقعیاش را به کار برده است، مخصوصاً بعد از اینکه پناهی پیشنهاد کار جدیدی به جعفری میدهد که مشابه موقعیتی است که در آن قرار دارند. آیا ما در حال تماشای فیلمی هستیم که او قصد ساختش را دارد؟ با اینحال به نظر میرسد که سؤالات اینچنینی در مقایسه با موضوعات پیچیدهتر فیلم، اهمیت کمتری دارد.
حتی با وجود روند کند آن، «سه رخ» فیلمی است با ترکیب خاصی از درونگرایی و جذابیت که نشاندهنده استعداد این فیلمساز است. در صحنهای از فیلم، مادر کارگردان با او تماس میگیرد و نگرانی خود را از شنیدن خبری در مورد فیلم جدید پناهی، با وجود ممنوع الکار بودنش، ابراز میکند. پناهی به مادر خود اطمینان میدهد که این شایعات صحت ندارند. در حقیقت پناهی خیلی هم دروغ نگفته است، چراکه «سه رخ» بیشتر به داستانی شباهت دارد که تمرکزی بر شخصیتهایی دارد که سعی به بزرگ کردن مشکلاتی دارند که سعی در نادیده گرفتنشان است. صحنه پایانی فیلم، شباهتی به «تاکسی» دارد: تصویر ثابتی از درون ماشین، درحالیکه شخصیتها، بدون داشتن مقصد، اما با انگیزه در پسزمینه در حال حرکت هستند.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
104