به گزارش ایسنا، سرهنگ خلبان مصطفی سهرابی در خاطرهای از شناسایی گروه ناوهای آمریکایی در خلیج فارس روایت میکند: قبل از پیروزی انقلاب اسلامی وظیفه هواپیما «پی تری اف» اغلب شناسایی شناورها و زیردریاییهای شوروی و چین و کشورهای شرقی بود. برای همین بعد از پیروزی انقلاب و در خلال جنگ تحمیلی تمام شناورها و زیردریاییهای حاضر در منطقه را شناسایی میکردیم و با تجربه و تحلیل اطلاعات، از مقاصد هر یک یا هر گروه از این شناورها مطلع میشدیم تا توسط یگانهای دریایی یا هوایی عکسالعمل لازم در مقابل تحریکات آنها صورت گیرد. در واقع پرواز این هواپیما مانند خاری بود در چشم بیگانگان حاضر در خلیج فارس و دشمنی که ناجوانمردانه از سوی آنها حمایت میشد.
این هواپیما به دلیل قابلیت شناسایی و اهمیت خاصی که داشت از همان روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، در حصر قطعات یدکی قرار گرفت اما متخصصان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با ابتکارات و خلاقیتهای مختلف این هواپیما را عملیاتی کرده و روی پا نگه داشته بودند. پرواز عملیاتی این هواپیما در خلال جنگ چنان برای دشمنان ناباورانه بود که در هر پرواز نمیتوانستند خشم خود را پنهان سازند و به عناوین مختلف سعی داشتند در انجام مأموریت آن اخلال به وجود آورند. مثلاً به دلایل واهی از سوی ناوهای آمریکایی و انگلیسی مستقر در منطقه، به این هواپیماها اخطار داده میشد تا از این طریق مانع ادامه مسیر و شناسایی شناورها شوند.
هواپیماهای آمریکایی و انگلیسی به عراق کمک میکردند
در بیشتر پروازها هواپیماهای متعلق به ناوهای هواپیمابر آمریکایی به هواپیماهای ما نزدیک میشدند تا از مقصود و هدف ما مطلع شوند یا به شیوههای مختلف، با گردشهای خطرناک به سوی ما سعی در ارعاب و انصراف ما از انجام مأموریت داشتند. این یاری و مساعدت به عراق تا سالهای آخر جنگ، به صورت مخفیانه انجام میشد. حتی آمریکا و انگلیس و سایر کشورهای غربی سعی کردند منطقه خلیج فارس را از انواع شناورهای نظامی اشباع کنند تا هر لحظه که هواپیماهای ایرانی برای مقابله با هواپیماهای متجاوز عراق که از فضای خلیج فارس استفاده کرده یا به شناورهای نفتکش و تجاری که به سمت بنادر ایران در حرکت بودند حملهور شدند به پرواز درآیند و از طریق مطلع ساختن خلبانان عراقی به آنها کمک کنند تا تغییر مسیر داده و متقابلاً در مقابل فعالیت هواپیماهای ایرانی ایجاد مزاحمت کنند.
نیروی هوایی عراق در طول جنگ تحمیلی با وجود مجهز بودن به انواع تجهیزات نظامی و رادارهای دوربرد، نتوانست حوزه کنترل هوایی خود را در خلیج فارس گسترش دهد و از این رو در حد فاصل شمال نصفالنهار 50 درجه به شرق، کنترل آنها بر روی شکاریهایشان تقلیل مییافت و در این مدت آنها ضمن توافقهای پنهانی با دولتهای غرب، شرایطی را به وجود آورده بودند که مستقیم یا غیرمستقیم ناوهای بیگانه به آنها کمکهای فنی هوانوردی ارائه میدادند.
اطلاعات پروازهای ما به عراق داده میشد
گاهی اطلاعات مربوط به پرواز هواپیماهای ایرانی را به طرق مختلف در اختیار آنها قرار میدادند و سعی میکردند از غافلگیر شدن هواپیماهای عراقی در محدوده جزیره لاوان تا «رأسالبیشه» جلوگیری کنند. برای نمونه، به بهانه اخطار به هواپیماهای ایرانی نوع هواپیما و سمت و ارتفاع و موقعیت جغرافیایی آن را روی فرکانس اضطراری اعلام میکردند و این موجب میشد تا خلبانان عراقی چنان چه در حد فاصل بُرد موشکهای هواپیمای رهگیری ایرانی قرار داشتند به سرعت خود را از مهلکه نجات دهند و اگر فاصله زیاد بود با آرامش به مأموریت خود ادامه دهند. در حقیقت نقش کنترل و فرماندهی عراقیها در پهنه خلیج فارس به عهده ناوهای بیگانه بود.
مسیر خود را تغییر دهید
در سال 1359 و اوایل جنگ تحمیلی در مأموریتی که به سمت شرق کشور آغاز میشد و ادامه آن تا نصف النهار 61 درجه به طول میانجامید، ناوِ سرفرماندهی ایالات متحده در دریای عمان به شدت به ما اخطار کرد که ادامه مسیر را متوقف کرده به سمت دیگری تغییر جهت دهیم. معمولاً ناو سرفرماندهی در دریا به اتفاق چند رزمناو و ناوشکن و شناورهای لجستیکی، به صورت یک ناو گروه در حرکت هستند و ما میدانستیم که این ناوگروه عازم خلیج فارس هستند تا به یاری دشمن بشتابند.
این ناو برای جلوگیری از شناخته شدن توسط هواپیماهی اکتشافی«پی. تری. اف» ما را به شدت مورد اخطار قرار داده بود و ما هم قطعاً تصمیم به شناسایی آنها داشتیم؛ به همین جهت به مسیر ادامه دادیم. ناوِ سرفرماندهی مجهز به سیستمهای ارتباطی مختلف از جمله ماهوارهای است که در هر لحظه میتواند با اقصی نقاط جهان تماس داشته باشد. ناو آمریکایی مجدداً اعلام کرد که اگر از نصف النهار 61 در جه جلوتر برویم با ما درگیر شده و ما را هدف قرار خواهد داد. ما نیز با علم به این که مسیر پروازیمان، قانونی و فاقد هرگونه ایراد و اشکالی است، کماکان به مسیر ادامه دادیم.
ادامه دهید شما را هدف قرار می دهیم
کنترلر ناو با لحنی خشمگین، بر روی فرکانس رادیویی اضطراری که تمام ایستگاههایی که روی رادیو به گوش هستند متوجه آن میشوند، سه بار اعلام کرد: «این یک دستور جنگی است. مسیر خود را تغییر دهید» مفهوم این بود که اگر تغییر مسیر ندهیم از دید ستاد آمریکا در واشنگتن ما را دشمن تلقی کرده و احتمالاً با سلاح خود به ما شلیک خواهند کرد.
در این هنگام، بین «کروی» پروازی مشورتهایی صورت گرفت. اول این که ما پروازی غیرمنطبق با اصول هوانوردی و پروازی بینالمللی نداشتیم و دوم این که اگر اینها ما را مورد اصابت قرار دهند با فرض این که موفق به خروج اضطراری از هواپیما شویم، صدها مایل از پایگاه خود دور هستیم و چه کسی میتواند ما را بر روی اقیانوس هند و دریای عمان شناسایی کند و نجات دهد؟ فرمانده هواپیما ضمن اعلام مراتب اخطار بیگانگان به ایستگاه کنترل دهنده و شنیدن صحبتهای بقیه پرسنل با شجاعتی بینظیر، تصمیم به ادامه مسیر گرفت واین اخطار نیز کوچکترین خللی در عزم راسخ پرسنل پروازی به وجود نیاورد. ما آن قدر مسیر را ادامه دادیم تا تمامی ناوگروه را شناسایی کردیم و از سرعت حرکت آنها اطلاع لازم را کسب کردیم و ماموریت خود را تمام و کمال به انجام رساندیم.
ماموریت با موفقیت انجام شد
آنها که در واشنگتن دستور میدادند و اعضای این ناو گروه، نتوانستند در مقابل عزم راسخ و شیوه قانونی پرواز ما بهانهای یافته و جهت مبادرت به شلیک تصمیمی قطعی اتخاذ کنند. در طول مأموریتهای مختلف، یک بار ما میتوانستیم یک کشتی ماهیگیری مصری را که با عنوان ماهیگیری در آبهای خلیج فارس مشغول جاسوسی برای عراق بود شناسایی و با اطلاع دادن به عوامل مربوط توقیف کنیم یا کشتی تجارتی عراق را که حامل اسلحه و مهمات تحت لوای کالای تجارتی مانند کولر و یخچال بود، شناسایی کردیم تا در مورد توقیف آن اقدام شود. در واقع بهره گیری از ضعف و تزلزل دشمن، برای ما یک اصل بود و نظیر این مأموریتها در طول هشت سال دفاع مقدس بسیار اتفاق افتاد.