روزنامه شهروند - آیدا پیغامی: یکی از جذابترین بخشهای سینما کار آشپزها در پروژههای سینمایی است؛ کسانی که با یکی از شخصیترین بخشهای زندگی بازیگران یعنی غذا خوردن سروکار دارند و باید براساس سلیقه آنها آشپزی می کنند.
مهری باستانی یکی از این آشپزهاست. ١٦سال است آشپزی میکند و در این سالها در پروژههای سینمایی و تلویزیونی بسیاری کار کرده. او میداند کدام غذا باب میل کدام بازیگر است و حتی میداند هر کدام از این سلبریتیها چه نوع غذایی را دوست دارند.
خودتان را معرفی کنید. چند سالتان است؟ کجا زندگی میکنید؟
من مهری باستانیام، ٥٠ سال دارم و ساکن تهران هستم. حدود ١٦سال است که آشپزی میکنم.
چه شد که این شغل را انتخاب کردید؟
من خانهدار بودم و شغلی نداشتم. یکروز از طرف هیأت محلهمان به خانه ما آمدند و گفتند آشپز هیأت مریض شده. به من پیشنهاد دادند که جای آشپز آبگوشت بار بگذارم. من قبول کردم و چند سالی در هیأت کار میکردم. بعد از مدتی آشپزی من دهانبهدهان پیچید و از هیأتهای دیگر خواستند که برای مراسمشان آشپزی کنم. یک روز خانمی از من پرسید که چطور کار میکنم و دستمزدم چقدر است که من گفتم هیچ دستمزدی نمیگیرم و به عشق امام حسین(ع) این کار را میکنم. این خانم دیده بود که کارم خوب است، به همین دلیل من را به دفتر یک سردار سپاه معرفی کرد. بعد از کارکردن در دفترهای مختلف به سینما معرفی شدم و در پروژههای مختلف کار کردم.
در حالحاضر کجا مشغول هستید و تا به حال برای کجاها آشپزی کردید؟
من برای خیلی جاها آشپزی کردم. اردیبهشت سال گذشته سر پروژه سریال آشوب بودم. الان هم حدود یکماه است برای پروژه فیلم «تومان» به کارگردانی آقای فرشباف به گنبد کاووس آمدم.
تابهحال شده سر پروژههای سینمایی باشید و برای تعداد زیادی از افراد آشپزی کنید؟ بیشترین تعداد چقدر بوده است؟
بله. سر پروژه برای ٢ هزار نفر هم آشپزی کردم، اما این کار زمانی ممکن است که نیرو و امکانات آشپزخانه کامل باشد. جدای از پروژههای سینمایی، من به همراه همسرم هر تاسوعا و عاشورا بهعنوان آشپز برای هیأتی در شهرک غرب حدود ١٢ هزار پرس قیمه و قورمه نذری درست میکنیم که در این کار ١٤ نیروی شبانه و روزانه به ما کمک میکنند.
در چه پروژههای سینمایی کار کردید؟
فیلم سینمایی «اتوبوس شب»، فیلم سینمایی «چ»، سریالهای «آَشوب» و «سلام»، فیلم «تومان»، فصل دوم «سرزمین کهن» و خیلی موارد دیگر که در ذهنم نیست.
ذائقه بازیگران مطرح با مردم عادی فرقی دارد؟ فرقشان چیست؟
بله. ذائقه بازیگران با مردم عادی خیلی فرق میکند. سر همین فیلم آقای مجتبی پیرزاده باید لاغر میشد و من باید فقط از چیزهایی استفاده میکردم که به روند لاغرشدنشان کمک میکرد. مثلا مرحوم شکیبایی غذاهایشان سرخکردنی، خشک و نمکدار نبود. من دفتری دارم و ذائقههای بازیگران را در آن یادداشت میکنم که اگر بخواهم دوباره با آنها کار کنم، بدانم چه غذایی باید برایشان درست کنم.
مثلا آقای بهرام رادان حتما باید غذایشان را با ماست میخوردند. آقای محمدرضا فروتن ذائقه خاصی داشت. غذای چرب نمیخورد و یک غذای معمولی را حتما با سبزیجات میخورد که من حتی ماستشان را هم با سبزیجات مختلف مزهدار میکردم. البته من چندینسال پیش با ایشان کار کردم و شاید الان ذائقهشان تغییر کرده باشد. خانم گلاب آدینه عاشق کوفتههایی که من درست میکردم، بود. خانم الناز شاکردوست یا مارال فرجاد عاشق کشکبادمجانی بودند که من برایشان درست میکردم.
بیشترین غذایی که از شما میخواهند در پروژههای سینمایی درست کنید، چیست؟
بیشتر خورشهاست. قیمه، قرمه، عدسپلو، ماکارونی و کتلت هم درخواست و طرفداران زیادی دارد.
سریال آشپزباشی را دیدید؟ نظرتان در مورد آن سریال چیست؟
بله. همسرم چندینسال است که همراه با من آشپزی میکند. ما در زندگی نقاط مشترک زیادی داریم اما مانند سریال آشپزباشی گاهی به مشکل میخوریم. گاهی من حرف خودم را میزنم و او هم حرف خودش را میزند. سریال آشپزباشی روابط بین دو زن و شوهر آشپز را خیلی خوب نشان میداد.
اگر سر پروژه سینمایی باشید و غذایتان بسوزد یا شور و بینمک شود، چه میکنید؟
این چیزها در شغل ما خیلی طبیعی است و احتمالش خیلی زیاد است، اما به جرأت میگویم که خداراشکر تابهحال این اتفاق برای من نیفتاده است، چون حواسم به همه چیز هست، اما اگر این اتفاق بیفتد، راهش را بلدم و برای آن فکر کردهام. اما برای اینکه مسیرم به راه دوم نرود، راه اول را خوب میروم. وقتی غذایی را درست میکنم و اگر شور شود یا خام بماند، میدانم چه کار کنم اما سعی میکنم این اتفاق نیفتد.
از رستورانهای معروف هم پیشنهاد داشتید؟
بله داشتم. ولی نمیدانستم که این رستورانها خیلی معروف هستند. اما چون بیشتر وقتها سر پروژههای سینمایی بودم، اکثر این پیشنهادها را نتوانستم قبول کنم.
چطور در پروژههای سینمایی کار پیدا میکنید؟
من کارم را در دفتر یک سردار سپاه شروع کردم و هشتسال در آن دفتر کار کردم. کارم دهان به دهان گشت و حالا اگر کسی برای پروژهای آشپزی بخواهد، من را معرفی میکنند. حتی ٦سال پیش برای پروژه «ال کلاسیکو» به عراق معرفی شدم. به شهرهای اربیل، سلیمانیه و خانقین رفتیم. من چهارماهونیم در آن پروژه مشغول به کار بودم.
چطور به این پروژه معرفی شدید؟
بچههایی که سر پروژه «سرزمین کهن» با من کار کردند، من را به این پروژه معرفی کردند. ٩روز از پایان کار «سرزمین کهن» گذشته بود که من به این کار معرفی شدم. آشپزی من در سریال «سرزمین کهن» باعث شد که دهان به دهان بگردد. اگر کاری را که از تو میخواهند، خوب تحویل بدهی، مسلما به جاهای دیگر هم معرفی میشوی. همین حالا که من سر این کار هستم، چند روز پیش برای کار دیگری با من تماس گرفتند و گفتند یک هفته دیگر کار را شروع میکنیم که من به دلیل اینکه در این کار هستم، نتوانستم آن پیشنهاد را قبول کنم.
دستمزد پروژههای سینمایی بهتر است یا سریالی؟
دستمزد پروژهها با اینکه دایم یکجا آشپزباشی خیلی فرق میکند، دستمزد تهران و شهرستان هم متفاوت است. تهران یک قیمت دارد و شهرستان هم به دلیل دوری و اینطور مسائل قیمت دیگر.
در فیلم خارجی که گفتید، بیشتر چه غذاهایی درست میکردید؟
تمام غذاها ایرانی بود. من غذای فرنگی هم بلدم درست کنم اما بیشتر دوست داشتند غذای ایرانی بخورند.
بازیگران ایرانی بودند؟
در ٦٥نفر، ١٥نفر ایرانی و باقی خارجی بودند.
بازیگران خارجی وقتی غذای ایرانی میخوردند، چه میگفتند؟
واقعا لذت میبردند. من غذای عربی هم درست میکردم اما غذای ایرانی را بیشتر دوست داشتند. قرمهسبزی، قیمه، کوکو، مرغ و فسنجان و کوبیده را خیلی دوست داشتند. من الان برای ٤٠٠ نفر میتوانم کوبیده درست کنم.
تابهحال پیشنهاد بازیگری هم داشتید؟
بله داشتم و بازی هم کردم. در سریال «سلام». چهار قسمت بازی کردم. ٧ قسمت هم دخترم بازی کرده است. در سریال «سلام» جلوی دوربین شلهزرد درست کردم. در عراق هم پیشنهاد شد که زن عرب شوم اما چون هوا گرم بود و باید صورتم بسته میبود، نتوانستم با آن کنار بیایم، اما خیلی دوست ندارم جلوی دوربین باشم. من در خانه هنرمندان یکسال کار کردم. غذاهای ایرانی و سنتی درست میکردم و فروش خوبی داشتیم اما بعد از مدتی شرکا به مشکل خوردند و رستوران بسته شد. در رستورانی که من کار میکردم، آقای آتیلا پسیانی و تعداد دیگری از هنرمندانی که به آن رستوران میآمدند و دستپخت من را خورده بودند، به من پیشنهاد میدادند که اگر رستوران بزنند، من آشپزشان میشوم؟ من واقعیت را به آنها میگفتم که من سر پروژههای سینمایی میروم و به همین دلیل امکان دارد کارشان به مشکل بخورد.
تابهحال شده غذای مندرآوردی درست کنید و اسمی روی آن بگذارید؟
خیلی پیش آمده. غذایی به اسم روسفی گوشت و مرغ دارم.
به این فکر کردید که رستوران بزنید یا اینکه فقط کار در پروژههای سینمایی را دوست دارید؟
چندسال پیش هم رستوران و هم کترینگ زدم اما متاسفانه وقتی پروژه بهمان میخورد، رستوران را دست آشپز میسپردیم و از پروژه برمیگشتیم غذاهای رستوران خراب شده بود. مشتریها پریده بودند. همین دلیل باعث شد که آن را جمع کنم. رستورانی داشتم که ٤٥ صندلی داشت و وقتی رفتم سر کار «چمران» و برگشتم، دیدم آشپز تمام مشتریها را پرانده است و به این نتیجه رسیدم که قسمت نیست این کار را انجام دهم.
بهترین خاطرهای که در سینما دارید، چه بود؟
خاطرههای خوبم در فیلم «اتوبوس شب» بود. خیلی کار خوبی والبته کار سختی هم بود. در گرمسار کار میکردیم. شبهایی که با مرحوم خسرو شکیبایی جمع میشدیم، ایشان با همه بگو و بخند داشتند. شعر میخواندند. شبهای خوشی بود.