به گزارش الف «حسین شریعتمداری» تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی، در سرمقاله شماره امروز روزنامه «کیهان» نوشت:
کاش دولت محترم که«مذاکره» را یکی از موثرترین راهکارها برای حل مشکلات میداند - و البته در مواردی نیز چنین است- زمینهای هم برای مذاکره با منتقدان داخلی فراهم میکرد. ضرورت انجام این مذاکره از آنجاست که در اینسو، تاکنون بسیاری از پیشبینیهای دلسوزانه منتقدان تحقق یافته و در سوی دیگر، وعدههای دولت محترم و اهدافی که برای اقدامات و برنامههای خود اعلام کرده بود نه فقط تحقق نیافته بلکه در مواردی نتیجه معکوس هم داشته است که مذاکرات هستهای یکی از نمونههای بارز و مثالزدنی آن است.
دولت، اگر مسیری را که طی 5 سال گذشته پیموده است، صحیح و گرهگشا و در جهت منافع ملی میداند، نباید از روبرو شدن با منتقدان و شنیدن نظر و قضاوت آنان بیمی داشته باشد و به جای آنکه در برنامههای تلویزیونی و یا در سخنرانیها به طور یکجانبه از عملکرد خود دفاع کند و در مواردی هم، منتقدان را با انواع تهمتها بنوازد، میتواند با ارائه شواهد و دلایل منطقی به پرسشها و انتقادات آنها پاسخ گوید! و اگر سخن منتقدان را بر حق و نظرات آنان را مستند و کارشناسانه میداند، فرصت مشاوره با آنان را از دست ندهد. ولی متاسفانه شواهد موجود حکایت از آن دارند که دولت محترم کماکان بر ادامه راه خسارتبار و بیدستاوردی که تاکنون پیموده است اصرار دارد! و در پی آن است که بازهم برای چندمین بار آزمودهها را بیازماید! و در این باره گفتنیهایی هست؛
1- بعد از بازگشت رئیسجمهور محترم و هیئت همراه از اولین سفر نیویورک به گلایه نوشته بودیم که ایشان همه دولت را به وزارت خارجه تبدیل کرده و برای وزارت خارجه نیز یک دستور کار تک بعدی با عنوان مذاکرات هستهای تعریف کردهاند و سایر وظایف اجرایی دولت را وانهاده و یا در اولویتهای چندم قرار دادهاند. آقای رئیسجمهور که پیش از این و در جریان تبلیغات انتخاباتی خویش معتقد بودند فقط 30 درصد مشکلات اقتصادی ناشی از تحریمهاست و 70 درصد بقیه از سوء مدیریت ریشه میگیرد، از نخستین روزهای پس از نشستن بر کرسی ریاست جمهوری، تمامی مشکلات و ناهنجاریهای پیشروی را به تحریمها نسبت دادند و تنها راه خروج از آن -و یا موثرترین راه- را در مذاکرات هستهای دیدند. تا آنجا که حتی آب خوردن مردم را هم به توافق هستهای با کشورهای گروه 1+5 گره زدند! جناب ایشان در جریان مذاکرات نیز، تقریبا به هیچیک از نظرات کارشناسانه دیگران نه فقط وقعی ننهادند بلکه نظرات ارائه شده از جانب آنان را با اهانتها و ناسزاهایی که دور از شان و جایگاه ریاست جمهوری بود طرد کردند! در این وجیزه اگرچه درپی بازخوانی آن اهانتها نیستیم و تکرار آنها را برای خود ایشان نیز ملالتآور میدانیم ولی از آن میان تنها اشارهای گذرا به نمونههایی را که در شرایط کنونی عبرتانگیز است ضروری میدانیم.
جناب روحانی با تعریف و تمجید از توانمندیهای دولت خویش و تحقیر! منتقدان میفرمودند: «مدیریت ما، مدیریت ژنرالهاست نه گروهبانها»، «من دیپلمات و حقوقدانم، سرهنگ نیستم»، «مردم نوکر نمیخواهند، مدیر کاربلد میخواهند»! و در جمع مردم اردبیل (اردیبهشت ماه 1396) گفتند: «بابا جمعه تموم میشه و شنبه میاد. چه جور آب و صابون بیاریم، رویتان را بشوریم؟... کاسبان تحریم! ناراحتید که تحریمها رفت؟ تحریمها دیگر بر نمیگردد. شما میخواهید مذاکره کنید؟ شما زبان مذاکره با دنیا را بلد نیستید»! و...
و اما، امروز و در حالی که برای هیچکس تردیدی باقی نمانده که دولت محترم در جریان مذاکرات هستهای به بیراهه رفته و در پی آب راهی سراب شده است، کمترین انتظار آن است که از مسیر طی شده بازگردد و خطای گذشته را با خطای دیگری درهم نیامیزد! و به عنوان اولین گام، بازهم-به خطا- حل مشکلات را به برجام گره نزند. آیا این خواسته را میتوان انتظاری بیجا تلقی کرد؟! و آیا هنوز هم میتوان به طعنه و ملامت خطاب به منتقدان گفت: «کاسبان تحریم! ناراحتید که تحریمها رفت؟ تحریمها دیگر بر نمیگردد. شما میخواهید مذاکره کنید؟ شما زبان مذاکره با دنیا را بلد نیستید»! و البته منتقدان نمیپرسند، شما که بلد بودید چه کردید؟! ولی انتظار دارند راه طی شده و خسارتبار قبلی را اینبار به جای آمریکا با اروپا ادامه ندهید. همین دیروز خانم موگرینی برای چندمین بار تکرار کرد که اروپا درباره توان موشکی ایران و حضورش در منطقه، با آمریکا اختلاف نظری ندارد! انتظار دارید از این واضحتر بگویند که از اروپا هم آبی گرم نمیشود؟!
2- این واقعیت قابل درک است که برای دولت بسیار تلخ و ناگوار خواهد بود بعد از 5 سال پیاپی که همه مقدرات کشور را به مذاکرات هستهای و محصول نه فقط بیخاصیت بلکه خسارتبار و فاجعهآفرین آن یعنی برجام گره زده بود، به بینتیجه بودن راهی که طی کرده است اذعان کند و امکانات و ظرفیتهای فراوانی را که در این راه بیحاصل هزینه کرده است، دود شده و به هوا رفته بداند! ولی جلوی ضرر، از هر نقطهای که گرفته شود سودمند است. به توصیه رسول خدا(ص)، مومن نباید از یک سوراخ دوبار گزیده شود، چه رسد به سه و چهار و... دهها بار!
3- این روزها، مشکلاتی نظیر بیکاری، گرانی، تورم، تعطیلی تعداد قابل توجهی از کارخانهها و مراکز تولید، فساد اقتصادی، بیبند و باری فرهنگی، رکود کسب و کار و... عرصه را بر بسیاری از مردم و مخصوصا اقشار محروم و مستضعف که صاحبان و ولینعمتهای انقلاب هستند تنگ کرده است و این همه درحالی است که تمامی این نارساییها و پلشتیها راهحلهای تعریف شده و تجربه شدهای دارند ولی دولت محترم چنان در چنبره برجامزدگی گرفتار است که با عرض پوزش از کمترین اقدام موثر و چارهساز برای مقابله با این پلشتیها نیز خودداری کرده و میکند!
میزان نقدینگی به مبلغ فوق نجومی یک تریلیون و چهارصد و هشتاد هزار میلیارد تومان رسیده است و در همان حال کارخانهها و مراکز تولید بسیاری به علت فقدان نقدینگی تعطیل شده و انبوهی از کارگران و کارکنان این مراکز به خیل بیکاران افزوده شدهاند. دولت اما به جای چارهاندیشی و هدایت نقدینگی به تولید، سرگرم ارائه آمارهایی است که با واقعیتها فاصلهای بعضا پر نشدنی دارند! این شرایط در حالی است که آقای دکتر روحانی به درستی تاکید کرده بود که؛
«یکی از راههای مهار و کنترل تورم هدایت نقدینگی به سمت تولید است» و «همین کارخانههای موجود در کشور اگر به جای 20 درصد توان با 60 درصد توان کار کنند، بخش عظیمی از مشکلات اشتغالزایی در کشور برطرف میشود» و «برای ایجاد ثروت ملی باید اقدامات فراوانی انجام دهیم که مهمترین آن بهبود فضای کسبوکار است»، «در ماههای ابتدای آغاز به کار دولت «تدبیر و امید» موانع از سر راه تولید برداشته میشود» و...
4- واردات بیرویه کالای غیر ضروری عرصه را بر تولیدکنندگان داخلی تنگ کرده است و هر از چندگاه انبوهی از مردم را به خیل بیکاران اضافه میکند. واردات کالایی نظیر فندک، دکمه لباس، مسواک، تشک، لحاف، بوق خودرو، فلفل، دستهجارو، دسته بیل، شورت مردانه، کراوات و... تا کود انسانی از ترکیه!
در این میان واردات کالای لوکس جای ویژه و تاسفآوری دارد!
ریچارد نفیو، عضو سابق وزارت خزانهداری آمریکا که مسئولیت تحریمهای ایران را بر عهده داشته است و عضو اصلی پشتیبان تحریمهای ایران در تیم مذاکرهکننده آمریکا بوده است، اخیرا کتابی با عنوان «هنر تحریمها» -THE ART OF SANCTIONS- منتشر کرده است. نفیو در بخشی از کتاب خود مینویسد درحالی که تحریمهای سختی را به ایران تحمیل کرده بودیم، از تحریم کالای لوکس خودداری کرده و حتی راه آن را باز گذاشته و ترغیب هم میکردیم! او درباره چرایی این تصمیم به دو علت اشاره کرده و مینویسد اول آنکه واردات کالای لوکس نظیر اتومبیلهای گرانقیمت و اشرافی، ارز موجود در کشور را به خارج از ایران منتقل میکرد و دوم اینکه وجود این کالای لوکس و اشرافی در اختیار شماری از ثروتمندان میتوانست مردم را نسبت به عدالت اجتماعی و اقتصادی در ایران دچار تردید کرده و نهایتا بیاعتمادی آنان به مسئولان ایرانی را به دنبال داشته باشد!
5- قاچاق کالا، رانتخواریها، بیتوجهی به فشاری که مردم از گرانی افسار گسیخته تحمل میکنند و دهها نمونه دیگر از این دست نظیر حقوقهای نجومی، فساد اقتصادی و... از جمله مواردی هستند که مقابله با آنها هیچ ربطی به برجام و نتیجه مذاکرات هستهای نداشته و ندارد و فقط به دست همتی نیاز دارد که از آستین مسئولان بیرون آمده و کاری بکند ولی متاسفانه دولت در مقابله با این پلشتیها حالتی انفعالی داشته و مردم را با این مشکلات به حال خود رها کرده است! انگار چراغهای قرمز و سبز را که نشانههای عبور و یا توقف قانونی است، از چهارراه دولت برچیده و با چراغ زرد چشمکزن، عبور و مرور را به حال خود رها کرده باشد!