«خیلی از این افراد میگویند اصلا آن موقع نمیدانستیم متجاوز در حال انجام چه کاری است. فقط حس میکردیم کار بدی انجام میدهد. یا یک بازی است که از آن خجالت میکشیم و اصلا متوجه نمیشدیم آزار جنسی است. فقط حس میکردیم کاری است که نباید به کسی بگوییم. مسالهای است بین خودمان که به صورت پنهانی انجام میشود».
به گزارش به نقل از فرارو، با گذشت چند روز از انتشار خبر تجاوز گروهی به دانشآموزان، این مساله ابعاد گستردهای پیدا کرده است. علاوه بر واکنش گسترده مردم و رسانهها رهبر معظم انقلاب هم به این مساله واکنش نشان دادند.
بر اساس گزارشات اعلام شده فرد متجاوز "معاون انضباطی" بوده است. در سالهای اخیر با مواردی از تجاوز مسئولان مدرسه به دانش آموزان مواجه بوده ایم. آزار و اذیت پسر بچهها توسط مدیر در زیر زمین مدرسه غیر انتفاعی، تجاوز ناظم به شش پسر بچه در دبستان پسرانه، تعرض معلم ورزش به 14 دانش آموز، داستان تجاوز به ندای 9 ساله توسط معلم، نمونههایی است که در سالهای اخیر بیشتر رسانهای شد.
اما چگونه میشود در مدرسه که محل آموزش کودکان است چنین اتفاقاتی رخ میدهد؟ چرا مسئولان مدارس که مسئول تربیت کودکان هستند خود دست به چنین اقداماتی میزنند؟ چگونه میتوان با کودک آزاری مقابله کرد؟
مهدی مسلمیفر روانشناس، رواندرمانگر اختلالات جنسی و سکس تراپیست در گفتگو با فرارو به بررسی ابعاد مختلف این مساله میپردازد:
سابقه کودک آزاری در ایران
مسلمی فر گفت: در کشور ما مساله بچه بازی مسبوق به سابقه است. دکتر شمیسا در کتاب بسیار ارزشمند "شاهد بازی در ادبیات فارسی". به صورت مفصل به این موضوع پرداخته است. در گلستان سعدی بارها به این مساله اشاره شده است. "خط عارض"، "خط چهره " و ... اصطلاحاتی است که در مورد جوان تازه بالغ و نوجوان پسر تازه بالغ از دیرباز به کار میرفته است. فقط هرچه جلوتر آمده شکلهای مختلفی پیدا کرده است. مانند حادثه اخیر که ابعاد خاصی داشت. و به نمایش پورنوگرافی، سوءاستفاده از موقعیت ( خلوت و قدرت) و ترغیب و تحریک نوجوان به قرار گیری در یک وضعیت انحرافی و نمایشی منجر شده است.
این سکس تراپیست ادامه داد: ما نسبت به مقابله با کودکآزاری غفلت کردهایم؛ خصوصا کودکآزاری جنسی. آنهم در جامعهای که در ادبیاتش از اصطلاحات "لعبت سپاهی"، "محبوب لشکری" زلف ایاز" و... بسیار استفاده شده است. این اصطلاحات در سبک خراسانی و عراقی بسیار به چشم میخورد. در دوره سلجوقی و غزنوی صوفیها مجلسی میگرفتند و از پسران نوجوان و نابالغ "حظ" میبردند. در بعضی از کشورها مثل افغانستان هنوز این رفتارها در قبال کودکان جرمانگاری هم نشده است.
چرا مدرسه؟ چرا معلم، ناظم، مدیر و...؟
به اعتقاد مسلمیفر پزشک، معلم، مدیر و ... یک حرفه را تنها به عنوان مهارت آموختهاند. اما ساختار عقدههای جنسی، نوع تربیت جنسی، بافت خانواده و بسیاری از مسائل روانشناختی دیگر است که سلامت جنسی روان و کلیت شخصیت یک فرد را در این زمینه شکل میدهد. پس اینکه این که افراد به صرف مسئول آموزشی شدن مورد اعتماد باشند انتظار صحیحی نیست.
این رواندرمانگر اختلالات جنسی افزود: در کشور ما شرایط روانی فردی که وارد محیط فرهنگی میشود سنجیده نمیشود. در عمل هیچ آموزش یا حتی گزینش اضافهای در مورد سلامت روانی مسئولین آموزشی در مورد مسائل جنسی انجام نشده است.
او ادامه داد: تاییدیه سلامت روانی بحث بسیار مهمی است که در مورد معلمان و مسئولین تربیتی اهمیت بیشتری هم پیدا میکند. مثلا سلامت روان برای کارگر شاید این باشد که اختلال روانی یا بیماری نداشته باشد، اما برای یک معلم سطوح بسیار بالاتری از سلامت روان نیاز است. لازم است خیلی عمیقتر آنالیز کنیم و حساسیت بیشتری به خرج بدهیم که این فرد به خصوص برای آموزش کودکان شایستگی دارد یا خیر.
این روانشناس ادامه داد: من تعجب میکنم که چرا باید مسئول آموزش و پرورش ما در پاسخ به سوال خبرنگار رادیویی که لزوم ارزیابی سلامت روانی و جنسی معلمان را مورد پرسش قرار میدهد برآشفته شده و آن را توهین به ساحت دبیران آموزش و پرورش بخواند!! اگر جایگاه اجتماعی و مالی معلمان در برخی کشورها نظیر ژاپن و فنلاند، بسیار بالاتر از دیگر مشاغل است به این دلیل نیست که آنها عاشق چشم و ابروی معلمانند، بلکه به این دلیل است که معلمان برای کسب رتبه علمی و عملی و اجازه ارتباط مستقیم با کودکان باید مدارج و مراتب و آزمون های گوناگونی را با موفقیت و دقت پشت سر بگذارند و تایید سطح شغلی شان کاری است که از عهده هر کسی برنمی آید.
مسلمیفر گفت: باید برای مشاغلی که حساسیت بیشتری دارد ساز و کار بهتری فراهم کنیم. برای ورود هر فرد به این مشاغل روانسنجیهای مورد نیاز انجام گیرد. در حالی که در حال حاضر پزشک، معلم و حتی روانشناس مسلح به چنین گزینشهایی نیستند.
این روانشناس افزود: برخی مشاغل با جنبههای روانی فرد ارتباط دارد. مثلا حسابدار کارش با اعداد است، اما یک وکیل، روانشناس، مشاور، معلم یا یک پرستار کودک با روح و روان انسان سر و کار دارد. این مساله در مورد کودک که بی دفاع و ناآگاه است حساسیت بیشتری پیدا میکند. فرد برای اینگونه شغلها باید مدارک و مدارج خاصی را کسب کرده باشد تا بتواند با کودک ارتباط داشته باشد.
این سکستراپیست گفت: کودک اطلاعات جنسی کمتری دارد و اصول خود ایمنی و مراقبت از خود را (چه در مورد مساله تجاوز جنسی چه سایر رفتارهای پر خطر) نمیداند. در انواع سو استفادهها (دزدی و ...) کودک بی دفاعتر و کم ابزارتر است. به همین دلیل در چنین مشاغل حساسی باید به این موضوع دقت کنیم که در جذب و گزینش و نظارت (شامل دوربینهای مدار بسته، فرمهای مصاحبه، نظر سنجیها ماهیانه از دانش آموزان و.) در مورد افراد مختلف دقت کنیم.
آیا میتوان فرد کودکآزار را تشخیص داد؟
مسلمی فر گفت: بسیاری از بیماریهای روانشناختی تظاهرات عمومی و خارجی ندارد. در خلوت اتفاق میافتد و تنها کسی که با این فرد زندگی میکند تازه متوجه میشود این فرد مثلا "خودشیفته" یا شکاک است و... پس لزوما کسی که دچار اختلال روانشناختی است کدهای بارز ندارد.
این روانشناس ادامه داد: به خصوص روحیه انحرافی و وسواس هایی که ممکن است "پدوفیل"ها داشته باشند، ممکن است مانع شود که حضور و رفتار اجتماعی گسترده و پر رنگی داشته باشند. حتی خیلی از این افراد ممکن است به شدت درون گرا، گوشه گیر و منزوی باشند. چنانکه شخصیت متجاوز فیلم " هیس دخترها فریاد نمیزنند" دقیقا این ویژگیها را نشان میداد. شخصیتی گوشه گیر با فانتزیهای جنسی قوی که امیدوارم مسئولین ذی ربط با موافقت صدور پروانه، مجوز ساخت و نمایش فیلم " هیس ! پسرها فریاد نمیزنند!" نسبت به آگاهی ویژگی های جنسی و روانی چنین افرادی ، اطلاع رسانی کرده و هشدارهای لازم را ارائه کند .
مسلمی فر گفت: در کتاب DSM (که آسیب شناسی روانی را مطرح میکند) از اختلال پدوفیلی یا"بچهبازی" به عنوان یک انحراف جدی یا پارافیلیا یاد شده است. طبق تعاریف روانشناختی اگر سن فرد بالای 16 سال باشد و بچه 5 سال کوچکتر باشد و 6 ماه اختلالات جنسی و رفتارهای جنسی و ... در فرد وجود داشته باشد او دچار "پدوفیلی" است.
این سکس تراپیست ادامه داد: عموما بحث در مورد پدوفیلها در قالب سه ویژگی مطرح میشود. این افراد کسانی هستند که بعضا خودشان دچار تروماهای جنسی (چه در پوزیشن فاعل چه در پوزیشن مفعول) در تجربه های جنسی زود هنگام (یا دوران کودکی) بودهاند. یا مورد آزار واذیت های جنسی قرار گرفته اند.
مسلمی فر افزود: یا ممکن است این افراد از لحاظ مقدار تستوسترون که در بدنشان ترشح میشود "هایپر سکچوال" باشند. (به این دلیل میگویم تستوسترون، چون به فعل رساندن این اختلالت بیشتر در آقایان است). یا اینکه پدوفیلها ممکن است افرادی باشند که فانتزی یا ذهنیت های جنسی بیمار گونه داشته باشند. این مسائل با بررسی پزشکی قانونی قابل تشخیص نیست.
این سکستراپیست ادامه داد: ضمن اینکه با توجه به استمرار حساب گرانه و اغفالِ اغواگرانه مجرم در مورد این پرونده که بدون ترس ، به دفعات و با شیوه های مختلف در کلاس و استخر و چند فوق برنامه صورت گرفته و خیلی ما را به یاد تجاوزات خونسردانه و شیادانه خفاش شب می اندازد، زمینه اختلال شخصیت " ضد اجتماعی و اختلال شخصیت مرزی" نیز به صورت جدی مورد توجه است.
این رواندرمانگر اختلالات جنسی گفت: پس به دلیل این اختلال، مسائلی مثل تمایلات جنسی بیش از اندازه، وسواسهای جنسی(که اینها از کودکی به همراه دارند) اشتغالات ذهنی جنسی مثل تصور برهنه افراد و ... در کسانی که دچار پدوفیلی هستند مشاهده میشود. این افراد ممکن است در مورد همه افراد اشتغالات جنسی را داشته باشند، اما فقط در مورد کودکان این جسارت را به خودشان بدهند که اختلالات جنسی را بروز دهند.
رفتار کودکی که مورد تجاوز قرار گرفته است، چگونه است؟
مسلمی فر گفت: کودکی که مورد تجاوز قرار گرفته است همیشه زخم یا کبود نیست که پزشک قانونی تشخیص دهد. در حوزه روانشناختی کودکی که مورد آزار و اذیت قرار گرفته معمولا شرایط تحصیلیاش افت میکند، مدام میخواهد در بغل مادرش باشد، خیلی به مادر یا پرستارش میچسبد و خیلی تاکید میکند که من را تنها نگذار یا با من باش و....
این رواندرمانگر اختلالات جنسی ادامه داد: پرخاشگریهای بی دلیل، افسردگیهای بی دلیل، نیاز به آغوش کشیده شدن، کاهش رغبت به فعالیتهای عادی، اضطراب، ترس، خوابهای بی مورد و بی دلیل میتواند نشانهای باشد که کودک مورد (abuse) یا سوء استفاده جنسی قرار گرفته است.
او افزود: در صورت وجود این نشانه اگر تجاوز صورت نگرفته باشد احتمالا سطح پایین تری از آزار و اذیت جنسی رخ داده است که به آن "تروما" یا زخم روانی میگویند. ترومای جنسی میتواند مقدمه بسیاری از آسیبها باشد. مواردی مثل بی دلیل لمس شدن میتواند مصداق ترومای جنسی باشد.
این سکس تراپیست افزود این مساله مختص بچهها هم نیست. آزار دستی خانمها یا نشان دادن ناحیه تناسلی مواردی است که ابیوز نیست بلکه تروما جنسی است. این مساله میتواند مقدمه ترس و بسیاری از مسائلی آسیب زا باشد که در مورد کودکان شدیدتر است.
خانوادهها چطور با کودکآزاری مقابله کنند؟
مسلمی فر گفت: ایمنی را باید از درون خانواده شروع کنیم. لزومی نیست حتما آموزشها در مورد سکس باشد. میتوانیم به کودک بگوییم بعض از ناحیههای بدن نیاز به مراقبت دارد، حتی پدر هم اجازه ندارد لمس کند. اینها قسمت خصوصی بدن است و اگر برخوردی انجام شد باید به خانواده گزارش بدهید.
این روانشناس ادامه داد: خانوادهها باید اطلاعاتشان را در مورد رفتارهای پر خطر بیشتر کنند. باید ویژگیهای کودکی که دچار سو استفاده جنسی قرار میگیرد را بشناسند. ما باید سعی کنیم امنیت بچهها را را با خودآگاهی، رصد کردن پایش رفتار و احساسات کودک و از سنی به بعد با آموزشِ خود ایمنی و خود مراقبتی بالا ببریم.
اما تجاوز گروهی به دانشآموزان با مشاهده پرخاشگری یکی از دانشآموزان در خانه افشا شد. مسلمیفر رواندرمانگر اختلالات جنسی در مورد رفتار خانواده با کودکی که مدتی پرخاشگر میشود گفت: پرخاشگری لزوما برای تجاوز نیست. خانوادهها به راحتی با یک سرچ ساده میتوانند در مورد پرخاشگری آگاه شوند. اگر این مجموعه رفتارها را دیدند از طریق مراجعه به مشاور و روانشناس میتوانند، متوجه علت پرخاشگری و اینکه آیا ناشی از تجاوز بوده است یا خیر آگاه شوند.
او ادامه داد: بچه (و حتی بزرگسال) خیلی وقتها به خاطر تبعاتی که ممکن است وجود داشته باشد ممکن است نتواند مسائل را با خود در میان بگذارد. در این حالت باید از طریق فرد سومی که بزرگتر و امین است مثل مشاور یا عمو یا داییِ معتمد مساله مطرح شود.
این روانشناس گفت: به خصوص پرخاشگریهای آنی نیاز به توجه بیشتری دارد. " پرخاشگری آنی" به معنای پرخاشگری و گوشه گیری کودک. در این حالت کودک ترس و اضطراب دارد، تمایلی به تنها خوابیدن در اتاق ندارد. زودتر از مدرسه به خانه میآید و... خانواده باید آگاهی داشته باشند اگر این علایم را دیدند به هر حال پیگیری کنند و نسبت به این مساله بی تفاوت نباشند.
به خلوت کودکان اعتماد نکنیم
مسلمی فر ادامه داد: یکی دیگر از مواردی که میتواند زنگ خطری برای وجود کودک آزاری است باشد بحث زنای با محارم است. اگر به بیمارستانهای زنان و زایمان سر بزنید خواهید دید ماهانه افرادی به دنیا میآیند که بچه خواهر یا مادرشان هستند و از محارم خودشان باردار شدند. این مساله تنها مربوط به ایران نیست در هچ کجای دنیا نمیتوانیم به همه اطمینان کامل داشته باشیم و با خیال راحت بچه خود را مثلا به کلاس فوق برنامهای بفرستیم که روز پنجشنبه بعد از ظهر بدون حضور ناظم و معلم برگزار میشود. فقط سرایدار در مدرسه حضور دارد و هیچ تضمینی نیست.
این سکس تراپیست ادامه داد: برخی از افرادی که برای اختلالات روانی جنسی در 10، 15 سالگی یا حتی بزرگسالی مراجع میکنند در کودکی مورد تجاوز قرار گرفتهاند. خیلی از این افراد میگویند اصلا آن موقع نمیدانستیم متجاوز در حال انجام چه کاری است. فقط حس میکردیم کار بدی انجام میدهد. یا یک بازی است که از آن خجالت میکشیم و اصلا متوجه نمیشدیم آزار جنسی است. فقط حس میکردیم کاری است که نباید به کسی بگوییم. مسالهای است بین خودمان که به صورت پنهانی انجام میشود.
مسلمی فر گفت: پس باید دقت کنیم به فضاهای خلوت فرزند خود اعتماد کامل نکنیم. در مورد وقایع مسائل روزمره با کودکمان صحبت کنیم. برخی افراد گاهی آنقدر درگیر غذا خوردن نوع لباس پوشیدن و... بچه هستند که اصلا نمیپرسند امروز در مدرسه چه برخوردهایی با تو شد، در کلاس چه گذشت و... پدر و مادر باید در خصوص سو استفاده رفتاری، پرخاشگری و... که در یک رابطه لانگ تایم مثل معلمی، مشاوری و.. ممکن است ایجاد شود باخبر شوند و بتوانند مانع این اعمال شوند.
نقش قانون در مقابله با کودک آزاری
مسلمی فر گفت: مستندی میدیدم در مورد آسایشگاهی در آمریکا که مبتلایان به اختلالات پدوفیلی را در آنجا نگهداری میکردند. در مستند نشان میداد برای این افراد قرنطینههای خاصی در نظر گرفته بودند و مراقبت از آنها مثل مجرمان خطرناک ادامه پیدا میکرد.
او ادامه داد: حتی بعد از اینکه از آسایشگاه خارج میشدند پلیس مساله را با ساکنین محل مطرح میکرد؛ و برای اسکان این افراد از ساکنین اجازه میگرفت. چون ساکنان غالبا اجازه نمیدانند آنها را در کانکسهایی اسکان میدانند؛ و همین قانون گذاری موجب شده بود مساله کودک آزاری از بین برود.
این روانشناس افزود: ما هم اگر قوانینی را در این خصوص تنظیم کنیم و نسبت به اجرای آنها سخت گیر باشیم، مراقبت بیشتری کنیم و سطح مراقبت جنسی از کودک را در سطح تجاوز پایین نیاوریم، میتوانیم با کودک آزاری مقابله کنیم.
مسلمی فر گفت: حتما قرار نیست کودکآزاری تجاوز جنسی باشد تا اختلالات جنسی به وجود بیاید. حتی در سطوح کمتر هم باید به آن پرداخته شود. مثلا جرم اکثر کسانی که در این آسایشگاه نگه داشته میشدند لمس غیر قانونی کودکان بود. در کشورهای توسعه یافته قوانین تجاوز بسیار سخت گیرانه است. مثلا بزک کردن و آرایش بچهها روی جلد مجلههای خانواده ایران در آن کشورها پورنوگرافی محسوب میشود.
او ادامه داد: مرز جرم انگاری رفتارها در کشورهای مختلف متفاوت است. مثلا در آمریکا کشیدن لپ یک مرد توسط مرد دیگر میتواند جرم باشد، اما در کشور ما بسیاری از رفتارها در مورد کودکان جرم نیست. مثلا کسی نباید بدون اجازه بچه دیگران را بغل کند. اما میبینیم مثلا خانمی بچهای را در خیابان میبیند برایش ضعف میکند و به راحتی بچه را بغل و بوس میکند. در کشورهای پیشرفته در چنین مواردی میتوان شکایت کرد. در هر صورت حریم آدمها به خصوص حریم کودک و لمس کودک تابع قوانین خاصی است.
این روانشناس در پایان گفت: به قانون گذاری و دقت نظر بیشتری نیاز است. مثلا باید مبحثی در آموزش و پرورش داشته باشیم به نام مراقبت از بدن. به نام تربیت جنسی که برای خانواده و مربیان بسیار لازم است. ضمن اینکه ما در مراحل بعد از انجام یعنی زمانی که محرز شد چنین اتفاقی افتاده هم با کمبودهایی مواجه هستیم.