ماهان شبکه ایرانیان

گفت‌وگو با «رضا شاهرودی»؛ پائولو مالدینی فوتبال ایران

محمد حسن انصاریفرد بعد از یک دهه درخشش در فوتبال پرهیاهوی ایران، پیراهن شماره ۱۶ را به جوان رعنا و ترکه ای داد که تازه از گرد راه رسیده بود. رضا شاهرودی خیلی زودتر از حد تصور به ستاره نوظهور سرخ ها تبدیل شد و با آن موهای لخت و فرق از بغل و رفتاری که با تب پایین شهری اش آمیخته بود در بیرون از مستطیل سبز هم دل ها را ربود.

هفته‌نامه همشهری شش‌و‌هفت : تابستان سال 1370 آخرین روزهایی بود که هواداران دو آتیشه پرسپولیس در آن گرمای جهنمی، پیراهن سرخ را بر تن بازیکن محبوب و سر به زیر تیم شان می دیدند. محمد حسن انصاریفرد بعد از یک دهه درخشش در فوتبال پرهیاهوی ایران، پیراهن شماره 16 را به جوان رعنا و ترکه ای داد که تازه از گرد راه رسیده بود اما نشانه های سرکشی را در همان نخستین روزها بروز می داد. رضا شاهرودی خیلی زودتر از حد تصور به ستاره نوظهور سرخ ها تبدیل شد و با آن موهای لخت و فرق از بغل و رفتاری که با تب پایین شهری اش آمیخته بود در بیرون از مستطیل سبز هم دل ها را ربود.

در حاشیه فوتبال هم خوشحالم

ستاره سال های نه چندان دور سرخ ها برای بازگشت به کانون توجه اهالی فوتبال خیلی تقلا کرد و با بالاترین مدرک مربیگری می خواست وارد مسیری شود که امثال پروین و قلعه نویی سال ها قبل در آن قدم زده بودند اما می گوید پشت دیوار بلند بی اعتمادی مربیان فوتبالی مانده و ترجیح می دهد به جای حضور در بطن فوتبال تب زده ایران در همان دفتر قدیمی محله گیشا روزگار بگذراند. او البته خودش را متعلق به نسل بی پولی می داند که به سیم آخر می زد تا تماشاگری روی سکوها اشک نریزد. نسلی که بدون پورشه و پنت هاوس و فالوئرهای میلیونی و به رغم دوری از صحنه فوتبال خوشحال است.

به عنوان فوتبالیست در جنوب شهر رشد کردی، از آن روزها برای مان بگو.

- در محله امامزاده حسن به دنیا آمدم. محله ما سه زمین خاکی به نام های وسپا، خدنگ و چاردیواری داشت و من و حسین فرکی و وحید هاشمیان در همان زمین های خاکی رشد کردیم که حالا به بوستان و مرکز تجاری تبدیل شده اند و هیچ اثری از آنها باقی نمانده است. بعدها با درخشش در مسابقات آموزشگاه ها و با کمک آقای کلانتری که معلم ورزش ما بود به باشگاه صنعت و معدن پیوستم.

مبلغ اولین قراردادت چه قدر بود؟

- آن روزها مثل حالا قرارداد رسمی بین بازیکن و باشگاه نبود. حدود 30 سال قبل که 16 سالم بود بابت یک فصل بازی برای تیم صنعت و معدن 50 هزار تومان گرفتم. همان موقع باشگاه پورا 100 هزار تومان و یک دستگاه موتور گازی و باشگاه دارایی 300 هزار تومان پیشنهاد دادند اما همه پیشنهادها را رد کردم چون آقای کلانتری گفت همین جا بمان تا پیشرفت کنی. در آن سال ها از نظر مالی در تنگنا بودیم اما حرف مربی برای مان حرمت داشت.

به تنگناهای مالی و روزگار سخت دوران نوجوانی اشاره کردی. کمی از آن روزها بگو..

- وقتی 6 سالم بود پدرم در محله امامزاده حسن قهوه خانه داشت و علاوه بر چای و قلیان برای مشتری دیزی هم بار می گذاشت. یک روز در شلوغی های اوایل انقلاب برای خرید گوشت به کشتارگاه رفت و هرگز به خانه برنگشت. بعد از این اتفاق چندین بار در روزنامه آگهی دادیم، به کلانتری ها مراجعه کردیم، به پزشکی قانونی رفتیم اما هیچ ردی از او پیدا نکردیم نزدیک به 40 سال از این اتفاق گذشته و هنوز کسی از پدرم خبر ندارد اما هنوز امیدوارم یک بار دیگر او را ببینم.

در نبود پدر، مسئولیت تامین هزینه های خانواده به عهده چه کسی بود؟

- برادر بزرگترم که 12 سالش بود مرد خانه شد و به جای پدرم سر کار رفت. من هم از وقتی در فوتبال به درآمد رسیدم نان آور خانواده شدم.

با اولین پولی که در فوتبال گرفتی چه کردی؟

- با همان 50 هزار تومانی که از صنعت و معدن گرفتم از امامزاده حسن به سه راه آذری رفتیم و به عنوان پول پیش خانه پرداخت کردیم. علاوه بر این هر چه حقوق و پاداش هم می گرفتم برای خرج خانه کنار می گذاشتم. دو سال بعد از گم شدن پدرم در شوک بودیم اما بعد از مدتی برای حفظ انسجام خانواده دست به دست هم دادیم و در کنار هم خوشحال بودیم. مادرم ستون خانواده بود و ما که یک خواهر و سه برادر بودیم برای موفقیت یکدیگر جان می دادیم. وقتی می خواستیم برای خانه فرش نوبخریم با اشتیاق این کار را انجام می دادیم و در کنار هم احساس خوشبختی می کردیم.

در حاشیه فوتبال هم خوشحالم

واکنش خانواده به پرسپولیسی شدنت چه بود؟

- وقتی نوجوان بودم، برادر بزرگترم مدام توصیه می کرد درس بخوانم با دنبال کسب و کار بروم و می گفت فوتبال برایت آب و نان نمی شود اما فیروز برادر دیگرم تشویقم می کرد تا فوتبال را ادامه بدهم. یک روز که برای تماشای یکی از بازی های پرسپولیس به استادیوم رفته بودیم در جایگاه تماشاگران به فیروز گفتم یعنی می شود یک روز کنار محمد پنجعلی و ناصر محمدخانی بازی کنم. او هم گفت تو استعدادش را داری و مطمئنم به آرزویت می رسی.

بهترین قراردادی که با پرسپولیس بستی چه قدر بود؟

- سال 81 بود که 25 میلیون تومان از پرسپولیس گرفتم و با همان پول به بلوار فردوس رفتیم و ساکن این محله شدیم. یادم هست که بعد از 8 بازی جای خودم را در دل هواداران پرسپولیس باز کردم و با همین تعداد بازی به تیم ملی دعوت شدم.

فکر می کنی چهره جذابی که داشتی به پیشرفتت کمک کرد یا از نظر فنی هم فوتبالیست خوبی بودی؟

- معتقدم مردم باید در این مورد نظر بدهند اما به نظرم پنجاه پنجاه است. به هر حال داشتن چهره جذاب برای هر فوتبالیستی یک پوئن مثبت است همانطور که دیوید بکام به همین دلیل با همه فوتبالیست های دوره خودش متفاوت بود.

برای ورود به دنیای تبلیغات یا مدلینگ پیشنهادی داشتی؟

- وقتی در پرسپولیس بازی می کردم با یکی از برندهای داخلی عطر و ادکلن قرارداد 30 میلیون تومانی بستم اما وزارت ارشاد مجوز انتشار تصویر من را در بیلبوردهای تبلیغاتی صادر نکرد. در آن سال ها فضای تبلیغاتی بسته بود اما حالا خیلی از ورزشکاران و هنرمندان وارد فعالیت های تبلیغاتی شده اند.

در حاشیه فوتبال هم خوشحالم

رضا شاهرودی در کنار علیرضا منصوریان

اگر الان بازی می کردی چه قدر قیمت داشتی؟

- با این وضع پرداختی به فوتبالیست ها اگر من و بازیکنان تیم ملی در جام جهانی 98 فرانسه فوتبال بازی می کردیم 5 میلیارد تومان می ارزیدیم.

حسرت نمی خوری که چرا در دوره شما پرداختی ها بالا نبود؟

- در زندگی شخصی ام هرگز حسرت پول را نمی خورم چون سلامتی و در کنار خانواده بودن برایم با ارزش تر است، در کنار دختران دوقلو و همسرم خوشحالم و اگر برای به دست آوردن پول بیشتر تقلا می کردم حال خوب این روزها را نداشتم.

بیش از یک دهه از کانون توجه اهالی فوتبال دور بودی. این دوری ناخواسته است یا خودخواسته؟

- دور بودم چون اصولم را زیر پا نمی گذارم. تا امروز پشت در اتاق هیچ مدیری ننشسته ام و برای تیم گرفتن گردن کج نکرده ام. اگر مدیری پیشنهادی دارد باید تماس بگیرد و با هم مذاکره کنیم.

با سکوت به فضای فعلی فوتبال ایران اعتراض می کنی؟

- حرف من این است که چرا برخی مربیان به اتهام فساد و تبانی محروم می شوند اما بعد از یکی دو سال برمی گردند و در لیگ برتر مربیگری می کنند. الان دلال ها اجازه نمی دهند مربیان پاک وارد چرخه مربیگری شوند. حتما باید به یکی وصل شوی تا مربیگری کنی اما من اهل باندبازی نیستم و هیچ وقت این کار را نمی کنم. دلالی به من زنگ زد و گفت می برمت فلان تیم. من هم شماره اش را سیو کردم؛ مزاحم.

روی نیمکت تیم ملی به دنبال کدام رویا محقق نشده ای هستی؟

- بدون تردید حضور در المپیک بزرگترین رویای من در تیم ملی امید است. اتفاقی که شاید مسیر مربیگری را برایم هموار کند. فراموش نکنید که تیم امید نیم قرن است به المپیک صعود نکرده.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان