اثر انصاف با مردم در اصل به خود شخص برمی گردد؛ زیرا از برکات و آثار انصاف در حق دیگران آن است که مردم برای او ارزش و اعتبار قائل شده و سخن و داوری او را می پذیرند و البته انصاف در حق دشمن سخت تر است. امیرمومنان علی (علیه السلام) می فرماید: گشاده رویی و دوستی ات را برای عموم مردم و عدالت و انصافت را برای دشمنت بکار گیر. (خصال، ص 147، ح 178)
اسلام به عنوان دینی که مدّعی کامل ترین برنامه برای زندگی انسان است، تأکید زیادی بر ارزشهای اخلاقی دارد.
در آیینی که به همه وجوه انسانی توجه شده و راه کارهای مناسب را برای سعادت و کمالات انسانی قرار داده است ، توصیه به انصاف نیز مصداقی از فضیلتهای اخلاقی است.
البته انصاف قبل از اینکه یک مسئله فردی باشد یک موضوع اجتماعی است و در رابطه های اجتماعی بیشتر نمود پیدا می کند. امیر المومنین علیه السلام در حکمت 570 غررالحکم می فرمایند: انصاف دلها را به یکدیگر پیوند می دهد. این حدیث نگاه امیر المومنین را در رابطه با انسجام اجتماعی مسلمین بیان می دارد.
انصاف، یعنی به شایستگی و در خور استحقاق هر کس یا چیزی، با آن رفتار کردن و این که در مناسبات و روابط اجتماعی و حتّی در ارتباط با طبیعت ، میل فردی کنار گذاشته شود و با ضابطة اخلاق، رفتار شود.
اهمیت این موضوع به اندازه ای است که حتی در برخورد با دشمنان و افرادی که معتقدیم در حقّمان بدی کرده اند نیز توصیه به انصاف شده است .
بسیار شنیده ایم این شعر معروف حافظ را که : آسایش دو گیتی ، تفسیر این دو حرف است - با دوستان ، مروّت ! با دشمنان ، مدارا! اما در واقع سفارش به انصاف با دوست و دشمن ابداع این شاعر گرانقدر نبوده است بلکه این کلام وحی الهی است که می فرماید: «با دوست و دشمن خود به عمل و انصاف عمل کنید که این روش ، به تقوا نزدیک تر است و همواره از خشم خدا بیمناک باشید که خداوند به آنچه می کنید آگاه است » (سورة مائده ، آیة 8)
پیامبراکرم (صلی الله علیه واله) فرمود: «مکارم اخلاق عبارت است از: 1- عفو کردن کسی که به تو ستم کرده است؛ 2- پیوند با کسی که از تو بریده است؛ 3- بخشش به کسی که تو را محروم کرده است؛ 4- حقگویی گرچه به ضرر خودت باشد.» (بحارالانوار، ج66، ص369)
این که در اسلام حتی در برخورد با دشمنان با انصاف توصیه شده ، به این خاطر است که چه بسا این انصاف ، دشمن را از کینه ورزی باز دارد و خود، منشأ همبستگی اجتماعی گردد. خداوند می فرماید: «ای اهل ایمان ، در امر عدالت و انصاف ایستادگی کنید، برای خدا گواهی دهید، هر چند آن گواهی به زیان خود یا پدر و مادر یا نزدیک ترین خویشتان باشد» (سورة نساء، آیة 135)
انصاف؛ برترین فضیلت اخلاقی
از آموزه های اسلام استفاده می شود که انصاف از مکارم اخلاقی است. بلکه از امیرمومنان علی (علیه السلام) روایت است که فرمود: الانصاف أفضل الفضائل؛ انصاف، برترین ارزش هاست. (غررالحکم، ج1، ص203، ح805) زیرا برکات و آثار آن بسیار است و تأثیر مثبت و مفیدی بر زندگی فردی و اجتماعی و نیز دنیوی و اخروی انسان به جا می گذارد. مردی خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و اله) رسید و گفت: مرا از مکارم اخلاق آگاه کن. پیامبراکرم (صلی الله علیه واله) فرمود: «مکارم اخلاق عبارت است از:
1- عفو کردن کسی که به تو ستم کرده است؛
2- پیوند با کسی که از تو بریده است؛
3- بخشش به کسی که تو را محروم کرده است؛
4- حقگویی گرچه به ضرر خودت باشد.» (بحارالانوار، ج66، ص369)
این بدان معنا است که همه فضایل اخلاقی در یک رتبه و درجه نیستند؛ بلکه با توجه به آثار و برکات هر فضیلتی در زندگی دنیوی و اخروی باید درجه بندی و ارزش گذاری شود. همان طوری که از نظر آموزه های قرآنی، تقوا معیار و ملاک ارزش گذاری انسان است و خداوند می فرماید: إن أکرمکم عندالله أتقاکم؛ ارجمندترین و گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شماست (حجرات، آیه13) همچنین فضیلت انصاف در درجه برتری قرار می گیرد و به عنوان افضل الفضایل اخلاقی معرفی می شود.
خداوند در قرآن به مومنان فرمان می دهد که همواره میان اعمال صالح خوب و خوب تر و خوب ترین، آخری را انتخاب و بدان عمل کنند. چنانکه در آیه 55 سوره زمر می فرماید: واتبعوا أحسن ما أنزل إلیکم من ربکم؛ و از نیکوترین آنچه از پروردگارتان به شما فرو فرستاده شده پیروی کنید.
به این معنا که در میان کتب آسمانی، قرآن که نیکوترین و احسن آنهاست مورد پیروی قرار گیرد و در میان آموزه های قرآنی نیز باید دنبال احسن و نیکوترین رفت و بدان عمل کرد. البته خداوند خود نیز این گونه عمل می کند و هنگام پاداش و جزای اعمال به دنبال آن است تا میان اعمال، نیکوترین را انتخاب کرده و همه اعمال را بر اساس آن نیکوترین و برترین، قیمت گذاری و ارزش گذاری کند. خداوند در آیه 38 سوره می فرماید: لیجزیهم الله أحسن ما عملوا و یزیدهم من فضله؛ تا خداوند به آنان نیکوترین پاداش آنچه عمل کرده اند را بدهد و از فضل خویش نیز بر آن بیفزاید این معنا بارها در آیات دیگر تکرار شده است. (احقاف، آیه 16؛ نحل، آیات 96 و 97؛ توبه، آیه 121)
انصاف، یعنی به شایستگی و در خور استحقاق هر کس یا چیزی، با آن رفتار کردن و این که در مناسبات و روابط اجتماعی و حتّی در ارتباط با طبیعت ، میل فردی کنار گذاشته شود و با ضابطة اخلاق، رفتار شود.
خداوند در هنگام خرید اعمال آدمی و ارزش گذاری، به مجموعه اعمال او می نگرد و اگر در میان آن یک کالای بسیار گرانبها و ارزشمند یافت همه اعمال صالح او را بر اساس همان یک کالای ارزشمند ارزش گذاری کرده و آنها را به همان میزان و ارزش یک کالا می خرد و حتی اعمال زشت و کالاهای خراب و ناقصی را نیز نادیده می گیرد و از آنها در می گذرد. (احقاف، آیه 16)
خداوند این گونه انصاف می ورزد و دوست دارد تا مومنان نیز این گونه با خدا و خود و خلق رفتار کنند. بنابراین، انصاف را می توان از برترین فضایل اخلاقی دانست؛ زیرا نقش کلیدی و تاثیرگذار در بهبود روابط اجتماعی، دنیا و آخرت آدمی به جا می گذارد.
کلام آخر:
یک روایت زیبا از حضرت علی علیه السلام داریم که می فرمایند: «آنچه برای خود می پسندی، برای دیگران هم بپسند و آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران نپسند؛ با دیگران چنان رفتار کن که دوست داری با تو رفتار شود»
در واقع اصل کلام ما در این نوشتار تمام و کمال در این حدیث پرمغز جمع شده است. چرا که اگر به این سخن عمل شود نهایت انصاف رعایت شده است. و اگر افراد جامعه چنین روشی را که امیرالمومنین به آن توصیه کرده اند در زندگی و رفتار خودشان به کار گیرند در واقع انصاف را رعایت کرده و به رفیع ترین نقطه مکارم اخلاق رسیده اند.
منابع:
سایت حوزه
محمد احسان آزادی
فرآوری: آمنه اسفندیاری
منبع : روزنامه کیهان