فرادید؛شاید کمی سخت باشد، ولی دیگر نباید به پدیده طلاق به چشم یک فاجعه نگاه کرد. در دهههای پیش هر زنی وارد خانه شوهر میشد باید با دار و ندار و هر اخلاق خوب و بد مرد میساخت و تا آخر عمر در خانه او میماند. در این بین بسیاری زنان قربانی خشونتهای خانگی شدند و خیلیها از لحاظ عاطفی آسیبهای جدی دیدند، اما معتقد بودند باید سوخت و ساخت.
اما با جلوتر رفتن در زمان همه چیز تغییرات اساسی کرد. زنان هر زمانی که اوضاع در خانه همسر بر وفق مرادشان نبود به خانه پدری بر میگشتند. حتی در بسیاری موادر حق طلاق هم برای آنها بود و میتوانستند به راحتی از همسر خود جدا شوند. حق حضانت فرزند که هنوز در قانون در اختیار پدر است تنها گزینهای است که تعداد محدودی از زنان را وادار به ادامه زندگی میکند. زنانی که به هیچ وجه توان دوری از فرزند خود را ندارند و مردانی که ازین حق برای نگه داشتن زن در خانه و سر زندگی اش استفاده میکنند.
با این وجود در دوره معاصر شکل زندگیها و حتی جداییها فرق کرده و خیلیها با طلاق آنقدر غمگین و افسرده نمیشوند. چرا که جامعه پذیرش بیشتری نسبت به این زنان و مردان دارد. کرچه هنوز زنی با بچه اگر از همسرش جدا شود شانس ازدواج مجدد را تا حدود زیادی از دست میدهد، این موضوع برای مردان صادق نیست، اما باز هم امکان پذیرش او در جامعه خیلی بالاست و دیگر به چشم زن بد به او نگاه نمیکنند.
با همه این تفاسیر باید بدانید که طلاق در هر شکلی یک ضربه عاطفی محسوب میشود. شما حتی اگر برای خودتان ناراحت نباشید قطعا از دلتنگی فرزندتان در این جدایی ناراحت خواهید بود. بد نیست به برخی کارهایی که باید بعد از طلاق انجام دهید آگاه باشید تا در صورتی که چنین اتفاقی در زندگی تان افتاد بتوانید از بحران به خوبی عبور کنید.
بیشتر بخوانید: ثبت 20 «طلاق» در هر ساعت!
طلاق و جدایی عاطفی به خودی خود یک بحران است حالا اگر بخواهید این غم را در دل خود نگه دارید و سرکوب کنید بار منفی این اتفاق چند برابر میشود. شما به عنوان یک زن زمان ازودواج به جایی فکر نکرده اید حتی اگر با میل خودتان حق طلاق را گرفته باشید باز هم آن را به عنوان یک راهکار در انتهای قفسههای ذهنی تان نگه میدارید. ولی وقتی جدایی اتفاق میافتد تازه باید به خودتان اجازه غصه خوردن بدهید.
دکتر فلورنس فالک رواندرمانگر و کارشناس ارشد خدمات اجتماعی و نویسنده کتاب «هنر ِ. یک زن ِ. تنها بودن» میگوید: «تجربه ازدواج و طلاق شما هرچه باشد، احساسهایی وجود خواهد داشت که موجب اندوه و ماتم میشوند.
ممکن است بابت کاری که انجام دادید یا ندادید افسوس بخورید یا به این فکر کنید که چرا دچار اشتباه شدید. اجازه ندهید این احساسات احاطهتان کنند، اما سرکوبشان هم نکنید و فضایی برایشان در نظر بگیرید. آنچه از دست برود از دست رفته است و چیزی که زمانی بوده و حالا نیست، جای خالیاش احساس میشود، حتی اگر مطلوب و خوشایند نبوده باشد.»
همسر جدید
اگر همسر شما مجددا ازدواج کرد اصلا خودتان را درگیر زندگی جدید او نکنید. اولین اشتباه هر فردی که طلاق گرفته این است که خودش را با همسر شریک جدید زندگی همسر سابقش مقایسه میکند و دنبال ایرادهایی در خودش میگردد که حالا این همسر جدید به او ترجیح داده شده است. سعی کنید حتی اگر فرزندی دارید که پیش همسر شما و زن جدیدش زندگی میکند از هر گونه گرفتن اطلاعات از فرزندتان دوری کنید.
نگذارید او یک پل ارتباطی بین شما و زندگی جدید همسرتان باشد. با این کار هم به خودتان آسیب میزنید و هم زندگی جدید همسرتان را در مخاطره قرار میدهید. یادتان باشد شما از این مرد جدا شدید و در زندگی مشترک با او خوشبخت نبودید پس حالا که به شما تعلق ندارد نباید زندگی اش را زیر نظر بگیرید.
در ضمن اصلا لزومی ندارد که با همسر جدید شریک سابق زندگی تان دوست یا صمیمی شوید بلکه رفتاری مدنی و معقول داشته باشید، چون همین قدر کافی است. اصلا در مورد همسر جدید شریک سابق زندگی تان و روابط رمانتیک او و همسر سابق تان فکر نکنید آنها را تجسم نکنید و یا با دوران خوش سابق تان مقایسه نکنید، چون باعث میشود حس فقدان بیشتری داشته باشید.
جدایی شکست نیست
شاید برایتان طلاق به منزله یک فاجعه و اتفاق غیر قابل جبران به نظر بیاید، اما یادتان باشد این جدایی میتواند بخش دیگری هم داشته باشد و شما باید به این اتفاق به چشم یک فرصت برای بازسازی و بازیابی خودتان نگاه کنید. در این رابطه بهترین کار این است که خودتان را دوست داشته باشید و همه تقصیرهای جدایی گردن نیگریدویادتان باشد در هر رابطهای هر دو نفر مقصرند.
خیلیها بعد از ازدواج، بسیاری از چیزهایی را که بهعنوان یک فرد مجرد مورد علاقه شان بوده، چون با زندگی مشترک همخوانی نداشته رها کرده اند، مخصوصا اگر زندگی مشترک طولانیای داشتند. مثلا شاید عاشق بیرون رفتن بودهاید، اما همسرتان اینگونه نبوده است. شاید همیشه دوست داشتید به تئاتر بروید، اما همسرتان از تئاتر متنفر بوده است. رابرت آلبرتی دکتر روانشناس و نویسنده مشترک کتاب «وقتی رابطهتان پایان مییابد» میگوید: «تفریح و سرگرمی شما قبل از ازدواجتان چه بوده است؟ چه چیزهایی را بهخاطر زندگی مشترک از دست دادهاید؟ برگشتن به علاقهمندیهای گذشته برای ترمیم و احیای خودتان مهم است.»
واقعیت را بپذیرید
اول از همه یادتان باشد شما 2 نفر از هم جدا شده اید. سریعترین راه برای این که از شر حس حسادت راحت شوید این است که دلایل جدایی را به یاد بیاورید. گرچه فکر کردن به روزها و اتفاقات بد کار خوشایندی نیست، اما در ابتدای راه جدایی یکی از بهترین راهها برای فراموش کردن این بحران است.
تمام جروبحث ها، اختلاف نظرها و رفتارهایی که در همسرسابق تان بوده و شما را ناراحت میکرده یا غیرقابل تحمل بوده را به یاد بیاورید یا حتی آنها را یادداشت کنید. حالا میتوانید خوب فکر کنید که چرا جدا شده اید و دیگر دلیلی ندارد به او فکر کنید. حالا حس بد را در مورد آنها کنار بگذارید، چون شما طبق تصمیم خودتان از شرایط ناخوشایند راحت شده اید و فکر کردن مجدد در مورد آن جز تاثیر منفی فایدهای ندارد.
تنهایی را دوست داشته باشیدتنها ماندن در نفس خود شاید خیلی خوشایند نباشد، اما در بحرانهای زندگی میتواند به کمک شما بیاید تا بتوایند زخمها را زودتر ترمیم کنید. البته این تنها بودن به معنی گوشهگیری و قطع رابطه با دیگران نیست. به معنای ساده یعنی زوج نبودن و مسئولیتهای مربوط به آن را نداشتن. جامعه امروز نسبت به یک دهه گذشته، پذیرش بیشتری نسبت به پدیده تجرد دارد و مجردها دیگر مانند گذشته قضاوت نمیشوند. دکتر فلورنس فالک رواندرمانگر و کارشناس ارشد خدمات اجتماعی و نویسنده کتاب «هنر ِیک زن ِ تنها بودن» میگوید: «امروزه آمار مجردها بسیار زیاد است و فرصتهای بسیار زیادی برای ارتباطات اجتماعی و پیدا کردن دوستان جدید و وارد شدن به گروههای گوناگون که در راستای علاقهمندیهایتان باشد وجود دارد. دامنه روابط اجتماعی بعد از طلاق میتواند بسیار پربار و گسترده باشد.»
نقش جدید
شما بعد از طلاق خیلی کارها را نیازی ندارید که انجام بدهید و از نظر عاطفی و شرایط زندگی خیلی از مسئولیتهای شما کمتر شده، بنابراین شما یک نقش جدید دارید و باید این نقش را به خوبی بشناسید و وظایف ان را بدانید و بیهود خود را خسته نکنید. احتممالا در زندگی مشترک همسرتان بخشی از امور زندگی را بهعهده داشت و شما بخشی دیگر. اما حالا همه چیز به عهده خودتان است و ایرادی هم ندارد.
آلبرتی میگوید: «اگر همیشه همسرتان مسئول تامین هزینهها، پسانداز و مدیریت بودجه بوده پس شما اکنون ناگهان وارد حیطه جدیدی از یاد گرفتن و مسئولیت پذیری شدهاید. مدیریت و سروکار داشتن با این مسائل و تکیه بر توانمندیهای خودتان به شما اعتماد به نفس میدهد.
حتی اگر دچار اشتباه شدید مثلا اتومبیلی را بیشتر از قیمت واقعیاش خریدید، میتوانید از این تجربه درس بگیرید. اشتباهات، مهارتهای زندگی را به شما آموزش میدهند و یاد میگیرید که چطور با تنها بودنتان کنار بیایید.» البته مجبور هم نیستید به تنهایی همه چیز را رفع و رجوع کنید؛ میتوانید از فرد مناسبی کمک بخواهید.
ظاهر خود را عوض کنیدشاید فکر کنید این کار نیاز به حوصله و انگیزه دارد و بعد از طلاق و یک شکست عاطفی چرا باید به خودتان فکر کنید. اما این کاملا اشتباه است شما زندگی جدیدی را شروع کرده اید که باید در ان موفق و شاد باشید پس سعی کنید اول به ظاهر خودتان رسیدگی کنید و خود را زیبا و جذاب نگه دارید. برای این کار بهتر است اول به تغییرات فکر کنید. اگر رنگ موی شما روشن است آن را تیره کنید مدل مویتان را عوض کنید، نوع پوشش و رنگ لباسهایتان را تغییر دهید و حتی به کارهای جدید فکر کنید.
انتخاب یک رشته ورزشی جدید میتواند یک تغییر خوب باشد و یا مکانی متفاوت برای ادامه تحصیل انتخاب کنید. ممکن است به این نتیجه برسید که بهتر است به شهری جدید نقل مکان کنید و یا حتی بخواهید یک سال از کشورتان دور باشید. اما خب نمیتوانید ناگهان بیخیال همه چیز شوید و قید مسئولیتهایتان را بزنید. شاید شرایط و ملاحظات خاصی داشته باشید مثل فرزند، شغل و توان مالی مشخصی که ممکن است به خاطر طلاق محدود هم شده باشد.