ماهان شبکه ایرانیان

هنرمندان درگذشته سال ۹۵؛

آنهایی که دیگر نیستند.../ از کارگردان مطرح سینمای ایران تا عروسک گردان نوستالژی ساز همه نسل ها!

شاید یکی از سخت ترین کارها در آستانه نوروز نوشتن از مرگ کسانی است که آثار و یاد آن ها در حافظه جمعی ما ماندگار شده است؛ متأسفانه سال ۹۵ برای اهالی فرهنگ و هنر و به خصوص سینمایی ها سال خوبی نبود و ما شاهد از دست دادن افرادی بودیم که شاید جای خالی شان ها به راحتی پر شدنی نباشد.

آنهایی که دیگر نیستند.../ از کارگردان مطرح سینمای ایران تا عروسک گردان نوستالژی ساز همه نسل ها!

به گزارش خبرنگار سینماپرس سال 95 با تمام تلخی ها و شیرینی‌ هایش رو به پایان است؛ در آخرین پنجشنبه سال و بنابر یک سنت قدیمی یادی می کنیم از برخی شخصیت های فرهنگی و هنری که هرچند به صورت مادی از میان ما رفته اند اما تا زمانی که آثار ماندگارشان در سینما و تلویزیون و هنرهای نمایشی ماندگار است، مانا و جاودان هستند و هرگز در دل مردم و دوست داران شان نخواهند مرد.

در سال 95 جامعه هنری ایران در بخش‌های مختلف چهره‌ های مطرحی را از دست داد. شاید در این میان عباس کیارستمی، داود رشیدی، دنیا فنی زاده، نیما طباطبایی، حسن جوهرچی و علی معلم جزو هنرمندانی بودند که مرگ شان واکنش های بسیاری را در جامعه هنری کشور برانگیخت و تعداد بیشتری از مردم از مرگ و نبود مادی آن ها سوگوار شدند و مراسم تشییع باشکوه و قابل توجهی برایشان برگزار کردند.

در ادامه مطلب به صورت فهرست وار بر اساس نام حروف الفبا نگاهی خواهیم داشت به کارنامه هنری 22 هنرمند مطرح کشور خانم ها و آقایان: جمشید ارجمند، کاظم افرندنیا، اصغر بیچاره، حسن جوهرچی، ثریا حکمت، رضا رستمی، داود رشیدی، محمد زرین دست، حمید سبزواری، محسن سیف، پرویز شاهین خو، پرویز صبری، نیما طباطبایی، نصرت الله طلایی، دنیا فنی زاده، علیرضا قومی، عباس کیارستمی، احمد مسروری، علی معلم، ملیحه نیکجومند، جعفر والی و علی وزینی که جزو شاخص ترین چهره های هنری بودند که اهالی سینما، تلویزیون، تئاتر و فرهنگ و هنر مصیبت زده و اندوهگین نبود و فراغ ایشان شدند.

جمشید ارجمند بی شک یکی از شاخص ترین منتقدان و نویسندگان سینمایی کشور بود که در تیرماه سال 95 در سن 77 سالگی دار فانی را وداع گفت؛ ارجمند از دوران نوجوانی علاقه وافری به نوشتن مطالب مختلف در مطبوعات از خود نشان داد و همین باعث شد تا به طور مستمر فعالیت در حوزه مطبوعات را ادامه دهد. او از تابستان 1333 کار در مجله «فردوسی» زیر نظر ناصر نیرمحمدی آغاز کرد. در همین سال چاپ چند شعر نو در مجله «فردوسی» او را با ادبیات نوین فارسی آشنا کرد. وی در سال 1348 به فرانسه رفت تا مطالعات تخصصی در دورهه دکترای سیکل سوم دانشگاه اکس رشته اقتصاد و تبلیغات جهانگردی را پی بگیرد. در همین سال ترجمه نخستین کتاب‌اش را به پایان برد و با بازگشت به کشور در سال بعد، به فعالیت‌های گسترده و مداوم به ترجمه و تألیف پرداخت. او در سال 1349 و پس از نمایش فیلم «قیصر»، به حمایت تمام قد از مسعود کیمیایی پرداخت و از همان زمان دوستی پایداری بین او و کیمیایی شکل گرفت. ارجمند در فاصله سال‌های 77 تا 80 فعالیت‌ های پرثمر و متنوعی دارد، از جمله: انتشار کتاب‌های «اصفهان»، «تصویر بهشت»، «گربه روی شیروانی داغ»، «دستنامه شیوه نگارش» و... او در سال 79 به تدریس مباحث نظرس سینما در مدرسه عالس سینمایس سوره اصفهان پرداخت و در سال 80، داور بیستمین جشنواره فیلم فجر شد و در موسسه آزاد فیلم و کارنامه هم تدریس می کرد.   جمشید ارجمند بیش از 100 کتاب را ویراستاری کرده است که تعدادی از آن‌ها عبارت‌اند از: «ارض ملکوت»، «زوال تمدن سوداگری»، «فرشتهٔ عدالت و پاره‌های دوزخ» و...جمشید ارجمند پس از دو بار جراحی قلب در روز 23 تیرماه 95 بر اثر عفونت و نارسایی قلبی در بیمارستان شهدای تجریش درگذشت.

کاظم افرندنیا سال 1324 در نائین متولد شد وفارغ‌ التحصیل هنرستان هنرهای زیبا بود. این هنرمند بازیگری را در سال 1353 با بازی در فیلم «ناجورها» به کارگردانی سعید مُطلبی آغاز کرد. وی همچنین در  فیلم «سگ‌کشی» بهرام بیضایی هم ایفای نقش کرده بود. افرندنیا چندی پیش از مرگش از وضعیت بیکاری خود گلایه کرده و گفته بود: «اکثر بازیگران قدیمی با مشکلات بیکاری و حتی بیشتر دست و پنجه نرم می‌کنند. کار ما این شده که صندلی را جلوی در بگذاریم و منتظر باشیم تا فرشته مرگ ما را با خودش ببرد. وی مطرح کرده بود: متاسفانه چند وقتی هست که در سینما عادت خطرناکی باب شده و آن خریدن نقش‌ها است. من 50 سال در بازیگری بودم و الان به فراموشی سپرده شده‌ام. وقتی همه‌چیز به این سمت می‌رود، مسلّم است که امثال من بیکار می‌مانند. این مشکلات تنها برای من نیست، اکثر بازیگران قدیمی با این مشکلات و حتی بیشتر دست و پنجه نرم می‌کنند.» فیلم های مهمی همچون: «سردار جنگل»، «عملیات کرکوک»، «کانی مانگا»، «کفش های میرزانوروز» و... در کارنامه هنری وی ثبت شده است.   کاظم افرندنیا در شب 1 بهمن 1395، در منزلش دچار سردرد و سپس خونریزی و سکته مغزی شد و به بیمارستان منتقل شد. وی پس از سه عمل جراحی مغزی تا زمان مرگ در کما فرورفته بود. افرندنیا سرانجام در صبح روز شنبه 9 بهمن 1395 پس از 9 روز فرورفتن در کمای مغزی در سن 71 سالگی درگذشت.

اصغر بیچاره عکاس، بازیگر و کارگردان که بزرگترین آرشیو عکس کشور را در اختیار داشت در سن 89 سالگی در شهر لس آنجلس آمریکا به دیار باقی شتافت و مدتی پس از درگذشتش پیکرش برای تدفین به خاکسپاری به کشور منتقل شد. نخستین کار بیچاره در سینمای ایران، کپی گرفتن از عکس‌های فیلم دختر لر برای عبدالحسین سپنتا نویسنده فیلمنامه و بازیگر این فیلم بود. «دختر لر» نخستین فیلم ناطق سینمای ایران بود که به کارگردانی اردشیر ایرانی در بمبئی ساخته شد. بیچاره به دلیل روحیه و اخلاق خوبش با طیف‌های مختلفی از هنرمندان ایرانی از نویسندگان و شاعران گرفته تا اهالی سینما و تئاتر و هنرهای تجسمی و موسیقی دوست بود. بیچاره در حدود 23 فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداخت. «ای ایران»، ‌ «ناخدا خورشید»، «بوی کافور عطر یاس» و. .. از جمله‌ فیلم‌هایی بود که بیچاره در آن‌ها بازی کرد.

حسن جوهرچی سال 1347 در یک خانواده اردبیلی در تهران متولد شد. وی لیسانس عکاسی از دانشگاه هنر تهران داشت. بازی در سینما را در سال 1367 با «فیل در تاریکی» که بعد از 15 سال کامل شد شروع کرد. اولین بازی مطرح او در سینما در سال 1372 با فیلم «بربال فرشتگان» بود. اما با بازی در سریال «در پناه تو» در سال 1373 به شهرت رسید. همسر او مهناز بیات چهره پرداز سینما و تلویزیون است. حسن جوهرچی در ساعت 5 بامداد روز جمعه 15 بهمن 1395 پس از تحمل عارضه کبدی و عفونت ریوی و کلیوی به علت ایست قلبی در سن 48 سالگی درگذشت. «روزی که خواستگار آمد»، «روزگاری عشق و خیانت»، «دو زن»، «بادام های تلخ»، «سلطان»، «ضیافت» و... از جمله مطرح ترین آثار سینمایی او است.

ثریا حکمت بازی در سینما را از سال 1353 با فیلم «ناجورها» به کارگردانی سعید مطلبی شروع کرد. او در آثاری چون «نقطه ضعف»، «تصویر آخر»، «خواستگاری»، «نیش»، «آواز قو» و فیلم به یاد ماندنی «ای ایران» نقش داشته است. او در مرداد سال 1393 در سن 61 سالگی خود اعلام کرد که در نهایت تنگدستی زندگی می‌کند. طوری که قادر به تأمین ودیعه مسکن خود نیست و مدتی بعد در چادر زندگی خواهد کرد. ثریا حکمت که روزگاری ستاره‌ای در سینمای ایران بود حال، حتی توان پرداختِ هزینه درمان دندان‌های خود را نیز ندارد. او به نقل از خودش، در مراجعه به وزارت ارشاد حتی خواستار پیش‌خریدی قبرش در قطعه هنرمندان برای فروشش در زمان حیات برای گذران زندگی، تقاضا داده بود. عده‌ای از مردم در پی انتشار دردنامه او خواستار کمک به این هنرمند شده بودند.   وی با بیان اینکه در وضعیت مالی خیلی بدی به سر می‌برد گفته بود: بعد از 35 سال کار و 61 سال سن، من را به‌عنوان پیشکسوت قبول ندارند. درنتیجه از چندی دیگر در چادر زندگی می‌کنم. ثریا حکمت، در بامداد جمعه 20 فروردین 1395 در سن 62 سالگی به دلیل تشنج و لخته شدن خون درگذشت و پیکرش در کنار مزار بانو مهری مهرنیا در قطعه هنرمندان بهشت زهرا دفن شد.

رضا رستمی متولد اسدآباد همدان، کار خود در عرصه مطبوعات را از دهه 70 آغاز کرد. از سال 79 به تحریریه  روزنامه «جام‌جم» پیوست و درعرصه‌های مختلف فرهنگی و هنری از جمله تئاتر، موسیقی، سینما، میراث فرهنگی، ادبیات و ... قلم زد. پس از پذیرش مسئولیت انتشار چند ضمیمه جام جم و دبیری سرویس شهرستان‌های آن روزنامه، دو سال هم به عنوان دبیر سرویس فرهنگ و هنر جام جم مشغول به‌فعالیت شد. در سال 1389، رستمی به عنوان دبیر سرویس فرهنگ و هنر، به تحریریه خبرآنلاین پیوست و تا تابستان امسال به همکاری‌اش با این رسانه ادامه داد. محمدرضا رستمی علاوه بر فعالیت روزنامه‌نگاری، در ادبیات داستانی و شعر هم توانایی چشمگیری داشت و همزمان با ناشران و فعالان فرهنگی بسیاری همکاری می‌کرد. علاقه و هنر دیگر این فعال رسانه‌ای، عکاسی بود. او چهارشنبه 28 مهر سال 95 درگذشت.

داود رشیدی بازیگر پیشکسوت و توانای سینمای ایران یکی از مطرح ترین چهره های هنری بود که در سال 95 بعد از تحمل مدت ها بیماری به دیار باقی شتافت؛ مرگ او با واکنش های بسیار گسترده ای از سوی هنرمندان داخل و خارج از کشور و مردم و هوادارانش روبرو شد. او اولین بار، زمانی که هفت ساله بود توسط دختر عمه‌اش به عبدالحسین نوشین برای بازی در نمایش «مردم» معرفی شد. در سال 1343 خورشیدی پس از اتمام تحصیلات در ژنو به تهران آمد و در اداره تئاتر آن زمان وابسته به وزارت فرهنگ و هنر استخدام شد. سپس گروه تئاتر «امروز» را پایه‌گذاری نمود که هنرپیشگانی همچون زنده یاد پرویز فنی زاده، داریوش فرهنگ، مهدی هاشمی، فهیمه راستکار، مرضیه برومند و... به عضویت آن درآمدند. رشیدی از سال 1350 خورشیدی با فیلم سینمایی «فرار از تله» وارد عرصه بازیگری سینما گردید که جایگاهش را به عنوان یکی از بهترین بازیگران نقش مکمل تثبیت کرد. او علاوه بر بازیگری چندین تله تئاتر از جمله کارهایی از غلامحسین ساعدی را کارگردانی کرد و چند نمایشنامه خارجی را نیز به فارسی برگرداند. او علاوه بر بازیگری و کارگردانی در سینما، تلویزیون و تئاتر به تهیه‌کنندگی سینما نیز روی آورد. وی سرانجام در بامداد 5 شهریور 1395 در 83 سالگی در پی ایست قلبی در خانه‌اش درگذشت. «بی بی چلچله»، «گل های داودی»، «تکیه بر باد»، «کمال الملک» و... از جمله مطرح ترین آثار سینمایی این بازیگر بزرگ سینمای کشور هستند که پرویز پرستویی او را به همراه محمدعلی کشاورز، علی نصیریان، جمشید مشایخی و عزت الله انتظامی 5 تن سینمای ایران نامیده بود!

محمد زرین دست نویسنده، تهیه کننده و کارگردان سینما و برادر علیرضا زرین دست فیلمبردار مطرح سینمای کشور بود که فارغ‌ التحصیلی رشته سینما از دانشگاه کالیفرنیا در یو سی ال ای باعث شد تا به صورت آکادمیک سینما را دنبال کند. کارگردانی فیلم هایی مانند «قفس طلایی»، «سرگیجه»، «هاشم خان» و... از جمله فعالیت های وی در سینما است.   محمد زرین‌دست شامگاه دوشنبه 8 آذر 1395 به علت ابتلا به بیماری سرطان در تهران درگذشت.

حمید سبزواری از سن 14 سالگی شروع به سرودن شعر کرد و اشعارش را در دفتری با نام «ˈفریاد نامهˈ» می نوشت که بیشتر اشعارش اجتماعی بود واین بیشتر به علت جریانهای سال 1320 و ورود متفقین به ایران و مشکلات اقتصادی و معشیتی بود. حمید بعد از انقلاب، ضمن کار در بانک، برای انقلاب شعر و شعار می ساخت که در راهپیمایی ها و نماز جمعه خوانده می شد.
یکی از این شعر ها «ˈآمریکا، آمریکا، مرگ به نیرنگ تو» ˈ بود. وی بعدها احساس کرد که باید کاملا در خدمت انقلاب باشد و از طریق شعر و سرود انقلابی حرکت کند به این دلیل خود را بازنشسته کرد و به صدا و سیما رفت و از آن زمان در شورای شعر مشغول خدمت می باشد. شعر حمید، شناسنامه زمانمند انقلاب است زیرا که کمتر حادثه یا رویدادی است که انعکاسی از آن در شعر او نباشد. او در طول حیات خویش جوایز بسیار مهمی از جمله: نشان درجه یک فرهنگ و هنر (1371)، چهره ماندگار دوره سوم (1382) و نشان افتخار جهادگر عرصه فرهنگ و هنر (1393) را کسب نمود. حمید سبزواری، بامداد 22 خرداد 1395 در سن 91 سالگی به دلیل کهولت سن و وخامت بیماری در تهران درگذشت.

محسن سیف از منتقدان پیشکسوت سینمای ایران از یکسال پیش گرفتار بیماری آزاردهنده معده و روده و  از اوایل مهر امسال در بیمارستان بستری بود. او در اواخر عمر در بیمارستان از لحاظ جسمانی بسیار ضعیف شده بود. سیف سرانجام ساعت شش صبح جمعه 14 آبان 95 درگذشت.

پرویز شاهین خو بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر کشور متولد سال 1294 بود. وی در سال 1312 در گروه تئاتر خیرخواه مشغول بازی در تئاتر شد و در سال 1314 در کلاس سینمایی اوگانیاس شرکت کرد که موجب شد در دو فیلم به نام های «آبی رابی» و «حاج آقا آکتور سینما» همکاری کند. وی در سال 1317 وارد هنرستان هنرپیشگی شد و بعد از گرفتن دیپلم از سال 1318 در تئاتر «نصر و دهقان» به اجرای نقش‌های مختلف پرداخت. ایفای نقش در «سربداران» و «روزی روزگاری»، «تفنگ سرپر»، «امام علی»، «ولایت عشق»، «میرزاکوچک خان» و برخی مجموعه‌های تاریخی دیگر از کارهای اوست. از آخرین کارهای شاهین خو نیز می توان به فیلم سینمایی «بابا عزیز» به کارگردانی ناصر خمیر محصول مشترک ایران و فرانسه اشاره کرد که به زندگی ابراهیم ادهم می پرداخت. وی بامداد 16 مرداد در سن 101 سالگی دار فانی را وداع گفت.

پرویز صبری کارگردان سینما متولد 1329 در تبریز و فارغ التحصیل مکانیک از دانشگاه شیراز بود و فعالیت سینمایی اش را سال 1360 از سیمای جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد. از دیگر فعالیت های جنبی او می توان به سرودن شعر برای کودکان و نوجوانان اشاره کرد. «شنگول و منگول»، «عیالوار»، «گارد ویژه»، «مانی و ندا» و «ننه نقلی» از ساخته های این کارگردان هستند. پرویز صبری 5 ماه قبل از مرگ در تصادفی دچار فلج مغزی شد و بعد از مدت‌ها بستری بودن در بیمارستان و بعد از خروج از کما و به دلیل شرایط نامساعد جسمی در خانه سالمندان به سر می‌برد. وی در 10 مرداد 1395 درگذشت.

نیما طباطبایی خواهرزاده رویا تیموریان بازیگر سینما و تلویزیون و کارگردان مستند «من حجازی هستم» 28 آذرماه در اثر تومور مغزی درگذشت. مرگ وی با واکنش های بسیاری از اهالی خانه سینما روبرو شد. «من حجازی هستم» آذر ماه سال 94 در گروه سینمایی «هنر و تجربه» به نمایش در آمد. این اثر مستند درباره زنده یاد ناصر حجازی دروازه بان و مربی فوتبال ایران و تیم استقلال بود که در پنج فصل «من رویایی دارم»، «آخرین مرد مقاوم»، «سهراب کشی»، «استقلال تا استقلال» و «پرواز عقاب» ساخته شد.

نصرت الله طلایی که سال ها به عنوان دبیر شورای صنفی نمایش مشغول فعالیت و خدمت رسانی بود دوشنبه 27 دی و تنها چند ساعت بعد از آخرین جلسه شورای صنفی نمایش دار فانی را وداع گفت.

دنیا فنی زاده از کودکی به خاطر شغل پدرش، زنده یاد پرویز فنی زاده معمولاً در جشنواره های مختلف کودک و نوجوانی که در ایران برگزار می شد حضور داشت و آثار داخلی و خارجی شرکت کننده در این جشنواره ها را می دید. همین مسئله سبب شد تا از کودکی با تولیدات و نوع آثار عروسکی که برای کودک و نوجوان ساخته می شود آشنا شود. فنی‌زاده نخستین بار در سال 1364 در برنامهٔ عروسکی تلویزیونی «چتر با آواز باران» عروسک‌گردانی را تجربه کرد. این برنامه برای شبکهٔ اول سیما در قسمت‌های 25 دقیقه‌ای طراحی شده بود که در آن 2 عروسک جوجه وجود داشت که فنی‌زاده عروسک‌گردانی و آوازخوانی یکی از آن‌ها را بر عهده داشت. وی پس از آن در کاری با نام «زاغچهٔ کنجکاو» به کارگردانی رضا فیاضی حضور داشت. او با حضور در این برنامه‌ها کم‌کم جای خود را به عنوان عروسک‌گردان در تلویزیون تثبیت کرد. عروسک‌گردانی در آثاری چون «گربه آوازخوان» ساخته کامبوزیا پرتوی از دیگر آثار او در این دوره است. وی که قبل از کلاه‌قرمزی با ایرج طهماسب و حمید جبلی چند کار عروسکی انجام داده و با کار یکدیگر به خوبی آشنا بودند اما با برنامهٔ صندوق پست و ورود کلاه‌قرمزی به آن بود که به شهرت رسید. کلاه قرمزی که اصلاً قرار نبود در این برنامه ماندگار شود اما ماندگار شد و بدل به مشهورترین کار وی گشت. از نظر فنی‌زاده شکل ظاهری عروسک چندان مهم نیست. او ساختار بیرونی عروسک چندان مهم نمی‌داند و برایش بیش از هر چیز سازندهٔ عروسک مهم است زیرا معتقد است تا زمانی که یک عروسک به خوبی ساخته نشود، عروسک‌گردان نمی‌تواند به‌خوبی با آن عروسک ارتباط برقرار کرده و آن را حرکت دهد. فنی‌زاده بیش از این که به دنبال عروسک‌های زیبا باشد به دنبال عروسکی‌ست که بتواند با آن خوب کار کند. در مرحلهٔ بعدی اهمیت، گروه تولید برای وی اهمیت دارد و این که برای ساخت برنامه چه‌قدر فکر و اندیشه برای گروه مهم است و چه‌قدر برای برنامهٔ عروسکی کار می‌کنند. «گربه آوازخوان»، «کلاه‌قرمزی وپسرخاله»، «کلاه‌قرمزی و سروناز»، «کلاه‌قرمزی و بچه‌ننه» و مجموعه‌های «کلاه‌قرمزی» از جمله فعالیت‌های مهم این عروسک گردان است. مرگ دنیا فنی زاده نه تنها جامعه هنری را در سوگ فرو برد که باعث شد تا مدت ها بسیاری از مردم و طرفداران عروسک کلاه قرمزی نیز در سوگ وی داغدار شوند.

علیرضا قومی متولد سال 1329، سابقه‌ بازیگری، مدیریت تولید، جلوه‌های ویژه و گریموری را داشت و طراحی چهره‌پردازی «افراطی‌ها» و «پرواز مرغابی‌ها» از جمله فعالیت‌های او بود. وی از چندماه قبل از وفاتش  به‌ دلیل بیماری دچار مشکلاتی شد، از دست پزشکان هم کاری برنیامد و به‌دلیل مشکل تنفسی حالش بدتر شد و سرانجام در 30 آبان سال جاری به دیار باقی شتافت.

عباس کیارستمی  اول تیر ماه سال 1319 در تهران به دنیا آمد وی دوران دبستان اش را در شمیران گذراند و بعد از تحصیل در مقطع متوسطه به دانشگاه رفت و در آن جا نقاشی خواند و موفق به دریافت مدرک لیسانس نقاشی از دانشکده هنرهای تجسمی دانشگاه تهران شد. او از سال 1340 به نقاشی در آتلیه هفت پرداخت و پس از آن مبادرت به طراحی و ساخت تیتراژ فیلم ها نمود که اولین تیتراژ ساخته شده توسط وی برای فیلم «وسوسه شیطان» ساخته محمد زرین دست است. از فیلم های معروفی که طراحی پوستر و تیتراژ آن را عباس کیارستمی بر عهده داشته است می توان به فیلم های «قیصر» و «رضا موتوری» ساخته مسعود کیمیایی اشاره کرد. کیارستمی شخصیتی ذاتاً هنرمند دارد و علاوه بر سینما در هنرهای دیگری چون عکاسی، موسیقی، شعر، نقاشی و غیره نیز فعالیت داشت. عباس کیارستمی در اوج دوران نوجوانی و جوانی در سیاست فعالیت هایی داشته که پس از نتییجه گرفتن از پوچ بودن آن ها اعلام کرده دیگر هیچ فعالیتی سیاسی در زندگی اش نخواهد داشت. اگر موج نوی سینمای ایران را با فیلم های «گاو» به کارگردانی داریوش مهرجویی و «قیصر» به کارگردانی مسعود کیمیایی بدانیم فیلم های عباس کیارستمی نیز در شکل گیری موج نویی در سینمای پس از انقلاب تأثیر بسزایی داشته که توسط وی و سینماگرانی که راه او را ادامه داده اند سینمای ایران در سطح جهانی به جایگاه خاصی رسیده است. فیلم های کیارستمی همیشه با استقبال گسترده منتقدان در سراسر دنیا روبرو بوده و در این بین کارگردانان و فیلمسازان بزرگی نیز درباره کیارستمی و فیلم هایش نظر داده اند.

آکیرا کوروساوا فیلم ساز سرشناس سینمای ژاپن درباره سینمای کیارستمی می گوید: «به نظرم فیلم‌های این کارگردان ایرانی خارق‌العاده هستند. کلمات نمی‌توانند احساسات مرا بیان کنند. پیشنهاد می‌کنم فیلم‌های کیارستمی را ببینید و بعد متوجه می‌شوید چه می‌گویم. زمانی که ساتیا جیت رای درگذشت خیلی ناراحت شدم اما با دیدن فیلم های کیارستمی خدا را شکر می کنم که جایگزینی برای او پیدا کردیم.» میشائیل هانکه که امسال با فیلم «عشق» برنده جایزه بهترین فیلم جشنواره کن شد در مصاحبه ای که با او انجام شد عباس کیارستمی را فیلمساز مورد علاقه اش در دهه اخیر بیان کرد و گفت: «کیارستمی کارهای ساده ای انجام می دهد که دستیابی به آن ها بسیار سخت و دشوار است.»

در تاریخ 7 فروردین 1395 خبرگزاری آفتاب خبر بستری شدن عباس کیارستمی را بر روی وب گاه خود درج کرد. کیارستمی در پی شدت گرفتن مشکلات جسمی، با نظر پزشکان معالج در بیمارستان بستری شد. در تاریخ شنبه 14 فروردین 1395 خبرگزاری ایسنا خبری مبنی بر اینکه عباس کیارستمی از سرطان دستگاه گوارش رنج می‌برد منتشر کرد.   او سرانجام در پاریس درگذشت و پس از آن که اعلام شد احتمالاً قصور پزشکی در ایران باعث مرگ وی شده است بعد از درگذشت عباس کیارستمی، کمپین پیگری پرونده پزشکی او توسط گروهی از سینماگران و علاقمندان به کیارستمی راه‌اندازی شد، هدف این کمپین پیگیری روند درمان عباس کیارستمی در ایران و فرانسه است و قصد دارد تا مشخص کند آیا در روند درمان این کارگردان قصوری از طرف تیم پزشکی رخ داده است یا خیر.

احمد مسروری فیلمبرداری آثاری همچون «شرم»، «قصه‌های مجید»، «عینک دودی»، برعهده داشته و فیلمبرداری بیش از سی فیلم مستند از جبهه‌های جنگ از زمان اشغال خرمشهر تا زمان بمباران‌های شیمیایی بوده است.   احمد مسروری 18 دی ماه بر اثر سکته قلبی در منزل درگذشت؛ او متولد 1325 بود و طبق اعلام خانواده‌اش ظرف یکی، دو روز آینده در قطعه هنرمندان به خاک سپرده می‌شود.

علی معلم منتقد و تهیه کننده سینمای ایران بود که در سن 54 سالگی دار فانی را وداع گفت؛ علی معلم در هیئت‌های داوری و انتخاب جشنواره فجر (هفت دوره)، جشنوارهٔ بین‌المللی فیلم کشورهای غیرمتعهد (پیونگ یانگ)، جشنوارهٔ سینمای جوان، جشنوارهٔ فیلم‌های دانشجویی، جشنوارهٔ فیلم‌های خانوادگی، نخستین جشنوارهٔ فیلم و کیفیت، جشنوارهٔ فیلم جوان، جشنواره فیلم رویش و جشنواره بین‌المللی فیلم شهر (دو دوره)، نخستین جشنوارهٔ فیلم‌های ویدئویی تهران، جشنوارهٔ فیلم زنان (پروین اعتصامی) عضویت داشته است. وی همچنین سه دوره عضویت در هیئت انتخاب فیلم ایران برای آکادمی اسکار را بر عهده داشته است. او مجری، تهیه کننده و پایه‌گذار جشن سینمایی/ تلویزیونی دنیای تصویر (تندیس حافظ) است که نخستین جشنوارهٔ سینمایی بخش خصوصی در ایران می‌باشد.

ملیحه نیکجومند زاده 1312 در اصفهان، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون و مادر سوگند رحمانی بازیگر سینما بود. وی از اواسط دهه 30 فعالیت هنری خود را با نام هنری شیده آغاز کرد و در کارنامه خود سابقه همکاری با کارگردانانی همچون یدالله صمدی، علی ژکان، داریوش فرهنگ، جمال شورجه، سیروس الوند، اسماعیل خلج، بیژن بیرنگ، محمدرضا هنرمند و همچنین بازی در آثاری بیاد ماندنی مجموعه های تلویزیونی همچون «سایه همسایه»، «سربداران»، «بوعلی سینا»، «آشپزباشی» و فیلم های سینمایی «طلسم»، «مردی که زیاد می‌دانست» و ... را دارد. وی در 17 تیرماه 1395 بعد از تحمل یک دوره بیماری به دیار باقی شتافت.

جعفر والی در سال 1312 در تهران چشم به جهان گشود. از دههٔ 1330 به طور حرفه‌ای کار نمایش را آغاز کرد. والی نخستین کسی بود که از بهرام بیضایی و غلامحسین ساعدی نمایش اجرا کرد. در سال‌های بعد بازیگری را آزمود و در فیلم های مهمّی مانند «ناخدا خورشید»   نیز بازی کرد. جعفر والی که از روز 18 آذرماه 1395 به علت عارضه ریوی در بیمارستان تهران کلینیک بستری شده بود، پس از 9 روز بستری شدن، در ساعت 9 و 50 دقیقه صبح روز شنبه 27 آذر 1395 درگذشت و پیکر وی روز دوشنبه 29 آذر 1395 در قطعه هنرمندان بهشت زهرا پس از تشییع در کنار داود رشیدی به خاک سپرده شد.

علی وزینی یکی از خبرنگاران جوان و فعال سینما بود که به دلیل بیماری کبد و قصور پزشکی در سن 27 سالگی درگذشت. او علاوه بر فعالیت رسانه‌ای طی سال‌های برپایی جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان همدان نقش پررنگی در برگزاری و اطلاع‌رسانی داشت. پیکر وی با حضور تعداد کثیری از چهره های مطرح و شناخته شد حوزه رسانه، نقد و... در همدان به خاک سپرده شد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان