حکم قاتل بنیتا قرار است بهزودی اجرا شود. پرونده جنجالی که از مردادماه سال گذشته با ناپدیدشدن دختربچه ٨ ماهه پیشروی پلیس قرار گرفت و حالا به ایستگاه آخر رسیده است. محمد متهم اصلی این پرونده است که با حکم دادگاه به اعدام محکوم شده و قرار است بعد از ماه مبارک رمضان این حکم اجرا شود.
تا اینکه صبح روز دوشنبه خبر رسید محمد شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران، جلسه صلح و سازش را برگزار کرده تا تمام تلاش خود را برای جلبرضایت اولیایدم انجام دهد.
در این جلسه پدر محمد اعلام کرد که حاضر است هرچه پول دارد، بدهد. حاضر است تمام داروندارش را بفروشد تا شاید بتواند پسرش را از اعدام نجات دهد. این درحالی است که پدر و مادر بنیتا در مقابل این درخواست سکوت کردند. اما به گفته خودشان این سکوت به معنای رضایت نبوده است. از طرف دیگر قاتل در آن جلسه گفت که میخواهد هرچه زودتر اعدام شود. این درحالی است که پدر متهم علام کرد که پسرش در آخرین تماس با او التماس کرده که خانوادهاش تمام تلاششان را برای نجاتش انجام دهند.
تمام داروندارم را برای نجات پسرم میدهم
وفایی پدر محمد، در اینباره میگوید: «روز شنبه بود که پسرم را دیدم. به ملاقاتش رفته بودم که در آن دیدار از من خواهش کرد تمام تلاشم را برای نجاتش انجام دهم. به من گفت: بابا توروخدا هرکاری میتوانی انجام بده تا رضایت بگیری.
پسرم التماسم کرد که نجاتش دهم. بعد از آن دیگر او را ندیدم. فقط تلفنی با او صحبت میکردم. وقتی پسرم التماسم کرد خیلی ناراحت شدم، بلافاصله به دادسرای جنایی رفتم تا با قاضی محمد شهریاری گفتوگو کنم. ولی او در محل کارش نبود. تا اینکه روز سهشنبه دوباره پیش قاضی شهریاری رفتم و دیدم در اتاقش خانواده بنیتا نشستهاند. با آنها سلام و احوالپرسی کردم.
بابا توروخدا هرکاری میتوانی انجام بده تا رضایت بگیری.
بعد از آن گفتم هرچه دارم میدهم، تمام داروندارم را میفروشم و پول دیه را جور میکنم، فقط پسرم را ببخشند. پدرومادر بنیتا فقط نگاهم کردند. همان لحظه شهریاری از من خواست از اتاق بیرون بروم. وقتی دوباره صدایم کرد گفت: پدرومادر بنیتا گفتهاند که به آنها وقت بدهیم.
کورسوی امیدی در دلم زنده شد. ولی وقتی به خانه رفتم همبندیهای محمد با من تماس گرفتند و گفتند که محمد را داخل بند نیاوردهاند و خبری از او نیست. خیلی نگران شدم. دوستانش هم نگران بودند. آخر آن روز محمد هیچ تماسی هم با من نگرفته بود.
بلافاصله با زندان تماس گرفتم و گفتند که مشکلی پیش آمده و محمد بهزودی به سلولش بر میگردد. اما دیگر از پسرم خبری نشد و تا الان هم با من تماس نگرفته است. خیلی نگرانم. میگویند پسرم گفته اعدامش کنند، اما من میدانم که او چقدر آرزوی بخشش و نجات از اعدام دارد. خودش مرتب به من میگفت: هرکاری میتوانم انجام دهم تا از اعدام رها شود. الان از پسرم خبری ندارم و میترسم همینروزها اعدامش کنند. من پول زیادی ندارم و مرد ثروتمندی نیستم. ولی حاضرم هرچه که دارم بفروشم و هرطور شده پول جور کنم تا پسرم اعدام نشود. البته اگر پدر و مادر بنیتا گذشت کنند و به دیه راضی شوند.»
رضایت نمیدهیم
اما آن سوی این پرونده پرسروصدا هم اهل رضایت دادن نیست و همچنان بر قصاص محمد پافشاری میکند. پدر بنیتا صبح سهشنبه با حضور در دادسرای جنایی تهران در برابر پدر قاتل فرزندش قرار گرفت و در برابر پیشنهاد پدر قاتل که بارها به پرداخت دیه به هرمبلغی تأکید داشت، سکوت کرد.
همین سکوت باعث شد تا شائبههایی درخصوص گذشت و بخشش خانواده بنیتا مطرح شود، با این همه، اما حسن قلعهنویی گفت که هرگونه گذشت از محمد وفایی غیرممکن است و او باید اعدام شود.
این پدر که به گفته خودش به دعوت مسئولان دادسرای جنایی تهران به آنجا رفته بود در برابر صحبتهای مطرح شده در جلسه صلح و سازش فقط سکوت کرد، او درباره جزییات بیشتر این جلسه گفت: «پدر محمد به من و همسرم گفت که حاضرم دیهای که خانواده بنیتا میخواهند را پرداخت کنم تا آنها رضایت دهند و پسرم قصاص نشود. او بارها این جمله را تکرار کرد. البته اول صحبتهایش هم با ناراحتی از اتفاقی که برای دختر ما افتاد ابراز ناراحتی و پشیمانی کرد.
اما بیشتر صحبتهایش درباره گذشت از قصاص پسرش و پرداخت دیه بود. میگفت: حاضر است هر مبلغی را بپردازد. اما من و همسرم فقط به صحبتهای او گوش دادیم و سکوت کردیم.» او ادامه داد: «این سکوت من به معنای رضایت نیست. من و همسرم هنوز هم حالمان خوب نیست. مثل همان روزهای اول گم شدن بنیتا حیران و سردرگم هستیم.
خیلیها فکر کردند، چون ما سکوت کردیم و جواب صحبتهای پدر محمد را ندادیم به دیه و بخشش محمد راضی میشویم. اما اصلا چنین چیزی نیست. او باید قصاص شود.» پدربنیتا در پاسخ به این پرسش که چرا نمیخواهد به محمد فرصت جبران اشتباه و زندگی دوباره بدهد، گفت: «او اگر واقعا اهل عبرتگرفتن و اصلاح بود، در همه این مدت تغییر میکرد.
او قبل از این ماجرا و قتل دختر من ١٣٠ بار به جرایم مختلف بازداشت شد و به زندان و بازداشتگاه رفت. اما هیچکدام از آنها نتوانست در رفتار او تغییری به وجود بیاورد. او حتی در جلسه دادگاه هم جوری رفتار میکرد که انگار هیچ کار اشتباهی انجام نداده است. با یک آسودگی خیال ماجرا را تعریف میکرد که انگارنهانگار جان یک انسان بیگناه گرفته شده. بچه من حتی توان دفاع و اعتراض کردن هم نداشت. من از حق دخترم گذشت نمیکنم.»