«این مردم هستند که به من، بهعنوان یک فوتبالیست محبوب، قدرت میدهند. اگر آنها قدرت بیان چیزی را نداشته باشند، من به جای آنها حرف میزنم، اگر من طرف مردم نبودم، هیچکس حاضر نبود به حرفهای من گوش کند.»
علی کریمی این را از قول سوکراتس اسطوره فوتبال برزیل در بهمن ماه سال گذشته میگوید و حالا بعد از گذشت چند ماه پستی را منتشر میکند که در آن از گرانی و وضعیت اسفناک اقتصادی گلایه کرده و مردم را نسبت به نخریدن اجناس غیرضروری که قیمتشان بالا رفته همچون خودرو و طلا دعوت میکند. موج مردمی همراه با این پست به تدریج شکل میگیرد و حالا هزاران پست با هشتگ #من_نمیخرم در اینستاگرام به اشتراک گذاشته شده است.
در این بین عدهای از منتقدان به او حمله کردهاند و وی را سلبریتی بی سواد خواندهاند ولی عدهای دیگر هم میگویند حالا که چهرههای سیاسی هیچ کاری انجام ندادهاند، او دست به کار شده و حرکتش را ستودند.
سابقه اعتراضات علی کریمی سر طولانی دارد و او بارها و بارها شجاعانه نظرات خود را در برنامههای تلویزیونی، زمین فوتبال و صفحه اینستاگرامی خود بیان کرده و این بار هم موجی در فضای مجازی راه انداخته که فارغ از درست و غلط بودن، این سوال را به وجود میآورد که اولا چه میشود این موج درست میشود و ثانیا آیا تاثیری هم خواهد داشت یا خیر؟
در روزگار گذشته مردم در قبال گرانیها از مقاومت آلمانیها در برابر گران شدن شیر میگفتند و حالا پستهای سلبریتی محبوب خود را که به گفته «امین زندی» پژوهشگر فضای مجازی به نوعی یک Father Figure است را در صفحات اجتماعی خود به اشتراک میگذارند. زندی به دیجیاتو میگوید:
«به پدیده شبکههای اجتماعی اگر نگاه کنیم، نمیتوان یک قانون کلی برایشان صادر کرد چرا که از هر قشری در جامعه در این فضا حاضر است. جامعه ما از فضای مجازی یک همرنگی اجتماعی را میطلبد و این تغییرات به نوعی یک حباب است که در مدت زمانی کوتاه شکل میگیرد. این مسائل یک همرنگی اجتماعیست تا یک جنبش و حرکت اجتماعی. مردم دوست دارند با ترندهای روز در جریان باشند و احساس کنند که جزئی از جامعه هستند. این رفتارهای احساسی به جای منطقی در مردم ایران همیشه به چشم میخورد.»
این پژوهشگر کریمی را به خاطر حرکات مثبت و کنار مردم بودنش در مسائل مختلف را دلیل اعتماد مردم به او عنوان میکند و عقیده دارد که انتخاب او در پست کردن این موضوع در اینستاگرام و در بحبوحه جام جهانی هوشمندانه صورت گرفته است چرا که مردم ایران به اینستاگرام بیشتر از سایر شبکههای اجتماعی گرایش دارند:
«با اینکه شاید بتوان گفت توییتر سیاسیترین شبکه اجتماعی در حال حاضر دنیاست اما مطرح شدن این مطالبه سیاسی در اینستاگرام رخ میدهد چرا که مردم ما آن آگاهی سیاسی حقیقی را ندارند. اینکه سلبریتیها مسائلی را به مردم گوشزد کنند از سمت دولتها هم شکل میگیرد و رواج و گسترش این Late NIght Showهای تلویزیونی و موارد مشابه در فضای مجازی گواه این ادعاست. مردم هم حاضر هستند بخشی از نظام فکری خود را به دست این سمبلها بدهند و اجازه بدهند که کس دیگری جای آنها فکر کند.»
زندی معتقد است که مردم دچار عارضه درمندگی آموخته شدند و با شرایط بد و اوضاع نابسامان اقتصادی کنار میآیند. او باور دارد که این پدیده مشکل بسیار بدی است و باعث شده که مردم در برابر هر مشکلی اعم از مشکلات مالی و مسائلی بدتر همچون تجاوز و... سر خم فرو بیاورند و آن را یک پدیده عادی تلقی کنند. این کارشناس تریبون شدن فضای مجازی برای سلبریتیها را بیشتر مثبت میداند تا منفی و میگوید که کنترل این فضا دست یک شخص نیست و مردم باید رفتار خودشان را با آن درست و هوشمندانه انتخاب کنند.
«ژوبین پارسی» کارشناس اقتصادی هم با اشاره به کمپینهای مشابه همچون نخریدن خودرو صفر در تابستان 94 که نتیجه مثبتی نداشت به این مساله تاکید میکند که اعتراضات به خودی خود امر بدی نیست ولی متاسفانه مقطعی صورت میگیرد و دنبالهدار نمیشود. او به دیجیاتو میگوید که یک جنبش مدنی باید چندین ماه به طول بینجامد تا نتیجه بگیرد و اینکه میگویند فکری پشت کمپین علی کریمی نیست، اشتباه است:
«اینجور کمپینها احتیاج چندانی به فکر و پردازشهای گوناگون ندارند. مردم از دست اقتصاد و شرایط بد معیشتی عاصی هستند و خواهان درست شدن یا شفاف شدن مشکلات میشوند. این درست است که با نخریدن بازاریان و کارگران و دیگر افراد شاید دچار ضرر شوند ولی باید به مساله در ابعاد گستردهتری نگاه کرد، وقتی هیچ شفافیتی وجود ندارد، اقتصاد رانتی است و هر فروشندهای ساز خودش را میزند، تنها راه مقابله کردن است. این ضررها شاید لحظهای باشد ولی اگر کمپین نتیجه دهد به نفع همه خواهد بود.»
رسانههای بسیاری به موضوع کمپین من نمی خرم واکنش نشان داده اند
پارسی باور دارد که بخشی از افزایش قیمتها، طبیعی و بخشی دیگر، آثار روانی این قضیه است. او مقصر این وضعیت را هم دولت، مردم و عوامل خارجی میداند اما نوک اصلی پیکان را به سمت مشکلات داخلی نشانه میرود:
«افزایش قیمتها الزاما به معنی افزایش تقاضای آن کالا نیست. مردم در صورتی تقاضایشان برای خرید کالاهای گرانشده بیشتر میشود که انتظار داشته باشند آن کالا در آینده بیشتر گران شود. در غیر این صورت بنا به قاعدههای مرسوم اقتصادی افزایش قیمت موجب کاهش تقاضا میشود. هر کسی که با رویکرد سرمایهگذاری اقدام به خرید دلار میکند، به نوعی روی افزایش قیمت دلار تاثیر میگذارد. رفتار مردم برای خرید ارز، طلا و خودرو یک مسئله عمیق اجتماعی است که متاسفانه تا وقتی این رفتار بر اقتصاد ما وجود داشته باشد، جوابی هم نخواهیم گرفت.»
کمپینی که اینبا ترند شده به جای مخاطب قرار دادن دولتمردان، عموم مردم را خطاب قرار داده و از آنها میخواهد به جای ایستادن در صف ثبتنام سکه و ثبتنام فروش شرایطی خودروهای بی کیفیت یا خرید دلار یک چاره بهتر بیندیشند.
فضای مجازی قدرت خود را بار دیگر با این هشتگها نشان داده و تبدیل به سرمنشا موجی اعتراضی شده و باید برای نتیجه دادن یا ندادن آن صبر پیشه کرد. نظر شما چیست؟ با مطرح کردن چنین موضوعاتی در فضای مجازی موافقید و آن را یک جنبش مدنی میخوانید یا یک موضوع گذرا؟ به نظرتان این کمپینها به هدف خود خواهند رسید؟ آن را با ما در میان بگذارید.