مردم اینجا هنوز عمق فاجعه را باور نکردهاند وگرنه چنین چیزی نمیساختند. مردم فکر میکنند خانه را هم میشود مثل زمین، با تزریق سیمان سر پا نگه داشت اما حالا شما اگر به محل سر بزنید، میبینید همه ساختمانها ترک دارند. خود من اتاق خواب و آشپزخانه خانهام ترک برداشته و سرامیکها شکستهاند.
به گزارش ، روزنامه ایران نوشت: «زمین در «خونان» بویین زهرا، هر روز دهان تشنهاش را باز میکند و هر چیزی را که دم دست باشد، میبلعد؛ از آب باغهای پسته گرفته تا باغبانهایی که مشغول آبیاری هستند. اما اینها هم کافی نیست، حالا این فرونشستها به خانههای روستا هم رسیده و روی هر دیوار ترکی بزرگ به یادگار گذاشته. اهالی میگویند فرونشست زمین در بسیاری از روستاهای بویین زهرا به بحرانی غیر قابل مهار تبدیل شده.
روستای خونان در یک کیلومتری شهرستان بویین زهرا با 800 خانوار و بیش از 3 هزار نفر جمعیت، در معرض خطر است. تهدیدی که تنها به این روستا هم ختم نمیشود و کل استان یا لااقل همه روستاهای بویین زهرا را درگیر کرده است. اینجا دیگر زمین زیر پای ساکنانش سفت نیست.
روستای خونان در بعد از ظهر گرم تابستانی در آرامش به سر میبرد اما در زیر لایههای زمین فرونشست با سرعتی وحشتناک در حال پیشروی است. جعفر خیرخواه، عضو شورای روستا تنها چند ثانیه بعد از درخواست ما برای دیدن فرونشست زمین آماده میشود تا با هم به تماشا برویم. تماشای قهر زمینی که حالا انگار مشغول انتقام گرفتن است. به نخستین باغ پسته که میرسیم همان ابتدا میشود رد ترک عمیق روی خاک را دنبال کرد تا روی دیوار خانهای در نزدیکی باغ. خیرخواه معتقد است پایین رفتن سطح آب و خشک شدن سفرههای زیرزمینی باعث شده که این اتفاقات بیفتد. او به این نتیجه نه از روی مطالعه بلکه بهصورت تجربی رسیده است: «ما سه سال پیش چاه احداث کردیم و آب خوبی داشت اما دیدیم آب دیگر مثل سابق نیست، این شد که گفتیم چاه جدید احداث کنیم. کارشناس که آمد گفت جدارهها به علت رانش زمین کج شده. آمدیم لولهها را بالا بکشیم دیدیم بالا نمیآید... چاهی که سه سال پیش در عمق هفتاد متری به آب رسیده بود حالا باید در عمق 110 متری دنبالش بگردیم.»
در باغ پسته قدم میزنیم و شکافها و ترکها را دنبال میکنیم. ترکهایی که خیلیهایشان به حفرههایی تاریک تبدیل شده. یکی از حفرهها از سمت باغ بالا شروع میشود و راهش را میکشد طرف دیوار خانهای در نزدیکی باغ، آن یکی تا جاده پیشروی میکند و یکی هم به طرف گاوداری.
خیرخواه 47 ساله با قدی بلند و هیکلی ورزیده راه میرود و خونسرد از اتفاقاتی که در روستا افتاده میگوید. طوری که انگار فرونشست جزئی از زندگی روزانه آنها باشد: «شیوه آبیاری باغهای پسته غرقابی است. مثلاً هشت ساعت باید آب بریزیم تا زمین کاملاً پر از آب شود. اتفاقی که همه باغداران این اطراف در 3 یا 4 سال اخیر تجربهاش میکنند این است که یکباره همه آن حجم از آب، بلعیده میشود. انگار کفشوی ظرفشویی را بردارید و همه آب یکدفعه برود پایین. همین چند وقت پیش 12ساعت تمام آب یکی از باغها رفت توی دل زمین. هر چه آب به زمین بستند، بلعیده شد و رفت. من خودم یک بار 20 تن دوغاب سیمان ریختم داخل یکی از این حفرهها تا بتوانم از هدر رفت آب جلوگیری کنم اما دوباره چند وقت بعد از یک جای دیگر حفره جدیدی باز شد.»
به سمت باغ حسن براتی میرویم که با لباس خاکی مشغول رسیدگی به درختان است. او از دوست باغبانی میگوید که شب مشغول آبیاری زمین بوده: «داشته توی باغ آبیاری میکرده که یکدفعه زمین زیر پایش خالی میشود و میرود پایین. بنده خدا که نمیدانسته چند متر عمق دارد! دسته بیل را فرو کرده بیاید بالا اما یکدفعه زیر پایش خالی شده و رفته پایینتر. فقط شانس آورده که گیر کرده و با موبایل سریع زنگ زده به بچههاش بیایند نجاتش دهند.»
براتی برایم توضیح میدهد که یکبار بعد از ایجاد حفره، بیل مکانیکی سر زمین میآورد تا ببیند دقیقاً عمق آن چقدر است اما بعد از سه متر کندن به نتیجه نمیرسد و مجبور میشود با کامیون حفره را به روش شناژ پر کند و چند هفته بعد دوباره حفره دیگری سر باز میکند.
مرد میانسال دیگری سمت باغ میآید. او هم باغدار است و در بحث شرکت میکند: «شاید باورتان نشود اما امسال نتوانستیم غرقابی کنیم چون آب میرود پایین و از زیر ساختمان مردم در میآید. یکبار آب ریختیم دیدم از کوچه بالایی زد بیرون!» او که مثل همه باغداران این اطراف، پیگیر رد پای فرو نشستها در این حوالی است، میگوید ترکها تا خود بویین زهرا هم پیش رفته. او نگران ساخت و سازهایی است که با وجود این حفرهها و ترکها باز هم با بیاحتیاطی صورت میگیرد.
چند قدمی جلوتر، ساختمانی چسبیده به باغ در حال ساخت است. مرد به ساختمان اشاره میکند و میگوید: «مردم اینجا هنوز عمق فاجعه را باور نکردهاند وگرنه چنین چیزی نمیساختند. مردم فکر میکنند خانه را هم میشود مثل زمین، با تزریق سیمان سر پا نگه داشت اما حالا شما اگر به محل سر بزنید، میبینید همه ساختمانها ترک دارند. خود من اتاق خواب و آشپزخانه خانهام ترک برداشته و سرامیکها شکستهاند.»
از او و حسن و جعفر میپرسم نمیترسید یک روز خانه روی سرتان آوار شود یا در یکی از این حفرهها بیفتید؟ هر سه میخندند و حرفشان یکی است: «کجا برویم؟ مگر میشود خانه و زمین اجدادی را رها کرد و رفت؟»
با خیرخواه به 10 کیلومتری جاده بویین زهرا - تهران میرویم تا یکی از هزاران فرونشست این چند وقت اخیر را ببینیم. در راه قسمتهایی از جاده را نشان میدهد که نشست کرده و به زور وصله پینه و روکش آسفالت به هم دوخته شده. خیرخواه میگوید: «اینجا بعد از سیلی که سی سال پیش آمد و باعث شد قناتها ریزش کند ما دیگر نتوانستیم از آب قنات استفاده کنیم. برای همین به صورت جایگزین مجوز حفر چاه دادند. اما بیشترین چاههای این اطراف متعلق به «سگزآباد» است. آنجا چون صیفی میکارند بیشتر به آب احتیاج دارند. در روستای ما فقط 5 یا 6 حلقه چاه هست که مجوز هم دارند. اما سگزآباد پر از چاه است.» تا جایی که او میداند تمام روستاهای اطراف مثل جهان آباد، رحیم آباد، حسین آباد، عصمت آباد، امیرآباد، عشرت آباد، مثل خونان پر از حفره و فرونشست است.
اینجا در 10 کیلومتری جاده بویین زهرا به تهران روبه روی روستای «کلاه دره» از چند 100 متری هم میشود تیرک فشار قوی را دید که تا نزدیکی زمین پایین آمده و نظم آهنین تیرکهای کنار جاده را برهم زده اما سیمهایش هنوز پاره نشده. از بلندی جاده شکافهای عمیق زمین را میشود دید. نه یک شکاف بلکه چیزی شبیه ریشه درخت که به هر طرف دویده است. خاک چنان سست است که هرجا پا میگذاریم فرو میرود. باران روزهای اخیر خاک را شسته و داخل شکافها را پر کرده. خیرخواه میگوید روزهای اول میشد تا عمق خیلی زیادی را دید با این همه هنوز هم عمق شکافها چند متری هست و دولبه شکاف هم تقریباً به یک متر میرسد.
حالا فرونشست زمین، مسأله روز 15 استان کشور است و قزوین یکی از بحرانیترین مناطق به حساب میآید. استفاده بیش از اندازه از سفرههای زیر زمینی برای آبیاری باغها و بهرهبرداری بیرویه از خاک... دلایل اصلی این فرونشستهاست. آنطور که حمید پویا مدیرعامل شرکت آب منطقهای قزوین سال پیش گفته بود:« بهطور میانگین کل دشت قزوین 24 سانتیمتر فرونشست داشته است.»
در راه بازگشت به قزوین نمیتوانم به آن همه باغ زیبا و سرسبز نگاه کنم و چشمهایم یکسره لا به لای درختان دنبال شکافهای زمین میگردد آیا ممکن است ریشه این درختها در مغاکی تهی معلق مانده باشد؟